|
|
|
![::](./templates/tmpl_green/images/cnt_bar_icon_rtl.gif) |
جستجو در مقالات منتشر شده |
![::](./templates/tmpl_green/images/cnt_bar_arrow_rtl.gif) |
|
3 نتیجه برای زنجبیل
مریم مدرس، صبا بشارت، فاطمه رحیمی کیان، دکتر سیما بشارت، دکتر محمود محمودی، دکتر حسین صالحی سورمقی، دوره 14، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : تهوع و استفراغ از شکایتهای شایع زنان در نیمه اول حاملگی بوده و از جمله درمانهای سنتی، استفاده از گیاهان دارویی از جمله زنجبیل و بابونه میباشد. این مطالعه به منظور مقایسه اثر زنجبیل و بابونه در کاهش تهوع و استفراغ دوران بارداری انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی سهسوکور روی 105 زن بارداری که طی هفتههای 16-6 بارداری به درمانگاه مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان و مراکز بهداشتی منتخب سطح استان گلستان طی سالهای 89-1388 مراجعه نمودند؛ انجام شد. زنان به صورت تصادفی در گروههای کنترل A (پلاسبو 35 نفر) ، مداخله B (زنجبیل 35 نفر) و مداخله C (بابونه 35 نفر) قرار گرفتند. گروههای A ، B و C به مدت یک هفته به ترتیب کپسولهای خوراکی پلاسبو (نشاسته ذرت) ، زنجبیل و بابونه را به میزان 500 میلیگرم دو بار در روز به مدت یک هفته مصرف نمودند. چک لیست شاخص تهوع و استفراغ رودز هفته اول قبل از انجام مداخله و هفته دوم طی انجام مداخله، هر شب قبل از خواب توسط زنان باردار تکمیل گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمونهای آنالیز واریانس، تست دقیق فیشر و بنفرونی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین امتیاز کلی شاخص رودز قبل از انجام مداخله در گروههای A ، B و C به ترتیب 5.88±12.71 ، 0.76±10.42 و 5.51±11.19 تعیین گردید و اختلاف آماری معنیداری مشاهده نشد. میانگین امتیاز کلی شاخص رودز بعد از انجام مداخله در گروههای A، B و C به ترتیب 6.43±11.47 ، 3.74±7.28 و 4.32±5.73 تعیین شد (P<0.05). تفاضل میانگین امتیازها قبل و بعد از مداخله در گروه بابونه بیشترین مقدار را با میزان 4.84±5.45 نشان داد (P<0.05). اثر مداخلات سهگانه بر گروههای مورد بررسی با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه اختلاف آماری معنیداری را نشان داد (P<0.05). بااستفاده از آزمون بن فرونی، این اختلاف بین گروه زنجبیل و بابونه و نیز زنجبیل و پلاسبو از نظر آماری معنیدار نبود؛ اما اختلاف آماری بین گروه بابونه و پلاسبو معنیدار بود (P<0.05). نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که کپسولهای خوراکی بابونه در مقایسه با زنجبیل و پلاسبو در کاهش علایم تهوع و استفراغ ناشی از بارداری موثرتر است.
سیدابراهیم حسینی، آذر جهاندیده، داود مهربانی، دوره 17، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : زنجبیل یک طعمدهنده مواد غذایی و یکی از گیاهان دارویی است که در درمان بسیاری از بیماریها از جمله اختلالات باروری و ناتواناییهای جنسی مورد استفاده قرار میگیرد. با توجه به آن که برخی از این اختلالات مربوط به زمانهای جنینی و شیرخوارگی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر مصرف زنجبیل طی دوران جنینی و شیرخوارگی بر هورمونهای تستوسترون، محرک فولیکول (FSH)، لوتئینی کننده (LH) و سلولهای دودمانی جنسی زادههای نر بالغ موش صحرایی انجام گردید. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 72 سر موش ماده بالغ به 9 گروه تقسیم شدند. گروهها شامل کنترل، شم (دریافت کننده 0.5ml آب مقطر روزانه) در دو دوره پرهناتال و نئوناتال، شش گروه دریافت کننده عصاره الکی زنجبیل (خوراکی) با دوزهای 50 ، 100 و 200 mg/kg/bw در دو دوره پرهناتال و نئوناتال بودند. در پایان دوره شیرخوارگی، زادههای نر گروههای مختلف جدا و در زمان بلوغ از هر گروه به طور تصادفی 8 سر موش انتخاب شدند. پس از خونگیری از نمونهها، میزان هورمونهای جنسی سنجیده شد. همچنین با جداسازی بیضهها تعداد سلولهای لایدیگ، سرتولی، اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت و اسپرماتید شمارش گردید. یافتهها : زنجبیل در میزان هورمون تستوسترون در تمام گروههای تجربی باعث افزایش آماری معنیدار (P<0.05) و در میزان FSH و LH گروههای دریافت کننده دوزهای 100 و 200 mg/kg/bw کاهش آماری معنیدار (P<0.05) و در تعداد سلولهای لایدیگ و اسپرماتوگونی گروههای دریافت کننده دوز 200 mg/kg/bw و سرتولی، اسپرماتوسیت و اسپرماتید گروههای دریافت کننده دوزهای 100 و 200 mg/kg/bw افزایش آماری معنیداری (P<0.05) مشاهده شد. نتیجهگیری : مصرف عصاره الکلی زنجبیل در دورههای پرهناتال و نئوناتال افزایش تستوسترون و سلولهای دودمانی جنسی میگردد.
حلیمه وحدت پور، سعید شاکریان، علی اکبر علی زاده، سیدرضا فاطمی طباطبائی، دوره 20، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوه زندگی کم تحرک و افزایش وزن، خطر توسعه بیماریهای قلبی و عروقی را افزایش میدهد. این مطالعه به منظور تعیین اثر مصرف مکمل زنجبیل بر تغییرات لاکتات دهیدرژناز (Lactate dehydrogenase: LDH) و کوفتگی عضلانی تاخیری دختران دارای اضافه وزن به دنبال فعالیت برونگرای وامانده ساز انجام شد.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 22 دانشجوی دختر دارای اضافه وزن در دانشگاه شهید چمران اهواز بهطور تصادفی در گروههای کنترل (10 نفر) و مداخله (12 نفر) قرار گرفتند. گروه مداخله روزانه 2 گرم پودر زنجبیل، هر وعده یک کپسول، حاوی یک گرم پودر زنجبیل، و گروه کنترل (دارونما) روزانه دو کپسول حاوی نشاسته، به مدت دو هفته مصرف نمودند. فعالیت بدنی شامل دو جلسه فعالیت برونگرا وامانده ساز (شیب منفی بر روی تردمیل، یک جلسه قبل از مکملدهی و یک جلسه بعد از دو هفته مکملدهی) اجرا شد. نمونههای خونی طی 4 مرحله به منظور سنجش تغییرات LDH اخذ و نیز از پرسشنامه درد (Visual Analogue Scale: VAS) برای سنجش کوفتگی تاخیری در دو دوره قبل و بعد از مصرف مکمل زنجبیل استفاده گردید.
یافتهها: تمرین برونگرا باعث افزایش میزان LDH و کوفتگی عضلانی تاخیری بعد از فعالیت گردید (P<0.05). مصرف دو هفته مکمل زنجبیل باعث کاهش آماری معنیدار میزان LDH و کوفتگی عضلانی تاخیری گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل گردید (P<0.05).
نتیجهگیری: مصرف زنجبیل میتواند بر کاهش آسب عضلانی و کوفتگی عضلانی تاخیری ناشی از فعالیت برونگرا در دختران با اضافه وزن موثر باشد.
|
|
|
|
|
|