|
|
|
![::](./templates/tmpl_green/images/cnt_bar_icon_rtl.gif) |
جستجو در مقالات منتشر شده |
![::](./templates/tmpl_green/images/cnt_bar_arrow_rtl.gif) |
|
2 نتیجه برای تیوپنتال سدیم
دکتر بهزاد احسن، شعله شامی، دکتر کریم ناصری، قادر صالح نژاد، دوره 11، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : در بعضی از موقعیتهای پزشکی استفاده از شلکنندههای عضلانی برای لولهگذاری تراشه بهدنبال تزریق هوشبرهای وریدی ممکن است، غیرضروری و یا مضر باشد. این مطالعه به منظور مقایسه شرایط لارنگوسکوپی و لولهگذاری تراشه بهدنبال القای بیهوشی عمومی با پروپوفول یا تیوپنتال سدیم در ترکیب با رمی فنتانیل در غیاب شلکنندههای عضلانی انجام شد.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسوکور، 42 بیمار در کلاس 1و2 درجهبندی متخصصین بیهوشی امریکا برای القای بیهوشی در یکی از دو گروه پروپوفول 2mg/kg یا تیوپنتال سدیم5 mg/kg قرار گرفتند. در هر دو گروه از بیماران 1.5 mg/kg لیدوکائین و 2.5µg/kg رمی فنتانیل 30 ثانیه قبل از هوشبرها تزریق شد. 90 ثانیه بعد از القای بیهوشی لارنگوسکوپی و لولهگذاری تراشه انجام شد. وضعیت لولهگذاری براساس سهولت تهویه با ماسک، شلی فک، لارنگوسکوپی، وضعیت طنابهای صوتی و پاسخ بیمار به لولهگذاری تراشه و بادکردن کاف لوله تراشه بهصورت عالی، خوب، مناسب و بد ارزیابی شد. میانگین فشارخون متوسط شریانی و تعداد ضربان قلب قبل از القا ، بعد از القای بیهوشی و بلافاصله ،2 دقیقه و 5 دقیقه بعد از لولهگذاری تراشه ثبت شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری فیشر ، کایاسکوئر و تی استودنت مقایسه شد.
یافتهها :وضعیت لارنگوسکوپی و لولهگذاری عالی یا خوب در 40درصد بیماران گروه دریافت کننده تیوپنتال سدیم و80درصد بیماران گروه پروپوفول مشاهده شد (p<0.05). افت فشار خون متوسط شریانی و تعداد ضربان قلب در گروه پروپوفول بهطور معنیداری شدیدتر از گروه دریافت تیوپنتال سدیم بود (p<0.05).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که ترکیب پروپوفول با رمیفنتانیل برای لولهگذاری تراشه در غیاب شلکنندههای عضلانی نسبت به ترکیب تیوپنتال سدیم با رمیفنتانیل برتر است، اما موجب افت شدیدتر فشارخون متوسط شریانی و تعداد ضربان قلب میشود.
رامین امینی، صادقعلی تازیکی، غلامرضا روشندل، کاظم کاظم نژاد، دوره 20، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: الکتروشوک درمانی (Electro Convulsion Therapy: ECT) از روشهای رایج در درمان اختلالات روانپزشکی است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر داروهای پروپوفول و اتومیدات با تیوپنتال سدیم بر مدت زمان تشنج و ریکاوری متعاقب انجام الکتروشوک درمانی انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 90 بیمار مبتلا به اختلال روانپزشکی نیازمند ECT با تشخیص روانپزشک در بخش روانپزشکی مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان انجام شد. بیماران با تخصیص تصادفی ساده در سه گروه 30 نفری قرار گرفتند. مداخله شامل مانیتورینگ استاندارد و پره اکسیژناسیون با اکسیژن 100 درصد به مدت 3 دقیقه در سه گروه بیهوشی بیماران بود. گروه اول تیوپنتال سدیم (mg/kg/bw 1.5)، گروه دوم اتومیدات (mg/kg/bw 0.1) و گروه سوم پروپوفول (mg/kg/bw 0.6) را دریافت نمودند. داروهای سوکسینیل کولین (mg/kg/bw 0.5) و آتروپین (mg/kg/bw 0.01) به عنوان شل کننده عضلانی و پیشگیری از برادی کاردی برای همه بیماران تجویز شد. مدت تشنج و ریکاوری، تغییرات وضعیت همودینامیک شامل ضربان قلب و متوسط فشار خون شریانی و مقدار شارژ برای هر بیمار اندازهگیری و ثبت گردید.
یافتهها: میانگین مدت تشنج متعاقب ECT در گروه تیوپنتال سدیم 43.72±11.81 ثانیه، گروه اتومیدات 45.81±17.26 ثانیه (P<0.05) و گروه پروپوفول 35.47±10.58 ثانیه (P<0.05) تعیین شد. مقدار شارژ الکتریکی مورد استفاده در سه نوبت درمان و تغییرات ضربان قلب در سه گروه مورد مطالعه تفاوت آماری معنیداری نداشت. تغییرات متوسط فشار شریانی گروه پروپوفول کمتر از دو گروه دیگر بود (P<0.05). مدت ریکاوری متعاقب ECT در گروه اتومیدات در مقایسه با دو گروه دیگر کمتر بود (P<0.05).
نتیجهگیری: اتومیدات و تیوپنتال سدیم به طور مشابه منجر به افزایش مدت زمان تشنج متعاقب ECT شدند. با توجه به کاهش معنیدار مدت ریکاوری در مقایسه با تیوپنتال سدیم، اتومیدات میتواند به عنوان بهترین گزینه دارویی در نظر گرفته شود.
|
|
|
|
|
|