15 نتیجه برای یوسفی
دکتر رسول یوسفی مشعوف، زهرا حیدر برقی،
دوره 1، شماره 3 - ( پاييز و زمستان 1378 )
چکیده
آزمون سرم شناسی ویدال به علت سرعت جواب آزمایش و سهولت انجام آن هنوز متداول ترین روش های تشخیصی بیماری تیفوئید و پاراتیفوئید به شمار می آید، اما قرابت پادگنی (آنتی ژنیک) سازواره (ارگانیسم) ایجاد کننده تیفوئید با سایر عوامل عفونی از قبیل کلی فرم ها، بروسلاها و فرانسیسلاها از قابلیت اعتماد این آزمون کاسته است. در این تحقیق سعی شده است متغیرهایی مانند ارزش پیش بینی موارد مثبت و منفی کاذب، حساسیت و ویژگی این آزمون سرم شناسی بررسی و ارزیابی شود. در این تحقیق که از نوع توصیفی-مقطعی بوده، طی سال های 77-1373، مجموعا 378 بیمار مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر همدان، در دو گروه مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه اول بیماران تب دار مبتلا به تیفوئید بودند (182 نفر) که کشت خون آنها از نظر سالمونلاتیفی و پاراتیفی A و B و C مثبت بوده و دارای حداقل یک نوبت آزمون ویدال بودند. گروه دوم نیز بیماران تی دار غیر تیفوئیدی بودند (196 نفر) که کشت خون آنها از نظر سالمونلاهای تیفوئیدی منفی بوده ولی واجد آزمون ویدال بودند. در گروه اول از 182 بیمار تیفوئیدی، 96 نفر (52.7%) دارای عیار پادتن (آنتی بادی) O مثبت برابر یا بالاتر از 1:40 بودند و تعداد 77 نفر (42.2%) نیز دارای عیار O مثبت برابر با 1:80 یا بالاتر از آن بودند. در گروه دوم از 196 نفر 14 نفر (7.2%) دارای عیار پادتن O مثبت برابر با 1:40 و بالاتر و 11 نفر (5.6%) دارای عیار O مثبت برابر با 1:80 و بالاتر از آن بودند. در گروه اول از 182 نفر، 66.4% سالمونلاتیفی جدا گردید درحالی که تنها 31.3% از آنها دارای عیار پادتن OD بودند. باتوجه به نتایج تحقیق، حساسیت آزمون سرم شناسی ویدال با عیار 1:80 و بالاتر از آن 86%، ویژگی 64%، ارزش پیش بینی مثبت، 42% و منفی، 95% تعیین گردید. بنابراین منفی شدن آزمون ویدال از احتمال تشخیص بالینی تیفوئید نمی کاهد، درحالی که مثبت بودن آن در بیمارانی که دارای علائم منطبق با این بیماری هستند، تشخیص بالینی را حمایت نمی کند.
دکتر عبدالله عباسی، دکتر محمدرضا یوسفی،
دوره 4، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1381 )
چکیده
اسهال به عنوان یکی از علل عمده مرگ در بین کودکان کشورهای در حال توسعه می باشد و نیمی از این مرگ ها ناشی از اسهال پایدار است. این پژوهش به منظور تعیین عوامل مرتبط با اسهال پایدار کودکان زیر 5 سال مناطق روستایی، روی 708 کودک مبتلا به اسهال حاد در سال 1377 در روستاهای شهرستان گرگان و به شیوه تحلیلی - مقطعی انجام شده است. برای انجام این پژوهش ابتدا با روش مصاحبه چهره به چهره و اندازه گیری متغیرهای مورد نظر و استخراج بعضی از متغیرها از پرونده خانه بهداشت، برای کودک مبتلا به اسهال حاد پرسشنامه تکمیل گردید. سپس در مرحله دوم، بعد از 14 روز از شروع اسهال حاد، به منزل مسکونی کودک مراجعه شد و پرسشنامه مرحله دوم تکمیل گردید. عوامل خطر آفرین مرتبط با افزایش پایداری اسهال حاد که با انجام این پژوهش شناخته شده اند شامل سن کودک مبتلا به اسهال حاد، قومیت کودک مبتلا، مدت زمان استفاده از شیرمادر، کلرینه بودن آب آشامیدنی و غذای مصرفی کودک در زمان اسهال حاد می باشد. نتیجه این پژوهش مشخص نموده است 11 درصد موارد اسهال حاد کودکان مورد مطالعه شکل پایدار به خود گرفته اند، یعنی بیش از 14 روز از شروع اسهال، ادامه داشته اند. بنابراین با کنترل برخی عوامل خطرآفرین مرتبط می توان میزان مرگ و میرهای ناشی از اسهال را کاهش داد.
زهره یوسفی، نوریه شریفی، سعید ابراهیم زاده، سکینه انبیائی،
دوره 9، شماره 2 - ( تابستان 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : به منظور تشخیص زودرس موارد اسمیر غیرطبیعی کاذب و یا کاهش موارد منفی کاذب، موارد unsatisfactory و موارد مبهم اخیراً از روشهای نمونهبرداری جدیدتر استفاده شده است. یکی از این روشها، روش Liquid-Based است که باعث بهبود کیفیت و کمیت نمونههای پاپاسمیر شده است. هدف از این مطالعه مقایسه میزان موارد اسمیر unsatisfactory در سیتولوژی سرویکس در دو روش پاپاسمیر مرسوم و Liquid -Based بود.
روش بررسی : این مطالعه مقطعی از سال 1383 لغایت 1384 روی 1500 بیمار مراجعه کننده به بخش و درمانگاه زنان بیمارستان قائم (عج) مشهد و مرکز خصوصی انجام شد. از کلیه بیماران اسمیر با دو روش conventional pap smear (CP) و Liquid-Based (LB) گرفته شد و بررسی سیتولوژیک انجام گردید. شیوع مواردunsatisfactory در دو روش مشخص شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای تی و کایاسکوئر صورت گرفت.
یافتهها : شیوع موارد unsatisfactory در روش CP 3/0درصد و در روش L.B 1درصد بود. شاخص حساسیت در روش CP 8/68درصد و در روش L.B 1/83درصد به دست آمد.
نتیجهگیری : در این مطالعه شیوع موارد unsatisfactory در روش LB بیشتر از روش CP بود.
علی احمدی، قدرت الله یوسفی،
دوره 10، شماره 2 - ( تابستان 1387 )
چکیده
زمینه و هدف : افسردگی یکی از شایعترین اختلالات خلقی است. این مطالعه به منظور بررسی میزان شیوع افسردگی و تعیین حجم مشکل و عوامل همراه آن در بین عشایر ایل بختیاری ایران در استان چهارمحال و بختیاری اجرا گردید. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی ، توصیفی - تحلیلی 400 نفر از جمعیت عشایری استان چهارمحال و بختیاری به صورت نمونهگیری تصادفی منظم با استفاده از آزمون بک (Beck) در سال 1385 بررسی شدند. دادهها با کمک نرمافزار آماری SPSS-11 و آزمونهای آماری تی ، کایاسکوئر ، آنالیز واریانس و ضریب همبستگی اسپیرومن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها : میانگین و انحراف معیار نمره افسردگی در زنان 8/105/18 و در مردان 45/119/14 بود. میزان شیوع کلی افسردگی در جامعه مورد بررسی 6/29 درصد با دامنه اطمینان (6/33 – 6/25) : 95 درصد CI بود. میزان شیوع درجات افسردگی متوسط و بالاتر 24 درصد تعیین گردید. شیوع افسردگی در زنان بیشتر از مردان (05/0P<) و در افراد مجرد بیشتر از متاهلین بود که اختلاف معنیداری را با 05/0P< نشان میدهد. افسردگی در افراد خانهدار و بیکار به طور معنیداری بیشتر از سایر مشاغل بود (05/0P<). بیشترین شیوع افسردگی به ترتیب در گروههای سنی زیر 20 سال و بالای 50 سال بود. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که شیوع افسردگی در جامعه عشایری در مقایسه با سایر مطالعات انجام شده در استان چهارمحال و بختیاری بیشترمیباشد.
محمدرضا مهدوی امیری، پیام روشن، نسیم یوسفیان، محمدطاهر حجتی، محمدباقر هاشمی سوته،
دوره 15، شماره 2 - ( تابستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : هموگلوبینوپاتیها از بیماریهای ارثی شایع در سراسر دنیا است که بهواسطه جهش در ژن سازنده زنجیرههای هموگلوبین به وجود میآیند. تاکنون بیشتر از 1000 نوع نقص در ژن گلوبین شناخته شده است و هموگلوبین D یکی از انواع هموگلوبینوپاتی است که در آن جهش در موقعیت 121 بر روی زنجیره بتا رخ میدهد. این اختلال هموگلوبینی در غرب هندوستان، پاکستان و ایران شایع است. این مطالعه به منظور تعیین جهشهای هموگلوبین D به روش مولکولی در استان مازندران انجام شد روش بررسی : این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی روی 51 بیمار دارای باند هموگلوبین D مراجعه کننده به مرکز تحقیقات تالاسمی دانشگاه علوم پزشکی مازندران و مرکز آزمایشگاهی تشخیص پزشکی فجر ساری طی سالهای 90-1389 انجام شد. در ابتدا دارا بودن باند در ناحیه S در بیماران توسط الکتروفورز به روش قلیایی و سپس دارا بودن باند هموگلوبین D تایید شد. سپس با آزمایشات مولکولی نوع هموگلوبین D به روش PCR-RFLP تعیین گردید. یافتهها : جهش beta121(GH4)Glu>Gln هموگلوبین D پنجاب در همه 51 بیمار مورد مطالعه مشاهده گردید. همچنین ژن معیوب دو نفر از نوع هموزیگوت بود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که همه بیماران با هموگلوبین D دارای هموگلوبین D پنجاب بودند.
قادر جلیل زاده امین، علیرضا یوسفی، مهدی عبدالهی پیربازاری،
دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : زیره سیاه در طب سنتی ایرانی برای درمان بسیاری از بیماریها از جمله اختلالات دستگاه گوارشی و بهویژه درمان زخمهای معدی کاربرد دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر اسانس زیره سیاه بر زخم معده القا شده با ایندومتاسین و اتانول در موشهای صحرایی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی میزان LD50 موشهای صحرایی بر اساس روش لورک تعیین شد. برای بررسی مسمومیت کوتاهمدت 24 سر موش بهطور تصادفی به 4 گروه 6 تایی تقسیم شدند. در گروههای اول تا سوم به ترتیب غلظتهای 80 ، 125 و 250 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن از اسانس زیره سیاه و در گروه چهارم حجم برابری از توین 80 (2درصد) به مدت 14 روز به موشها خورانده شد. برای سنجش فعالیت ضدزخمی اسانس زیره سیاه موشهای صحرایی در گروههای 6 تایی شامل دریافت کننده توین، دریافت کننده سایمتدین 100 mg/kg/bw ، امپرازول 30 mg/kg/bw و اسانس زیره سیاه با دوزهای 20, 40, 80 mg/kg/bw در دو گروه زخم معده القا شده با ایندومتاسین 100 mg/kg/bw و اتانول خالص یک میلیلیتر قرار گرفتند. یافتهها : مقدار LD50 برابر با 375 mg/kg محاسبه شد. دریافت تک دوز و روزانه در دوزهای مورد بررسی بدون این که تغییری در رفتار، وزن بدن و وزن ارگانهای آنها ایجاد نماید؛ توسط موشها تحمل گردید. در پایان دوره تغییر معنیداری در میزان پروتئین تام، آلانین آمینوتراسفراز (ALT) و آسپارتات آمینوتراسفراز (AST) مشاهده نگردید. تیمار با اسانس زیره در دوزهای 40, 80 mg/kg/bw توانست شاخص زخم در مدل زخم معده ایجاد شده با ایندومتاسین را بهترتیب به میزان 2.8±27.41 درصد و 1.01±18.02 درصد کاهش دهد (P<0.05). در مدل زخم اتانولی نیز در دوزهای 40, 80 mg/kg/bw میزان مهار زخم بهترتیب 4.3±65.65 درصد و 16±58.42 درصد تعیین شد (P<0.05). شاخص پیشگیری زخم در مدل زخم معده ایجاد شده با ایندومتاسین در تیمار با اسانس زیره در دوزهای 40 و 80 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن به ترتیب 37.98% و 59.21% و در مدل زخم اتانولی در دوزهای 40, 80 mg/kg/bw به ترتیب 12.4% و 22.05% تعیین شد. نتیجهگیری : اسانس حاصل از زیره سیاه بیخطر و به صورت حفاظتی در دوزهای 40, 80 mg/kg/bw توانست زخم معده ایجاد شده را کاهش دهد و این اثر وابسته به دوز بود.
وحید تأدیبی، ناصر بهپور، مهرعلی رحیمی، صیاد رشیدی، محمداحسان دلبری، پیمان یوسفیپور، زهرا بیات،
دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : هورمون لپتین نقش مهمی در چاقی و دیابت نوع 2 دارد. این مطالعه به منظور مقایسه اثر هشت هفته تمرین هوازی و ترکیبی (تمرین هوازی و مقاومتی) بر سطوح هورمون لپتین و گلوکز سرم مردان مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 24 مرد مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به مرکز دیابت بیمارستان طالقانی کرمانشاه در سال 1391 انجام شد. بیماران بهطور تصادفی در سه گروه هشت نفری کنترل، تمرین هوازی و تمرین ترکیبی (تمرین هوازی و مقاومتی) قرار گرفتند. تمرینات در هشت هفته شامل سه جلسه در هفته به مدت یک ساعت انجام گردید. گروه کنترل هیچگونه فعالیت ورزشی نداشت. سطح لپتین و گلوکز ناشتا سرم 48 ساعت پیش از آغاز مداخله و 48 ساعت پس از پایان مداخله در حالت ناشتا به عنوان مقادیر پیش آزمون و پس آزمون اندازهگیری شد. یافتهها : در پیشآزمون تفاوت آماری معنیداری در سطح هورمون لپتین و گلوکز ناشتا سرم بین سه گروه مشاهده نشد. پس از مداخله در گروه تمرین هوازی گلوکز ناشتا سرم و در گروه تمرین ترکیبی سطح لپتین و گلوکز ناشتا سرم کاهش آماری معنیداری در مقایسه با گروه کنترل نشان داد (P<0.05). نتیجهگیری : تمرین هوازی و ترکیبی با کاهش در گلوگز سرم برای بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 پیشنهاد میشوند؛ اما تمرین ترکیبی با توجه به کاهش در سطح لپتین، برای این دسته از بیماران سودمندتر است.
مصطفی یوسفی، زیور صالحی، فرهاد مشایخی، محمدهادی بهادری،
دوره 17، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : علیرغم پیشرفتهای حاصله در شناخت فیزیولوژی تولیدمثل انسان؛ دلایل اصلی ناباروری مردان در 50 درصد موارد ناشناخته باقی مانده که به آن ناباروری ایدیوپاتیک اطلاق میگردد و در حدود 5-7% از جمعیت مردان را تحت تاثیر قرار میدهد. محصول ژن ApE1 یک پروتئین چند عملکردی است که در مسیر ترمیم با برداشت باز (BER) نقش مهمی دارد. پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی T>G در اگزون شماره 5 منجر به جانشینی Asp>Glu در کدون 148 (Asp148Glu) میگردد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط پلیمورفیسم Asp148Glu ژن ApE1 و ناباروری ایدیوپاتیک در مردان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه مورد- شاهدی نمونههای خون 90 مرد مبتلا به ناباروری ایدیوپاتیک و 90 مرد سالم جمعآوری و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی طراحی شده، با روش Allele-Specific PCR مورد بررسی قرار گرفتند و ارتباط بین فراوانی ژنوتیپی و اللی در گروههای مورد و شاهد تعیین گردید. یافتهها : بین پلیمورفیسم کدون 148 ژن ApE1 و ناباروری ایدیوپاتیک مردان در گروههای مورد مطالعه ارتباط آماری معنیداری مشاهده نشد. نتیجهگیری : نتایج حاکی از عدم ارتباط بین پلیمورفیسم Asp148Glu با ناباروری ایدیوپاتیک مردان بود.
مهدی مدیر، فرهاد دریانوش، هنگامه فیروزمند، حمزه یوسفی،
دوره 18، شماره 2 - ( تابستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : فعالیتهای جسمانی متفاوت بر روی سیستم ضداکسایشی موثرند. انتخاب مناسب نوع، زمان و شدت تمرین در جهت ارتقاء سطح سلامت جامعه ضروری بهنظر میرسد. این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته تمرین بیهوازی فزاینده میان مدت بر سطح سرمی آنزیمهای سوپر اکسید دیسموتاز (SOD) و کاتالاز (CAT) موشهای صحرایی ماده انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرایی ماده به طور تصادفی در دو گروه کنترل و بیهوازی تقسیم شدند. برنامه تمرینی به مدت 8 هفته، کنترل (بدون فعالیت)، تمرین بیهوازی (هفته ای 3 جلسه با سرعت 24 تا 30 متر در دقیقه، شیب 5 تا 15 درجه و مدت 30 ثانیه) اجرا شد. سطح سرمی آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز و کاتالاز با استفاده از روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها : سطح سرمی آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز (U/ml) در گروه کنترل و بیهوازی فزاینده به ترتیب 98.8±12.8 و 17.3±109.1 تعیین شد (P<0.05). همچنین سطح سرمی آنزیم کاتالاز (U/ml) در گروه کنترل و بیهوازی فزاینده به ترتیب 7.2±51.2 و 4.2±48.4 تعیین شد که از نظر آماری معنیدار نبود.
نتیجهگیری : تمرین بیهوازی فزاینده در میان مدت، سبب افزایش اثرگذاری در سطح سرمی آنزیم ضداکسایشی SOD میشود.
محمد ملکوتیان، ذبیح اله یوسفی، زهرا خداشناس لیمونی،
دوره 18، شماره 4 - ( زمستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از روشهای موثر برای حذف فلزات سنگین از فاضلاب صنعتی، استفاده از جاذبهای زیستی است. این مطالعه به منظور ارزیابی حذف مس از فاضلاب صنعتی با استفاده از جلبک سبز میکروسکوپی کلرلا ولگاریس انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی – تحلیلی 3 نمونه فاضلاب کارخانه مس باهنر کرمان و 63 نمونه سینتتیک توسط جلبک کلرلا ولگاریس تحت pH بهینه 6، دمای 25 درجه سانتیگراد، زمان تماس تعادلی 60 دقیقه و مقدار جاذب g/L 2 تماس داده شدند و میزان باقیمانده جذب مس با دستگاه جذب اتمی اندازهگیری و مقایسه گردید. ایزوترمهای جذب و مدلسازی سینتیکی یونهای فلزی بر روی جاذب بر اساس آزمون مدلهای ایزوترم لانگمیر، فروندلیخ و سینتیکهای شبه درجه اول و دوم تعیین شدند.
یافتهها : کارایی حذف مس در نمونه واقعی و سینتتیک به ترتیب 82.62% و 91.5% تعیین شد و جذب مس از مدل لانگمیر و معادله سینتیک درجه دوم تبعیت نمود (P<0.05).
نتیجهگیری : جلبک کلرلا ولگاریس در جذب مس از فاضلاب صنعتی راندمان بالایی داشت.
قادر جلیل زاده امین، علیرضا یوسفی، صدیقه عباسی پور دلیوند،
دوره 19، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : گیاه آنغوزه (Ferula assa-foetida) یک گیاه بومی در ایران است و در طب سنتی از آن برای درمان اختلالات معدی – رودهای استفاده میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر ضد اسهالی عصاره هیدروالکلی گیاه آنغوزه بر موشهای صحرایی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی موشهای صحرایی نر بالغ نژاد ویستار در گروههای کنترل منفی، کنترل مثبت و گروههای تجربی دریافت کننده خوراکی عصاره هیدروالکلی گیاه آنغوزه به صورت تصادفی قرار داده شدند. گروه کنترل منفی نرمال سالین دریافت نمودند. در گروه کنترل مثبت برای ارزیابی عبور رودهای مواد از آتروپین (0.1 mg/kg/bw) و برای ارزیابی اسهال از لوپرامید (3 mg/kg/bw) استفاده شد. گروههای تجربی اول تا سوم به ترتیب مقادیر 100، 200 و 400 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن از عصاره را دریافت نمودند. یک ساعت بعد از تجویز داروها و دوزهای مختلف عصاره تمامی حیوانات 2 میلیلیتر روغن کرچک بهصورت خوراکی دریافت کردند. اثر عصاره هیدروالکلی گیاه آنغوزه روی حرکات جلو برنده روده، اسهال القا شده به صورت تجربی و میزان تجمع مایعات ارزیابی شد.
یافتهها : گاواژ عصاره به مقدار 5g/kg هیچ گونه اثر سمی در حیوانات ایجاد ننمود. میانگین شاخص پریستالتیک در روش خوراکی برای غلظتهای 100 ، 200 و 400 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن، گروه کنترل و گروه دریافت کننده آتروپین به ترتیب 97% ، 65.88% ، 62.23% ، 86.19% و 52.86% تعیین شد. با پایینترین غلظت عصاره در همراهی با آتروپین اثر مهاری بیشتر (P<0.05) در مقایسه با استفاده تنها از آتروپین مشاهده شد. عصاره به شکل غیرمعنیداری منجر به کاهش حجم مایعات تجمع یافته در داخل روده و نیز مهار حرکات جلوبرنده القا شده در اثر تجویز روغن کرچک در موشها گردید. عصاره آنغوزه بهصورت وابسته به دوز باعث تاخیر در شروع اسهال گردید. لوپرامید و عصاره با بالاترین غلظت باعث کاهش معنیدار در تکرر دفع مدفوع و شدت اسهال گردید (P<0.05).
نتیجهگیری : ﻋﺼﺎره هیدروالکلی گیاه آنغوزه اﺛﺮ ﺿﺪاﺳﻬﺎﻟﻲ داشته و اﺛﺮ خود را از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﻬﺎر ﺗﺮﺷﺤﺎت روده اعمال میکند.
امیر رضا یوسفی، محمدرضا یوسفی، محدثه ابوحسینی طبری،
دوره 21، شماره 4 - ( زمستان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: اکینوکوکوزیس گرانولوزوس از بیماریهای مهم مشترک انسان و دام است و جراحی بهترین روش درمان آن است. تاکنون اسکولکسکشهای شیمیایی متعددی برای جلوگیری از نشت پروتواسکولکسها حین عمل جراحی استفاده شدهاند؛ اما با توجه به عوارض جانبی خیلی مورد استقبال قرار نگرفتهاند. از این رو استفاده از گیاهان دارویی یا ترکیبات مشتق شده از آنها به عنوان ترکیبات جایگزین مورد توجه قرار گرفتهاند. این مطالعه به منظور مقایسه اثر برون تنی اسانس شاهدانه (Cannabis sativa) با آلبندازول بر پروتواسکولکسهای کیست هیداتید انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی – تحلیلی اسانس شاهدانه از قسمتهای هوایی گیاه در فصل گلدهی در دانشگاه کامرینو ایتالیا تهیه و آنالیز کروماتوگرافی گازی - طیف سنجی جرمی انجام شد. پروتواسکولکسها از کبدهای آلوده به کیست هیداتید استخراج و به مدت 10، 30، 60 و 120 دقیقه در معرض غلظتهای مختلف (1 ، 2 ، 5 و 10 میکروگرم به ازای هر میلیلیتر) اسانس شاهدانه قرار گرفتند. میزان زنده بودن پروتواسکولکسها به وسیله رنگآمیزی ائوزین 0.1% سنجیده شد. از آلبندازول به عنوان داروی استاندارد استفاده گردید.
یافتهها: اسانس شاهدانه در تمامی غلظتهای مورد استفاده موجب از بین رفتن معنیدار در پروتواسکولکسها گردید که با افزایش غلظت رابطه مستقیم نشان داد (P<0.05). بالاترین غلظت از آلبندازول پس از 2 ساعت 13.24% از بین رفتن را موجب شد. در حالیکه این میزان در تیمار با شاهدانه µg/ml2 به 20.9% و در غلظت µg/ml10 به 26.08% درصد رسید.
نتیجهگیری: اسانس شاهدانه دارای اثر پروتواسکولکس کشی قابل قبولی در مقایسه با داروی آلبندازول است و میتوان آن را به عنوان یک ماده پروتواسکولکس کش طبیعی پیشنهاد نمود.
علی غفاری، فاطمه زهرا غریب، علیرضا یوسفی،
دوره 24، شماره 3 - ( پاییز 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: سگها با بیش از ۶۰ نوع بیماری مشترک با انسان در ارتباط هستند که در بین آنها انگلها، به خصوص بیماریهای انگلی کرمی نقش مهمی در بهداشت و سلامت جامعه دارد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی فون کرمهای گوارشی در سگهای شهرستان گرگان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی ۷۰ قلاده (37 نر ، 33 ماده) سگهای پناهگاه (40 قلاده)، خانگی (18 قلاده) و نگهبان (12 قلاده) شهرستان گرگان طی آذر ماه لغایت بهمن ماه سال 1398 انجام شد. اطلاعات مربوط به سن، جنس و محل زندگی حیوانات ثبت شد. نمونههای مدفوعی برای شناسایی فون کرمهای گوارشی با روش شناورسازی با محلول شیتر مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: آلودگی به فون کرمی گوارشی در 41 قلاده سگ (58.6%) تعیین شد که شامل توکسوکاراکنیس (29.3%)، اکینوکوک-تنیا (26.8%)، کرمهای قلابدار (24.4%)، تریشوریس ولپیس (7.3%) و توکساسکاریس لئونینا (12.2%) بود. بیشترین آلودگی مربوط به توکسوکاراکنیس (31.8%) در جنس ماده و کمترین آلودگی مربوط به تریشوریس ولپیس (5.3%) در جنس نر بود که این تفاوت معنیدار بود (P<0.05). 69.7% از نمونههای مدفوعی سگهای ماده حداقل به یک انگل آلوده بودند که این میزان در مقایسه با جنس نر (48.6%) از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). بیشترین آلودگی در سگهای پناهگاه (61%) مشاهده گردید که تفاوت آماری معنیداری با سگهای خانگی (19.5%) و نگهبان (19.5%) نداشت.
نتیجهگیری: فراوانی آلودگی به فون کرمی گوارشی در سگهای شهرستان گرگان بالا بود که در سگهای ماده بیشتر از سگهای نر تعیین شد.
علی جعفری، زهرا نوروزی، فاضل عیسی پناه املشی، ایمان شهابی نسب، پوریا قدیریان، شاهین شاه یوسفی، محمدتقی بادله شموشکی، سیده فاطمه موسوی عمادی، سیما بشارت،
دوره 24، شماره 4 - ( زمستان 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری سلیاک که نوعی سوءجذب موادغذایی است؛ میتواند در صورت عدم رعایت رژیم غذایی فاقد گلوتن منجر به عوارض مختلفی از جمله بیماریهای روانشناختی و افسردگی گردد. این مطالعه به منظور برآورد فراوانی اختلال خلقی افسردگی و ارتباط آن با پایبندی به رژیم فاقد گلوتن در بیماران مبتلا به سلیاک انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 47 بیمار مبتلا به سلیاک (30 زن و 17 مرد) با میانگین سنی 10.7±40.88 سال در مرکز تحقیقات گوارش و کبد گلستان طی تابستان 1399 انجام شد. از بیماران خواسته شد تا پرسشنامه بک 13 سوالی را تکمیل نمایند. تست پایبندی به رژیم غذایی سلیاک (CDAT) برای بررسی پایبندی از دید خود فرد و ارزیابی استاندارد شده توسط متخصص تغذیه (SDE) برای ارزیابی پایبندی بیمار از دیدگاه مصاحبه گر استفاده گردید.
یافتهها: 28 بیمار مبتلا به سلیاک (6/59 درصد) دچار درجاتی از افسردگی بودند. بر اساس SDE میزان پایبندی بیماران به رژیم فاقد گلوتن 83 درصد گزارش شد. بین میزان پایبندی به رژیم فاقد گلوتن و افسردگی در این بیماران ارتباط آماری معنیداری یافت نشد. بین افسردگی با جنسیت و سن بیماران ارتباط آماری معنیداری یافت نشد.
نتیجهگیری: فراوانی افسردگی در بیماران مبتلا به سلیاک بالا ارزیابی شد؛ اما رابطه آماری معنیداری با پایبندی به رژیم فاقد گلوتن نداشت.
مهنا یوسفی، محمدرفیع دمیرچی، علیرضا نوروزی،
دوره 26، شماره 3 - ( پاییز 1403 )
چکیده
زمینه و هدف: پاندمی COVID-19 باعث ایجاد تهدید اساسی در افراد سالم و افراد مبتلا به بیماریهای مزمن از جمله سیروز کبدی شده است. این مطالعه به منظور ارزیابی تظاهرات بالینی و آزمایشگاهی و نتایج درمانی بیماران دارای سیروز کبدی مبتلا به COVID-19 انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی گذشتهنگر روی 9 بیمار (4 زن و 5 مرد) دارای سیروز کبدی مبتلا به COVID-19 بستری شده در مرکز آموزشی درمانی شهید صیاد شیرازی طی سالهای 1398 لغایت 1399 انجام شد. ابتلا به COVID-19 با نتیجه تست PCR مثبت تشخیص داده شده بود. معیار بالینی Child-Pugh برای طبقهبندی شدت بیماری کبدی استفاده شد. اطلاعات دموگرافیک و بالینی، از جمله علائم اولیه و شکایات، نتایج آزمایشگاهی، نیاز به بستری در ICU، طول مدت بستری در بیمارستان و نتایج درمان از طریق مطالعه پرونده بستری بیماران، استخراج گردید.
یافتهها: شدت بیماری کبدی در 7 بیمار کلاس B تعیین شد. بیماری همراه شامل بیماریهای قلبی عروقی و پرفشاری خون هرکدام در 2 بیمار، دیابت و آسم هر کدام در یک بیمار تعیین شد. تظاهرات بالینی در زمان تشخیص COVID-19 شامل آسیت در 6بیمار، تب در 5 بیمار، دیسترس تنفسی و بیاشتهایی هرکدام در 4 بیمار، سرفه، اشباع اکسیژن کمتر از 93 درصد و درد عضلانی هرکدام در 3 بیمار، تهوع و استفراغ در 2 بیمار و درد شکم و کاهش سطح هوشیاری هر کدام در یک بیمار بودند. سطح آلبومین همه بیماران کمتر از 4 گرم بر دسیلیتر بود. هموگلوبین کمتر از 12 گرم بر دسیلیتر در 7 بیمار تعیین شد. ترومبوسیتوپنی در 8 بیمار، لکوسیتوز در یک بیمار، لکوپنی و پانسیتوپنی هر کدام در 4 بیمار مشاهده شد. سطح آلانین ترانسفراز (AST) و آسپارتات ترانسفراز (ALT) بالاتر از 40 واحد بر لیتر به ترتیب در 6 بیمار و 5 بیمار تعیین شد. تنها یک بیمار فوت گردید که خانمی 60 ساله با سابقه بیماری کبدچرب و بیماری قلبی – عروقی و نیز سیروز کنترل نشده کلاس C بود.
نتیجهگیری: شایعترین تظاهرات بالینی در بیماران دارای سیروز کبدی مبتلا به COVID-19 شامل آسیت، تب، دیسترس تنفسی و بیاشتهایی و شایعترین تظاهرات آزمایشگاهی هیپوآلبومینی و ترومبوسیتوپنی تعیین شدند.