16 نتیجه برای کلسترول
دکتر زهره مظلوم، سکینه شب بیدار، دکتر کامران آقا صادقی، دکتر عبدالرضا رجایی فرد،
دوره 8، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: هیپرکلسترولمی عامل خطری برای آتروسکلروز است که به تغییرات چربی و کلسترول رژیم جواب متفاوتی می دهد. مطالعات قبلی اثرات متناقضی را از تاثیر لسیتین بر کلسترول و تری گلیسرید پلاسما گزارش نموده اند. این مطالعه به منظور بررسی ویژگی های هیپوکلسترولمیک لسیتین در بیماران مبتلا به هیپرکلسترولمی انجام شد.روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 61 بیمار (27 مرد و 34 زن) با میانگین سنی 14±44 سال، مبتلا به هیپرکلسترولمی مراجعه کننده به درمانگاه مطهری شیراز به طور تصادفی به 2 گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. گروه مورد روزانه 3 عدد کپسول لسیتین (1200 میلی گرم) حاوی 420 میلی گرم فسفاتیدیل کولین، به مدت 6 هفته دریافت کرد. وزن، شاخص توده بدن (BMI) و غلظت چربی های خون در ابتدا و انتهای 6 هفته اندازه گیری شد.یافته ها: مقایسه وزن بدن و نیز شاخص توده بدنی بین گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری را بین دو گروه نشان نداد. میانگین غلظت کلسترول تام، کلسترول LDL و تری گلیسیرید پایین تر و کلسترول HDL بالاتر در گروه مورد در مقایسه با قبل از مطالعه به دست آمد. علاوه بر آن مقایسه میانگین کلسترول تام، کلسترول LDL و تری گلیسرید بین دو گروه کاهش مشخصی را در غلظت کلسترول تام، کلسترول LDL و تری گلیسرید همراه با افزایش مشخص در غلظت کلسترول HDL در گروه مورد نشان داد (0.05>P).نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که لسیتین می تواند نقش مهمی در بهبود هیپرکلسترولمی داشته باشد و از ویژگی هیپوکلسترولمیک آن می توان در درمان هیپرکلسترولمی استفاده نمود.
مرضیه اکبرزاده، فرشته مرادی، دکتر محمدحسین دباغ منش، دکتر پیمان جعفری، دکتر محمدابراهیم پارسانژاد،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : سندرم تخمدان پلیکیستیک (PCOS) یکی از شایعترین اختلالات غدد اندوکرین در زنان است که 6-10% زنان در سنین باروری را درگیر میکند. در این بیماری وضعیت غیرطبیعی لیپوپروتئینها شایع است. تجمع خانوادگی بالای سندرم تخمدان پلیکیستیک دلالت بر نقش وراثت در این بیماری دارد. این مطالعه به منظور تعیین سطح سرمی لیپوپروتئینها در وابستگان درجه یک زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 107 نفر از وابستگان درجه یک افراد مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک (گروه مورد) و 107فرد سالم (گروه شاهد) از خانواده درجه یک زنان فاقد سابقه ابتلاء به PCOS از مراجعین به درمانگاههای زنان شیراز طی سال 1387 انجام شد. وابستگان درجه یک گروه مورد (پدر، مادر، خواهر و برادر) با شرط داشتن سن بالای 30 سال و سایر شرایط ورود به مطالعه، مصاحبه شدند و قسمت اول پرسشنامه که شامل اطلاعات دمو گرافیک بود؛ تکمیل شد. میزان 5سیسی نمونه خون از افراد مورد مطالعه برای تعیین سطح سرمی لیپوپروتئینهای خون شامل کلسترول تام ، تریگلیسرید، LDL-c و LDL-c گرفته شد. یافتهها : میانگینهای کلسترول تام ، LDL-c و تریگلیسرید در گروه مورد به ترتیب 31.64+-191 و 4.06+-167 و 31.64+-191 میلیگرمدردسیلیتر تعیین شد. میانگینهای کلسترول تام و LDL-c و تریگلیسرید در گروه شاهد به ترتیب 18.25+-158.25 و 21.33+-123 و 17.11+-120.42 میلیگرمدردسیلیتر تعیین شد. این تفاوتها از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). میانگین HDL-c 6.95+-40.06 میلیگرمدردسیلیتر در گروه مورد کمتر از گروه شاهد 6.7+-45.9 میلیگرمدردسیلیتر بود (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که سطح سرمی لیپوپروتئینها در وابستگان درجه یک زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک بهطور معنیداری بالاتر از گروه شاهد میباشد.
نجمه کبیری، دکتر صدیقه عسگری،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : افزایش شاخصهای التهابی شامل گلبولهای سفید خون، فیبرینوژن، پلاکت و C-reactive protein (CRP) از مشخصههای بیماری عروق کرونر میباشد و از محلهایی غیر از عروق تولید میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی تاجخروس در کاهش شاخصهای التهابی خرگوشهای هایپرکلسترولمیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 20 سر خرگوش نر نژاد نیوزیلندی با وزن 2000-1700 گرم در دانشکده علوم دانشگاه اصفهان در سال 1388 انجام شد. حیوانات به طور تصادفی در 4 گروه 5 تایی تقسیم شدند. گروه اول رژیم غذایی معمولی به مدت 75 روز و گروه دوم رژیم پرکلسترول به مدت 75 روز دریافت نمودند. خرگوشها در گروه 3 و 4 برای 45 روز رژیم پرکلسترول دریافت نمودند و پس از آن بهترتیب در گروه سوم رژیم معمولی و گروه چهارم عصاره هیدروالکی تاجخروس (mg/kg.bw150) به مدت 30 روز دریافت نمودند. نمونه خون حیوانات در گروههای مورد مطالعه در ابتدا، 45 روز بعد و در انتهای مطالعه (75 روز بعد) جمعآوری گردید. سطح شاخصهای التهابی سرم شامل گلبولهای سفید خون، فیبرینوژن، پلاکت و CRP بررسی گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-13 و آزمونهای ANOVA و دانکن تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میزان CRP در گروه دریافت کننده عصاره (4.56+-8.14 mg/l) در مقایسه با خرگوشهای با کلسترول بالا (گروه دوم) (4.6458+-17.8333 mg/l) کاهش معنیداری نشان داد (P<0.05). تعداد گلبولهای سفید در گروه دریافت کننده عصاره (8692.35+-20820 microliter) در مقایسه با خرگوشهای با کلسترول بالا (گروه دوم) (17048.39+-42366.67 microliter) کاهش معنیداری نشان داد (P<0.05). تعداد پلاکتها و غلظت فیبرینوژن در گروه چهارم به ترتیب 35725.34+-502600 microliter و24.86+-208 mg/dl تعیین شد که در مقایسه با گروه دوم به ترتیب به میزان 59774.58+-638000 microliter و 46.52+-299.33 mg/dl کاهش معنیداری نشان داد (P<0.05). نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره هیدروالکی تاجخروس موجب کاهش سطح شاخصهای التهابی شده و احتمالاً در کاهش آترواسکلروز نقش دارد.
دکتر محمدرضا رمضان پور، عباس خسروی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : چاقی و رژیم غذایی با چربی اشباع شده بر لیپوپروتئینهای سرم اثر منفی میگذارد. بهترین روش برای درمان چاقی و کاهش لیپوپروتئینهای سرم استفاده از رژیم غذایی حاوی اسیدهای چرب اشباع نشده توأم با ورزشهای استقامتی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر 8 هفته تمرین هوازی و مصرف بادام زمینی بر سطح سرمی لیپوپروتئینهای مردان دارای اضافه وزن و چاق انجام شد. روش بررسی : این مطالعه شبهتجربی روی 36 مرد چاق و دارای اضافه وزن با میانگین سنی 3.4±41.82 سال و نمایه توده بدنی 2.50±32.38 در شهرستان گالیکش استان گلستان در سال 1388 انجام شد. افراد به صورت غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. آزمودنیها به سه گروه 12 نفری کنترل، تمرین هوازی (گروه تجربی اول) و تمرین هوازی توأم با مصرف روزانه 50 گرم بادام زمینی (گروه تجربی دوم) تقسیم شدند. نمونه خون اخذ شده قبل و بعد از دوره تمرینی از نظر کلسترول تام، تریگلیسرید، لیپوپروتئین با چگالی بالا، لیپوپروتئین با چگالی پایین و لیپوپروتئین با چگالی خیلی پایین مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. دادهها با استفاده از SPSS-16 و آزمونهای ANOVA و LSD تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میزان کاهش سطح میانگین کلسترول تام، تریگلیسرید، لیپوپروتئین با چگالی پایین و لیپوپروتئین با چگالی خیلی پایین در گروه تجربی دوم نسبت به دیگر گروههای مورد مطالعه از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشاندهنده بهبود سطح سرمی لیپوپروتئین به ویژه تریگلیسرید و لیپوپروتئین با چگالی خیلی پایین در اثر تمرینات هوازی توأم با مصرف بادام زمینی در مردان دارای اضافه وزن و چاق بود.
سمیه حسینپور نیازی، گلبن سهراب، گلاله اصغری، دکتر پروین میرمیران، نازنین مصلحی، دکتر فریدون عزیزی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : نمایه گلیسمی به عنوان شاخص اندازهگیری میزان و بار گلیسمی به عنوان شاخص اندازهگیری کیفیت کربوهیدرات دریافتی است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط نمایه و بار گلیسمی با عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی در بزرگسالان تهرانی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 2284 فرد (1327 مرد و 957 زن) با سنین 19-84 سال ساکن در منطقه 13 تهران طی سالهای 1384-87 انجام شد. نمایه گلیسمی و بار گلیسمی با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک تعیین شد. عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی شامل شاخصهای تنسنجی، فشارخون، قندخون ناشتا (میلیگرم در دسیلیتر)، گلوکز 2 ساعته (تست تحمل گلوکز)، کلسترول تام (میلیگرم در دسیلیتر)، تریگلیسرید سرم (میلیگرم در دسیلیتر)، HDL-C سرم (میلیگرم در دسیلیتر)، و LDL-C سرم (میلیگرم در دسیلیتر) بود. نمایه توده بدن بیشتر یا مساوی 30 چاق در نظر گرفته شد. میانگین دریافتهای غذایی به صورت تعدیل شده برای انرژی، جنس و سن در سههکهای دریافت نمایه گلیسمی و بار گلیسمی با استفاده از آزمون general linear model analysis of covariance محاسبه شد دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-15 و آزمونهای one-way analysis of variance ، کایاسکوئر، Partial correlation و linear regression تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین دریافت نمایه گلیسمی 13.5±68.3 و بار گلیسمی 97.6±244.8 بود. نمایه گلیسمی و بار گلیسمی رابطه معکوس با دریافت غلات کامل و رابطه مستقیم با دریافت غلات تصفیه شده، میوهها، لبنیات و قندهای ساده داشت. پس از تعدیل شیوه زندگی و عوامل تغذیهای، نمایه گلیسمی رابطه مستقیمی با غلظت تریگلیسرید سرم و HDL-C در افراد چاق داشت و بار گلیسمی ارتباط مستقیمی با گلوکز ناشتای خون و گلوکز 2 ساعته در بین افراد غیرچاق داشت. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که نمایه گلیسمی در افراد چاق ارتباط معنیداری با افزایش غلظت تریگلیسرید سرم و کاهش غلظت HDL-C سرم دارد. بار گلیسمی در افراد غیرچاق ارتباط معنیداری با کاهش گلوکز ناشتای خون و گلوکز خون 2 ساعته داشت.
حسن عموزاد مهدیرجی، ابوالفضل آقاباباییان، مجتبی میرسعیدی، ساجده فدائی ریحان آبادی، آرشین عباسپور سیدی،
دوره 16، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : تغییرات و عدم تعادل در سیستم هموستاز یکی از علل اصلی حملات قلبی است. اطلاعات متناقضی در مورد اثر تمرین منظم ورزشی به ویژه تمرین مقاومتی بر این عوامل وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر 8 هفته تمرین مقاومتی بر شاخصهای هموستاز و نیمرخ لیپیدی مردان انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 16 مرد در محدوده سنی 7.7±48.5 سال به طور تصادفی در دو گروه هشتنفری مداخله و کنترل قرار گرفتند. افراد گروه مداخله در یک برنامه تمرین مقاومتی (3 روز در هفته، به مدت 8 هفته) شرکت نمودند. وزن بدن، شاخص توده بدن و سطح عوامل انعقادی فیبرینوژن، زمان پروترومبین (PT) ، زمان نسبی ترومبوپلاستین فعال شده (PTT) و تعداد پلاکتها و نیز عامل فیبرینولیتیک D-dimer و لیپیدهای پلاسما شامل تریگلیسرید، کلسترول، لیپیوپروتئین پرچگال و لیپیوپروتئین کمچگال اندازهگیری شدند. یافتهها : پس از 8 هفته تمرین مقاومتی سطح فیبرینوژن، PT ، PTT و تعداد پلاکتها در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل بهطور معنیداری کاهش و عامل فیبرینولیتیک D-dimer افزایش یافت (P<0.05). در حالی که سطح کلسترول، تریگلیسرید، لیپیوپروتئین پرچگال و لیپیوپروتئین کمچگال تغییر معنیداری نداشت. نتیجهگیری : اجرای تمرین مقاومتی باعث کاهش شاخصهای هموستاز در مردان بالغ گردید؛ اما بر نیم رخ لیپیدی اثری نداشت.
محمدحسن قوسیان مقدم، مهرداد روغنی، زهرا گرجی زاده، سپیده صدرائی،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : هیپرلیپیدمی و دیسلیپیدمی یکی از عوامل خطرهای شایع همراه با دیابت است و کاهش سطح آن در بیماران دیابتی با استفاده از گیاهان دارویی از اهمیت زیادی برخوردار است. این مطالعه به منطور تعیین اثر گیاه مریم گلی بر سطح گلوکز، لیپیدهای سرم و سطح بافتی مالوندیآلدئید موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 32 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با گیاه، دیابتی و دیابتی تحت تیمار با گیاه تقسیم شدند. برای القای دیابت به موشها، از داروی استرپتوزوتوسین به صورت تک دوز و داخل صفاقی به میزان 60 میلیگرم بر کیلوگرم حل شده در محلول سالین نرمال سرد استفاده شد. مریمگلی با غذای گروههای تحت تیمار مخلوط شد. سطح گلوکز، تریگلیسیرید، کلسترول توتال، LDL و HDL سرم روز اول و در هفتههای سوم و ششم اندازهگیری شد. در پایان کار میزان مالوندیآلدئید و پروتئین در هموژنه بافت کبد اندازهگیری گردید. یافتهها : در هفته ششم میزان گلوکز سرم در دو گروه دیابتی و دیابتی تحت تیمار با مریمگلی بهطور معنیداری بیش از نتایج روز اول بود (P<0.05) و تیمار گروه دیابتی با مریمگلی، کاهش معنیداری در سطح گلوکز سرم در مقایسه با گروه دیابتی بهوجود نیاورد. میزان تفاوت تریگلیسیرید سرم گروههای دیابتی و دیابتی تحت تیمار با مریمگلی از نظر آماری معنیدار و سطح آن در گروه دیابتی تیمار شده پایینتر بود (P<0.05). مقادیر کلسترول توتال، HDL ، LDL ، مالون دی آلدئید در موشهای دیابتی تیمار شده با مریمگلی تغییر آماری معنیداری با گروه دیابتی نشان نداد. نتیجهگیری : تجویز دراز مدت گیاه مریم گلی به موشهای دیابتی فقط موجب کاهش معنیدار تریگلیسیرید سرم گردید و بر سایر چربیها و گلوکز سرم و بر پراکسیداسیون لیپیدی در بافت کبد اثری ندارد.
سعید چنگیزی آشتیانی، علی زارعی، سهیلا طاهری، مجید رمضانی،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : هورمونهای تیروئیدی دارای نقش کلیدی در تنظیم متابولیسم و کارکرد تقریباً همه بافتهای بدن هستند. این مطالعه به منظور ارزیابی اثر عصاره هیدروالکلی گیاه خرفه بر سطح سرمی هورمونهای تیروئیدی موشهای صحرایی دارای هیپرکلسترلمیا انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 60 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار طی مدت 21 روز انجام شد. موشها به شش گروه دهتایی شامل کنترل بکر با رژیم غذایی عادی، کنترل مثبت با رژیم غذای چرب، تجربی دریافت کننده رژیم غذای چرب همراه با عصاره الکلی گیاه خرفه با دوز حداکثری 800 mg/kg ، متوسط 400 mg/kg و حداقلی 200 mg/kg بهصورت تزریق داخل صفاقی و آتورواستاتین به میزان 10 mg/kg بهصورت گاواژ تقسیمبندی شدند. بعد از پایان دوره، مقادیر هورمونهای ترییدوتیرونین (T3)، تیروکسین (T4)، هورمون محرک آزاد کننده تیروئیدی (TSH) و کلسترول سرم اندازهگیری شد. یافتهها : در گروههای تجربی دریافت کننده عصاره گیاه خرفه و آتورواستاتین غلظت هورمونهای تیروئیدی افزایش و میزان TSH کاهش معنیداری در مقایسه با گروه کنترل نشان داد (P<0.05). غلظت سرمی کلسترول در گروههای دریافت کننده عصاره و نیز در گروه دریافت کننده آتورواستاتین نسبت به گروه کنترل مثبت کاهش معنیداری نشان داد (P<0.05). نتیجهگیری : عصاره گیاه خرفه احتمالاً با افزایش و ترشح هورمونهای تیروئیدی در کاهش میزان کلسترول و TSH عمل مینماید.
محمد حسن پور فرد، قدرت الله ناصح، نسیم لطفی، مهران حسینی،
دوره 17، شماره 4 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : دیابت یک بیماری متابولیک است که سبب اختلال در متابولیسم کربوهیدرات و لیپیدها میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره آبی ریشه گیاه شلغم روی گلوکز سرم و لیپیدهای خون موشهای صحرایی دیابتی شده با آلوکسان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار بهطور تصادفی به 5 گروه 8 تایی شامل چهار گروه دیابتی (کنترل دیابتی، متفورمین 50 mg/kg/bw، عصاره آبی ریشه گیاه شلغم 200 mg/kg و عصاره آبی ریشه گیاه شلغم 400 mg/kg) و یک گروه کنترل سالم تقسیم شدند. دیابت شدید به وسیله تزریق آلوکسان با دوز 150 mg/kg/bw القا گردید. دوهفته پس از تزریق موشهای با گلوکز سرم ناشتای بیش از 350 mg/dl وارد مطالعه شدند. تمام تیمارها بهصورت روزانه با روش گاواژ با حجم یکسان و بهمدت 28 روز متوالی انجام گردید. تمام تیمارهای روزانه به روش گاواژ در حجم یکسان انجام شد. گروههای کنترل نیز روزانه مورد گاواژ با نرمال سالین قرار گرفتند. گلوکز سرم ناشتای موشها در روزهای نخست، چهاردهم و بیست و نهم ارزیابی شد. در روز 29 ام از همه حیوانات خونگیری قلبی انجام شد و غلظتهای پلاسمایی گلوکز سرم، کلسترول تام، تریگلیسیرید، LDL کلسترول و HDL کلسترول و همچنین آنزیمهای کبدی آلانین آمینو ترانسفراز (ALT) و آسپارتات آمینو ترانسفراز (AST) با استفاده از کیتهای استاندارد و دستگاه اتوآنالایزر مورد سنجش قرار گرفت. یافتهها : در موشهای دیابتی میانگین سطح گلوکز سرم (حدود 4.5 برابر)، کلسترول تام، تریگلیسیرید، AST، ALT (هر کدام تقریباً 2.5 برابر) و LDL کلسترول (حدود 2 برابر) در مقایسه با گروه کنترل سالم افزایش یافت (P<0.05). عصاره آبی ریشه گیاه شلغم در هیچکدام از دوزها اثرات کاهنده گلوکز سرم را نشان نداد؛ اما توانست در هر دو دوز افزایش کلسترول، تریگلیسیرید، LDL کلسترول و ALT را بهطور معنیداری مهار کند (P<0.05). در حالی که نتوانست از افزایش AST در موشهای دیابتی جلوگیری نماید. نتیجهگیری : مصرف عصاره آبی ریشه گیاه شلغم در هر دو دوز 200, 400 mg/kg/bw در موشهای دیابتی سبب کاهش سطوح کلسترول تام، تریگلیسیرید، LDL کلسترول و ALT گردید؛ ولی این عصاره اثری بر گلوکز سرم و AST آنها نداشت.
جواد جلالی، لطفعلی بلبلی، علی رجبی، معرفت سیاهکوهیان،
دوره 17، شماره 4 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : نتایج متفاوتی در خصوص مصرف ال - کارنیتین بر درصد چربی و نیم رخ لیپیدی گزارش شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر مصرف مکمل ال-کارنیتین طی شش هفته بر درصد چربی و نیمرخ لیپوپروتئین پسران غیرورزشکار انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 20 دانشجوی پسر غیرورزشکار به طور غیرتصادفی در دو گروه ده نفری تجربی و کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه به مدت شش هفته به تمرینات هوازی بر مبنای اصل اضافه بار پرداختند. در این مدت گروه تجربی روزانه 13 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود مکمل ال-کارنیتین و گروه کنترل روزانه 3 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود نشاسته مصرف کردند. قبل و بعد از دوره تمرین خونگیری انجام شد و سطح تریگلیسیرید، کلسترول تام، HDL-c و VLDL اندازهگیری شد. همچنین درصد چربی بدن و نمایه توده بدن تعیین گردید. یافتهها : تمرین هوازی و مکمل ال-کارنیتین موجب افزایش HDL-c و کاهش آماری معنیدار کلسترول تام، VLDL و درصد چربی بدن گردید (P<0.05)؛ ولی بر نمایه توده بدن، LDLو TG اثری نداشت. نتیجهگیری : مصرف مکمل ال-کارنیتین همراه با تمرینات هوازی سبب کاهش درصدچربی و کاهش نیمرخ لیپوپروتئین پسران گردید.
ملیحه خسروی زاد، علی زارعی، محمد علی چوبینه، فرهاد کریمی، زهرا صادق پور، زهرا کریمی، ساره برادران، اعظم شهر آشوب،
دوره 18، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : هیپرلیپیدمی به عنوان یکی از مهمترین عوامل خطر دخیل در بروز بیماریهای عروقی و از دلایل عمده مرگ محسوب میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی بخشهای هوایی گیاه خوشاریزه بر محور هیپوفیزی - تیروئیدی و میزان پروفایل لیپیدی موشهای صحرایی هیپرکلسترولمیک انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در پنج گروه هشت تایی قرار گرفتند. گروه کنترل رژیم غذایی عادی و گروه هیپرکلسترولمیک رژیم غذای چرب را دریافت نمودند. گروههای تجربی هیپرکلسترولمیک به ترتیب دوز mg/kg/bw 100، 200 و 300 از عصاره هیدروالکلی بخشهای هوایی گیاه خوشاریزه را به صورت گاواژ روزانه طی 42 روز دریافت کردند. در انتهای مطالعه غلظت سرمی کلسترول، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین کمچگال، لیپوپروتئین بسیار کمچگال، لیپوپروتئین پرچگال، تیروکسین، تری یدوتیرونین و هورمون محرکه تیروئیدی اندازهگیری شد.
یافتهها : مقادیر سرمی لیپوپروتئین کمچگال، لیپوپروتئین بسیار کمچگال، کلسترول و تری گلیسیرید گروه تجربی دریافت کننده دوز حداقل عصاره (100 mg/kg/bw) نسبت به گروه هیپرلیپیدمی شده کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). مقادیر سرمی لیپوپروتئین پرچگال، هورمون محرکه تیروئیدی و تیروکسین گروه دریافت کننده دوز حداکثر عصاره (300 mg/kg/bw) بهصورت معنیداری نسبت به گروه هیپرکلسترولمیک افزایش یافت (P<0.05).
نتیجهگیری : عصاره هیدروالکلی گیاه خوشاریزه به صورت وابسته به دوز سبب تغییرات پروفایل لیپیدی و هورمونهای تیروئیدی موشهای هیپرکلسترولمیک میگردد.
محمدرضا کردی، محمدعلی برومند، شهرام ربانی، نسیم علیمرادی شیخها، احمد مزرعه، مریم سیوف،
دوره 18، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
منصوره توکلی، محمد سبحانی شهمیرزادی، حسین زائری، علی ژیانی اصغرزاده، مصطفی زارع، محمدهادی قریب، غلامرضا روشندل،
دوره 19، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : کبدچرب غیرالکلی شایعترین بیماری کبدی سراسر جهان بوده و اختلالی است که با تجمع چربی اضافی در کبد تعریف میشود. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی کبدچرب در کودکان با نمایه توده بدنی طبیعی، اضافه وزن و چاق انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه همگروهی تاریخی بر روی 90 کودک 13-5 ساله در مرکز آموزشی درمانی کودکان طالقانی گرگان در شمال ایران انجام گردید. نمایه توده بدنی طبیعی، دارای اضافه وزن و چاق به ترتیب با مقادیر 85-5 درصد، 95-85 درصد و بیشتر یا مساوی 95 درصد درنظر گرفته شد. کودکان از لحاظ سن و جنس همسانسازی شدند. تستهای آزمایشگاهی شامل آنزیمهای کبدی ALT (Alanine aminotransferase) و AST (Aspartate aminotransferase) و پروفایل چربی شامل تریگلیسرید (Triglyceride: TG)، کلسترول تام، لیپوپروتئین با چگالی بالا (High Density Lipoprotein: HDL) و لیپوپروتئین با چگالی پایین (Low Density Lipoprotein: LDL) انجام شد. کودکان توسط رادیولوژیست غیرمطلع از مقادیر نمایه توده بدنی از لحاظ متغیرهای سونوگرافیک کبدچرب ارزیابی شدند.
یافتهها : فراوانی کبدچرب در کودکان چاق (23.3%) بهطور غیرمعنیداری بیشتر از کودکان دارای اضافه وزن (16.7%) و طبیعی (16.7%) بود. همچنین فراوانی کبدچرب غیرالکلی در میان دو جنس تفاوت آماری معنیداری نداشت. میزان AST کودکان طبیعی بهطور معنیداری (P<0.05) بیشتر از دو گروه دیگر بود. در گروه چاق بیشترین میزان کلسترول و در گروه با BMI طبیعی، کمترین میزان کلسترول مشاهده گردید (P<0.05).
نتیجهگیری : فراوانی کبدچرب در کودکان چاق در مقایسه با کودکان با وزن طبیعی و دارای اضافهوزن بهطور غیرمعنیداری بالاتر بود.
بهروز شکری، فاطمه نژاد حبیب وش، فرح فرخی، محمدباقر رضایی،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: هیپرلیپیدمی و افزایش کلسترول تام سرمی از مهمترین عوامل خطر دخیل در شیوع و شدت اختلالات قلبی - عروقی مانند بیماری عروق کرونر قلب محسوب میگردد. از آنجایی که گیاهان تیره نعنا به دلیل داشتن ترکیبات فلاونوئیدی و ترپنوئیدی توانایی کاهش چربی خون را دارند؛ لذا این مطالعه به منظور تعیین اثر تغذیه با اسانس آویشن دنایی (Thymus deanensis Celak.) بر پروفایل چربی، اوره و آنزیمهای کبدی سرم خون موشهای صحرایی نر هیپرکلسترولمیک انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 36 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار انجام شد. حیوانات بهطور تصادفی در 6 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروهها شامل کنترل، شم، مداخله اول (هیپرکلسترولمی دریافت کننده آویشن دنایی 200ppm)، مداخله دوم (هیپرکلسترولمی دریافت کننده آویشن دنایی 500ppm)، مداخله سوم (دریافت کننده آویشن دنایی 200ppm) و مداخله چهارم (دریافت کننده آویشن دنایی 500ppm) بودند. هیپرکلسترولمی با خوراندن رژیم غذایی پرچرب حاوی پودر کلسترول (2.5%) و روغن بادام شیرین (97.5%) ایجاد گردید. حیوانات گروههای مداخله روزانه به مدت 32 روز با اسانس آویشن دنایی تحت درمان قرار گرفتند. در پایان دوره آزمایش 32 روزه، خونگیری انجام شد. سطح کلسترول تام، تریگلیسیرید، اوره و آنزیمهای کبدی آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) مورد سنجش قرار گرفتند.
یافتهها: میزان آنزیم آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز در موشهای هیپرکلسترولمی نسبت به گروه شاهد افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05). اسانس آویشن دنایی در همه گروههای مداخله موجب کاهش آماری معنیدار تریگلیسیرید و کلسترول سرم شد. اسانس آویشن دنایی با دوز بالا (500ppm) بیشتر از دوز پایین (200ppm) سبب کاهش آماری معنیدار سطح کلسترول و تریگلیسیرید سرم گردید (P<0.05). میزان نیتروژن اوره خون در گروه هیپرکلسترولمی نسبت به گروه شاهد افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05). در پی تجویز اسانس با دوز حداقل و حداکثر در موشهای صحرایی هیپرکلسترولمی، میزان اوره خون در مقایسه با گروه هیپرکلسترولمی کاهش آماری معنیداری یافت (P<0.05).
نتیجهگیری: به نظرمیرسد گیاه آویشن دنایی به صورت وابسته به دوز در بهبود عملکرد کبد، کلیه و درمان چربی خون بالا موثر باشد.
محسن جعفری،
دوره 21، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
آتروسکلروز علت اصلی ناتوانی و مرگ و میر در سراسر جهان است. آتروسکلروز که نتیجه رسوب کلسترول در دیواره عروق کرونری است؛ علت اصلی ناتوانی و مرگ و میر در سراسر جهان محسوب میشود. انتقال معکوس کلسترول فرایندی است که طی آن کلسترول اضافی از دیواره عروق برداشت میشود و بدین ترتیب از خطر آتروسکلروز کاسته میشود. پروتئینهای ناقل کاست متصل به ATP (ABC) مانند ناقل کاست A1 متصل به ATP (ABCA1)، ناقل کاست G1 متصل به ATP (ABCG1)، ناقل کاست G4 متصل به ATP (ABCG4)، ناقل کاست G5 متصل به ATP (ABCG5) و ناقل کاست G8 متصل به ATP (ABCG8) در فرایند انتقال معکوس کلسترول نقش مهمی ایفا میکنند. برای جستجوی مقالات بین سالهای 1990 تا 2018 مرتبط با موضوع مقاله، کلیدواژههای تمرین، فعالیت بدنی، انتقال معکوس کلسترول، ناقلان کاست متصل به آدنوزین تری فسفات، ناقل کاست G5 متصل به آدنوزین تری فسفات (ABCG5)، ناقل کاست G8 متصل به آدنوزین تری فسفات (ABCG8)، بیماریهای قلبی - عروقی و آتروسکلروز در پایگاههای اطلاعاتی Google scholar، PubMed، Elsevier، Scopus، پایگاه جهاد دانشگاهی (SID)، science direct و ProQuest مورد استفاده قرار گرفتند. در ابتدا 249 مقاله جستجو شدند که پس از مطالعه دقیق آنها، در نهایت از 84 مقاله در این مقاله مروری استفاده شد. ABCG5 و ABCG8 دو ناقل غشایی کلسترول در هپاتوسایتها و انتروسایتها هستند که موجب دفع کلسترول به درون صفرا و مدفوع میشوند. جهش در ژنهای این دو ماده میتواند منجر به افزایش 200 برابری استرولهای خون شود؛ عارضهای که سیتواسترولمی نام دارد و پیامد آن آتروسکلروز عروق کرونری است. درباره اثر تمرینات ورزشی بر ABCG5 و ABCG8 پژوهشهای محدود و یا متناقضی انجام شده است. با توجه به اهمیت ABCG5 و ABCG8 در انتقال معکوس کلسترول و پیشگیری و درمان آتروسکلروز عروق کرونری، هدف از این مقاله مروری بررسی اثر فعالیت بدنی بر پیشگیری و درمان آتروسکلروز با تمرکز بر فعالیت ژنهای ABCG5 و ABCG8 بود. بهطور کلی با توجه به این که عوامل رونویسی LXR/RXR مسؤول تنظیم ژنهای مربوط به خروج کلسترول (ABCA1, ABCG1)، انتقال کلسترول (لیپوپروتئین لیپاز، CETP)، تبدیل کلسترول به اسیدهای صفراوی (CYP7A) و متابولیسم و دفع کلسترول کلسترول به صفرا یا مجرای رودهای (ABCG5 و ABCG8) هستند؛ لذا تحریک این عوامل و نیز دیگر عوامل رونویسی (PPAR، LRH1، FXR، HNF4α و GATA4) موجب افزایش بیان ژنهای ABCG5 و ABCG8 میشود. اثر ورزش بر این عوامل موضوع جدیدی است که میتواند دانش ما را نسبت به راهکارهای پیشگیری و درمان آتروسکلروز افزایش دهد.
فاطمه ولی محمدی رحمانی، حسین راثی، وجیهه زرین پور،
دوره 23، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: هایپرکلسترولمی خانوادگی (Familial hypercholesterolemia: FH) یکی از شایعترین بیماریهای ارثی است که با افزایش سطح لیپوپروتئین با دانسیته کم (Low Density Lipoprotein: LDL) پلاسما، باعث تجمع لیپید در تاندونها و رگها میشود. اصلیترین علت ابتلا به این بیماری، جهش در ژن گیرنده لیپوپروتئین با دانسیته کم (Low Density Lipoprotein Receptor: LDLR) است. این مطالعه به منظور ارزیابی مولکولی جهشهای شایع در ژن گیرنده LDL در مبتلایان به هایپرکلسترولمی فامیلی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی 100 بیمار مشکوک به هایپرکلسترولمی خانوادگی مراجعه کننده به آزمایشگاه سپهر شهرستان کرج طی سال 1394 بر اساس معیار جهانی Simon Broom انجام شد. پس از پرکردن پرسشنامه و رسم شجره نامه مشخص گردید در 17 نفر سابقه بیماری حداقل در یکی از بستگان درجه یک وجود داشت. با استفاده از روش PCR-SSCP وجود تغییرات مورد بررسی قرار گرفت و پس از شناسایی موارد مشکوک توالی یابی مستقیم DNA انجام گردید.
یافتهها: از 17 بیمار دارای سابقه بیماری هایپرکلسترولمی، در 13 بیمار جهش در ژن LDLR به صورت هتروزیگوت مشاهده شد. جهشها شامل c.97C>T، c.445G>T، c.651-653(DEL3)، c.652-654(DEL3)، c.682G>T، c.925-931(DEL7)، c.936-940(DEL5)، c.986G>T، c.2054C>T,c.2177C>T و G>A c.313+1 بودند. 4 بیمار فاقد جهش در ژن LDLR خود بودند. در 2 بیمار پلی مورفیسم شایع c.1959T>C شناسایی گردید.
نتیجهگیری: ژن LDLR در ایجاد FH در جمعیت مورد مطالعه نقش داشت. با این حال احتمالاً ژن با لوکوس دیگری در شیوع این بیماری در جمعیت مورد مطالعه دخیل است.