[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations73132908
h-index3317
i10-index22268
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
33 نتیجه برای کیفیت

محمد هادی مهدی‌نژاد،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

مواد زائد جامد به کلیه دورریختنی های حاصل از فعالیت های انسان گفته می شود که با توجه به وضعیت اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی مردم در مناطق مختلف، کمیت و کیفیت آن متغیر است. هدف از این تحقیق بررسی وضعیت موجود در خصوص کمیت و کیفیت زباله های شهر گرگان در فصول بهار و پاییز می باشد. تحقیق حاضر از نوع مطالعه توصیفی- مقطعی بوده و به منظور تعیین سرانه زباله (گرم زباله تولیدی به ازای هر نفر در روز) از تقسیم میانگین، میزان تولید روزانه زباله با استفاده از آمارهای موجود در شهرداری بر جمعیت شهری آن سال به دست آمد. این سرانه طی دو فصل بهار و پاییز سال 1376 محاسبه گردید. برای تعیین کیفیت زباله، مناطق شهری به سه قسمت شمالی، مرکزی و جنوبی تقسیم شدند و در هر یک از مناطق دو کانتینر نگهداری موقت زباله انتخاب و برای هر آزمایش میزان 100 کیلوگرم نمونه از هر کانتینر برداشت شد. تعداد آزمایش ها برای هر کانتینر انتخاب شده سه بار طی هر فصل بوده و در نمونه های برداشت شده پس از جداسازی اجزا فیزیکی آن، میزان ها به صورت درصد وزنی گزارش گردید که نتایج ارائه شده در این مقاله میانگین کلی از نتایج بدست آمده کلیه کانتینرهای منتخب می باشد. نتایج نشان می دهند که سرانه زباله در فصل بهار 537 گرم و در فصل پاییز 644 گرم می باشد. درصد وزنی مواد فسادپذیر 58.6 درصد، کاغذ و کارتن 6.6 درصد، شیشه 2.6 درصد، پلاستیک 2 درصد، پارچه و منسوجات 1.5 درصد، چوب 0.9 درصد و فلزات 0.8 بدست آمد. این تحقیق نشان می دهد که مواد قابل فساد بالاترین میزان اجزا زباله را تشکیل داده و ایجاد صنایع کمپوست در این استان و استفاده از کود آلی به دست آمده در کشاورزی می تواند نیاز به کود شیمیایی را کاهش داده و از آلودگی محیط زیست به وسیله مواد شیمیایی و زباله های فسادپذیر جلوگیری نماید.
مهندس محمد هادی مهدی نژاد،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1382 )
چکیده

مقدمه و هدف: استخرهای شنا یکی از پرطرفدارترین و جذاب ترین مراکز ورزشی محسوب می شود. شنا اثرات بسیار سازنده در تامین سلامت جسمی و روانی انسان دارد. بهداشت استخرها جهت حفظ سلامتی شناگران از اهمیت ویژه ای برخوردار است که در صورت عدم رعایت موازین بهداشتی می توانند عامل انتقال بیماری هایی از قبیل کنژکتیویت، خارش پای شناگران، امراض پوستی و بیماریهای انگلی گردد. با عنایت به مشکلات موجود هدف از این تحقیق بررسی شاخص های بهداشتی کیفی آب استخرهای شنا بوده که نتایج به دست آمده با استانداردهای موجود مورد مقایسه قرار گرفت.مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نوع توصیفی و مقطعی بوده که در تابستان سال 1382 در 6 استخر شهر گرگان به صورت سرشماری صورت گرفت. در این مطالعه علاوه بر تعیین مشخصات عمومی استخرها از طریق مصاحبه، پارامترهای کدورت، PH، کلسر باقی مانده، باکتری های کلی فرم، کلی فرم مدفوعی، استرپتوکوکوس فیکالیس و پودوموناس آنروژینوزا در آزمایشگاه مورد سنجش قرار گرفتند و در فرم های مربوطه ثبت گردیدند. نمونه برداری از آب هر 10 روز یک بار در زمان حداکثر تعداد شناگران (14-16) صورت گرفت. PH کلر باقی مانده در محل نمونه برداری و سایر پارامترها در آزمایشگاه تعیین شدند. یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که 66.6 درصد مواد PH بزرگتر از 8 بوده و میزان کلی فرم، کلی فرم مدفوعی، استرپتوکوکوس فیکالیس از حد استاندارد تجاوز نکرده ولی پسودوموناس آنروژینوزا در 58.33 درصد موارد از حد استاندارد تجاوز کرده است. میزان کلر باقی مانده در 61.1 درصد موارد از حد استاندارد پایین تر بوده (کمتر از mg/l1) و فقط در استخر سرپوشیده گرگان و زنانه مطابق با استانداردهای موجود می باشد. نتیجه گیری: عدم سیستم کلرزنی مناسب، ناقص بودن سیستم های تصفیه آب و عدم آگاهی متصدیان استخرها از شرایط مطلوب استخر باعث گردیده که PH و کلر باقی مانده در اکثر موارد در حد مطلوب نباشد و وجود آلودگی های باکتریایی حتی در میزان پایین تر از حد استاندارد و وجود آلودگی به پسودوموناس انروژینوزا دلیل بر عدم کارایی کلرزنی و سیستم های تصفیه می باشد و در این زمینه توصیه می شود که تحقیقات جامعی بین ارتباط آلودگی باکتریایی آب استخرها با شیوع بیماری های ناشی از آن صورت بگیرد.
غلام‎رضا محمودی، علی‎رضا شریعتی، ناصر بهنام‎پور،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1382 )
چکیده

مقدمه و هدف: کیفیت زندگی در بیماران دیالیزی یک موضوع با اهمیت و قابل بررسی می باشد. مشکل عمده بیماران دیالیزی که موجب پیچیده تر شدن شرایط کیفی زندگی آنان می گردد، روش های مقابله ای و تطابق با بیماری است. دامنه واکنش های تطابقی نسبت به دیالیز را احساس کسب مجدد و کامل توانایی ها تا خودکشی متغیر می باشد. هدف از این مطالعه تعیین رابطه بین کیفیت زندگی و انواع روش های مقابله ای به کار گرفته شده (مشکل مدار، هیجان مدار و مشکل مدار هیجان مدار) توسط بیماران همودیالیزی بود. مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی بود که به صورت مقطعی اجراء شده است. محیط پژوهش بخش های همودیالیز بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی استان گلستان بود. ابزار گردآوری پرسشنامه، روش جمع آوری اطلاعات سرشماری، تعداد نمونه 167 نفر و شیوه جمع آوری اطلاعات مصاحبه و تکمیل پرسشنامه بود. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که از 167 نفر نمونه تحقیق 89 نفر مرد و 78 نفر زن، 25.74 درصد در گروه سنی 44-35 سال و حداکثر 114 نفر به مدت کمتر از 4 سال سابقه دیالیز داشتند. میانگین و انحراف معیار کیفیت زندگی ۸.۱۳±۵۶.۸۹ به دست آمد. 72.45 درصد کیفیت زندگی متوسط داشتند و میزان به کارگیری هر دو شیوه مقابله ای هیجان مدار و مشکل مدار در حد متوسطی استفاده شده ضمن این که بین کیفیت زندگی و شیوه هیجان مدار رابطه معنی داری وجود داشت (p<0.05)نتیجه گیری: در این تحقیقی ما نتیجه گرفتیم که کیفیت زندگی بیماران دیالیزی تحت تاثیر شیوه مقابله ای هیجان مدار می باشد و در کل نیز کیفیت زندگی بیماران دیالیزی تحت تاثیر شیوه های مقابله است، بنابراین نیازمند آموزش و حمایت روانی هستند.
علی ظفرزاده،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: جمع آوری و ذخیره آب باران برای مصارف مختلف از دیرباز در ایران و سایر کشورهای جهان معمول بوده است. در استان گلستان هم تعدادی از ساکنین واقع در شمال و شمال شرق استان (ترکمن صحرا) با این روش، بخشی از آب شرب و مصارف خانگی مورد نیازشان را تامین می کنند. هدف از این پژوهش تعیین کیفیت شیمیایی آب های جمع آوری شده در آب انبارها و شناسایی منابع احتمالی آلودگی در مناطق ترکمن نشین استان گلستان بود.روش بررسی: تعداد 140 نمونه آب از آب انبارهای مورد مطالعه جمع آوری و از نظر پارامترهای شیمیایی در طی مدت سه فصل مورد ارزیابی قرار گرفت. مقدار قلیائیت به روش تیتراسیون با اسید سولفوریک، سختی به روش E.D.T.A، کلرور به روش مور، نیترات و فسفات با استفاده از اسپکتروفتومتر DR-2000 HACH و فلزات سنگین به روش جذب اتمی با دستگاه مدل 2380 Perkins-Elmer تعیین شد. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون کولموگروف- اسمیرنوف تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: پارامترهای شیمیایی شامل: اسیدیته، هدایت الکتریکی، قلیائیت، سختی، کلرور، نیترات و منگنز در مقایسه با استانداردهای آب آشامیدنی در حد مطلوب بودند، اما غلظت بعضی از پارامترهای شیمیایی از جمله فسفات در 15 درصد نمونه ها، غلظت آهن در 12 درصد نمونه ها، غلظت سرب در 51 درصد نمونه ها و غلظت کروم در 6 درصد نمونه های جمع آوری شده از حد مجاز بیشتر بوده است. نتیجه گیری: کیفیت آب تعداد قابل توجهی از آب انبارها از نظر بعضی از پارامترهای شیمیایی به خصوص فلزات سنگین به علت بیش از حد مجاز بودن، برای شرب مناسب نمی باشند. علل احتمالی آلودگی های شیمیایی می تواند ناشی از نفوذ آب های سطحی، کشاورزی، انتقال و ذخیره آب گرگان رود در آب انبارها و آلودگی هوا و ریزش آنها هنگام نزولات جوی روی سطوح آبگیر باشد.
علی عباسی، صدیقه فیاضی، دکتر فرزانه احمدی، محمدحسین حقیقی زاده،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

زمینه و هدف : تنگی‌نفس و خستگی در نارسایی قلبی، باعث اختلال قابل توجهی در کیفیت زندگی و توانایی عملکردی این بیماران می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین تاثیر برنامه ورزشی پیاده‌روی خانگی بر کیفیت زندگی و توانایی عملکردی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی انجام پذیرفت. روش بررسی: در این پژوهش نیمه تجربی، 60 بیمار بستری مبتلا به نارسایی قلبی کلاس II و III در بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی اهواز طی سال 1384، با روش جورکردن در دو گروه آزمون (30=n) و کنترل (30=n) قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل فرم اطلاعات دموگرافیک، چک لیست کیفیت زندگی مینه‌سوتا و فرم زمان‌بندی شده برنامه ورزشی بود. برنامه ورزشی پیاده‌روی در این بیماران سه بار در هفته و تا هشت هفته انجام گرفت. در ابتدا و انتهای مداخله نیز چک لیست کیفیت زندگی مینه‌سوتا برای تعیین کیفیت زندگی در اختیار بیماران دو گروه قرار گرفت. همچنین تست پیاده روی 6 دقیقه‌ای نیز به منظور تعیین توانایی عملکردی بیماران در ابتدا و انتهای مداخله در دو گروه انجام گرفت. داده‌ها به وسیله نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته‌ها: اختلاف قابل توجهی میان میانگین مسافت طی شده در MWT 6 در ابتدا و انتهای مداخله در بیماران گروه آزمون وجود داشت (86/373 متر در ابتدای مداخله تا 30/412 متر در انتهای مداخله، 05/0P<). این تفاوت در بیماران گروه کنترل معنی‌دار نبود (79/376 متر در ابتدای مداخله تا 63/377 متر در انتهای مداخله). اختلاف قابل توجهی میان نمرات کیفیت زندگی، در ابتدا و انتهای مداخله در گروه آزمون وجود داشت (32/52 در ابتدای مداخله تا 80/43 در انتهای مداخله). این تفاوت در گروه کنترل معنی‌دار نبود (32/52 در ابتدای مداخله تا 80/43 در انتهای مداخله). همچنین بین مدت زمان ورزش هفته‌های اول، چهارم و هشتم تفاوت معنی‌دار وجود داشت (05/0P<). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که فعالیت‌های ورزشی پیاده‌روی می‌تواند به عنوان یک روش‌درمانی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی به‌کار رود، زیرا باعث کیفیت زندگی و نیز توانایی عملکردی و ظرفیت ورزشی بیماران می‌گردد.
ابوالفضل نیک فرجام، دکتر پروانه شکرانی، دکتر حمید امامی، شهرام منادی، الهام گنجعلی خان حاکمی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده

زمینه و هدف : لزوم وجود برنامه‌های دوره‌ای کنترل کیفیت در آنکولوژی تابشی توسط سازمان‌های مختلفی نظیر AAPM ، ACR ، ACMP و ESTRO توصیه شده است. یکی از بهترین روش‌های انجام کنترل کیفیت انجام دزیمتری in vivo در حین پرتودرمانی می‌باشد. این مطالعه به منظور طراحی پروتکلی ساده برای دزیمتری in vivo در پرتودرمانی تومورهای سر و گردن با استفاده از تصویربرداری پورتال انجام گردید.

روش بررسی : در این مطالعه Case Series دز خط میانی به صورت in vivo و همراه با تصویربرداری پورتال روی 19 بیمار مبتلا به تومورهای سروگردن تحت درمان با دستگاه کبالت-60 مراجعه کننده به بخش پرتودرمانی بیمارستان سیدالشهداء اصفهان طی ماه‌های مرداد و آذر 1386؛ اندازه‌گیری شد. توزیع دز ورودی و خروجی با استفاده از دو دیود و نسبت‌های خارج از محور و تصویربرداری پورتال به همراه کد کاربری نوشته شده به زبان MATLAB برای تبدیل شدت نوری فیلم به دانسیته نوری تعیین گردید. با استفاده از مقادیر دز ورودی و خروجی و با به‌کارگیری الگوریتم هوسکین، دز در طول خط میانی در فواصل یک سانتی‌متری به‌دست آمد.

یافته‌ها : دز خط میانی در 165 نقطه اندازه‌گیری شد. میانگین و انحراف معیار بین دز اندازه‌گیری شده و دز تجویز شده در حدود 3.61±4.27 درصد به دست آمد. همچنین در 110 نقطه (66.66 درصد) میزان انحراف کمتر از 5درصد (1.37±2.27) ، در 41 نقطه (24.84 درصد) بین 5 درصد و 10 درصد (1.2±6.51) و در 14 نقطه (8.48 درصد) بیش از 10 درصد (2.34±13.37) تعیین گردید. بیشترین و کمترین میزان انحراف به ترتیب در مرکز میدان درمان (1.63±2.6) و در فاصله 5 سانتی‌متری از مرکز میدان (4.86±7.24) و برای میدان‌هایی با ابعاد 14 سانتی‌متر (3.53±5.08) و 8 سانتی‌متر (2.13±2.95) محاسبه شد.

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که استفاده از آشکارساز پورتال به همراه دو دیود روشی ساده و دقیق برای کنترل کیفیت روزانه درمان در پرتودرمانی می‌باشد. داده‌های به‌دست آمده از این روش را برای بررسی دقت مراحل درمان شامل تعیین خروجی ماشین درمان، کنترل کیفیت سیستم طراحی درمان و صحت محاسبات و تنظیم بیمار می‌توان مورد ارزیابی قرار داد.


دکتر فرشید علاءالدینی، حمیرا خدام، دکتر سیدمحمدرضا کاظمی بجستانی، دکتر فرزانه کوشان، دکتر آرش اعتمادی، دکتر عباسعلی کشتکار،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده

زمینه و هدف : کیفیت مقالات پزشکی در ارتقای دانش پزشکی موثر است. این مطالعه به منظور تعیین کیفیت مقالات منتشر شده مجلات مصوب کمیسیون نشریات وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 690 مقاله منتشر شده بین سال‌های 84-1362 در مجلات علمی پژوهشی کشور که به‌صورت تصادفی و براساس اطلاعات موجود در وب سایت ایران مدکس از بین همه مقالات علوم پزشکی انتخاب شده بودند؛ در سال 1386 انجام شد.

یافته‌ها : 52% درصد مقالات از نوع توصیفی ، 21.2% مداخله‌ای و  5.8%از نوع تحلیلی بود. در سال‌های اخیر تعداد مقالات تحلیلی و مداخله‌ای به طور معنی‌داری نسبت به سایر مقالات افزایش یافته بود (P<0.05). از بین مقالات بررسی شده؛ نوع مطالعه هیچ مقاله‌ای کیفی نبود. درصد مقالات پژوهشی، گزارش مورد و مروری به ترتیب 44.9%، 36.9% و 14.1% بود. در سال‌های اخیر میزان مقالات پژوهشی در مقایسه با مقالات گزارش مورد و مروری به‌طور معنی‌داری افزایش یافته بود (P<0.05). در 80% از مقالات حداقل یک تست آماری به کار رفته بود. بیشتر مقالات (60%) بالینی و متن 82% از مقالات به زبان فارسی بود.

نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان‌دهنده روند روبه‌رشد شاخص‌های مربوط به کیفیت مقالات چاپ شده می‌باشد. احتمالاً تغییر در سیاست‌های وزارت بهداشت و درمان در خصوص نحوه ارزشیابی معاونت‌های پژوهشی دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور، برگزاری کارگاه‌های روش‌تحقیق و مقاله‌نویسی، نحوه امتیاز‌دهی به مجلات مصوب کمیسیون نشریات علوم پزشکی کشور و قوانین ارتقاء اعضای هیأت علمی سبب بهبود شاخص‌های کیفی مقالات شده است.


دکتر طناز احدی، دکتر محمد سالکی، دکتر محمد رازی، دکتر غلامرضا رئیسی، دکتر بیژن فروغ،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف : استئوآرتریت شایع‌ترین بیماری مفاصل سینوویال می‌باشد. این بیماری با تخریب پیشرونده غضروف مفصلی مشخص می‌شود. شیوع این بیماری در سنین سالمندی بوده و در رأس علل ناتوانی در این سنین قرار دارد. علائم بیماری استئوآرتریت زانو به صورت درد، خشکی صبحگاهی و محدودیت حرکات مفصلی می‌باشد. این مطالعه به منظور مقایسه اثر مدالیته‌های فیزیکی و تمرین ایزومتریک بر علائم بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو انجام پذیرفت. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی تصادفی شده روی 40 بیمار مبتلا به استئوآرتریت زانو مراجعه کننده به درمانگاه طب فیزیکی و توانبخشی بیمارستان فیروزگر تهران در سال 1388 انجام شد. بیماران براساس علائم بالینی و رادیولوژیکی طبق معیارهای ACR انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفره تحت درمان با مدالیته‌های فیزیکی (A) و تمرین ایزومتریک (B) قرار گرفتند. گروه A تحت درمان با مدالیته فیزیکی به مدت 12 جلسه (4 هفته) و گروه B تحت درمان با تمرین ایزومتریک در منزل (4 هفته) قرار گرفتند. برای ارزیابی از فرم پرسشنامه Koos استاندارد شده و نیز برای اندازه‌گیری شدت درد از مقیاس بصری درد (VAS) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزاری آماری SPSS-11 و آزمون تی تحلیل شدند. یافته‌ها : در گروه مدالیته فیزیکی میانگین کیفیت زندگی پس از مداخله افزایش و میانگین شدت درد و علائم بالینی شامل تورم و سفتی مفصل کاهش یافت (P<0.05). در گروه تمرین ایزومتریک میانگین شدت علائم بالینی کاهش و کیفیت زندگی پس از مداخله افزایش یافت (P<0.05). همچنین میانگین درجه بهبود فعالیت‌های روزمره زندگی پس از مداخله در گروه مدالیته فیزیکی به میزان معنی‌داری نسبت به گروه تمرین ایزومتریک بالاتر بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که مدالیته‌های فیزیکی و تمرین ایزومتریک زانو در بیماران مبتلا به استئوآرتریت به یک میزان باعث کاهش درد شده است؛ اما روش درمانی مدالیته‌های فیزیکی باعث بهبود معنی‌دار فعالیت‌های روزمره زندگی در مقایسه با روش درمانی تمرین ایزومتریک می‌گردد.
دکتر مرضیه حیدرزاده، دکتر زیبا مسیبی، دکتر امیرحسین موحدیان، دکتر فیروزه روناسیان، سیدغلامعباس موسوی، ایمان غفارپسند، سیدشهاب الدین ایزدی، الهام نظر،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف : آسم شایع‌ترین بیماری مزمن دستگاه تنفسی در طی دوران کودکی بوده و در حدود 8/4 میلیون کودک را در سراسر جهان در گیر کرده است. از طرفی شیوع و بروز این بیماری همچنان در حال افزایش می‌باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر دستگاه پیکفلومتری در کیفیت زندگی کودکان مبتلا به بیماری آسم انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 80 کودک 7 تا 15 ساله مبتلا به بیماری آسم مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان شهیدبهشتی کاشان طی سال 1388 مطالعه شدند. پرسشنامه Susan Sylvia که سه قسمت اصلی داشت؛ برای هر کودک تکمیل گردید. سؤوالات در هر سه قسمت دارای 3 گزینه بود. 5 سؤال در زمینه محدودیت فعالیت، 13 سؤال در مورد نشانه‌های بیماری و 6 سؤال در زمینه عملکردهای هیجانی بود. به هر سؤال بین 1 تا 3 امتیاز تعلق گرفت و امتیاز کلی بین 23 تا 69 بود. سپس به آزمودنی‌ها آموزش داده شد که هر روز سه بار PEFR خود را با استفاده از دستگاه پیکفلومتری اندازه‌گیری و پس از هر بار استفاده، تصمیم درمانی جدیدی مطابق با نتیجه به دست آمده اخذ نمایند. پس از گذشت 3 ماه از زمان تحویل دستگاه و مراجعه مجدد به درمانگاه؛ پرسشنامه برای آنها تکمیل گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-15 و آزمون تی زوجی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین سنی کودکان مبتلا به بیماری آسم 2.75+-8.82 سال بود. 33 نفر (41.3%) دختر و بقیه پسر بودند. میانگین امتیاز در قسمت کیفیت عملکردهای هیجانی کودکان مبتلا به آسم مورد مطالعه قبل استفاده از دستگاه پیکفلومتری 3.07+-13.1 و بعد از استفاده 3.7+-14.35 به دست آمد (P<0.05). میانگین امتیاز قسمت محدودیت در فعالیت‌ها قبل استفاده از دستگاه پیکفلومتری 1.57+-7.33 و بعد از استفاده 0.67+-8.47 تعیین گردید (P<0.05). میانگین امتیاز قسمت نشانه‌های بیماری قبل استفاده از دستگاه پیکفلومتری 5.13+-28.81 و بعد از استفاده 5.62+-32.02 بود (P<0.05). در نهایت امتیاز کلی کیفیت زندگی در این کودکان افزایش معنی‌داری را بعد استفاده از دستگاه پیکفلومتر نسبت به قبل از آن نشان داد (P<0.05). نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان‌دهنده افزایش کیفیت عملکردهای هیجانی، کاهش محدودیت در فعالیت‌ها و کاهش نشانه‌های بیماری آسم در کودکان بعد استفاده از دستگاه پیکفلومتری بود. لذا این روش مفید در برنامه مدیریت بیماران مبتلا به آسم به خصوص کودکان پیشنهاد می‌گردد.
دکتر محمدحسین تقدیسی، محبوبه برهانی، دکتر مهناز صلحی، دکتر محمداسحاق افکاری، فاطمه حسینی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : مشکلات ناشی از بیماری دیابت دارای اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر کیفیت زندگی بیماران دیابتی است و با افزایش مشکلات ناشی از این بیماری کیفیت زندگی  نیز کاهش می‌یابد. این مطالعه به منظور تعیین اثر برنامه آموزشی بر اساس الگوی precede در ارتقاء کیفیت بیماران دیابتی نوع 2 انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه مداخله‌ای نیمه‌تجربی از نوع قبل و بعد روی 78 نفر از بیماران دیابتی نوع 2مراجعه کننده به کلینیک دیابت شهرستان مینودشت طی ماه‌های خرداد لغایت شهریور سال 1388 انجام شد. طراحی برنامه آموزشی بر اساس مراحل الگوی precede و محتوی آموزشی بر اساس نیازهای آموزشی بیماران تدوین گردید. قبل از اجرای مداخله آموزشی پرسشنامه کیفیت زندگی WHOQOL-BREF و پرسشنامه براساس سازه‌های الگوی precede برای بیماران دیابتی نوع 2 تکمیل گردید. بیماران و خانواده آنها و کارکنان بهداشتی مداخله موردنظر را دریافت نمودند و پس از چهار هفته میزان تاثیر برنامه آموزشی بر اساس الگوی precede بر کیفیت زندگی بیماران با استفاده از پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی تعیین شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون تی زوج تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها : میانگین نمره کل کیفیت زندگی افراد مورد مطالعه پیش از مداخله آموزشی 11.35±80.39 بود و پس از مداخله آموزشی به 8.31±81.35 افزایش یافت؛ اما این تفاوت از لحاظ آماری معنی‌داری نبود. یافته‌های حاصل در ابعاد مختلف کیفیت زندگی نشان داد که اختلاف معنی‌داری در ابعاد سلامت جسمانی (P<0.05) ، ارزیابی بیماران از کیفیت زندگی خود (P<0.001) و ارزیابی از سلامت خود (P<0.001) قبل و بعد از مداخله آموزشی وجود داشت.

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که آموزش بیماران دیابتی نوع 2 براساس الگوی precede سبب افزایش بُعد جسمانی کیفیت زندگی و ارزیابی بیماران نسبت به وضیت سلامت و کیفیت زندگی می‌گردد.


زهره سادات، فرزانه صابری، محبوبه تائبی، معصومه عابدزاده،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : نتایج متناقضی در زمینه ارتباط بین کیفیت زندگی و نوع زایمان گزارش شده است. این مطالعه به منظور تعیین رابطه کیفیت زندگی زنان با زایمان سزارین و طبیعی انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه تحلیلی روی 300 زن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر کاشان طی سال‌های 87-1386 انجام شد. زنان براساس نوع زایمان در دو گروه 150 نفره سزارین و طبیعی قرار گرفتند. دو و چهار ماه پس از زایمان پرسشنامه اختصاصی کیفیت زندگی، توسط آنان تکمیل شد. نمرات در ابعاد مختلف کیفیت زندگی برای هر دو گروه دو و چهار ماه پس از زایمان تعیین شد. سپس مقایسه داده‌ها بین دو گروه صورت پذیرفت. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون‌های t-test ، کای‌اسکوئر، Mann-Whitey U test و pair t test تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها : ابعاد کیفیت زندگی دو ماه و چهار ماه بعد از زایمان در دو گروه زایمان سزارین و طبیعی تفاوتی نشان نداد؛ به‌جز بعد رضایت از زایمان که یافته‌ها نمره بالاتری را دو ماه پس از زایمان طبیعی (P=0.03) و چهار ماه پس از زایمان طبیعی (P=0.018) نشان دادند. نمره بعد رضایت از زایمان دو ماه پس از زایمان به ترتیب در گروه زایمان طبیعی و سزارین 4.40±1.11 و 3.76±1.16 و چهار ماه پس از زایمان در دو گروه زایمان طبیعی و سزارین 4.13±1.40 و 3.82±1.22 تعیین شد.

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که تفاوت آماری معنی‌داری در کیفیت زندگی زنان در زایمان سزارین و طبیعی دوماه و چهارماه پس از زایمان وجود ندارد.


دکتر فاطمه اسپهبدی، امیر امامی زیدی، دکتر افشین قلی پور برادری، دکتر محمد خادملو،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : کیفیت پایین خواب در بیماران همودیالیزی شایع بوده و به صورت بالقوه پیش‌بینی کننده میزان مرگ و میر و کیفیت زندگی در این بیماران می‌باشد. از طرفی بیماران تحت همودیالیز، با کمبود ویتامینC نیز مواجه هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر ویتامینC تزریقی بر کیفیت خواب بیماران تحت همودیالیز انجام شد.

روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 60 بیمار تحت همودیالیز در بیمارستان امام خمینی (ره) ساری در سال 1389 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفره مداخله و کنترل (دارونما) قرار گرفتند. به گروه مداخله 5سی‌سی (500 میلی‌گرم) ویتامینC و به گروه کنترل 5 سی‌سی نرمال‌سالین به عنوان پلاسبو به صورت تزریق وریدی سه بار در هفته در انتهای هر جلسه دیالیز به مدت 8 هفته تجویز شد. کیفیت خواب بیماران در دو گروه قبل و بعد از مداخله با استفاده از پرسشنامه کیفیت خواب پیترزبرگ ارزیابی شد. با استفاده از آزمون‌های آماری T مستقل، T زوج ، ویلکاکسون و Chi-Square مقایسه بین دو گروه انجام شد.

یافته‌ها : نتایج نشان داد که کیفیت خواب در گروه دریافت کننده ویتامینC در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنی‌داری بهبود یافته است (P<0.0001). ویتامینC باعث تغییرات معنی‌داری در کیفیت خواب ذهنی، تاخیر در به خواب رفتن، کفایت خواب و اختلالات خواب شد (P<0.05). مقایسه تغییرات نمره خواب در دو گروه ویتامین C و کنترل نسبت به شروع مطالعه از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.0001). میانگین نمره کلی کیفیت خواب در گروه مداخله از 2.58±6.23 به 3.12±4.07 رسید (P<0.0001). درگروه کنترل نمره کلی کیفیت خواب از 3.29±7.23 به 3.1±8.23 رسید و از نظر آماری معنی‌دار نبود. سطح CRP در گروه مداخله از 8.11±10.73 به 6.6±7.6 رسید (P<0.05). در حالی که در گروه کنترل سطح CRP از 9.81±11.26 به 7.9±10.5 رسید و از نظر آماری معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که ویتامینC تزریقی می‌تواند به صورت مؤثری موجب بهبود کیفیت خواب بیماران تحت همودیالیز گردد.


دکتر وحید تأدیبی، زهرا بیات،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف : دیابت نوع 2 به عنوان اختلال متابولیکی جدی، کیفیت زندگی افراد مبتلا را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این مطالعه به منظور تعیین اثر مداخله دارویی و تمرین هشت هفته تمرین هوازی بر کیفیت زندگی زنان دیابتی نوع 2 انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 52 زن مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به مرکز دیابت بیمارستان طالقانی کرمانشاه از اردیبهشت لغایت تیرماه 1389 انجام شد. بیماران به طور تصادفی به چهار گروه تمرین ایروبیک با مصرف دوز کامل دارو (12 نفر)، تمرین ایروبیک با مصرف نصف دوز دارو (12 نفر)، بدون تمرین با مصرف دوز کامل دارو (14 نفر) و بدون تمرین با مصرف نصف دوز دارو (14نفر) تقسیم شدند. تمرین ایروبیک شامل جلسات تمرینی 45 دقیقه در ابتدا و افزایش تدریجی تا 105 دقیقه بود که در هر هفته 3 جلسه و به مدت 8 هفته اجراء شد. دوز کامل دارو شامل مصرف روزانه 500 میلی‌گرم متفورمین و 5 میلی‌گرم گلی‌بن‌کلامید و نصف دوز دارو شامل مصرف روزانه 250 میلی‌گرم متفورمین و 5/2 میلی‌گرم گلی‌بن‌کلامید بود. در گروه‌های بی‌تمرین، آزمودنی‌ها هیچگونه فعالیت ورزشی انجام ندادند. از پرسشنامه SF-36 (short-form health survey with only 36 questions) برای ارزیابی کیفیت زندگی استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-18 و آزمون‌های ANOVA و تی وابسته تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : در ابتدای مطالعه تفاوت معنی‌داری در کیفیت زندگی بین چهار گروه مشاهده نشد. پس از مداخله، کیفیت زندگی در گروه اول افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). در گروه دوم همه خرده‌مقیاس‌های کیفیت زندگی افزایش داشتند؛ اما فقط افزایش در خرده‌مقیاس عملکرد اجتماعی از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). در گروه سوم در همه خرده‌مقیاس‌ها کاهش دیده شد و در خرده‌مقیاس‌های عملکرد بدنی، نشاط و سرزندگی و درد جسمانی از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). در گروه چهارم کیفیت زندگی کاهش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که تمرین ایروبیک با مصرف کامل دارو می‌تواند باعث بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا به دیابت نوع2 گردد.
منیره احمدی بنی، مختار عراضپور، رضا وهاب کاشانی، محمد موسوی خطاط،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده

زمینه و هدف : استئوآرتریت مفصل تراپزیومتاکارپال سبب کاهش قدرت اندام فوقانی شده و زندگی مستقل افراد مسن را با خطر مواجه می‌کند. کاهش توانایی در انجام فعالیت‌های مفرح و شرکت در فعالیت‌های اجتماعی شروعی برای کاهش کیفیت زندگی در این بیماران است. این مطالعه به منظور تعیین اثر اسپلینت‌های سفارشی و پیش‌ساخته انگشت شست دست بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آرتروز مفصل تراپزیومتاکارپال انجام شد. روش بررسی : این مطالعه شبه‌تجربی روی 24 بیمار بالای 60 سال مبتلا به استئوآرتریت مفصل بازیلار انگشت شست در گروه ارتز و پروتز دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران به‌صورت موازی با دوره درمان 8 هفته در سال 90-1389 انجام شد. 12 فرد سالم به عنوان گروه کنترل برای مقایسه کیفیت زندگی در نظر گرفته شدند. بیماران به‌طور تصادفی به دو گروه 12 نفری تقسیم شدند. در گروه اول اسپلینت پیش‌ساخته و برای گروه دوم اسپلینت سفارشی‌ساخت، به‌کار رفت. به منظور اندازه‌گیری کیفیت زندگی گونه فارسی پرسشنامه SF36 استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و paired t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : در مقایسه کیفیت زندگی بین بیماران مبتلا به استئوآرتریت با گروه کنترل در تمام ابعاد عملکرد جسمی، محدودیت جسمی، درد جسمی، سلامت عمومی، نشاط، عملکرد اجتماعی، مشکلات روحی و سلامت روان اختلاف آماری معنی‌داری مشاهده گردید (P<0.05). استفاده از اسپلینت باعث بهبود ابعاد موثر بر کیفیت زندگی در بیماران شد؛ ولی اختلاف معنی‌داری بین دو نوع اسپلینت پیش‌ساخته و سفارشی‌ساخت در اثرگذاری بر کیفیت زندگی مشاهده نگردید. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان‌دهنده افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به استئوآرتریت مفصل کارپومتاکارپال اول در استفاده از اسپلینت بود و تفاوتی بین اسپلینت‌های پیش‌ساخته و سفارشی‌ساخت وجود نداشت.
مجید مقدس زاده، ابراهیم فتاحی، محمدرضا بنیادی، مهدی شیرزاده،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده

زمینه و هدف : سندرم روده تحریک‌پذیر یکی از شایع‌ترین اختلالات عملکردی دستگاه گوارش است که با علایم درد یا احساس ناراحتی در شکم به همراه اختلال در دفع (تواتر دفع یا قوام مدفوع) تظاهر پیدا می‌کند. اگرچه علت دقیق و اصلی این بیماری هنوز مشخص نشده؛ ولی عواملی از قبیل عوامل روحی- روانی و آلرژی به برخی مواد غذایی مطرح هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر حذف آلرژن غذایی بر علایم بیماری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 100 بیمار (66 زن و 34 مرد) مبتلا به سندرم روده تحریک‌پذیر ارجاع شده به کلینیک گوارش مرکز آموزشی درمانی امام رضا (ع) تبریز در سال 1390 انجام شد. آلرژی غذایی و نوع آن بررسی و اثر قطع آلرژن به‌مدت یک‌ماه روی کیفیت زندگی بیماران، شدت درد و علایم بیماری بررسی شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 ، student’s t-test، Chi-Square و Fisher’s exat test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : بیماران در محدوده سنی 43-15 سالگی قرار داشتند. آنتی‌بادی اختصاصی علیه ماده غذایی آلرژن در 31 نفر (31 درصد) مثبت بود و بیشترین آلرژی غذایی به بادام زمینی در 5 بیمار (16.1%) مشاهده شد. میانگین طول مدت بیماری در بیماران با آلرژی غذایی 2.6±4.5 سال و در گروه بدون آلرژی 2.9±3.5 سال بود که تفاوت آن از لحاظ آماری معنی‌دار نبود. تغییرات مربوط به کیفیت زندگی بیماران با آلرژی بعد از یک‌ماه پرهیز از غذای آلرژن از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05)؛ ولی تغییرات مربوط به علایم بیماری از قبیل شدت دفع بلغم و گاز معنی‌دار نبود. نتیجه‌گیری : با توجه به فراوانی نسبتاً بالای آلرژی غذایی در سندرم روده تحریک‌پذیر و وجود تفاوت معنی‌دار از نظر تغییرات کیفیت زندگی و شدت درد شکمی بعد از یک‌ماه پرهیز از عامل آلرژن به‌نظر می‌رسد که انجام تست آلرژی غذایی در همه مبتلایان مفید باشد.
شیما سادات آقاحسینی، آزاد رحمانی، فرحناز عبداله‌زاده، ایرج اسودی کرمانی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده

زمینه و هدف : اطلاع از تشخیص سرطان توسط بیمار یکی از چالش‌های اصلی در مراقبت از این بیماران است و این نگرانی وجود دارد که آگاهی از تشخیص بیماری سبب کاهش کیفیت زندگی آنان گردد. این مطالعه به منظور تعیین نقش اطلاع بیمار از تشخیص سرطان بر کیفیت زندگی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 300 بیمار با تشخیص قطعی سرطان، در مرکز آموزشی درمانی شهیدقاضی طباطبایی تبریز در سال 1388 انجام شد. بیماران با روش نمونه‌گیری در دسترس در دو گروه 150 نفری مطلع و غیرمطلع از تشخیص قطعی سرطان قرار گرفتند. کیفیت زندگی بیماران شامل ابعاد جسمی، ایفای نقش، علایم بیماری، عاطفی و اجتماعی با استفاده از پرسشنامه EORTC QLQ-C30 ارزیابی گردید. روایی پرسشنامه به روش صوری و محتوایی و پایایی آن با روش بازآزمایی تعیین گردید. داده‌ها بااستفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-17 و student’s t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین نمره کیفیت زندگی بیماران مطلع و غیرمطلع از تشخیص سرطان به ترتیب 18.85±64.18 و 19.02±65.16 تعیین شد و تفاوت آماری معنی‌داری بین دو گروه یافت نشد. فقط بعد اجتماعی کیفیت زندگی بیماران غیرمطلع از تشخیص سرطان (2.88±8.78) بهتر از کیفیت زندگی بیماران مطلع (3.01±7.96) بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که کیفیت زندگی بیماران مطلع از تشخیص بیماری سرطان تفاوتی در مقایسه با بیماران غیرمطلع ندارد.
رحمت الله بنان، عبدالرحیم کوشا، شادمان نعمتی، سیدمحمد قریشی نژاد، احسان کاظم نژاد،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

زمینه و هدف : انسداد بینی شایع‌ترین شکایتی است که منجر به سپتوپلاستی به‌عنوان یکی از اعمال جراحی شایع در ENT می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین رضایت بیماران با جراحی سپتوپلاستی و انطباق با نتایج تست رینومانومتری قبل و بعد از عمل انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 41 بیمار داوطلب جراحی سپتوپلاستی به دلیل انسداد همراه با انحراف تیغه میانی بینی انجام شد. قبل از عمل جراحی و شش ماه پس از آن، تست رینومانومتری برای بیماران انجام و شکایات شایع شامل انسداد و گرفتگی بینی، تنفس مشکل حین خواب، عدم کفایت تنفسی حین فعالیت و ورزش و تنفس مشکل از راه بینی مورد پرسش قرار گرفت. همچنین با استفاده از پرسشنامه GBI (glasgow benefit inventory) همزمان با تست رینومانومتری دوم میزان رضایتمندی و اثر جراحی بر کیفیت زندگی بیماران بررسی شد. یافته‌ها : شکایات بیماران شامل انسداد و گرفتگی بینی (78.8%)، تنفس مشکل حین خواب (65.85%)، عدم کفایت تنفسی حین فعالیت و ورزش (68.29%) و تنفس مشکل از راه بینی (82.92%) به صورت معنی‌داری بعد از سپتوپلاستی کاهش یافت (P<0.05). رضایتمندی کلی بیماران بعد از سپتوپلاستی 90.24% تعیین شد. تست رینومانومتری به تنهایی پیش‌بینی کننده رضایتمندی بعد از جراحی نبود. نتیجه‌گیری : رضایتمندی کلی بیماران بعد از جراحی سپتوپلاستی 90.24% تعیین شد که ارتباطی با نتایج تست رینومانومتری نداشت.
نجمه حمید، اکرم کاویانی بروجنی،
دوره 18، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف : در روان‌درمانی شناختی - رفتاری مذهب محور، علاوه بر روش‌های شناخت درمانگری، اعتقادات معنوی و باورهای دینی تقویت می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر روان‌درمانی شناختی - رفتاری مذهب محور بر افسردگی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ایدز انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه از نوع شبه‌تجربی با پیش‌آزمون - پس‌آزمون، گروه کنترل و مرحله پیگیری سه ماهه بود. 30 بیمار مبتلا به ایدز به صورت غیرتصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. گروه مداخله، 12 جلسه 45 دقیقه‌ای، روان‌درمانی شناختی- رفتاری مذهب محور دریافت کردند و گروه کنترل مداخله‌ای دریافت نکرد. ابزار مورد استفاده در پژوهش، شامل آزمون افسردگی بک نسخه دوم (BDI-II) و پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL-Brief) بود. با استفاده از این آزمون‌ها، هر دو گروه مداخله و کنترل در مراحل پیش‌آزمون، پس از خاتمه 12 جلسه آموزشی و پس از پیگیری 3 ماهه ارزیابی شدند.

یافته‌ها : میزان افسردگی در گروه مداخله پس از اعمال روان‌درمانی شناختی - رفتاری مذهب محور به صورت معنی‌داری کاهش و میزان کیفیت زندگی به صورت معنی‌داری افزایش یافت و در دوره پیگیری نیز تداوم داشت (P<0.05).

نتیجه‌گیری : روان‌درمانی شناختی - رفتاری مذهب محور در کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ایدز موثر است.


مرضیه السادات آذرنیوه، سیدعلیرضا توکلی خورمیزی،
دوره 18، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف : خواب یکی از عناصر مهم در چرخه‌های شبانه روزی است که با بازسازی قوای فیزیکی و روحی همراه است. فعالیت بدنی از جمله عوامل مداخله‌گر در بهبود کیفیت خواب است. این مطالعه به منظور تعیین اثر فعالیت بدنی بر کیفیت خواب دانشجویان دختر انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی مقطعی روی 370 دانشجوی دختر دانشگاه زابل در نیم‌سال اول تحصیلی 1392 تا 1393 انجام شد. اطلاعات به روش نمونه‌گیری تصادفی و از طریق پرسشنامه دموگرافیک محقق ساخته و پرسشنامه‌های استاندارد سنجش کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) و فعالیت بدنی بک جمع‌آوری گردید. سپس دانشجویان با استفاده از پرسشنامه فعالیت بدنی بک به دو گروه فعال و غیرفعال تقسیم شدند.

یافته‌ها : 32 نفر (25.2%) از دانشجویان فعال و 153 نفر (67.4%) از دانشجویان غیرفعال دارای کیفیت خواب نامناسب بودند. میانگین کیفیت خواب در هر دو گروه فعال و غیرفعال نامناسب بود؛ اما دختران فعال نسبت به غیرفعال از کیفیت خواب بهتری برخوردار بودند (P<0.05). 65.7% گروه فعال دارای نمایه توده بدن کمتر از 25 و تنها 9.1% دانشجویان با نمایه توده بدن بیش از 25 ، کیفیت خواب مناسبی داشتند. در گروه غیرفعال 60.8% افراد دارای سطح مطلوب نمایه توده بدن از کیفیت خواب نامطلوبی برخوردار بودند. در هر دو سطح نمایه توده بدن، کیفیت خواب در دو گروه تفاوت آماری معنی‌داری داشت؛ اما این تفاوت در گروه فعال بیشتر بود (P<0.05).

نتیجه گیری : 52 درصد از دانشجویان دختر کیفیت خواب مناسبی نداشتند و کیفیت نامناسب خواب در دختران با فعالیت بدنی کمتر، بیشتر بود.


کاظم صمیمی، حمیدرضا مکرمی، سهیلا تون تاب حقیقی، ابراهیم تابان، محسن یزدانی اول، راضیه معصومی،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف : تغییر شیوه زندگی زنان و افزایش حضور آنها در عرصه اجتماعی و محیط‌های کاری یکی از عوامل موثر بر کیفیت زندگی جنسی آنان است. این مطالعه به منظور تعیین عوامل موثر بر کیفیت زندگی جنسی زنان شاغل در بیمارستان انجام گردید.

روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی مقطعی روی 121 نفر از کارکنان زن دو بیمارستان در شهرستان‌های سبزوار و بیرجند در سال 1393 انجام شد. ابزار جمع‌آوری اطلاعات شامل نسخه هنجاریابی شده سنجش کیفیت زندگی جنسی ویژه زنان و یک پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر سه بخش اطلاعات جمعیت‌شناختی، متغیرهای مرتبط با سلامت و عوامل مرتبط با کار بود.

یافته‌ها : میانگین نمره کیفیت زندگی جنسی 19.7±80.1 تعیین شد. کیفیت زندگی جنسی با سن، ساعات خواب، مدت تاهل، سطح تحصیلات و فعالیت فیزیکی ارتباط آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). سطح تحصیلات (beta=0.33)، مدت تاهل (beta=0.32) و وضعیت کیفیت خواب (beta=0.56) پیش‌بینی‌کننده‌های کیفیت زندگی جنسی زنان تعیین شد.

نتیجه‌گیری : سطح تحصیلات، مدت تاهل و وضعیت کیفیت خواب به عنوان عوامل پیش‌بینی‌کننده کیفیت زندگی جنسی زنان شاغل در بیمارستان تعیین شد.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.08 seconds with 46 queries by YEKTAWEB 4679
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)