27 نتیجه برای اضطراب
دکتر صادقعلی تازیکی، دکتر مهدی صادقی فر، ناصر بهنام پور،
دوره 6، شماره 2 - ( 7-1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: از جمله شایع ترین اختلالات روانپزشکی، بیماری های اضطرابی می باشد که در تمام سنین به ویژه سنین جوانی و میان سالی خود را نشان می دهد. بعضی از اقشار جامعه از جمله مراقبین پرواز برج های مراقبت فرودگاه به علل متعدد نسبت به این بیماری ها آسیب پذیر می باشند. هدف از انجام این مطالعه بررسی سطح اضطراب پرسنل برج مراقبت فرودگاه مهرآباد و تعیین رابطه بین متغیرهای مختلف مثل سن، سابقه کار، جنس و میزان تحصیلات، تاهل، مصرف سیگار، ورزش کردن، رضایت شغلی با سطح اضطراب می باشد.مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد که به صورت مقطعی در بهار سال 1382 انجام شده است. جمعیت مورد مطالعه تمامی پرسنل (101 نفر) برج مراقبت پرواز فرودگاه مهرآباد تهران بودند که با استفاده از پرسشنامه استاندارد 33 سوالی اضطراب مورد مطالعه قرار گرفتند و رابطه اضطراب به عنوان یک متغیر وابسته با 8 متغیر مستقل ذکر شده، سنجیده شد.یافته ها: در این جامعه آماری 22.8 درصد اضطراب ناچیز تا مرزی، 52.5 درصد اضطراب خفیف تا متوسط و 24.8 درصد اضطراب شدید تا بسیار شدید داشتند. ارتباط رضایت شغلی و سطح اضطراب از آماری معنی داری بوده است در صورتی که رابطه سابقه کار، سطح تحصیلات، سن، تاهل، سیگار، ورزش و سطح اضطراب از نظر آماری معنی دار نبود. نتیجه گیری: افزایش رضایت شغلی نقش مهمی در پیشگیری از اضطراب دارد و با توجه به این که عدم تمرکز ناشی از اضطراب در این شغل حساس، می تواند منشا حوادث ناگوار باشد، لذا پیشنهاد می شود که مسوولین مربوطه با انتخاب مناسب افراد و همچنین برقراری شرایط مناسب جهت ایجاد رضایت شغلی، گامی مهم در ارتقا سطح ایمنی پروازهای هوایی بردارند.
قهرمان محمودی عالمی، حمیده عظیمی، دکتر مهران ضرغامی،
دوره 6، شماره 2 - ( 7-1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: وجود اضطراب و کم جرات بودن منجر به اختلال در عملکرد تحصیلی، تخریب توانایی های هوشی و یادگیری، کاهش تفکر انتزاعی و رکود استعدادها شده و همچنین با ایجاد معضلات اقتصادی، آثار زیانباری برای فرد، خانواده و اجتماع به بار خواهد آورد. روش های درمانی متعددی نظیر درمان های دارویی و غیردارویی جهت رفع اضطراب و افزایش جرات ورزی پیشنهاد شده است که یکی از درمان های غیردارویی (رفتاردرمانی)، آموزش قاطعیت می باشد. لذا با توجه به نتایج متناقض پژوهش های انجام شده در زمینه آموزش قاطعیت، تحقیقی در این زمینه طراحی و به اجرا در آمد.مواد و روش ها: در یک مطالعه کارآزمایی عرصه ای با گروه شاهد، ابتدا پرسشنامه های اضطراب آشکار و پنهان اسپیلبرگر و جرات ورزی گمبریل ریچی را بین کلیه دانشجویان پرستاری دانشکده پرستاری و مامائی نسیبه ساری با روش سرشماری توزیع کرده و تعداد 60 تن از دانشجویانی که شدت اضطراب آنها در حد متوسط تا شدید و از لحاظ جرات ورزی ضعیف بودند را پس از همسان شدن بر اساس جنس، میزان علاقمندی به رشته تحصیلی، وجود یا عدم وجود استرس در یک ماه اخیر و میزان اضطراب و جرات ورزی انتخاب، سپس به طور تصادفی به دو گروه مورد و شاهد 30 نفره تقسیم شدند. جهت گروه مورد در طی 6 هفته از قرار هفته ای یک جلسه به مدت 1.5 ساعت آموزش قاطعیت اجرا و برای گروه شاهد هیچ گونه آموزشی در نظر گرفته نشد. در پایان میزان اضطراب و جرات ورزی دانشجویان پرستاری دو گروه مورد و شاهد با استفاده از آزمون های آماری تی زوج مورد سنجش و مقایسه قرار گرفت.یافته ها: آزمون آماری تی زوج بیانگر آن است که کاهش میزان اضطراب آشکار و پنهان دانشجویان پرستاری در گروه مورد قبل و بعد از آموزش قاطعیت معنی دار بوده است P<0.05) و 4.97 t= اضطراب آشکار، 7.68 t= اضطراب پنهان(. همچنین براساس آزمون آماری تی زوج افزایش میزان جرات ورزی در گروه مورد قبل و بعد از آموزش قاطعیت نسبت به گروه شاهد معنی دار بوده است P<0.05) و 9.93-(t= .نتیجه گیری: با توجه به این که بالا بودن اضطراب و کاهش جرات ورزی بر عملکرد شغلی، تحصیلی و کارایی فردی تاثیر سو دارد و با عنایت به موثر بودن روش آموزش قاطعیت در کاهش اضطراب و افزایش جرات ورزی، پیشنهاد می شود که از آموزش قاطعیت به عنوان یک روش غیر دارویی جهت کاهش اضطراب و افزایش جرات ورزی دانشجویان پرستاری استفاده شود.
قنبر روحی، حسین رحمانی، علی اکبر عبداللهی، غلامرضا محمودی،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: عمل جراحی یک عامل اضطراب آور است که باعث ایجاد واکنش فیزیولوژیک در بدن می شود. در نتیجه پاسخ فیزیولوژیکی بدن، تنفس، ضربان قلب و فشار خون افزایش می یابند. در این پژوهش، تاثیر موسیقی بر میزان اضطراب و برخی از شاخص های فیزیولوژیک بیماران قبل از عمل جراحی شکم در مرکز آموزشی - درمانی پنجم آذر گرگان بررسی شده است.روش بررسی: این مطالعه شبه تجربی روی 134 بیمار کاندیدای عمل جراحی شکم که به طور تصادفی در دو گروه شاهد و مورد در سال 1383 در مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان انجام گرفت. میزان اضطراب به وسیله پرسشنامه اسپیل برگر و متغیرهای فیزیولوژیک (فشار شریانی خون و تعداد نبض) از طریق فشارسنج الکترونیک و تعداد تنفس با شمارش در بالین بیمار قبل از پخش موسیقی کنترل گردید و سپس بیماران گروه مورد به مدت 20 دقیقه در یک محیط آرام به موسیقی هوان سباستین باخ گوش دادند و مجددا اضطراب و متغیرهای فیزیولوژیک اندازه گیری و برای گروه شاهد همین روش بدون پخش موسیقی انجام گردید.یافته ها: تفاوت میانگین میزان اضطراب و متغیرهای فیزیولوژیک قبل از پخش موسیقی در دو گروه معنی دار نبود. همچنین میزان اضطراب و متوسط فشار شریانی خون در گروه مورد نسبت به گروه شاهد بعد از پخش موسیقی دارای تفاوت معنی داری بود (P<0.05) ولی تعداد ضربان قلب و تنفس در دقیقه در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت.نتیجه گیری: استماع موسیقی باعث کاهش میزان اضطراب پاسخ های فیزیولوژیک بدن می شود. لذا پژوهشگر پیشنهاد میکند به منظور کاهش اضطراب و پاسخ های فیزیولوژیک بدن از موسیقی استفاده شود.
دکتر عباسعلی وفایی، دکتر عباسعلی طاهریان، دکتر علی رشیدی پور،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : بومبزین یک نروپپتید 14 اسیدآمینه است که در سیستم عصبی پستانداران به طور وسیعی یافت میشود و آثار بیولوژیکی متعددی دارد که از آن جمله ممکن است در تعدیل واکنشهای اضطرابی موثر باشد. هدف این مطالعه تعیین اثرات این پپتید بر واکنشهای اضطرابی در مدل ارزیابی ماز بهعلاوهای مرتفع در موش سوری بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی موشهای سوری نر (60 n=) به وزن 25 تا30 گرم مورد استفاده قرار گرفتند. بومبزین در مقادیر 25/1، 5/2، 5، 10 و 20 میکروگرم به ازاء هر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی یا سالین 10 دقیقه قبل از انجام تست های مورد نظر در گروههای مختلف تزریق شد. سپس موشها در جهت افزایش فعالیت حرکتی و حس کنجکاوی به مدت 5 دقیقه دریک جعبه با دیوارههای مشکی قرار داده شدند و پس از آن در فواصل زمانی تنظیم شده به ماز بهعلاوهای منتقل گردیدند و به مدت 5 دقیقه شاخصهای استاندارد ارزیابی اضطراب (تعداد ورود و زمان صرف شده روی بازوی باز) ازطریق مشاهده در آنها بررسی و ثبت گردید. برای بررسی آماری دادهها از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون توکی استفاده شد.
یافتهها: بومبزین وابسته به دوز باعث افزایش علائم اضطراب شد. در مقایسه با گروه کنترل حیوانات تعداد ورود و درصد زمان کمتری را روی بازوی باز طی نمودند و بررسی آماری تفاوت معنیداری را نشان داد (05/0P<)، ولی بومبزین با دوز 25/1 میکروگرم اثر معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که پپتید بومبزین وابسته به دوز نقش مهمی در القاء واکنشهای اضطرابی در مدل ارزیابی ماز بهعلاوهای شکل مرتفع دارد.
محمدرضا ربیعی، شیدا کاظمی ملک محمودی، شیما کاظمی ملک محمودی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : حدود 30 درصد از کودکان حداقل یکبار طی دوران کودکیشان در بیمارستان بستری شدهاند که سبب اضطراب ناشی از عوامل مختلف میشود. با توجه به درصد بالای کودکان بستری در بیمارستان و عوارض ناشی از بستری شدن و عوارض جانبی فراوان روشهای دارویی، توجه بیشتر به روشهای غیردارویی از جمله استفاده از برنامه موسیقی مورد توجه است. دراین مقاله تاثیرات موسیقی درمانی را بر کاهش اضطراب کودکان 12-9 ساله بستری در مرکز آموزشی درمانی طالقانی گرگان، مورد بررسی قرار دادیم.
روش بررسی: در این مطالعه نیمهتجربی 60 نفر از کودکان 12-9 سال بستری در بخش داخلی انتخاب و بهطور تصادفی به دو گروه مساوی 30 نفری مداخله و کنترل تقسیم گردیدند. ابزار گردآوری دادههای پژوهش شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک بیمار و پرسشنامه سنجش اضطراب اسپیل برگر بود که دادههای لازم قبل و بعد از انجام مداخله، جمعآوری و با یکدیگر مقایسه گردیدند. دادههای جمعآوری شده قبل و بعد از انجام مداخله، با استفاده از آزمونهای آماری کولموگروف – اسمیرونوف، کایدو، paired-t-test ، بارتلت و منویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها : نتایج نشان داد که بین میانگین اضطراب حالتی در هر دو گروه، قبل ازشنیدن موسیقی تفاوت معنادار دیده نشد. ولی بعد از اجرای برنامه موسیقی تفاوت معنادار به نفع گروه مداخله مشاهده گردید (05/0P<). بنابراین میتوان این کاهش میزان اضطراب در گروه مداخله را به اجرای موسیقی درمانی (شنیدن موسیقی) نسبت داد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که اجرای موسیقی در کودکان بستری میتواند اضطراب را کاهش دهد.
دکتر علی رشیدی پور، دکتر عباسعلی وفایی، احسان حسامی، دکتر عباسعلی طاهریان،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : شواهد زیادی نشان میدهند که فعالیت گیرندههای گلوکوکورتیکوئیدی موجب تعدیل رفتارهای اضطرابی شده و احتمالاً این اثرات به وسیله سیستم نیتریکاکساید واسطهگری میشود. هدف این مطالعه بررسی تعامل سیستم نیتریک اکساید و گلوکوکورتیکوئیدها بر رفتارهای اضطرابی در موش کوچک آزمایشگاهی در مدل ماز بهعلاوهای مرتفع بود.
روش بررسی: این پژوهش تجربی روی 80 سر موش سوری نر نژاد آلبینو با میانگین وزنی 30 -25 گرم در مرکز تحقیقات فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی سمنان طی سال 1386 انجام شد. برای ارزیابی اضطراب از ماز بهعلاوهای شکل مرتفع استاندارد استفاده شد. شاخصهای ارزیابی شامل مدت زمان گذرانده شده در بازوی باز و تعداد ورود به آن در مدت ٥ دقیقه بود. حیوانات یک ساعت قبل از ارزیابی اضطراب، L-Name (30 میلیگرم به ازاء هر کیلوگرم وزن) به عنوان مهارگر یا L-Arginine (50 میلیگرم به ازاء هر کیلو گرم وزن) به عنوان پیشساز سیستم نیتریک اکساید و یا سالین و 30 دقیقه قبل از ارزیابی کورتیکوسترون (1، 5/2 و 5 میلیگرم به ازاء هر کیلو گرم وزن) یا وهیکل بهصورت تزریق داخل صفاقی دریافت مینمودند.
یافتهها : نتایج این مطالعه نشان داد که کورتیکوسترون در دوزهای 1و 5/2 میلیگرم به ازاء هر کیلوگرم بهطور معنیداری اضطراب را کاهش داده است (05/0P<). همچنین تزریق L-Name اثر ضداضطرابی کورتیکوسترون را به طور معنیداری تقویت نمود (05/0P<). در حالی که تزریق L-Arginine اثر آن را به طور معنیداری مهار نمود (05/0P<).
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که کورتیکوسترون اثر ضداضطرابی داشته و این اثر احتمالاً با مهار تولید NO تقویت و با افزایش تولید آن مهار میشود. بنابراین بهنظر میرسد که بین گلوکوکورتیکوئیدها و سیستم نیتریک اکساید در کنترل رفتارهای اضطرابی تعامل وجود دارد.
حسین میلادی گرجی، دکتر علی رشیدی پور، دکتر یعقوب فتح الهی، دکتر عباسعلی وفایی، دکتر عباسعلی طاهریان،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : تجویز داروهای مخدر به صورت حاد و مزمن روی فرآیند اضطراب اثرات متناقضی برجای میگذارد. این مطالعه به منظور بررسی نقش وابستگی به مرفین بر سطح اضطراب در موش صحرائی صورت گرفت. روش بررسی: در این مطالعه تجربی از 20 سر موش صحرائی نر نژاد ویستار با وزن 300-250 گرم استفاده شد که با تجویز مزمن مرفین در آب آشامیدنی به مدت 21 روز وابسته شدند. موشهای صحرائی گروه کنترل فقط سوکروز در آب آشامیدنی دریافت کردند. از مدل ماز بهعلاوهای شکل مرتفع (EPM) برای ارزیابی رفتار شبهاضطرابی در موشهای صحرائی استفاده شد و به مدت 5 دقیقه متغیرهای تعداد ورود به بازوهای باز، مدت زمان ماندن در بازوهای باز ،Stretched-attend posture (SAP) و تعداد دفع مدفوع ارزیابی و ثبت گردید. بعد از آزمون اضطراب فعالیت حرکتی حیوان با استفاده از یک سیستم مونیتورینگ مورد بررسی قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل آماری دادهها از آزمون تی مستقل و آنالیز واریانس دو طرفه (ANOVA) استفاده شد. یافتهها : مدت زمان ماندن در بازوی باز و تعداد ورود به بازوی باز در گروه وابسته به مرفین به طور معنیداری کوتاهتر از گروه کنترل بود (05/0P<). همچنین تعداد Stretched attend posture (SAP) و تعداد دفع مدفوع در گروه مرفینی به صورت معنیداری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0P<)، در حالی که فعالیت حرکتی کل ثبت شده در بین دو گروه اختلاف معنیداری نداشت. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که استعداد بروز اثرات شبهاضطرابی در شرایط پراسترس در موشهای صحرائی وابسته به مرفین ممکن است سریعتر رخ دهد، بدون این که بر فعالیت حرکتی آنها تاثیری داشته باشد.
دکتر عباسعلی وفایی، حسین میلادی گرجی، دکتر حمیدرضا مقیمی، دکتر محمود عامری،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : اثرات ضددردی، ضدالتهابی، ضد تب و شل کننده عضلات صاف در گونههای کاسیا مشخص شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره آبی میوه گیاه فلوس بر دوره خواب و سطح اضطراب موش کوچک آزمایشگاهی انجام گردید. روش بررسی : در این مطالعه تجربی از 80 سر موش کوچک نر نژاد آلبینو به وزن 30- 25 گرم استفاده شد. حیوانات بهصورت تصادفی در 8گروه دهتایی (شش گروه آزمایشی و دو گروه کنترل) قرار گرفتند. برای ارزیابی دوره خواب از روش ارزیابی خواب به روش رفتاری (Angel) استفاده گردید و حیوانات در سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل تقسیم شدند. برای ارزیابی سطح اضطراب, حیوانات به سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل تقسیم شدند و از ماز بهعلاوهای مرتفع استفاده گردید و به مدت 5دقیقه شاخصهای استاندارد ارزیابی اضطراب (تعداد ورود و مدت زمان سپری کردن در بازوی باز) از طریق مشاهده در آنها بررسی و ثبت گردید. به گروههای آزمایش سه دوز عصاره آبی میوه گیاه فلوس (250، 500 و1000 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن) و در گروه کنترل سالین به صورت داخل صفاقی تزریق شد. یافتهها : نتایج نشان داد که عصاره آبی میوه گیاه فلوس در هر سه دوز به طور قابل توجهی دوره خواب را در مقایسه با گروه کنترل افزایش میدهد [F(3, 39)=23.19, P<0.05)]. همچنین دوز 250 و 500 میلیگرم عصاره آبی میوه گیاه فلوس در مقایسه با گروه کنترل به طور معنیداری موجب افزایش تعداد ورود [F (3, 39) = 24.21, P<0.05)] و مدت زمان سپری شده [F (3, 39) = 15.55, P<0.05)] در بازوی باز ماز بهعلاوهای مرتفع گردید. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که عصاره آبی میوه گیاه فلوس باعث افزایش دوره خواب و کاهش سطح اضطراب در موش میگردد.
محمد صالحی، نرگس بیگم میربهبهانی، اعظم جهازی، یاسین عاقبتی املشی،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: تالاسمیها شایعترین اختلال ژنتیکی در جهان است. این مطالعه به منظور بررسی وضعیت سلامت عمومی بیماران مبتلا به بتاتالاسمی ماژور در گرگان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 163 بیمار مبتلا به بتاتالاسمی ماژور مراجعه کننده به مرکز آموزشی - درمانی طالقانی گرگان انجام شد. وضعیت روانی - اجتماعی بیماران با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی 28 سؤالی (GHQ-28) مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتهها:44.2% بیماران از نظر وضعیت روانی - اجتماعی طبیعی، 46% دارای علایم مشکوک به اختلال روانی و 9.8% مبتلا به اختلالات روانی-اجتماعی بودند. بیشترین مشکل مربوط به اختلال کارکرد اجتماعی (12.9%) و افسردگی (10.4%) و کمترین مشکل مربوط به اضطراب (4.9%) بود. بین وضعیت روانی-اجتماعی بیماربا شغل مادر، سطح تحصیلات بیمار و سابقه ابتلا به بیماریهای دیگر ارتباط آماری معنیداری یافت شد (P<0.05). نتیجهگیری : از نظر سلامت عمومی اختلال کارکرد اجتماعی و افسردگی دو مشکل اصلی بیماران مبتلا به بتاتالاسمی ماژور است.
سمیرا وحیدی، محسن خلیلی، زهرا کیاسالاری، عصمت یاقوت پور،
دوره 16، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماران وابسته به اپیوئیدها پس از قطع، حالات ناخوشایندی نظیر اضطراب و افسردگی را تجربه میکنند. این مطالعه به منظور تعیین اثر تجویز داروی ترکیبی متادون و والپروات بر اضطراب و افسردگی ناشی از ترک مرفین در موشهای سوری نر انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 98 سر موش سوری نر انتخاب و در دو دسته تجویز حاد و مزمن قرار گرفتند. هر دسته به 7 گروه 7تایی شامل نرمال سالین (شم)، مرفین سولفات (کنترل)، متادون (10mg/kg/bw)، والپروات (150mg/kg/bw)، والپروات+متادون بهترتیب با نسبتهای 1به1، 2به1 و 1به2 تقسیم شدند. بهجز موشهای گروه سالین بقیه گروهها دوزهای افزایشی مرفین را بهمدت 8روز پیاپی دریافت کردند. در مرحله تجویز مزمن، گروههای درمانی 30 دقیقه قبل از تزریق مرفین، طی 8 روز تیمار شدند و در مرحله تجویز حاد، تیمار گروهها فقط در روز آزمایش (روز 8) انجام شد. به منظور بررسی اضطراب و افسردگی 2 ساعت بعد از تزریق نالوکسان، مشاهده رفتاری در تستهای مازبهعلاوهای مرتفع، معلق ماندن و جعبه باز انجام گردید. یافتهها : در مرحله تجویز مزمن داروها، در تست مازبهعلاوهای مرتفع گروه درمانی ترکیبی والپروات2+متادون1 منجر به افزایش معنیداری در درصد ورود به بازوی باز (1.9±53.86) و درصد زمان حضور در بازوی باز (4.15±58.58) نسبت به گروه مرفین با میانگین درصد ورود (2.03±28.12) و درصد زمان حضور (1.77±17.88) شد. در تست جعبه باز نیز در گروههای درمانی ترکیبی متادون+والپروات (2±27)، والپروات1+متادون2 (2±26) و والپروات2+متادون1 (3±23) نسبت به گروه مرفین (3±7) افزایش آماری معنیداری در نسبت تعداد ورود به مرکز به مدت زمان حضور در مربع مرکزی مشاهده شد (P<0.05) که نشاندهنده کاهش اضطراب در گروههای مذکور بود. در تست معلق ماندن نیز مدت زمان بیحرکتی بهعنوان شاخص افسردگی، در گروه درمانی والپروات2+متادون1 کاهش آماری معنیداری یافت (P<0.05). نتیجهگیری : ترکیب دو داروی والپروات و متادون، به خصوص با نسبت 2 به 1 دارای اثربخشی بیشتری نسبت به تجویز داروها به تنهایی در کاهش اضطراب و افسردگی ناشی از ترک مرفین بود.
مریم نیک سخن، نسرین حیدریه، مریم نجفی فرد، معصومه نجفی فرد،
دوره 16، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : اضطراب شایعترین اختلالات روحی روانی است که موجب اختلال در زندگی روزانه و رنج انسان میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی دانه گیاه انیسون (Pimpinella anisum) بر اضطراب موش صحرایی نر انجام گردید. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 42 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به 6 گروه 7 تایی شامل کنترل منفی (بدون تزریق)، کنترل مثبت (دریافت کننده سالین) و آزمایش (دریافت کننده دوزهای mg/kg/bw 100، 200، 250 و 300 عصاره هیدروالکلی دانه گیاه انیسون) تقسیم شدند. تزریقات یکبار و به صورت داخل صفاقی انجام گردید. 30 دقیقه بعد از تزریق با استفاده از مازبهعلاوهای مرتفع و به مدت 5 دقیقه شاخصهای ارزیابی اضطراب شامل مدت زمان حضور و تعداد ورود به بازوی باز مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتهها : عصاره هیدروالکلی دانه گیاه انیسون با دوزهای mg/kg/bw 250 و 300 بهطور معنیداری سبب افزایش مدت زمان حضور در بازوی باز و کاهش مدت زمان حضور در بازوی بسته در ماز بهعلاوهای مرتفع در مقایسه با گروه کنترل گردید (P<0.05). همچنین عصاره با دوز mg/kg/bw 300 سبب افزایش تعداد ورود به بازوی باز و کاهش تعداد ورود به بازوی بسته در ماز بهعلاوهای مرتفع در مقایسه با گروه کنترل گردید (P<0.05). هیچیک از دوزهای عصاره اثر معنیداری بر میزان فعالیتهای حرکتی نداشت. نتیجهگیری : عصاره هیدروالکلی دانه گیاه انیسون با مقادیر mg/kg/bw 250 و300 اضطراب را در موشهای صحرایی کاهش میدهد.
فریبا عربگل، فیروزه درخشانپور، لیلی پناغی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : کودکآزاری پدیدهای شایع است که عوامل متعددی در بروز آن دخیل هستند. یکی از مهمترین عوامل شناخته شده، اختلالات روانپزشکی مادر است. مداخلات همزمان در سیستم خانواده میتواند باعث بهبود مادر و کاهش کودکآزاری گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزش مهارت فرزندپروری بر سلامت عمومی مادران کودکآزار انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 57 مادر کودکان ارجاع شده با تشخیص کودکآزاری به واحد سلامت روان کودکان در معرض آسیب واقع در بخش روانپزشکی کودک و نوجوان بیمارستان امامحسین (ع) از آبان 1387 تا فروردین 1388 مورد مطالعه قرار گرفتند. کودکان و خانواده آنها توسط روانپزشک ویزیت شده و مداخلهها و درمانهای دارویی و غیردارویی، بسته به نیاز کودک و خانواده برای آنها انجام شد. تمام مادران تحت آموزش مهارت فرزندپروری در 8 جلسه قرار گرفتند. برای تعیین میزان اثر مداخلههای درمانی، پرسشنامه سلامت عمومی پیش از مداخله و در ماه سوم و ششم پس از مداخله بهوسیله مادران تکمیل شد. یافتهها : نتایج نشاندهنده بهبود قابل توجه مادران در نمره کلی سلامت عمومی، خردهمقیاسهای افسردگی و اضطراب شش ماه بعد از مداخله به ترتیب با مقادیر 1.90±31.3 و 0.66±5.26 و 0.46±8.10 در مقایسه با قبل از شروع مداخله به ترتیب با مقادیر 2.34±37.3 و 0.72±7.48 و 0.58±10.44 بود (P<0.05). نتیجهگیری : مداخله مناسب و به موقع و آموزش مهارتهای فرزندپروری برای مادران کودکآزار میتواند باعث بهبود سلامت عمومی آنان گردد و این ممکن است منجر به کاهش موارد کودکآزاری گردد.
حسینعلی نیک بخت، نیره امینی ثانی، سیدرضا حسینی، محمد اصغری جعفرآبادی، خدیجه آهویی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطان کولورکتال بهطور قابل توجهی باعث ایجاد مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی است. این مطالعه به منظور تعیین شیوع اضطراب و افسردگی و عوامل تعیین کننده آن در مبتلایان به سرطان کولورکتال انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه مقطعی توصیفی تحلیلی، 120 نفر (75 مرد و 45 زن) از مبتلایان به سرطان کولورکتال شناسایی شده در نظام ثبت سرطان بین سالهای 1391-1386 در بابل بررسی شدند. برای دستیابی به اطلاعات این مطالعه پرسشنامهای حاوی مشخصات دموگرافیک و بیماری بههمراه پرسشنامه HADS برای سنجش اضطراب و افسردگی در سال 1392 به صورت مصاحبه حضوری با بیماران در منازلشان تکمیل گردید. یافتهها : میزان افسردگی و اضطراب در بیماران به ترتیب 23.4% و 30.8% تعیین شد. جنسیت زن، ساکن روستا بودن و داشتن بیماری همراه با ابتلا به افسردگی مرتبط بود و در این میان مکان زندگی بهعنوان پیشبینی کننده مستقل شناسایی شد. شیوع افسردگی در ساکنین شهرها نسبت به ساکنین روستاها 79درصد کمتر بود (CI 95%: 0.06-0.67, OR= 0.21, P=0.009). همچنین جنسیت زن، ساکن روستا بودن، شاغل نبودن، داشتن بیماریهای همراه، درآمد پایین و نداشتن تحصیلات با اضطراب مرتبط بود که در این میان فقط تحصیلات بهعنوان پیشبینی کننده مستقل شناسایی شد (CI 95%: 1.32-13.81, OR= 4.27, P=0.015). نتیجهگیری : شیوع اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال نسبتاً بالاست. بنابراین مداخلات در جهت افزایش آگاهیهای لازم، توجه بیشتر به زنان و روستاییان و کنترل بیماریهای دیگر توصیه میگردد.
مینا باغبان بوساری، سید ولی اله موسوی، شادمان نعمتی، سجاد رضائی،
دوره 18، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : جراحی زیبایی بینی مشکلترین و پیچیدهترین جراحی زیبایی کل صورت است. اگرچه اکثر افراد متقاضی روشهای جراحی زیبایی، در ظاهر از نظر روانشناختی سالم به نظر میرسند؛ اما در خصوص برخی از بیماران این امر صدق نمیکند. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت ﺳﻼﻣﺖ روان ﻗﺒﻞ و ﺑﻌﺪ از ﻋﻤﻞ ﺟﺮاﺣﯽ زیﺒﺎیﯽ ﺑﯿﻨﯽ انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه شبهتجربی روی 100 نفر از زنان و مردان متقاضی جراحی زیبایی بینی انجام شد. افراد مورد مطالعه به پرسشنامه تجدیدنظر شده علایم اختلالات روانی (SCL-90-R) قبل از عمل جراحی، سه ماه و شش ماه پس از عمل جراحی پاسخ دادند.
یافتهها : در مقایسه با مردان، زنان بهطور معنیداری علایم افسردگی (7.24 در برابر 10.79)، جسمانی کردن (4.64 در برابر 7.35)، وسواس فکری-عملی (5.67 در برابر 8.51)، حساسیت در روابط متقابل (5.48 در برابر 7.52)، اضطراب (5.26 در برابر 8.07) و شدت کلی ناراحتی روانی (0.58 در برابر 0.79) بیشتری داشتند (P<0.05) . اثر اصلی عامل زمان نشان داد تفاوت معنیداری بین علایم اختلالات روانی در سنجشهای خط پایه و 6-3 ماه بعد وجود نداشت. همچنین اثرات تعاملی جنسیت و زمان در هیچیک از علایم اختلالات روانی معنیدار نبود.
نتیجهگیری : خط سیر علایم اختلالات روانی در 3 تا 6 ماه پس از جراحی انحراف قابلملاحظهای نسبتبه قبل از جراحی نداشت. این یافته میتواند نشاندهنده وجود علایم روانی دیرین پیش از عمل زیبایی باشد.
فرزانه گل آقایی، داود حکمت پو، ملیحه وفایی، محمد رفیعی، فاطمه رفیعی،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : بستری شدن بیماران در بخش مراقبتهای ویژه اغلب به اضطراب اعضای خانواده منجر میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر مداخله بالینی خانواده - محور بر اضطراب اعضای خانواده بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه انجام شد.
روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 80 عضو خانواده بیماران بستری در بخشهای مراقبت ویژه در دو گروه کنترل و مداخله انجام شد. سطح اضطراب افراد در روزهای دوم و ششم بستری با پرسشنامه افسردگی و اضطراب بیمارستانی سنجیده شد. در گروه مداخله، اعضای خانواده از روز دوم تاششم اجازه داشتند روزانه حداکثر دو ساعت در نوبت عصر بر بالین بیمار حضور یابند. اطلاعات شفاهی درباره تجهیزات و مقررات بخش و کارت اطلاعات روزانه حاوی اقدامات درمانی مراقبتی، علایم حیاتی و سطح هوشیاری توسط یک پرستار در اختیار اعضای خانواده قرار گرفت و به پرسشهای آنان پاسخ داده شد.
یافتهها : بین میانگین نمرات اضطراب روز ششم در گروه مداخله (3.22±11.1) و گروه کنترل (3.44±7.05) اختلاف آماری معنیداری وجود داشت (P<0.05). همچنین فراوانی نسبی اضطراب بالا در گروه مداخله (65درصد) بیش از گروه کنترل (15درصد) تعیین شد (P<0.05). شانس اضطراب در روز ششم برای فرزندان کمتر از سایراعضای خانواده بود (P<0.05).
نتیجهگیری : انتقال اطلاعات بالینی، حضور بر بالین و شرکت اعضای خانواده در مراقبت از بیمار در هفته اول بستری شدن بیمار در بخش مراقبت ویژه به افزایش اضطراب اعضای خانواده منجر میشود.
مجید محمودعلیلو، تورج هاشمی نصرت آباد، فائزه سهرابی،
دوره 19، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : اختلال اضطراب فراگیر به عنوان یکی از اختلالات اضطرابی مزمن شیوع بالایی در جمعیت عمومی و بالینی دارد. این مطالعه به منظور ارزیابی کارایی درمان تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد در درمان زنان مبتلا به اضطراب فراگیر انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه از نوع مداخلهای با خط پایه چندگانه همزمان و به شیوه تک آزمودنی بود. چهار زن مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با روش نمونهگیری هدفمند از طریق مصاحبه تشخیصی و بالینی ساختاریافته براساس معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی DSM-V از میان مراجعین به مرکز مشاوره دانشگاه تبریز و مرکز خدمات روانپزشکی شهر مهاباد انتخاب شدند. بیماران پس از احراز شرایط درمان وارد فرایند درمان شدند. کارایی پروتکل درمانی طی 3 مرحله (خط پایه، درمان 12 جلسهای و پیگیری 6 هفتهای) با استفاده از پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر (GAD-7)، پرسشنامه نگرانی ایالت پن (PSWQ) و مقیاس کلی شدت و آسیب اضطراب (OASIS) مورد بررسی قرار گرفت. دادهها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند.
یافتهها : اثر درمان تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد همراه با فنون رویارویی بر کاهش علایم اختلال اضطراب فراگیر، نگرانی، شدت اضطراب و آسیب عملکرد در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر از نظر آماری و بالینی معنیدار بود (P<0.05).
نتیجهگیری : درمان تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و فنون رویارویی برای درمان اختلال اضطراب فراگیر زنان مناسب است.
معصومه رحیمی، اکرم ثناگو، زینب السادات فتاح، ناصر بهنام پور، لیلا جویباری،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده
زمینه و هدف : تنگینفس علت اصلی بستری شدن بیماران دچار نارسایی قلبی و اغلب در ارتباط با علامتی چون اضطراب است. این مطالعه به منظور تعیین اثر چای بابونه بر شدت تنگینفس و اضطراب بیماران مبتلا به نارسایی مزمن قلبی انجام شد.
روش بررسی : این کارآزمایی بالینی تصادفی روی 60 بیمار مبتلا به نارسایی مزمن قلبی در درمانگاه سرپایی مرکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی جهرم در سال 1393 انجام شد. بیماران به روش تصادفی ساده به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. مداخله مصرف چهارهفته چای بابونه بود. از مقیاس تنگینفس Oxygen Cost Diagram (OCD) و پرسشنامه اضطراب بک برای جمعآوری اطلاعات استفاده شد.
یافتهها : میانگین شدت تنگینفس در دو گروه مداخله و کنترل به ترتیب 5.76±16.76 در مقابل 13.1±29.43 و میانگین شدت اضطراب به ترتیب 1.1±12.07 در مقابل 6.2±20.07 تعیین شد که این تفاوتها از نظر آماری معنیدار بودند (P<0.05).
نتیجهگیری : چای بابونه می تواند شدت تنگینفس و اضطراب را در بیماران با نارسایی قلبی کاهش دهد.
محسن جلالی، محمدرضا شعیری، رسول روشن چسلی، غلامرضا چلبیانلو،
دوره 20، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده
زمینه و هدف : اختلال اضطرابی از جمله شایعترین نوع اختلالات در کودکان است. در دو دهه اخیر برای شناخت مکانیسم زیربنایی اختلال اضطرابی در کودکان مطالعات متعدد نوروبیولوژیکی انجام شده؛ اما الکتروفیزیولوژی اختلال اضطراب بالاخص در زمینه الکتروآنسفالوگرافی کمی (Quantitative Electroencephalography: QEEG) کمتر مطالعه شده است. این مطالعه به منظور مقایسه الکتروانسفالوگرافی کمی کودکان مبتلا به اختلال اضطرابی با کودکان بهنجار انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه مورد – شاهدی به روش نمونهگیری در دسترس روی کودکان 7-6 ساله مبتلا به اختلال اضطرابی (30 نفر) و بهنجار (30 نفر) انجام شد. ثبت الکتروانسفالوگرافی برای تمام کودکان در مرکز تخصصی علوم اعصاب انجام شد. توان مطلق QEEG برای 19 کانال و 5 باند فرکانسی دلتا، تتا، آلفا، بتا و بتای بلند و در 3 ناحیه پیشین، میانی و پسین استخراج و مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها : بین دو گروه مورد و شاهد در امواج دلتا در ناحیه پیشین مغز، تتا و بتا 2 در ناحیه مرکزی مغز و در نهایت بتای بلند در ناحیه پسین مغز، از نظر آماری تفاوت معنیداری یافت شد (P<0.05). به عبارت دیگر توان مطلق بتای بلند در منطقه پسین مغز کودکان مبتلا به اختلال اضطرابی در مقایسه با کودکان سالم بیشتر بود. همچنین توان مطلق امواج دلتا در منطقه پیشانی مغز و تتا و بتا 2 در منطقه مرکزی مغز کودکان دارای اختلال اضطرابی در مقایسه با کودکان سالم کمتر بود.
نتیجهگیری : الکتروآنسفالوگرافی کمی ثبت شده در شرایط استراحت شاخص خوبی از فعالیت متابولیک قشر مغز بود. پایین بودن فعالیت متابولیک در مناطق خاص مغز، با افزایش توان امواج کند (دلتا و تتا) و کاهش توان امواج تند (آلفا و بتا) مشخص میشود.
سوده عباس نیا، علیرضا سنگانی، رضا دنیوی، نسیبه عباس نیا، الهه رضایی فرد، سیدمحمد موسوی،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: تمامی ارگانیسمها برای مدیریت رفتارها، نیازمند بهرهبرداری از الگوهای شناختی دستگاه عصبی مرکز و پیرامونی هستند. این مطالعه به منظور مقایسه باورهای فراشناختی و تحمل ابهام مبتلایان به افسردگی و اضطراب با افراد سالم انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی تمامی مراجعین مبتلا به افسردگی و اضطراب به درمانگاه روانپزشکی بیمارستان زارع شهر ساری طی بهار 1396 در مقایسه با افراد سالم انجام شد. تعداد 120 نمونه با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند که از این تعداد 40 نفر مبتلا به افسردگی و 40 نفر مبتلا به اضطراب و 40 نفر سالم بودند. از پرسشنامه تحمل ابهام لین، فراشناخت ولز، اضطراب بک و افسردگی بک استفاده شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار تحمل ابهام در گروههای مبتلا به افسردگی و اضطراب در مقایسه با گروه شاهد افزایش آماری معنیدار نشان داد (P<0.05). میانگین و انحراف معیار باورهای نگرانی مثبت در گروه مبتلا به افسردگی در مقایسه با گروه شاهد کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05). میانگین و انحراف معیار باورهای فراشناخت منفی در مورد افکار و معیار خود آگاهی شناختی در گروه مبتلا به افسردگی در مقایسه با گروه شاهد کاهش آماری معنیداری یافت (P<0.05).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که اختلال اضطراب و افسردگی میتواند سبب کاهش تحمل روانشناختی در افراد گردد.
مجید زمانی، محسن جلالی، الناز پوراحمدی،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: بسیاری از کودکان دارای مشکلات عاطفی و رفتاری در سالهای نخستین کودکی، نه تنها به سادگی از آن عبور نمیکنند؛ بلکه ممکن است این امر تا دوران بلوغ و حتی بزرگسالی نیز تداوم یابد. این مطالعه به منظور تعیین نقش همراهی خانوادگی با علایم کودک، شیوههای فرزندپروری و استرس والدگری در پیشبینی شدت اختلالات اضطرابی کودکان در استان گلستان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 300 نفر از کودکان 12-6 ساله و مادران آنان طی سالهای 96-1395 در استان گلستان انجام شد. مقیاس همراهی خانوادگی - اضطراب FAS-A)، لیبویتز و همکاران سال 2013)، شاخص استرس والدین - فرم کوتاه (PSI-SF، ابدین سال 2000)، پرسشنامه فرزندپروری Baumrind سال 1973 و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (SCAS سال 1998) توسط مادران تکمیل شد.
یافتهها: با افزایش همراهی خانوادگی و استرس والدگری در والدین، اضطراب در کودکان بهطور معنیداری افزایش یافت (P<0.05). شیوه فرزندپروری مقتدرانه از سوی والدین با کاهش آماری معنیدار اضطراب در کودکان همراه بود (P<0.05)؛ اما شیوههای فرزندپروری سهلگیرانه و مستبدانه از سوی والدین با افزایش آماری معنیدار اضطراب در کودکان ارتباط داشت (P<0.05). سبک فرزندپروری مستبدانه به همراه سبک فرزندپروری مقتدرانه، استرس والدگری و همراهی خانوادگی توانست 49 درصد از اضطراب کودکان را پیشبینی نماید (F=97.21, P<0.0001).
نتیجهگیری: شیوههای فرزندپروری، استرس والدگری و همراهی خانوادگی نقش موثری در پیشبینی اضطراب کودکان نشان داد.