[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations73132908
h-index3317
i10-index22268
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
89 نتیجه برای Mic

فاطمه طرقی، یعقوب طرقی،
دوره 19، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

زمینه و هدف : با افزایش اندازه تومور، محیط سلول‏های توموری هیپوکسیک و اسیدیک شده و سلول‌ها شروع به افزایش تولید چندین نوع عامل رشد می‏کنند که در نتیجه آن تشکیل رگ‏های خونی موضعی آغاز می‏شود. به دنبال آن متاستاز سلول‌های سرطانی از طریق عروق خونی اتفاق می‌افتد، لذا مهار رگزایی می‌تواند روش جدیدی برای درمان سرطان باشد. این مطالعه به منظور آنالیز بیوانفورماتیکی برای پیش‌بینی میکرو RNA های بالقوه مهارکننده فرایندهای رگزایی در سرطان انجام گردید.

روش بررسی : در این مطالعه توصیفی میکرو RNA هایی با قابلیت اتصال به ژن‌های MMP دخیل در رگزایی تومور (MMP1-2-3-8-9-10-11-13) با استفاده از پایگاه داده mirwalk شناسایی گردید. انتخاب micro RNA های موثر براساس تعداد جایگاه اتصال آنها به 3'UTR ژن‌ها انجام شد. برای تعیین توالی مکمل ژن نمونه با micro RNA های منتخب از پایگاه داده Microrna استفاده گردید.

یافته‌ها : بیشترین تعداد جایگاه اتصال به ژن‌های دخیل در رگزایی تومور mir-1302 ، mir-516a ، mir-512 ، mir-511 ، mir-516b و mir-548 تعیین شد.

نتیجه‌گیری : micro RNA ها گزینه‌های مناسبی برای کشت سلولی و بررسی آزمایشگاهی به منظور یافتن راه‌های جدید پیشگیری از پیشرفت سرطان از طریق مهار رگزایی هستند.


مریم اخباری، محسن ابراهیمیان،
دوره 19، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

زمینه و هدف : هیپریسین به عنوان ماده اصلی در گونه‌های مختلف گیاه هیپریکوم دارای خاصیت ضدمیکروبی، ضدویروسی، مهارکنندگی غیراختصاصی کیناز و مهارکنندگی آنزیم دوپامین بتا هیدروکسیلاز است. این مطالعه به منظور مقایسه میزان هیپریسین و اثر ضدمیکروبی، آنتی‌اکسیدانی و سمیت سلولی گیاه گل راعی (Hypericum perforatum L.) جمع‌آوری شده از مناطق مختلف جغرافیایی ایران شامل سه استان قم، گلستان و کردستان انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه توصیفی میزان محتوی هیپریسین عصاره متانولی از اندام‌های هوایی گیاه گل راعی با روش UV-Vis تعیین شد. فعالیت ضداکسیدانی عصاره‌ها از طریق اندازه‌گیری فعالیت مهار رادیکال آزاد DPPH و مهار پراکسیداسیون لیپید مشخص گردید. فعالیت سمیت سلولی از طریق آزمون تعیین میزان مرگ و میر میگوی آب شور مورد بررسی قرار گرفت. فعالیت ضدمیکروبی با بررسی قطر هاله عدم رشد در آزمون دیسک دیفیوژن و تعیین حداقل غلظت مهارکنندگی بررسی شد.

یافته‌ها : میزان هیپریسین موجود در نمونه‌های قم، گلستان و کردستان به ترتیب ppm 673، ppm 1223 و ppm 1568 تعیین شد. میزان فعالیت ضداکسیدانی و سمیت سلولی در نمونه‌های کردستان بیشتر از نمونه‌های قم و گلستان بود. در بررسی خواص ضدمیکروبی، از نظر تعداد میکروارگانیسم‌های حساس به عصاره، روند کلی قم کمتر از کردستان و نیز قم و کردستان کمتر از گلستان مشاهده شد. با این وجود در مورد دو سویه از جنس استافیلوکوکوس، عصاره گیاه کردستان با هاله‌ای برابر با 19 و 17 میلی‌متر به ترتیب برای استافیلوکوکوس اورئوس و استافیلوکوکوس اپیدرمیس و میزان حداقل غلظت مهارکنندگی برابر با 250µg/mL برای هر دو سویه نام برده فعالیت بیشتری از خود نشان داد.

نتیجه‌گیری : غنای هیپریسین در نمونه گیاهی گیاه منطقه سردسیر کردستان بیشتر بود. فعالیت ضدمیکروبی، ضداکسیدانی و سمیت سلولی در عصاره‌های مورد مطالعه قابل توجه بوده و روند تغییرات این فعالیت‌ها با روند تفاوت میزان هیپریسین در آنها هماهنگ است.


ستار ارشدی،
دوره 19، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

زمینه و هدف : سد خونی- مغزی مانع اصلی در انتقال دارو به سیستم اعصاب مرکزی است. در این مطالعه توانایی کروماتوگرافی مایسلی توزیع زیستی (BMC) با استفاده از سیستم مایسلی مرکب (Brij-35/SDS, 85:15 mol/mol) در پیش‌بینی متغیر فارماکوسینتیکی (توانایی نفوذ از سد خونی-مغزی) 14 داروی بازی مطالعه شد.

روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی توانایی کروماتوگرافی مایسلی توزیع زیستی با استفاده از سیستم مایسلی مرکب (Brij-35/SDS, 85:15 mol/mol) با غلظت 0.04 مولار در pH فیزیولوژیکی خون معادل 7.4 در پیش‌بینی متغیر فارماکوسینتیکی (توانایی نفوذ از سد خونی-مغزی) 14 داروی بازی ارزیابی شد. مدل رگرسیونی به منظور پیش‌بینی ضریب توزیع خونی-مغزی از آنالیز رگرسیون خطی چندتایی با استفاده از سری آموزشی در فاز متحرک مایسلی مرکب به‌دست آمده و توانایی پیش‌بینی مدل با روش‌های کمومتریکس (ارزیابی داخلی و خارجی) تعیین شد. توانایی پیش‌بینی مدل برای یک‌سری پیش‌بینی شامل 5 ترکیب (کلرپرومازین، میانسرین، پروپرانولول، سایمتیدین و تیوریدازین) ارزیابی شد. R2 مناسب نشانگر پایداری و توانایی پیش‌بینی خوب مدل توسعه یافته برای داروهایی که در مدل قرار نداشتند؛ است.

یافته‌ها : ارتباط بین داده‌های بازداری 14 داروی بازی در سیستم کروماتوگرافی مایسلی توزیع زیستی و متغیر ضریب توزیع خونی-مغزی مربوطه در فاز متحرک، مدل خوبی به لحاظ آماری نشان داد (R2=0.822, F=25.42, SE=0.225, R2CV=0.781).

نتیجه‌گیری : محلول مایسلی مرکب در کروماتوگرافی مایسلی توزیع زیستی به عنوان ابزار غربالگری مقدماتی کارا قادر است اطلاعات کلیدی درباره توزیع خونی - مغزی داروهای بازی به صورت ساده و اقتصادی فراهم نماید.


قاسم فرجانی کیش، شیرزاد اسماعیلی ثانی،
دوره 19، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده

زمینه و هدف : کاربرد روزافزون دستگاه‌های مولد امواج الکترومغناطیس در زندگی روزمره باعث نگرانی‌های بسیاری در ارتباط با اثر این امواج بر سلامت انسان شده است. این مطالعه به‌منظور تعیین اثر امواج مایکروویو تلفن همراه بر ساختار هیستولوژیک ریه، قلب، کبد، پانکراس و مغز موش صحرایی انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 8٠ سر موش صحرایی نر نابالغ نژاد ویستار با وزن تقریبی 140-100 گرم و سن 6-5 هفته انجام شد. موش‌ها به‌صورت تصادفی در 4 گروه 20 تایی شامل یک گروه کنترل و سه گروه تجربی قرار گرفتند. گروه کنترل در معرض امواج قرار نگرفتند. گروه‌های تجربی به مدت 1، 2 و 3 ماه روزانه 5 ساعت در معرض امواج ناشی از تلفن همراه قرار گرفتند. در نهایت پس از تشریح موش‌ها از بافت‌های ریه، قلب، کبد، پانکراس و مغز نمونه‌برداری انجام شد. مقاطع با ضخامت 5 میکرونی تهیه و پس از رنگ‌آمیزی هماتوکسیلین - ائوزین با میکروسکوپ نوری ارزیابی شدند.

یافته‌ها : تغییرات بافتی از جمله ادم، ارتشاح سلول‌های آماسی، دژنرسانس سلول‌های ریه و دژنراسیون و نکروز انعقادی خفیف سلول‌های عضلانی میوکارد قلب مشاهده شد. در کبد، اتساع وریدهای مرکزی و سینوزوئیدهای کبد و واکوئله شدن هپاتوسیت‌ها و همچنین نفوذ سلول‌های آماسی تک‌هسته‌ای مشاهده شد. تغییرات بافتی پانکراس و مغز در تمامی گروه‌های مورد آزمایش محدود بود. تغییرات در نمونه‌های بافتی گروه‌هایی که مدت زمان بیشتری در معرض امواج قرار داشتند؛ بیشتر بود.

نتیجه‌گیری : امواج حاصل از تلفن همراه بسته به مدت زمان مورد استفاده می‌تواند اثر تخریبی روی بافت‌های بدن داشته باشد.


معصومه تاجیک، وحید خوری، عبدالجلال مرجانی، شهره تازیکی، محمدعلی ضیغمی، آزادرضا منصوریان،
دوره 19، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده

زمینه و هدف : در پیش شرطی شدن ایسکمیک (ischemic preconditioning: IPC) قلب در دوره‌های کوتاه‌مدت دچار ایسکمی شده و لذا در صورت مواجهه با ایسکمی طولانی، قسمت اعظم ناحیه دچار ایسکمی از آسیب محافظت می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر محافظتی لووتیروکسین با مکانیسم کاهش استرس اکسیداتیو در مدل پیش شرطی سازی ایسکمیک در قلب موش صحرایی انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در در سه گروه 10 تایی انجام شد. در گروه ایسکمی پرفیوژن مجدد (IR) ، قلب حیوان در دستگاه لانگندورف قرار گرفت. در گروه IPC قبل از ایسکمی ماژور در معرض 4 دوره ایسکمی 5 دقیقه‌ای همراه با پرفیوژن مجدد قرار گرفت. در گروه دریافت کننده داخل صفاقی لووتیروکسین با دوز 25 میکروگرم به ازای هر 100 گرم وزن حیوان، قلب در معرض ایسکمی پرفیوژن مجدد قرار گرفت. حجم ناحیه اینفارکت و میزان مالون‌دی‌آلدئید در بافت قلب سنجیده شد.

یافته‌ها : حجم ناحیه آسیب‌دیده گروه IR 26.55 میلی‌متر مکعب، گروه IPC 11.11 میلی‌متر مکعب و گروه دریافت کننده لووتیروکسین 12.56 میلی‌متر مکعب تعیین شد. تزریق لووتیروکسین همانند IPC حجم ناحیه آسیب‌دیده را به‌طور معنی‌داری نسبت به گروه IR پایین آورد (P<0.05). میزان مالون‌دی‌آلدئید در گروه IR 1328، در گروه IPC 777 و در گروه دریافت کننده لووتیروکسین 762 تعیین شد و در گروه‌های IPC و دریافت کننده لووتیروکسین نسبت به گروه IR کاهش نشان داد (P<0.05).

نتیجه‌گیری : تزریق لووتیروکسین با ایجاد پیش شرطی سازی ایسکمیک سبب کاهش اثر سوء ایسکمی پرفیوژن مجدد در قلب موش صحرایی می‌گردد.


آریا افشاری، مهدیه رئیس زاده، لقمان اکرادی،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده

زمینه و هدف : سوختگی یکی از علل عمده مرگ و میر در دنیا است. این مطالعه به منظور تعیین اثر اسانس اسطوخودوس در روغن کنجد و سیلورسولفادیازین بر ترمیم زخم سوختگی موش سوری انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه تجربی 30 سر موش سوری به‌طور تصادفی در 5 گروه 6 تایی گروه‌ها شامل کنترل منفی (سرم فیزیولوژی)، کنترل مثبت (پماد سیلورسولفادیازین)، تجربی اول (اسانس اسطوخودوس)، تجربی دوم (ترکیب اسانس اسطوخودوس در روغن کنجد) و تجربی سوم (روغن کنجد) قرار داده شدند. بعد از اعمال سوختگی با صفحه داغ به قطر 2 سانتی‌متر، تیمار زخم‌ها انجام شد. در روزهای 1 ، 3 ، 6 ، 9 ، 18 و 21 قطر زخم و درصد بهبودی محاسبه گردید. در روز 21 نمونه‌برداری بافتی از محل زخم در هر گروه انجام شد.

یافته‌ها : درصد بهبودی به ترتیب در گروه‌های کنترل مثبت، تجربی دوم، تجربی اول و تجربی سوم نسبت به گروه کنترل منفی افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). درصد بهبودی گروه کنترل مثبت و گروه تجربی دوم در بسیاری از روزهای ترمیم یکسان و دارای اختلاف آماری معنی‌دار با گروه کنترل منفی بود (P<0.05). میزان ترمیم بافتی براساس انباشتگی کلاژن، فیبروبلاست‌ها و یکپارچگی اپیدرم به‌ترتیب در گروه کنترل مثبت، گروه تجربی دوم، گروه تجربی اول و گروه تجربی سوم بیشتر بود.

نتیجه‌گیری : ترکیب اسانس اسطوخودوس در روغن کنجد همانند پماد سیلورسولفادیازین به‌عنوان ترکیب گیاهی دارای اثرات ترمیمی بر زخم سوختگی در موش سوری بود.


یوسف خنجری، علیجان تبرائی، مرتضی اولادنبی، نفیسه عبدالهی،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده

زمینه و هدف : پلی‌مورفیسم‌های تک‌نوکلئوتیدی در ژن مرگ برنامه‌ریزی شده سلولی که به میزان بالا در سطح سلول‌های T بیان می‌شود؛ نقش مهمی دارند. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی پلی‌مورفیسم ژن PDCD1.3 در بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوس منتشر (systemic lupus erythematosus: SLE) انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 76 بیمار مبتلا به SLE و 56 فرد غیرمبتلا به SLE انجام شد. پس از استخراج DNA ژنومی، فراوانی پلی‌مورفیسم PDCD1.3 به‌وسیله واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز و روش توالی‌یابی ارزیابی شد.

یافته‌ها : بین فراوانی آلل‌ها و ژنوتیپ‌ها در rs11568821 ناحیه یاینترون 4 ژن PDCD1.3 در دو گروه مورد و شاهد اختلاف آماری معنی‌داری یافت شد (P<0.05). آلل A و ژنوتیپ AG در گروه مورد (5.9%) نسبت به گروه شاهد (0.09%) فراوانی بیشتری نشان داد (P<0.05). بین یافته‌های آزمایشگاهی و بالینی با فراوانی ژنوتیپ‌ها ارتباط آماری معنی‌داری یافت نشد.

نتیجه‌گیری : پلی‌مورفیسم‌های تک نوکلئوتیدی در ناحیه یاینترون 4 ژن PDCD1.3 و rs11568821 می‌تواند به عنوان یک عامل ژنتیکی در ابتلا به SLE نقش داشته باشد.


آرین امیدی، اصغر شریفی،
دوره 20، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده

زمینه و هدف : بیوفیلم ناشی از میکروارگانیسم‌های بیماری‌زا نقش مهمی علیه سلامت انسان بازی کرده و به‌دلیل مقاومت آنها در برابر مواد شوینده و عوامل ضدمیکروبی به سختی به درمان پاسخ می‌دهند. در مطالعاتی اثر ضدمیکروبی گیاه بولاغ اوتی (Nasturtium officinale) مشخص شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره متانولی گیاه بولاغ اوتی بر رشد و تشکیل بیوفیلم پسودوموناس آئروژینوزا انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی عصاره‌گیری گیاه بولاغ اوتی با روش خیساندن در متانول 80 درصد، به‌وسیله دستگاه روتاری اواپراتور انجام شد. حداقل غلظت مهار کنندگی عصاره بولاغ اوتی علیه پسودوموناس آئروژینوزا با روش میکرودایلوشن براث تعیین شد. تشکیل بیوفیلم با روش میکروتیتر پلیت و رنگ‌آمیزی با کریستال ویوله بررسی گردید.

یافته‌ها : حداقل غلظت مهار کنندگی عصاره متانولی بولاغ اوتی علیه پسودوموناس آئروژینوزا 0.625 mg/ml و حداقل غلظت کشندگی این عصاره 1.25mg/ml بود. سویه PAO1 و 5 سویه بالینی، قادر به تشکیل بیوفیلم بودند. مهار تشکیل بیوفیلم توسط عصاره گیاه بولاغ اوتی به غلظت وابسته بود. بیشترین درصد مهار تشکیل بیوفیلم در غلظت 7.5mg/ml و کمترین درصد مهار تشکیل بیوفیلم در غلظت 0.11 mg/ml بود. میانگین مهار تشکیل بیوفیلم پسودوموناس آئروژینوزا توسط عصاره بولاغ اوتی 22.27 + - 72.69 درصد به‌دست آمد. در غلظت‌های 7.5 و 0.93 و 0.46 و 0.11 میلی‌گرم بر میلی‌لیتر اختلاف معنی‌داری بین سویه‌های بالینی و سویه PAO1 مشاهده شد (P<0.05).

نتیجه‌گیری : عصاره متانولی گیاه بولاغ اوتی دارای اثر ضد باکتریایی و ضد بیوفیلمی علیه پسودوموناس آئروژینوزا بود.


آزاده صالحی، محبوبه سترکی،
دوره 20، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده

زمینه و هدف : یکی از اهداف تحقیقات بیولوژیکی یافتن موادی برای کاهش و تسکین درد ناشی از بیماری‌های مختلف است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ضددردی و ضدالتهابی عصاره اتانولی گیاه زوفا بر موش کوچک آزمایشگاهی انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 100سر موش سوری نر بالغ در شش گروه آزمایشی انجام شد. گروه‌ها شامل گروه کنترل (دریافت کننده نرمال سالین)، گروه تجربی اول، دوم و سوم به ترتیب دریافت کننده عصاره اتانولی گیاه زوفا با دوزهای 25 و 50 و 75 میلی‌گرم بر کیلوگرم و گروه کنترل مثبت اول (دریافت کننده مورفین در تست فرمالین در فاز حاد و مزمن) و گروه کنترل مثبت دوم (دریافت کننده دگزامتازون در تست ضدالتهابی) بودند. از تست لیسیدن پای ناشی از فرمالین به‌منظور تعیین اثر ضددردی عصاره اتانولی گیاه زوفا استفاده شد. فعالیت ضدالتهابی عصاره توسط تست گزیلن مشخص شد.

یافته‌ها : در مرحله درد حاد (پنج دقیقه اول) عصاره اتانولی گیاه زوفا در گروه‌های تجربی دوم (23.75±2.1) و تجربی سوم (7.75±2.8) سبب کاهش معنی‌دار تعداد بالا بردن پنجه پا گردید (P<0.05). همچنین در مرحله درد مزمن (20 دقیقه دوم) در گروه‌های تجربی اول (17.25±2.3)، تجربی دوم (11.75±2.9)، تجربی سوم (10.75±2.7) و کنترل مثبت اول کاهش معنی‌دار مدت زمان بالا بردن پا مشاهده شد (P<0.05). عصاره اتانولی گیاه زوفا در گروه‌های تجربی اول، دوم و سوم فعالیت ضدالتهابی بالایی در برابر ادم ناشی از گزیلن در گوش موش‌ها داشت (P<0.05).

نتیجه‌گیری : عصاره اتانولی گیاه زوفا می‌تواند سبب مهار درد و التهاب در موش‌های کوچک آزمایشگاهی گردد.


نوید رحیمی، نفیسه عبدالهی، سیما صدیقی، مهرداد آقایی، عاطفه رضایی‌فر،
دوره 20، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده

زمینه و هدف : لوپوس اریتماتوس سیستمیک یک بیماری خودایمن با تغییراتی در ارگان‌ها و سلول‌هاست که باعث تظاهرات بالینی می‌گردد. آنتی‌بادی ضدنوتروفیل سیتوپلاسمی (Anti neutrophil cytoplasmic antibody: ANCA) شایع در واسکولیت‌ها در لوپوس نیز گزارش شده و در مورد ارتباط آن با فعالیت بیماری گزارشات متنوعی وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ANCA در بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوس سیستمیک و ارتباط آن با فعالیت بیماری انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه مقطعی توصیفی 80 بیمار مبتلا به لوپوس ارجاعی به کلینیک روماتولوژی که بیماری آنها از سال 1391 لغایت 1394 براساس کرایتریای کالج روماتولوژی آمریکا (ACR) تشخیص داده شده بود؛ براساس فعالیت بیماری به دو گروه فعال و غیرفعال تقسیم شدند. اطلاعات دموگرافیک بیماران از طریق پرسشنامه تکمیل و نمونه خون برای بررسی میزان سرمی ANCA با روش ELISA گرفته شد.

یافته‌ها : میانگین سنی بیماران 37.5±12.4 سال تعیین شد. از کل بیماران 7 نفر مرد (8.75%) و مابقی زن بودند. 27 بیمار (33.75%) دارای بیماری فعال و 53 بیمار (66.25%) دارای بیماری غیرفعال لوپوس بودند. تنها یک مورد از بیماران مبتلا به لوپوس ANCA مثبت داشت که بیمار فوق خانمی 45 ساله با سابقه 10 ساله نفریت لوپوسی بود که در زمان مطالعه، بیماری فعال داشت.

نتیجه‌گیری : در این مطالعه عدم وجود ارتباط بین وجود ANCA با فعالیت بیماری گزارش شد که علت آن می‌تواند به‌خاطر تعداد کم موارد مثبت باشد.


اکرم اصفهانی نیا، حبیب اصغرپور، مهدی احمدیان،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش سن سبب کاهش شاخص‌های عملکرد اتونوم قلبی از قبیل پاسخ ضربان قلب به فعالیت ورزشی و ریکاوری ضربان قلب متعاقب فعالیت بدنی می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر فعالیت مجدد اعصاب پاراسمپاتیک پس از فعالیت ورزشی بالاتنه در مردان جوان و میانسال انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه شبه تجربی 24 مرد فعال به صورت غیرتصادفی در دو گروه 12 نفری با توجه به محدوده سنی 30 تا 35 سال (جوان) و 55 تا 60 سال (میانسال) قرار گرفتند. شرکت کنندگان به انجام فعالیت ورزشی بالاتنه با کارسنج دستی مونارک پرداختند. در طول آزمون، ضربان قلب به طور پیوسته توسط الکتروکاردیوگرام ثبت شد. همچنین، ضربان قلب شرکت کنندگان بعد از اتمام آزمون به مدت 10 دقیقه ثبت شد. به‌منظور اندازه‌گیری متغیرهای حیطه زمان شامل PNN50 و RMSSD تغییرپذیری ضربان قلب، یک دقیقه فواصل متوالی موج‌های RR جمع‌آوری شده در 5 دقیقه و 10 دقیقه بعداز اتمام آزمون، برای تجزیه و تحلیل به نرم‌افزار اندازه‌گیری تغییرپذیری ضربان قلب انتقال داده شد. همچنین ریکاوری ضربان قلب در یک دقیقه و 2 دقیقه پس از آزمون از طریق اختلاف بین حداکثر ضربان قلب در حین آزمون با ضربان قلب در یک و 2 دقیقه بعد از اتمام آزمون اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: تفاوت آماری معنی‌داری بین PNN50 در دقیقه 5 و 10 پس از تست در مردان جوان سال یافت شد (P<0.05). همچنین مردان جوان دارای مقادیر بالاتری از RMSSD در دقیقه 5 و 10 در مقایسه با مردان میانسال بودند. ریکاوری ضربان قلب در دقیقه 2 پس از تست نسبت به دقیقه یک پس از تست به‌طور معنی‌داری در هر دو گروه بالاتر بود (P<0.05).. ریکاوری ضربان قلب در افراد جوان نسبت به افراد میانسال در 5 و 10 دقیقه اثر فعالیت ورزشی بالاتنه به‌دلیل عقب‌نشینی سریع‌تر اعصاب سمپاتیک بالاتر بود.

نتیجه‌گیری: تغییرات در سیستم عصبی اتونومیک به نوع و مدت فعالیت و سن آزمودنی‌ها بستگی دارد.


سکینه یوسفوند، راضیه پوراحمد، سعدالله هوشمند،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: سیپروفلوکسازین در برابر طیف گسترده‌ای از باکتری‌ها به‌ویژه در برابر انتروباکتریاسه موثر است. با این حال مطالعات نشان داده که مقاومت باکتری اشریشیاکلی به سیپروفلوکسازین افزایش یافته است. آویشن یکی از گیاهان دارویی است که اسانس آن دارای اثر ضدمیکروبی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر اسانس آویشن‌های بومی به تنهایی و ترکیب با سیپروفلوکسازین بر روی سویه موتان اشریشیاکلی با مقاومت متوسط انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی 10 نمونه گیاه آویشن از استان لرستان در سال 1395 جمع‌آوری شد. آویشن‌های جمع‌آوری شده متعلق به گونه Thymus eriocali بود. اسانس گیاه به روش تقطیر توسط دستگاه کلونجر استخراج گردید. خواص ضدمیکروبی آویشن بومی با تعیین حداقل غلظت مهاری (minimum inhibitory concentration: MIC) با روش رقت‌های متوالی به تنهایی و به صورت ترکیب با سیپروفلوکسازین (رقت ماکرو و میکرو) بر روی سویه‌های اشریشیاکلی بررسی شد. میزان حداقل غلظت کشندگی (Minimum Bactericidal Concentration: MBC) از طریق کشت دادن تعیین شد. میانکنش اسانس و سیپروفلوکسازین با محاسبه شاخص غلظت مهاری (Fractional inhibitory concentration index: FICI) تعیین گردید.

یافته‌ها: MIC اسانس برای سویه تیپ وحشی MG1655 و سویه موتان RE6 به ترتیب 8 و 10 میکرولیتر بر میلی‌لیتر بود. مقدار MBC مشابه با MIC تعیین شد. مقدار 0.4mg/ml از اسانس در سویه موتان باعث کاهش 45 برابری MIC سیپروفلوکسازین و ایجاد اثر سینرژیستی شد (FICI=0.06).

نتیجه‌گیری: اسانس آویشن بومی در غلظتی کمتر از MIC خود، در ترکیب با سیپروفلوکسازین از طریق میانکنش سینرژیسمی موجب کاهش MIC آنتی‌بیوتیک و کاهش مقاومت آنتی‌بیوتیکی می‌گردد.


تارا دانیاری، مینا رمضانی، بهاره پاکپور،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: گیاه کوله خاس (Ruscus aculeatus L) از تیره مارچوبه در درمان بعضی از بیماری‌ها از جمله بیماری‌های عروقی، لنفاوی و هموروئید مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ضد دردی و ضدالتهابی عصاره هیدروالکلی گیاه کوله خاس در موش کوچک آزمایشگاهی نر نژاد NMRI انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 80 سر موش کوچک آزمایشگاهی نر نژاد NMRI با سن تقریبی 8-6 هفته و وزن 25-23 گرم انجام شد. حیوانات برای هر تست به‌طور تصادفی به 5 گروه 8 تایی شامل گروه شاهد (دریافت کننده آب مقطر)، گروه کنترل مثبت (دریافت کننده مورفین با دوز 10 میلی گرم بر کیلو گرم در تست درد و دریافت کننده دگزامتازون با دوز 15 میلی‌گرم بر کیلوگرم در تست التهاب) و همچنین سه گروه دریافت کننده دوزهای 75، 150 و 300 میلی‌گرم بر کیلوگرم عصاره هیدروالکلی گیاه کوله خاس تقسیم شدند. بررسی درد توسط تست فرمالین و بررسی التهاب با تورم گوش القاشده با زایلین انجام شد.

یافته‌ها: عصاره هیدروالکلی کوله خاس باعث کاهش آماری معنی‌دار درد حاد در دوز 300 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه شاهد گردید (P<0.05). درصد مهار درد حاد 60 درصد در مقایسه با 85 درصدی مهار درد توسط مورفین تعیین شد. همچنین این گیاه سبب کاهش آماری معنی‌دار درد مزمن ناشی از فرمالین در دوزهای 150 و 300 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه شاهد گردید (P<0.05). دوز 150 و 300 میلی‌گرم بر کیلوگرم عصاره به ترتیب باعث مهار 71درصدی و 94درصدی درد مزمن در مقایسه با 97 درصدی کاهش درد توسط مورفین شدند.

نتیجه‌گیری: عصاره هیدروالکلی گیاه کوله خاس در دوز 300 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن باعث کاهش درد حاد و مزمن و در دوز 150 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن سبب کاهش درد حاد در حیوانات آزمایشگاهی می‌گردد.



عاطفه شریفی نیا، مرتضی اولادنبی،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده

میکروسفالی اولیه اتوزومی مغلوب (Autosomal recessive primary microcephaly: MCPH) یک اختلال نادر نورولوژیکی است که در بدو تولد در نوزادان مبتلا مشاهده می‌شود. معمولاً بیماران از ناتوانی ذهنی متوسط تا شدید رنج می‌برند. در این مطالعه مروری، همه جایگاه‌های شناخته شده تا به امروز اختلال MCPH همراه با نوع و تعداد جهش‌های شناخته شده و بررسی عملکردی و چگونگی شناسایی ژن‌ها به تفکیک و نیز الگوریتم تشخیصی از مقالات و پایگاه داده‌ها همانند OMIM و HGMD جمع‌آوری شده است. تاکنون 23 جایگاه ژنی (MCPH1-23) در جمعیت‌های مختلف در ارتباط با میکروسفالی اولیه شناخته شده است. عملکرد این ژن‌ها شامل جهت‌گیری صحیح دوک‌های میتوزی، مضاعف‌سازی، تشکیل یا عملکرد سانتروزوم، جابه‌جایی وزیکول‌ها، تنظیم رونویسی و پاسخ به آسیب DNA است و براساس تحقیقات بیماری MCPH در جمعیت ایران و پاکستان به دلیل ازدواج خویشاوندی شایع‌تر است. در ایران MCPH1 و MCPH5 شیوع بیشتری دارد.


مسلم دهمرده، جواد صادقی نژاد، زهرا طوطیان، مژده صالح نیا،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اگزالی پلاتین درمان اصلی سرطان‌های کولورکتال بوده و با مهار تکثیر و نسخه برداری DNA ،سبب آپوپتوز و نکروز در سلول‌های سرطانی و رده سلول‌های با تکثیر بالا می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر داروی شیمی درمانی اگزالی پلاتین بر پارامترهای اسپرم موالید 60 روزه در دوره پیرازایشی (قبل بارداری، بارداری و شیرواری) موش‌های سوری انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی تعداد 32 سر موش بالغ ماده نژاد NMRI به‌صورت تصادفی در 4 گروه 8 تایی تقسیم شدند. موش‌های گروه کنترل 0.2ml نرمال سالین را به‌صورت داخل صفاقی طی 21روز قبل بارداری، بارداری و شیرواری دریافت کردند. گروه‌های تجربی شامل گروه‌های قبل بارداری، بارداری و شیرواری داروی اگزالی پلاتین را به میزان 3 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن 3 بار در هفته به صورت داخل صفاقی طی 21 روز به‌ترتیب قبل از جفت‌گیری، طی بارداری و بعد از زایمان دریافت کردند. در روز 60 بعد از تولد همه موالید در آزمایشگاه جنین‌شناسی آسان کشی شده و نمونه‌های اسپرم دریافت گردید. ارزیابی پارامترهای اسپرم شامل تعداد، تحرک، زنده مانی، بلوغ و کیفیت کروماتین انجام شد.

یافته‌ها: تعداد، تحرک و یکپارچگی DNA اسپرم در هر سه گروه تجربی، قبل بارداری، بارداری و شیرواری در مقایسه با گروه کنترل به‌طور چشمگیری کاهش آماری معنی‌داری یافت (P<0.05). علاوه بر این، درصد اسپرم‌های نابالغ و مرده در گروه‌های دریافت کننده اگزالی پلاتین به‌طور معنی‌داری افزایش یافت (P<0.05).

نتیجه‌گیری: استفاده از داروی اگزالی پلاتین منجر به القای اثرات نامطلوب بر روی کیفیت اسپرم در دوره پیرازایشی می‌شود. بیشترین تاثیر این دارو در دوره شیرواری بود. همچنین با افزایش فاصله زمانی تجویز داروی اگزالی پلاتین در موش‌های مادر تا بلوغ موالید نر، اثرات سوء ناشی از استفاده از این دارو بر کیفیت پارامترهای اسپرم کاهش می‌یابد.


علی ملکا، صادق خسروی، عبدالرحمان چرکزی، باقر پهلوان زاده، زهرا خسروی، مهدی خسروی،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت یکی از شایع‌ترین بیماری‌های مزمن و نیز بزرگترین مشکل بهداشتی در همه کشورها است؛ به طوری که سازمان بهداشت جهانی از آن به عنوان اپیدمی خاموش نام برده است. خود مراقبتی یکی از عوامل مهم در کنترل گلوکز سرم بیماران دیابتی است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط رفتارهای خود مراقبتی با سطح هموگلوبین گلیکوزیله بیماران مبتلا به دیابت تیپ II انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 239 بیمار مبتلا به دیابت تیپ II با روش نمونه‌گیری تصادفی ساده در روستاهای شهرستان گالیکش استان گلستان طی سال 1394 انجام شد. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه استاندارد خود مراقبتی دیابت به همراه متغیرهای دموگرافیک و انجام آزمایش HbA1C بود. تکمیل اطلاعات و گرفتن نمونه با مراجعه به خانه بهداشت و فراخوان بیماران انجام شد و رفتارهای خود مراقبتی و ارتباط آن با سطح هموگلوبین گلیکوزیله مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار سن بیماران 10.70±56.92 سال بود. بین کنترل گلوکز سرم با هیچیک از آیتم‌های خودمراقبتی مورد مطالعه ارتباط آماری معنی‌داری یافت نشد. میانگین HbA1C بیماران 1.85±8.23 درصد بود. 97 بیمار (40.6%) کنترل گلوکز سرم خوب (کمتر از 7.5%) داشتند. خود مراقبتی بیماران با میانگین 3.58 در وضعیت متوسطی قرار داشت که از بین آنها بیشترین نمره مربوط به ‌رعایت رژیم دارویی به میزان 6.60 و کمترین آن مربوط به خودکنترلی گلوکز سرم به میزان 0.88 و فعالیت فیزیکی منظم به میزان 2.03 تعیین شد.

نتیجه‌گیری: خود مراقبتی بیماران مورد مطالعه در وضعیت متوسطی قرار داشت. لذا انجام مداخلات برای افزایش خود مراقبتی بیماران توصیه می‌شود.


نرگس زادسر، حسن مروتی، زهرا طوطیان، محمدتقی شیبانی، محمد طاهری، حجت عنبرا،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: آسپارتام نوعی شیرین کننده مصنوعی و غیرقندی است که به عنوان جایگزین قند در برخی از غذاها و نوشابه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مطالعه به منظور تعیین اثر آسپارتام بر تغییرات هیستومورفومتریک، عملکرد کلیه و بیان ژن‌های Bcl2 ، Bax ، Caspase 3 و P53 در موش سوری انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی تعداد 36 سر موش نر بالغ نژاد NMRI در 4 گروه 9 تایی، یک گروه کنترل و سه گروه آزمایشی قرار گرفتند. موش‌ها در گروه کنترل به مدت 90 روز 0.3 ml آب مقطر به روش گاواژ و به صورت خوراکی دریافت نمودند و گروه‌های تجربی به ترتیب 40، 80 و 160 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن آسپارتام را به روش گاواژ و خوراکی دریافت کردند. یک روز پس از دوره تیمار، نمونه‌های خون و هیستولوژی برای ارزیابی پارامترهای بیوشیمیایی، هیستومورفومتری و بیان ژن اخذ گردید.

یافته‌ها: قطر جسمک کلیوی، قطر کلافه مویرگی و ارتفاع لایه اپیتلیوم لوله‌های پیچیده دور و نزدیک با افزایش دوز مصرفی آسپارتام در مقایسه با گروه کنترل به صورت چشمگیری کاهش داشت (P<0.05)؛ اما اندازه فضای ادراری و قطر دهانه داخلی لوله‌های پیچیده دور و نزدیک در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنی‌دار افزایش یافت (P<0.05). با افزایش دوز مصرفی آسپارتام، میزان نیتروژن اوره و کراتینین خون در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی‌داری داشت (P<0.05). با افزایش دوز مصرفی آسپارتام میزان بیان ژن Bcl2 در مقایسه با گروه کنترل به صورت چشمگیری کاهش یافت (P<0.05). درحالی که میزان بیان ژن‌هایBax ، Caspase 3 و P53 در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنی‌دار افزایش یافتند (P<0.05).

نتیجه‌گیری: آسپارتام می‌تواند سبب تغییرات بیوشیمیایی، تغییرات هیستومورفومتریک کلیه و بیان ژن‌های Bcl2 ، Bax ، Caspase 3 و P53 در موش سوری گردد.


امیرحسین جانی، حمید طباطبایی، نجمه الصباح علوی زاده،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis: MS) یکی از شایع‌ترین بیماری‌های نورولوژیک پیشرونده است که مسیرهای حرکتی را تحت تاثیر قرار داده و به ضعف خستگی عضلانی منجر می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی هشت هفته تمرین در آب بر خستگی، تعادل و عملکرد حرکتی مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 15 مرد مبتلا به MS ساکن شهرستان زاهدان انجام شد. بیماران به روش نمونه‌گیری انتخابی در دسترس و هدف‌دار در این مطالعه شرکت نمودند. پس از غربالگری اولیه و شناسایی افراد واجد شرایط، آزمودنی‌ها به صورت تصادفی در دو گروه مداخله (8 نفر) ﺑﺎ ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ سنی 6.67±42.62 سال، ﻗﺪ 2.47±171.87 سانتی‌متر، وزن 12.39±69.62 کیلوگرم و گروه کنترل (7نفر) ﺑﺎ ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ سنی 7.11±30.28 سال، ﻗﺪ 8.05±171.57 سانتی‌متر‌، وزن 17.26±66.68 کیلوگرم قرار گرفتند. بیماران در گروه مداخله هشت هفته تمرین در آب را انجام دادند. تمرین در آب شامل هشت هفته و سه جلسه در هفته بود. بیماران داروهای تجویز شده را طبق دستور پزشک در طول دوره تحقیق مصرف نمودند. ﻣﻴﺰانﺧﺴﺘﮕﻲ، ﺗﻌﺎدل و ﻋﻤﻠﻜﺮدﺣﺮﻛﺘﻲ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻘﻴﺎس ارزﻳﺎﺑﻲ ﺟﺎﻣﻊ ﺧﺴﺘﮕﻲ، ﺗﻌﺎدل Y و ﭘﺮش ﺟﺎﻧﺒﻲ ﻣﻮرد ارزﻳﺎﺑﻲ ﻗﺮار گرفتند.

یافته‌ها: میانگین نمره عملکرد حرکتی در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنی‌داری داشت (P<0.05). میزان خستگی بیماران گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل کاهش آماری معنی‌داری داشت (P<0.05).

نتیجه‌گیری: هشت هفته تمرین در آب باعث بهبود عملکرد حرکتی و کاهش خستگی در مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می‌شود.


میلاد نیک نام عضدی، فاطمه استوار، ابوالفضل امجدی پور، سیما بشارت، بهفر تازیکی، فهیمه عبدالهی، سید آیدین ساجدی،
دوره 24، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: سکته‌ مغزی دارای شیوع و مرگ و میر زودرس بالایی است؛ لذا شناسایی عوامل موثر در افزایش بروز سکته مغزی دارای اهمیت بسیاری است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عوامل جوی و نوسان میدان‌های مغناطیسی زمین بر رخداد سکته مغزی در گرگان انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی گذشته نگر روی 3639 بیمار شامل سکته مغزی ایسکمیک (3102 بیمار)، خونریزی داخل مغزی (472 بیمار) و خونریزی زیرعنکبوتیه (65 بیمار) بستری در سال‌های 1394 لغایت 1398 در مرکز آموزشی درمانی شهید صیاد شیرازی طی سال 1399 انجام شد. پس از ثبت متغیرهای محیطی شامل دما، فشار، رطوبت و نوسان میدان مغناطیسی زمین، داده‌های بیماران سکته مغزی از سیستم اطلاعات بیمارستان استخراج و ارزیابی گردید.


یافته‌ها: بیشترین موارد خونریزی داخل مغزی در فصل زمستان و کمترین موارد در فصل تابستان رخ داده بود. بروز خونریزی داخل مغزی ارتباط مستقیم و معنی‌داری با فشار هوا (r=0.452, P=0.001) و رابطه معکوس معنی‌داری با دما (r=-0.457, P=0.001) داشت. خونریزی زیرعنکبوتیه و سکته‌های ایسکمیک ارتباطی با فصل و ماه نداشتند. بروز سکته‌های ایسکمیک ارتباط مستقیم و معنی‌داری با نوسانات میدان مغناطیسی زمین داشت (r=0.359, P=0.007). خونریزی زیرعنکبوتیه ارتباطی با هیچیک از متغیرها نداشت.


نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که دمای پایین، فشار هوای بالا و نوسانات زیاد میدان مغناطیسی، با بروز بیشتر سکته مغزی در ارتباط است.


فهیمه خدابنده شهرکی، مجتبی رنجبر، مصطفی گواهی، مجید تفریحی،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: گیاهان دارویی دارای مقادیر قابل توجهی از ترکیبات آنتی‌اکسیدانی مانند فلاونوئیدها، فنولیکها، کاروتنوئیدها و تانن‌ها بوده که می‌توانند برای از بین بردن رادیکال‌های آزاد اضافی موجود در بدن مورد استفاده قرار گیرند. این مطالعه به منظور ارزیابی فعالیت آنتی اکسیدانی و خواص ضدمیکروبی عصاره‌های متانولی زرشک وحشی (Berberis integerrima) و شنگ (Graminifolius tragopogon) انجام شد.


روش بررسی: در ایﻦ مطالعه توصیفی - تحلیلی عصاره متانولی از دو گونه گیاهی زرشک وحشی و شنگ به واسطه ﻣﺘﺎﻧﻮل 80 درصد تهیه شد. محتوی فنل و فلاونوئید کل به ترتیب به روش‌های فولن سیوکالتیو و کلرید آلومینیوم اندازه‌گیری شد. ظرفیت آنتی اکسیدانی با روش فعالیت رادیکال‌های آزاد دی فنیل پیکریل (DPPH) و قدرت احیاء کنندگی (RP) تعیین شد. فعالیت ضدباکتریایی متانولی دو گونه گیاهی زرشک وحشی و شنگ بر روی باکتری‌های اشریشیا کلی، باسیلوس سوبتیلیس، لیستریا مونوسیتوژنز، استافیلوکوکوس اورئوس و سالمونلا تیفی موریوم به روش دیسک دیفیوژن تعیین شد. بوتیل هیدروکسی تولوئن (BHT) و سیپروفلوکساسین به ترتیب به عنوان کنترل مثبت فعالیت آنتی‌اکسیدانی و سویه‌های باکتریایی به‌کار برده شدند.


یافته‌ها: میزان فنل و فلاونوئید کل در عصاره زرشک وحشی و شنگ به ترتیب 0.7±46.90 و 0.59±22.63 میلی‌گرم گالیک اسید برگرم عصاره و 0.01±5.61 و 0.81±46.74 میلی‌گرم کوئرستین بر گرم عصاره ثبت گردید. برهمکنش غلظت‌های مختلف عصاره گیاهان زرشک وحشی و شنگ و باکتری‌های مورد مطالعه از نظر آماری معنی‌دار بودند (P<0.05). عصاره زرشک وحشی و شنگ  دارای اثرات ضدباکتریایی متفاوتی بودند. به طوری که باسیلوس‌سوبتیلیس حساس‌ترین باکتری و سالمونلا تیفی موریوم مقاوم‌ترین باکتری به عصاره‌ها تعیین شدند. همچنین عصاره زرشک وحشی اثر مهاری بیشتری روی میکروارگانیسم‌های مورد بررسی نشان داد.


نتیجه‌گیری: عصاره گیاه زرشک وحشی برتری قابل ملاحظه‌ای در میزان ترکیبات فنلی، خواص آنتی‌اکسیدانی و فعالیت ضدمیکروبی در مقایسه با عصاره گیاه شنگ دارد.



صفحه 4 از 5     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.11 seconds with 45 queries by YEKTAWEB 4679
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)