[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations73132908
h-index3317
i10-index22268
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
89 نتیجه برای Mic

نوید رحیمی، نفیسه عبدالهی، سیما صدیقی، مهرداد آقایی، عاطفه رضایی‌فر،
دوره 20، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده

زمینه و هدف : لوپوس اریتماتوس سیستمیک یک بیماری خودایمن با تغییراتی در ارگان‌ها و سلول‌هاست که باعث تظاهرات بالینی می‌گردد. آنتی‌بادی ضدنوتروفیل سیتوپلاسمی (Anti neutrophil cytoplasmic antibody: ANCA) شایع در واسکولیت‌ها در لوپوس نیز گزارش شده و در مورد ارتباط آن با فعالیت بیماری گزارشات متنوعی وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ANCA در بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوس سیستمیک و ارتباط آن با فعالیت بیماری انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه مقطعی توصیفی 80 بیمار مبتلا به لوپوس ارجاعی به کلینیک روماتولوژی که بیماری آنها از سال 1391 لغایت 1394 براساس کرایتریای کالج روماتولوژی آمریکا (ACR) تشخیص داده شده بود؛ براساس فعالیت بیماری به دو گروه فعال و غیرفعال تقسیم شدند. اطلاعات دموگرافیک بیماران از طریق پرسشنامه تکمیل و نمونه خون برای بررسی میزان سرمی ANCA با روش ELISA گرفته شد.

یافته‌ها : میانگین سنی بیماران 37.5±12.4 سال تعیین شد. از کل بیماران 7 نفر مرد (8.75%) و مابقی زن بودند. 27 بیمار (33.75%) دارای بیماری فعال و 53 بیمار (66.25%) دارای بیماری غیرفعال لوپوس بودند. تنها یک مورد از بیماران مبتلا به لوپوس ANCA مثبت داشت که بیمار فوق خانمی 45 ساله با سابقه 10 ساله نفریت لوپوسی بود که در زمان مطالعه، بیماری فعال داشت.

نتیجه‌گیری : در این مطالعه عدم وجود ارتباط بین وجود ANCA با فعالیت بیماری گزارش شد که علت آن می‌تواند به‌خاطر تعداد کم موارد مثبت باشد.


اکرم اصفهانی نیا، حبیب اصغرپور، مهدی احمدیان،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش سن سبب کاهش شاخص‌های عملکرد اتونوم قلبی از قبیل پاسخ ضربان قلب به فعالیت ورزشی و ریکاوری ضربان قلب متعاقب فعالیت بدنی می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر فعالیت مجدد اعصاب پاراسمپاتیک پس از فعالیت ورزشی بالاتنه در مردان جوان و میانسال انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه شبه تجربی 24 مرد فعال به صورت غیرتصادفی در دو گروه 12 نفری با توجه به محدوده سنی 30 تا 35 سال (جوان) و 55 تا 60 سال (میانسال) قرار گرفتند. شرکت کنندگان به انجام فعالیت ورزشی بالاتنه با کارسنج دستی مونارک پرداختند. در طول آزمون، ضربان قلب به طور پیوسته توسط الکتروکاردیوگرام ثبت شد. همچنین، ضربان قلب شرکت کنندگان بعد از اتمام آزمون به مدت 10 دقیقه ثبت شد. به‌منظور اندازه‌گیری متغیرهای حیطه زمان شامل PNN50 و RMSSD تغییرپذیری ضربان قلب، یک دقیقه فواصل متوالی موج‌های RR جمع‌آوری شده در 5 دقیقه و 10 دقیقه بعداز اتمام آزمون، برای تجزیه و تحلیل به نرم‌افزار اندازه‌گیری تغییرپذیری ضربان قلب انتقال داده شد. همچنین ریکاوری ضربان قلب در یک دقیقه و 2 دقیقه پس از آزمون از طریق اختلاف بین حداکثر ضربان قلب در حین آزمون با ضربان قلب در یک و 2 دقیقه بعد از اتمام آزمون اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: تفاوت آماری معنی‌داری بین PNN50 در دقیقه 5 و 10 پس از تست در مردان جوان سال یافت شد (P<0.05). همچنین مردان جوان دارای مقادیر بالاتری از RMSSD در دقیقه 5 و 10 در مقایسه با مردان میانسال بودند. ریکاوری ضربان قلب در دقیقه 2 پس از تست نسبت به دقیقه یک پس از تست به‌طور معنی‌داری در هر دو گروه بالاتر بود (P<0.05).. ریکاوری ضربان قلب در افراد جوان نسبت به افراد میانسال در 5 و 10 دقیقه اثر فعالیت ورزشی بالاتنه به‌دلیل عقب‌نشینی سریع‌تر اعصاب سمپاتیک بالاتر بود.

نتیجه‌گیری: تغییرات در سیستم عصبی اتونومیک به نوع و مدت فعالیت و سن آزمودنی‌ها بستگی دارد.


سکینه یوسفوند، راضیه پوراحمد، سعدالله هوشمند،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: سیپروفلوکسازین در برابر طیف گسترده‌ای از باکتری‌ها به‌ویژه در برابر انتروباکتریاسه موثر است. با این حال مطالعات نشان داده که مقاومت باکتری اشریشیاکلی به سیپروفلوکسازین افزایش یافته است. آویشن یکی از گیاهان دارویی است که اسانس آن دارای اثر ضدمیکروبی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر اسانس آویشن‌های بومی به تنهایی و ترکیب با سیپروفلوکسازین بر روی سویه موتان اشریشیاکلی با مقاومت متوسط انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی 10 نمونه گیاه آویشن از استان لرستان در سال 1395 جمع‌آوری شد. آویشن‌های جمع‌آوری شده متعلق به گونه Thymus eriocali بود. اسانس گیاه به روش تقطیر توسط دستگاه کلونجر استخراج گردید. خواص ضدمیکروبی آویشن بومی با تعیین حداقل غلظت مهاری (minimum inhibitory concentration: MIC) با روش رقت‌های متوالی به تنهایی و به صورت ترکیب با سیپروفلوکسازین (رقت ماکرو و میکرو) بر روی سویه‌های اشریشیاکلی بررسی شد. میزان حداقل غلظت کشندگی (Minimum Bactericidal Concentration: MBC) از طریق کشت دادن تعیین شد. میانکنش اسانس و سیپروفلوکسازین با محاسبه شاخص غلظت مهاری (Fractional inhibitory concentration index: FICI) تعیین گردید.

یافته‌ها: MIC اسانس برای سویه تیپ وحشی MG1655 و سویه موتان RE6 به ترتیب 8 و 10 میکرولیتر بر میلی‌لیتر بود. مقدار MBC مشابه با MIC تعیین شد. مقدار 0.4mg/ml از اسانس در سویه موتان باعث کاهش 45 برابری MIC سیپروفلوکسازین و ایجاد اثر سینرژیستی شد (FICI=0.06).

نتیجه‌گیری: اسانس آویشن بومی در غلظتی کمتر از MIC خود، در ترکیب با سیپروفلوکسازین از طریق میانکنش سینرژیسمی موجب کاهش MIC آنتی‌بیوتیک و کاهش مقاومت آنتی‌بیوتیکی می‌گردد.


تارا دانیاری، مینا رمضانی، بهاره پاکپور،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: گیاه کوله خاس (Ruscus aculeatus L) از تیره مارچوبه در درمان بعضی از بیماری‌ها از جمله بیماری‌های عروقی، لنفاوی و هموروئید مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ضد دردی و ضدالتهابی عصاره هیدروالکلی گیاه کوله خاس در موش کوچک آزمایشگاهی نر نژاد NMRI انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 80 سر موش کوچک آزمایشگاهی نر نژاد NMRI با سن تقریبی 8-6 هفته و وزن 25-23 گرم انجام شد. حیوانات برای هر تست به‌طور تصادفی به 5 گروه 8 تایی شامل گروه شاهد (دریافت کننده آب مقطر)، گروه کنترل مثبت (دریافت کننده مورفین با دوز 10 میلی گرم بر کیلو گرم در تست درد و دریافت کننده دگزامتازون با دوز 15 میلی‌گرم بر کیلوگرم در تست التهاب) و همچنین سه گروه دریافت کننده دوزهای 75، 150 و 300 میلی‌گرم بر کیلوگرم عصاره هیدروالکلی گیاه کوله خاس تقسیم شدند. بررسی درد توسط تست فرمالین و بررسی التهاب با تورم گوش القاشده با زایلین انجام شد.

یافته‌ها: عصاره هیدروالکلی کوله خاس باعث کاهش آماری معنی‌دار درد حاد در دوز 300 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه شاهد گردید (P<0.05). درصد مهار درد حاد 60 درصد در مقایسه با 85 درصدی مهار درد توسط مورفین تعیین شد. همچنین این گیاه سبب کاهش آماری معنی‌دار درد مزمن ناشی از فرمالین در دوزهای 150 و 300 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه شاهد گردید (P<0.05). دوز 150 و 300 میلی‌گرم بر کیلوگرم عصاره به ترتیب باعث مهار 71درصدی و 94درصدی درد مزمن در مقایسه با 97 درصدی کاهش درد توسط مورفین شدند.

نتیجه‌گیری: عصاره هیدروالکلی گیاه کوله خاس در دوز 300 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن باعث کاهش درد حاد و مزمن و در دوز 150 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن سبب کاهش درد حاد در حیوانات آزمایشگاهی می‌گردد.



عاطفه شریفی نیا، مرتضی اولادنبی،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده

میکروسفالی اولیه اتوزومی مغلوب (Autosomal recessive primary microcephaly: MCPH) یک اختلال نادر نورولوژیکی است که در بدو تولد در نوزادان مبتلا مشاهده می‌شود. معمولاً بیماران از ناتوانی ذهنی متوسط تا شدید رنج می‌برند. در این مطالعه مروری، همه جایگاه‌های شناخته شده تا به امروز اختلال MCPH همراه با نوع و تعداد جهش‌های شناخته شده و بررسی عملکردی و چگونگی شناسایی ژن‌ها به تفکیک و نیز الگوریتم تشخیصی از مقالات و پایگاه داده‌ها همانند OMIM و HGMD جمع‌آوری شده است. تاکنون 23 جایگاه ژنی (MCPH1-23) در جمعیت‌های مختلف در ارتباط با میکروسفالی اولیه شناخته شده است. عملکرد این ژن‌ها شامل جهت‌گیری صحیح دوک‌های میتوزی، مضاعف‌سازی، تشکیل یا عملکرد سانتروزوم، جابه‌جایی وزیکول‌ها، تنظیم رونویسی و پاسخ به آسیب DNA است و براساس تحقیقات بیماری MCPH در جمعیت ایران و پاکستان به دلیل ازدواج خویشاوندی شایع‌تر است. در ایران MCPH1 و MCPH5 شیوع بیشتری دارد.


مسلم دهمرده، جواد صادقی نژاد، زهرا طوطیان، مژده صالح نیا،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اگزالی پلاتین درمان اصلی سرطان‌های کولورکتال بوده و با مهار تکثیر و نسخه برداری DNA ،سبب آپوپتوز و نکروز در سلول‌های سرطانی و رده سلول‌های با تکثیر بالا می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر داروی شیمی درمانی اگزالی پلاتین بر پارامترهای اسپرم موالید 60 روزه در دوره پیرازایشی (قبل بارداری، بارداری و شیرواری) موش‌های سوری انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی تعداد 32 سر موش بالغ ماده نژاد NMRI به‌صورت تصادفی در 4 گروه 8 تایی تقسیم شدند. موش‌های گروه کنترل 0.2ml نرمال سالین را به‌صورت داخل صفاقی طی 21روز قبل بارداری، بارداری و شیرواری دریافت کردند. گروه‌های تجربی شامل گروه‌های قبل بارداری، بارداری و شیرواری داروی اگزالی پلاتین را به میزان 3 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن 3 بار در هفته به صورت داخل صفاقی طی 21 روز به‌ترتیب قبل از جفت‌گیری، طی بارداری و بعد از زایمان دریافت کردند. در روز 60 بعد از تولد همه موالید در آزمایشگاه جنین‌شناسی آسان کشی شده و نمونه‌های اسپرم دریافت گردید. ارزیابی پارامترهای اسپرم شامل تعداد، تحرک، زنده مانی، بلوغ و کیفیت کروماتین انجام شد.

یافته‌ها: تعداد، تحرک و یکپارچگی DNA اسپرم در هر سه گروه تجربی، قبل بارداری، بارداری و شیرواری در مقایسه با گروه کنترل به‌طور چشمگیری کاهش آماری معنی‌داری یافت (P<0.05). علاوه بر این، درصد اسپرم‌های نابالغ و مرده در گروه‌های دریافت کننده اگزالی پلاتین به‌طور معنی‌داری افزایش یافت (P<0.05).

نتیجه‌گیری: استفاده از داروی اگزالی پلاتین منجر به القای اثرات نامطلوب بر روی کیفیت اسپرم در دوره پیرازایشی می‌شود. بیشترین تاثیر این دارو در دوره شیرواری بود. همچنین با افزایش فاصله زمانی تجویز داروی اگزالی پلاتین در موش‌های مادر تا بلوغ موالید نر، اثرات سوء ناشی از استفاده از این دارو بر کیفیت پارامترهای اسپرم کاهش می‌یابد.


علی ملکا، صادق خسروی، عبدالرحمان چرکزی، باقر پهلوان زاده، زهرا خسروی، مهدی خسروی،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت یکی از شایع‌ترین بیماری‌های مزمن و نیز بزرگترین مشکل بهداشتی در همه کشورها است؛ به طوری که سازمان بهداشت جهانی از آن به عنوان اپیدمی خاموش نام برده است. خود مراقبتی یکی از عوامل مهم در کنترل گلوکز سرم بیماران دیابتی است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط رفتارهای خود مراقبتی با سطح هموگلوبین گلیکوزیله بیماران مبتلا به دیابت تیپ II انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 239 بیمار مبتلا به دیابت تیپ II با روش نمونه‌گیری تصادفی ساده در روستاهای شهرستان گالیکش استان گلستان طی سال 1394 انجام شد. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه استاندارد خود مراقبتی دیابت به همراه متغیرهای دموگرافیک و انجام آزمایش HbA1C بود. تکمیل اطلاعات و گرفتن نمونه با مراجعه به خانه بهداشت و فراخوان بیماران انجام شد و رفتارهای خود مراقبتی و ارتباط آن با سطح هموگلوبین گلیکوزیله مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار سن بیماران 10.70±56.92 سال بود. بین کنترل گلوکز سرم با هیچیک از آیتم‌های خودمراقبتی مورد مطالعه ارتباط آماری معنی‌داری یافت نشد. میانگین HbA1C بیماران 1.85±8.23 درصد بود. 97 بیمار (40.6%) کنترل گلوکز سرم خوب (کمتر از 7.5%) داشتند. خود مراقبتی بیماران با میانگین 3.58 در وضعیت متوسطی قرار داشت که از بین آنها بیشترین نمره مربوط به ‌رعایت رژیم دارویی به میزان 6.60 و کمترین آن مربوط به خودکنترلی گلوکز سرم به میزان 0.88 و فعالیت فیزیکی منظم به میزان 2.03 تعیین شد.

نتیجه‌گیری: خود مراقبتی بیماران مورد مطالعه در وضعیت متوسطی قرار داشت. لذا انجام مداخلات برای افزایش خود مراقبتی بیماران توصیه می‌شود.


نرگس زادسر، حسن مروتی، زهرا طوطیان، محمدتقی شیبانی، محمد طاهری، حجت عنبرا،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: آسپارتام نوعی شیرین کننده مصنوعی و غیرقندی است که به عنوان جایگزین قند در برخی از غذاها و نوشابه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مطالعه به منظور تعیین اثر آسپارتام بر تغییرات هیستومورفومتریک، عملکرد کلیه و بیان ژن‌های Bcl2 ، Bax ، Caspase 3 و P53 در موش سوری انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی تعداد 36 سر موش نر بالغ نژاد NMRI در 4 گروه 9 تایی، یک گروه کنترل و سه گروه آزمایشی قرار گرفتند. موش‌ها در گروه کنترل به مدت 90 روز 0.3 ml آب مقطر به روش گاواژ و به صورت خوراکی دریافت نمودند و گروه‌های تجربی به ترتیب 40، 80 و 160 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن آسپارتام را به روش گاواژ و خوراکی دریافت کردند. یک روز پس از دوره تیمار، نمونه‌های خون و هیستولوژی برای ارزیابی پارامترهای بیوشیمیایی، هیستومورفومتری و بیان ژن اخذ گردید.

یافته‌ها: قطر جسمک کلیوی، قطر کلافه مویرگی و ارتفاع لایه اپیتلیوم لوله‌های پیچیده دور و نزدیک با افزایش دوز مصرفی آسپارتام در مقایسه با گروه کنترل به صورت چشمگیری کاهش داشت (P<0.05)؛ اما اندازه فضای ادراری و قطر دهانه داخلی لوله‌های پیچیده دور و نزدیک در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنی‌دار افزایش یافت (P<0.05). با افزایش دوز مصرفی آسپارتام، میزان نیتروژن اوره و کراتینین خون در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی‌داری داشت (P<0.05). با افزایش دوز مصرفی آسپارتام میزان بیان ژن Bcl2 در مقایسه با گروه کنترل به صورت چشمگیری کاهش یافت (P<0.05). درحالی که میزان بیان ژن‌هایBax ، Caspase 3 و P53 در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنی‌دار افزایش یافتند (P<0.05).

نتیجه‌گیری: آسپارتام می‌تواند سبب تغییرات بیوشیمیایی، تغییرات هیستومورفومتریک کلیه و بیان ژن‌های Bcl2 ، Bax ، Caspase 3 و P53 در موش سوری گردد.


امیرحسین جانی، حمید طباطبایی، نجمه الصباح علوی زاده،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis: MS) یکی از شایع‌ترین بیماری‌های نورولوژیک پیشرونده است که مسیرهای حرکتی را تحت تاثیر قرار داده و به ضعف خستگی عضلانی منجر می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی هشت هفته تمرین در آب بر خستگی، تعادل و عملکرد حرکتی مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 15 مرد مبتلا به MS ساکن شهرستان زاهدان انجام شد. بیماران به روش نمونه‌گیری انتخابی در دسترس و هدف‌دار در این مطالعه شرکت نمودند. پس از غربالگری اولیه و شناسایی افراد واجد شرایط، آزمودنی‌ها به صورت تصادفی در دو گروه مداخله (8 نفر) ﺑﺎ ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ سنی 6.67±42.62 سال، ﻗﺪ 2.47±171.87 سانتی‌متر، وزن 12.39±69.62 کیلوگرم و گروه کنترل (7نفر) ﺑﺎ ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ سنی 7.11±30.28 سال، ﻗﺪ 8.05±171.57 سانتی‌متر‌، وزن 17.26±66.68 کیلوگرم قرار گرفتند. بیماران در گروه مداخله هشت هفته تمرین در آب را انجام دادند. تمرین در آب شامل هشت هفته و سه جلسه در هفته بود. بیماران داروهای تجویز شده را طبق دستور پزشک در طول دوره تحقیق مصرف نمودند. ﻣﻴﺰانﺧﺴﺘﮕﻲ، ﺗﻌﺎدل و ﻋﻤﻠﻜﺮدﺣﺮﻛﺘﻲ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻘﻴﺎس ارزﻳﺎﺑﻲ ﺟﺎﻣﻊ ﺧﺴﺘﮕﻲ، ﺗﻌﺎدل Y و ﭘﺮش ﺟﺎﻧﺒﻲ ﻣﻮرد ارزﻳﺎﺑﻲ ﻗﺮار گرفتند.

یافته‌ها: میانگین نمره عملکرد حرکتی در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنی‌داری داشت (P<0.05). میزان خستگی بیماران گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل کاهش آماری معنی‌داری داشت (P<0.05).

نتیجه‌گیری: هشت هفته تمرین در آب باعث بهبود عملکرد حرکتی و کاهش خستگی در مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می‌شود.


میلاد نیک نام عضدی، فاطمه استوار، ابوالفضل امجدی پور، سیما بشارت، بهفر تازیکی، فهیمه عبدالهی، سید آیدین ساجدی،
دوره 24، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: سکته‌ مغزی دارای شیوع و مرگ و میر زودرس بالایی است؛ لذا شناسایی عوامل موثر در افزایش بروز سکته مغزی دارای اهمیت بسیاری است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عوامل جوی و نوسان میدان‌های مغناطیسی زمین بر رخداد سکته مغزی در گرگان انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی گذشته نگر روی 3639 بیمار شامل سکته مغزی ایسکمیک (3102 بیمار)، خونریزی داخل مغزی (472 بیمار) و خونریزی زیرعنکبوتیه (65 بیمار) بستری در سال‌های 1394 لغایت 1398 در مرکز آموزشی درمانی شهید صیاد شیرازی طی سال 1399 انجام شد. پس از ثبت متغیرهای محیطی شامل دما، فشار، رطوبت و نوسان میدان مغناطیسی زمین، داده‌های بیماران سکته مغزی از سیستم اطلاعات بیمارستان استخراج و ارزیابی گردید.


یافته‌ها: بیشترین موارد خونریزی داخل مغزی در فصل زمستان و کمترین موارد در فصل تابستان رخ داده بود. بروز خونریزی داخل مغزی ارتباط مستقیم و معنی‌داری با فشار هوا (r=0.452, P=0.001) و رابطه معکوس معنی‌داری با دما (r=-0.457, P=0.001) داشت. خونریزی زیرعنکبوتیه و سکته‌های ایسکمیک ارتباطی با فصل و ماه نداشتند. بروز سکته‌های ایسکمیک ارتباط مستقیم و معنی‌داری با نوسانات میدان مغناطیسی زمین داشت (r=0.359, P=0.007). خونریزی زیرعنکبوتیه ارتباطی با هیچیک از متغیرها نداشت.


نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که دمای پایین، فشار هوای بالا و نوسانات زیاد میدان مغناطیسی، با بروز بیشتر سکته مغزی در ارتباط است.


فهیمه خدابنده شهرکی، مجتبی رنجبر، مصطفی گواهی، مجید تفریحی،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: گیاهان دارویی دارای مقادیر قابل توجهی از ترکیبات آنتی‌اکسیدانی مانند فلاونوئیدها، فنولیکها، کاروتنوئیدها و تانن‌ها بوده که می‌توانند برای از بین بردن رادیکال‌های آزاد اضافی موجود در بدن مورد استفاده قرار گیرند. این مطالعه به منظور ارزیابی فعالیت آنتی اکسیدانی و خواص ضدمیکروبی عصاره‌های متانولی زرشک وحشی (Berberis integerrima) و شنگ (Graminifolius tragopogon) انجام شد.


روش بررسی: در ایﻦ مطالعه توصیفی - تحلیلی عصاره متانولی از دو گونه گیاهی زرشک وحشی و شنگ به واسطه ﻣﺘﺎﻧﻮل 80 درصد تهیه شد. محتوی فنل و فلاونوئید کل به ترتیب به روش‌های فولن سیوکالتیو و کلرید آلومینیوم اندازه‌گیری شد. ظرفیت آنتی اکسیدانی با روش فعالیت رادیکال‌های آزاد دی فنیل پیکریل (DPPH) و قدرت احیاء کنندگی (RP) تعیین شد. فعالیت ضدباکتریایی متانولی دو گونه گیاهی زرشک وحشی و شنگ بر روی باکتری‌های اشریشیا کلی، باسیلوس سوبتیلیس، لیستریا مونوسیتوژنز، استافیلوکوکوس اورئوس و سالمونلا تیفی موریوم به روش دیسک دیفیوژن تعیین شد. بوتیل هیدروکسی تولوئن (BHT) و سیپروفلوکساسین به ترتیب به عنوان کنترل مثبت فعالیت آنتی‌اکسیدانی و سویه‌های باکتریایی به‌کار برده شدند.


یافته‌ها: میزان فنل و فلاونوئید کل در عصاره زرشک وحشی و شنگ به ترتیب 0.7±46.90 و 0.59±22.63 میلی‌گرم گالیک اسید برگرم عصاره و 0.01±5.61 و 0.81±46.74 میلی‌گرم کوئرستین بر گرم عصاره ثبت گردید. برهمکنش غلظت‌های مختلف عصاره گیاهان زرشک وحشی و شنگ و باکتری‌های مورد مطالعه از نظر آماری معنی‌دار بودند (P<0.05). عصاره زرشک وحشی و شنگ  دارای اثرات ضدباکتریایی متفاوتی بودند. به طوری که باسیلوس‌سوبتیلیس حساس‌ترین باکتری و سالمونلا تیفی موریوم مقاوم‌ترین باکتری به عصاره‌ها تعیین شدند. همچنین عصاره زرشک وحشی اثر مهاری بیشتری روی میکروارگانیسم‌های مورد بررسی نشان داد.


نتیجه‌گیری: عصاره گیاه زرشک وحشی برتری قابل ملاحظه‌ای در میزان ترکیبات فنلی، خواص آنتی‌اکسیدانی و فعالیت ضدمیکروبی در مقایسه با عصاره گیاه شنگ دارد.


الهام حاجیان کلاریجانی، مریم مهاجرانی،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: جلبک اسپیرولینا (Spirulina platensis) دارای ارزش غذایی و درمانی زیادی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر جلبک اسپیرولینا بر تغییرات آنزیم‌های کبدی موش‌های نر نژاد BALB/c در معرض دوز بالای استامینوفن انجام شد.


روش بررسی: در این مطالعه تجربی از 42 سر موش نر بالغ نژاد BALB/c در هفت گروه شش‌تایی و دوز سمی استامینوفن 600 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن استفاده شد. گروه کنترل تنها رژیم غذایی استاندارد و آب دریافت نمود. گروه شم با محلول نمکی گاواژ شدند. گروه‌های سوم تا هفتم به ترتیب شامل موش‌های تیمار‌شده با استامینوفن 600 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن؛ پودر جلبک 600 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن؛ پودر جلبک 300 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن؛ پودر جلبک 600 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن به اضافه استامینوفن و آخرین گروه با پودر جلبک 300 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن به اضافه استامینوفن بودند. در همه گروه‌ها موش‌ها با دارو و پودر جلبک به روش گاواژ به مدت 14روز متوالی تیمار شدند. تمامی حیوانات 24 ساعت بعد از دریافت آخرین دوز داروها و محرومیت از غذا (دسترسی به آب آزاد بود)؛ بیهوش و از قلب آنها خونگیری انجام شد. فعالیت آنزیم‌های کبدی (آلانین ‌آمینوترانسفراز، آسپارتات ‌آمینوترانسفراز و آلکالین ‌فسفاتاز) به روش اسپکتروفتومتری اندازه‌گیری شد. غلظت پروتئین به روش لوری تعیین شد. سنجش فعالیت آنزیم کاتالاز با استفاده از آب اکسیژنه انجام شد. میزان مالون دی آلدئید اندازه‌گیری و ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام به روش FRAP با احیاء یون Fe3+ (فریک) به یون Fe2+ (فرو) تعیین شدند.


یافته‌ها: سطح آنزیم‌های ترانس‌آمینازی سرمی (آلانین ‌آمینوترانسفراز، آسپارتات ‌آمینوترانسفراز و آلکالین ‌فسفاتاز) و همچنین میزان آنتی‌اکسیدان‌تام و سطح مالون‌دی‌آلدئید در گروه تیمار‌شده با استامینوفن، نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). همچنین سطح این آنزیم‌ها در گروه تیمار ‌شده با جلبک 300 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن به اضافه استامینوفن، کاهش آماری معنی‌داری نسبت به گروه تیمار‌ شده با گروه استامینوفن داشت (P<0.05). سطح آنزیم کاتالاز در گروه استامینوفن، کاهش آماری معنی‌داری نسبت به گروه کنترل نشان داد (P<0.05) و در گروه جلبک 300 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن به اضافه استامینوفن، افزایش آماری معنی‌داری نسبت به گروه استامینوفن مشاهده شد (P<0.05). نتایج آزمایشات در دو گروه همزمان اسپیرولینا و استامینوفن نشان داد که مواد موثره جلبک در دوز 300 بهتر از 600 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن در پاسخ به استرس اکسیداتیو عمل نمود.


نتیجه‌گیری: مصرف جلبک اسپیرولینا 300 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن به همراه استامینوفن در حدود دوز سمیت آن، با تاثیر بر فعالیت آنزیم‌ها و سیستم دفاعی آنتی‌اکسیدانی، باعث افزایش مقاومت در برابر استرس اکسیداتیو و صدمات ناشی از مسمومیت دارویی می‌گردد.


مهدی وحید بالان، محمدرضا نصیرزاده،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: وینکریستین به عنوان یک داروی ضدسرطان مهم، برای کبد بسیار سمی است. رزوراترول یک پلی فنل طبیعی است که در منابع گیاهی مختلف یافت می‌شود. مطالعات چندی نشان‌دهنده اثرات ضدالتهابی و آنتی‌اکسیدانی رزوراترول هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر محافظت کبدی و آنتی‌اکسیدانی رزوراترول در برابر سمیت ناشی از وینکریستین سولفات روی موش سوری انجام شد.


روش بررسی: در این مطالعه تجربی 32 سر موش سوری ماده بالغ نژاد NMRI با وزن 20 تا 25 گرم به طور تصادفی به 4 گروه 8 تایی شامل گروه کنترل، گروه وینکریستین، گروه وینکریستین + رزوراترول و گروه رزوراترول تقسیم شدند. موش‌ها داروی وینکریستین را به‌صورت صفاقی با دوز mg/kg/bw3 هفته‌ای یک‌بار به مدت 4 هفته و رزوراترول را با دوز mg/kg/bw30 به مدت 28 روز از طریق گاواژ معدی دریافت کردند. در پایان مطالعه میزان فعالیت آنزیم‌های کبدی ALT وAST سرم اندازه‌گیری شد. فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اکسیدان شامل GPX، SOD، سطح مالون دی‌آلدئید و میزان ظرفیت تام آنتی اکسیدانی کبد اندازه‌گیری شد.


یافته‌ها: فعالیت آنزیم‌های کبدی ALT و AST و فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اکسیدان SOD و GPX در گروه وینکریستین در مقایسه با گروه کنترل کاهش و سطح مالون دی‌آلدئید افزایش معنی‌داری یافت (P<0.05). همچنین تیمار با رزوراترول در گروه وینکریستین + رزوراترول در مقایسه با گروه وینکریستین موجب بهبود معنی‌دار پارامترهای مورد ارزیابی گردید (P<0.05).


نتیجه‌گیری: رزوراترول در برابر آسیب اکسیداتیو القاشده توسط وینکریستین در بافت کبد موش سوری اثر محافظتی و آنتی‌اکسیدانی دارد.


علی‌محمد حیدرسرلک،
دوره 25، شماره 0 - ( 7-1402 )
چکیده

 موضوع این تحقیق تببین رفتارهای اخلاقی است که انتظار می­رود یک مسلمان به هنگام شیوع بیماری­های همه­­گیر بدانها اهتمام ورزد. منابع تحقیق، کتابخانه ­ای شامل نصوص دینی، اعم از آیات، روایات، فتاوا و آراء فقها و اندیشمندان دینی­ هستند که با روش توصیفی از خلال فحص و بررسی منابع مذکور، رفتارهای بایسته دینی کشف و استنباط گردیده است. یافته های نویسنده حاکی از آنست که بایسته ­های اخلاقی یک مسلمان در هنگام بروز بیماری­های همه ­گیر، ذیل سه عنوان قرار می­گیرد: 1) بایسته های اخلاقی نسبت به خداوند متعال. 2) بایسته های اخلاقی شخص نسبت به خویش. 3) بایسته های اخلاقی نسبت به هم­نوعان. در نتیجه؛ از یک مسلمان انتظار می­رود پس از شناخت سه بایسته فوق با اتخاذ رفتار اخلاقی متناسب با یافته ­های شناختی، از اثرات منفی و نتایج زیانباری که شیوع بیمارهای همه ­گیر در پی دارند بکاهد تا به تبع آن، میزان موفقیت حاکمیت در کنترل و مهار همه ­گیری نیز افزایش یافته و بازگشت به زندگی عادی تسریع و تسهیل گردد.
فریدا عابسی، مهدی حضوری، فاطمه آقایی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

درک هیپوپلازی سینوس ماگزیلاری و انواع سینوازال مرتبط برای موفقیت تشخیصی و درمانی جراحی سینوس و ایمپلنت دندان فک بالا بسیار مهم است. این مقاله به منظور گزارش یک مورد نادر از هیپوپلازی یک طرفه سینوس ماگزیلاری که همراه با جابجایی تحتانی کف اوربیت و بدون درگیری Uncinated Process بود؛ ارائه گردید. خانمی 31 ساله برای انجام رینوپلاستی به بخش جراحی فک، صورت و دهان دانشکده دندانپزشکی بابل مراجعه نمود و هیچ علایمی نداشت. همچنین سابقه بیماری زمینه‌ای، مادرزادی یا تروما در دوران کودکی و سایر بیماری‌های استخوانی و ناهنجاری نداشت. توموگرافی کامپیوتری با پرتو مخروطی (Cone Beam Computed Tomography: CBCT) انجام شده، هیپوپلازی سینوس ماگزیلاری سمت چپ، پایین آمدن کف اوربیت و افزایش ضخامت مخاط سینوس را نشان داد. همچنین در فتوگرافی بیمار پایین آمدن کف اوربیت مشاهده شد. تشخیص سینوس هیپوپلاستیک بر اساس تظاهرات بالینی و نمای کرونال CBCT و CT داده شد. از عوارض سینوس هیپوپلاستیک می‌توان به سردرد مزمن، درد صورت و مشکلات صدا اشاره کرد و گاهی ممکن است بدون علامت باشد. در صورت عدم آگاهی جراح از هیپوپلاستیک بودن سینوس، عوارض جراحی پیچیده‌تر خواهد شد و حتی از نظر ظاهری ممکن است بعد از جراحی، پایین بودن کف اوربیت بیشتر نمایان شده و بیمار به اشتباه تصور کند که از عوارض جراحی است. بر طبق مطالعه حاضر، CBCT اطلاعات تشخیصی ارزشمندی را در خصوص تنوع آناتومیک و جزئیات سینوس هایپوپلاستیک در اختیار می‌گذارد که به جراح کمک می‌کند؛ در کنار آگاهی بخشی به بیمار، دید بهتری برای ارائه مناسب‌ترین طرح درمان برای بیمار در اختیار داشته باشد.


محمد عارفی، ایوب خسروی، عباس عبداللهی، سیدحمید آقائی بختیاری، نائمه جاوید، انورسادات کیان مهر،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: میکروRNA ها (microRNAs) زمینه جدیدی را در تشخیص مولکولی سرطان‌ها فراهم کرده‌اند. هرچند هنوز نقش آنها در گردش سرم یا پلاسما در سرطان کولورکتال به خوبی مشخص نشده است. این مطالعه به منظور ارزیابی بیان let-7d microRNA در بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه مورد شاهدی روی 40 بیمار مبتلا به سرطان کولورکتال و 40 فرد سالم انجام شد. مقدار 7 میلی‌لیتر نمونه خون از گروه مورد (قبل و بعد از جراحی) و از گروه شاهد (در یک مرحله) اخذ شد. سرم جداسازی شد و تا انجام آزمایشات مولکولی در دمای منفی 80 درجه سانتی‌گراد ذخیره گردید. استخراج میکروRNA از نمونه‌های سرمی انجام و سنتز cDNA صورت گرفت. میزان بیان let-7d با استفاده از روش RT-qPCR انجام شد. داده‌ها با کمک نرم‌افزار GraphPad Prism 9 آنالیز شدند. آنالیز منحنی راک (ROC)، حساسیت و ویژگی روی داده‌های let-7d microRNA به منظور معرفی بیومارکر تشخیصی بین گروه مورد قبل از عمل جراحی با گروه شاهد محاسبه گردید.


یافته‌ها: میزان بیان let-7d microRNA در نمونه‌های قبل از عمل جراحی گروه مورد در مقایسه با نمونه‌های گروه شاهد کاهش آماری معنی‌داری داشت (P<0.05). میزان بیان let-7d microRNA گروه مورد بعد از جراحی در مقایسه با قبل از جراحی افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). آنالیز منحنی راک (ROC) برای let-7d microRNA در گروه مورد قبل از عمل با گروه شاهد نشان داد که حساسیت 33.3%، ویژگی 92.3% و سطح زیرمنحنی (AUC) 0.622 تعیین شد.


نتیجه‌گیری: let-7d microRNA به طور بالقوه می‌تواند به عنوان یک بیومارکر تشخیصی غیرتهاجمی جدید در تشخیص زود هنگام سرطان کولورکتال مطرح باشد؛ هرچند انجام مطالعات بیشتری در این زمینه نیاز است.
 


سیدمحمدعلی شریعت زاده، سارا آقابراتی، پریسا مالکی،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: نانوذرات نقره به میزان زیادی در صنعت تولید می‌شود و دارای فعالیت‌های استروژنیک و اثرات سمی بر اندام‌های مختلف است. این مطالعه به منظور تعیین اثر نانوذرات نقره بر بافت تخمدان موش‌های نژاد NMRI تیمار شده با اسیدلیپوئیک آلفا انجام شد.


روش بررسی: در این مطالعه تجربی 24 سر موش ماده بالغ نژاد NMRI به صورت تصادفی در 4 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروه‌ها شامل کنترل، نانوذرات نقره دهانی (500 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن)، آلفا لیپوئیک اسید تزریقی (100 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن) و نانوذرات نقره (500 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن) توام با آلفا لیپوئیک اسید (100 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن) بودند. تیمار به مدت 28 روز انجام شد. در پایان دوره تیمار خون‌گیری از قلب موش‌ها برای آنالیز پارامترهای بیوشیمیایی (مالون‌دی‌آلدئید، استروژن، پروژسترون و ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام به روش FRAP) انجام شد. با تشریح موش‌ها، تخمدان چپ خارج، فیکس، قالب‌گیری، برش گیری و پاساژبافتی انجام شد و با روش هماتوکسیلین-ائوزین رنگ‌آمیزی گردید. سپس بافت تخمدان برای مطالعه با روش‌های مختلف استریولوژیک مورد ارزیابی قرار گرفت.


یافته‌ها: حجم کل تخمدان، کورتکس، مدولا و جسم زرد و نیز میانگین تعداد کل فولیکول‌های بدوی، اولیه، ثانویه و گراف در گروه نانوذرات نقره در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی‌داری کاهش یافت (P<0.05). تجویز همزمان اسید لیپوئیک آلفا و نانوذرات نقره اثرات نامطلوب نانوذرات نقره را بر پارامترهای فوق جبران کرد. از طرفی، میانگین تعداد انواع مختلف فولیکول‌ها در موش‌های تیمار شده با اسیدلیپوئیک آلفا نسبت به گروه کنترل به طور معنی‌داری افزایش یافت (P<0.05). کاهش آماری معنی‌داری در سنجش هورمون‌های استروژن و پروژسترون در سرم گروه نانوذرات نقره نسبت به گروه کنترل یافت شد (P<0.05). همچنین در بررسی ظرفیت آنتی‌اکسیدانی سرم گروه تیمار همزمان با نانوذرات نقره + آلفا لیپوئیک اسید افزایش آماری معنی‌داری نسبت به گروه تیمار با نانوذرات نقره مشاهده شد (P<0.05).


نتیجه‌گیری: نانوذرات نقره می‌تواند اثرات نامطلوب بر ساختار تخمدان و اجزای آن داشته باشد و آلفا لیپوئیک اسید می‌تواند این اثرات مخرب را تا حدود زیادی جبران نماید.


سیدمحمدعلی شریعت زاده، زهرا سوری، پریسا مالکی،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به افزایش استفاده از نانوذرات نقره در محصولات مختلف از جمله محصولات صنعتی و پزشکی، نگرانی‌های جدی در مورد خطرات بالقوه نانوذرات نقره ایجاد شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر نانوذرات نقره بر بافت کلیه موش‌های نژاد NMRI تیمار شده با کوئرستین انجام شد.


روش بررسی: در این مطالعه تجربی 24 سر موش نر بالغ نژاد NMRI به صورت تصادفی در 4 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروه‌ها شامل کنترل، نانوذرات نقره (500 mg/kg/bw)، کوئرستین (50 mg/kg/bw) و گروه نانوذرات نقره (500 mg/kg/bw) + کوئرستین (50 mg/kg/bw) بودند. نانوذرات نقره روزانه به مدت 35 روز با روش دهانی خورانده شد. کوئرستین روزانه به مدت 42 روز به صورت داخل صفاقی تزریق شد. در پایان مطالعه، پس از خونگیری از موش‌ها، مراحل تشریح، پاساژ بافتی، رنگ‌آمیزی هایدن هان – آزان انجام شد. حجم کل کلیه، کورتکس و مدولا، جسمک کلیوی و گلومرول به روش استریولوژی ارزیابی شد. بررسی کیفی سلول‌های آپوپتوتیک به روش تانل انجام شد. میزان مالون دی‌آلدئید (MDA) سرم خون به عنوان شاخص پراکسیداسیون لیپیدی با روش Buege و Aust تعیین شد.


یافته‌ها: از مقایسه وزن بدن و کلیه، حجم کل کلیه،کورتکس و مدولا در گروه نانوذرات نقره با گروه کنترل اختلاف آماری معنی‌داری مشاهده نشد. گروه نانوذرات نقره افزایش معنی‌داری در میانگین حجم کل جسمک کلیوی، گلومرول، تافت، غشای کپسول بومن و میزان MDA نسبت به گروه کنترل نشان داد (P<0.05). همچنین کاهش آماری معنی‌داری در گروه نانوذرات نقره در میانگین حجم کل فضای کپسول بومن و کاپیلاری نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (P<0.05). کوئرستین توانست اثرات مخرب نانوذرات نقره بر روی سلول‌های کلیوی را تا حد گروه کنترل کاهش دهد؛ ولی آپوپتوز در سلول‌های کلیوی در گروه تیمار با کوئرستین نشان داده نشد. بررسی سلول‌ها در گروه نانوذرات نقره نشان‌دهنده ایجاد آپوپتوز بود. میزان MDA سرم گروه نانوذرات نقره نسبت به سایر گروه‌ها افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05).


نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که کوئرستین می‌تواند اثرات مخرب نانوذرات نقره بر روی سلول‌های کلیوی را تا حد گروه کنترل کاهش دهد.


بابک رنجبر، فریدا عابسی، ثریا خفری،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: گسترش سینوس فرآیندی فیزیولوژیک است که در سلول‌های رشدی سینوس‌های پارانازال اتفاق افتاده و به‌مرور سبب افزایش حجم آنها می‌شود که موجب ایجاد چالش‌هایی در فرآیند کاشت دندان و ایمپلنت می‌گردد. این مطالعه به منظور ارزیابی مورفومتریک سینوس ماگزیلاری توسط توموگرافی کامپیوتری با اشعه مخروطی (CBCT) انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی تصاویر CBCT 100 فرد (52 مرد و 48 زن) با میانگین سنی 45.32±17.41 سال در محدوده سنی 27 تا 63 سال مراجعه کننده به کلینیک رادیولوژی تخصصی دهان و فک و صورت در شهر بابل طی سال 1398 انجام شد. میزان گسترش سینوس ماگزیلاری در نمای پانورامیک لایک بر اساس میزان اکستنشن آن بر حسب اولین دندان در قدام و آخرین دندان در خلف ثبت گردید. در نرم‌افزار NNT در قسمت ایجاد تصاویر پانورامیک لایک ابتدا در مقاطع اگزیال نقطه شروع سینوس ماگزیلاری از سمت اکلوزال مشخص شد و ابعاد مدیولترالی به فواصل ۳ میلی‌متر بالاتر و 3 میلی‌متر پایین‌تر اندازه گیری شد.


یافته‌ها: بیشترین میزان پیشروی سینوس در قدام سمت راست مربوط به مزیال دندان 5 (15 درصد) و بیشترین میزان پیشروی سینوس در قدام سمت چپ مربوط به دیستال دندان 3 (15 درصد) و مزیال دندان 4 (15 درصد) بودند که تفاوت آماری معنی‌داری نداشتند. بیشترین پیشروی در قدام به تفکیک مربوط به دیستال دندان کانین و مزیال پرمولار اول بود. میانگین پیشروی سینوس در جهت مدیولترال ۳ میلی‌متر بالاتر از کف بینی راست در زنان بیشتر از مردان بود (P<0.05). جنسیت و سن با پیشروی سینوس ماگزیلاری ارتباط آماری معنی‌داری نداشتند.


نتیجه‌گیری: پیشروی سینوس ماگزیلاری در راست و چپ و همچنین در مردان و زنان در سنین متفاوت به طور تقریبی برابر بود.



 


علی میکاییلی، سجاد ناصری، محمدمهدی حسینی، سیداحمد امامی، مهدی مجرب،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از بیماری‌های مهم جلدی انسان و حیوانات، درماتوفیتوزیس است که مقاومت آن به درمان‌های رایج رو به افزایش است. این مطالعه به منظور تعیین میزان فعالیت برون‌تنی ضدقارچی عصاره‌های اترنفت، دی‌کلرومتان، اتیل‌استات، اتانول و هیدرواتانول اندام هوایی درمنه‌های خراسانی (Artemisia khorassanica)، شرقی (Artemisia scopari) و معمولی (Artemisia vulgaris) علیه قارچ‌های شایع عامل بیماری درماتوفیتوزیس شامل تریکوفیتون روبروم (Trichophyton rubrum)، تریکوفیتون وروکوزوم (Trichophyton verrucosum)، اپیدرموفیتون فلوکوزوم (Epidermophyton floccosum) و میکروسپوروم کانیس (Microsporum canis) انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی عصاره‌های مختلف اندام هوایی درمنه‌های خراسانی، شرقی و معمولی علیه جدایه‌های قارچی Trichophyton rubrum، Trichophyton verrucosum، Microsporum canis و Epidermophyton floccosum انجام شد. اندام‌‌های هوایی سه گونه درمنه خراسانی، درمنه شرقی و درمنه معمولی با استفاده از پنج حلال اتر نفت، دی کلرومتان، اتیل استات، اتانول و هیدرواتانول (50%) عصاره‌گیری و عصاره‌های حاصل برای اثرات ضددرماتوفیتی علیه Trichophyton rubrum، Trichophyton verrucosum، Microsporum canis و Epidermophyton floccosum غربالگری شدند. سپس آزمایش حداقل غلظت بازدارندگی (MIC) براساس روش رقیق‌سازی در آگار انجام شد. فعال‌ترین عصاره‌ها در آزمون‌های مقدماتی فیتوشیمیایی مورد بررسی قرار گرفتند.


یافته‌ها: در غربالگری اولیه، میکروسپوروم کانیس و تریکوفیتون وروکوزوم به ترتیب حساسیت (86.66%) و مقاومت (100%) بیشتری را به عصاره‌های مورد مطالعه نشان دادند. عصاره‌های حاصل از درمنه شرقی، از گسترده‌ترین دامنه فعالیت برخوردار بودند. موثرترین عصاره‌های به کار رفته در آزمایش‌ها نیز با MIC برابر با 78.12 میکروگرم بر میلی‌لیتر از همین گیاه بودند. عصاره‌های هیدرواتانولی تمام گونه‌های گیاهی کمترین فعالیت ضددرماتوفیتی را بروز دادند. نتایج مطالعات مقدماتی فیتوشیمیایی، حضور مشترک ترپنوییدها را در تمام عصاره‌های اتر نفتی و دی کلرومتانی گونه‌های گیاهی نشان داد.


نتیجه‌گیری: برخی ترکیبات چربی دوست موجود در عصاره‌های مختلف به ویژه عصاره‌های اتر نفتی و دی کلرومتانی درمنه شرقی فعالیت قابل توجه برون‌تنی ضددرماتوفیتی دارد.



صفحه 4 از 5     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 45 queries by YEKTAWEB 4679
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)