16 نتیجه برای کشتکار
دکتر شهریار سمنانی، دکتر عباسعلی کشتکار،
دوره 5، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1382 )
چکیده
مقدمه و هدف: بخشی از درآمد خانوار در همه جوامع دنیا صرف هزینه های مرتبط با سلامت (خدمات بهداشت و درمانی) می گردد. مقدار این سهم و توزیع آن در جوامع (برابری آن) نشان دهنده تحمیل بار مالی سلامت به جوامع است. سازمان بهداشت جهانی یکی از متغیرهای اصلی در اندازه گیری کارآیی و عملکرد نظام های ارائه خدمات سلامتی در کشورهای دنیا را شاخص مشارکت عادلانه منابع مالی سلامت می داند. این مطالعه با هدف تعیین الگوی توزیع درآمد در خانوارهای شهری جامعه یاد شده، توزیع هزینه های سلامتی به تفکیک اقلام عمده هزینه و سنجش میزان عادلانه بودن این هزینه ها در دهک های مختلف درآمدی جامعه مذکور انجام گردید. مواد و روشها: این پژوهش به صورت مقطعی و از نوع توصیفی تحلیلی بر روی 1014 خانوار ساکن مناطق تحت پوشش پایگاه 4 و 8 شهری گرگان در قالب طرح ایجاد پایگاه تحقیقات جمعیتی و در دیماه سال 81 انجام گردید. وضعیت بیمه درمانی خانوار، درآمد ماهانه خانوار و هزینه های مختلف مرتبط با سلامت (ماهانه) مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها از طریق مصاحبه با سرپرست خانوار گردآوری گردید. یافته ها: درصد پوشش حداقل یکی از انواع بیمه درمانی در بالاترین دهک درآمدی 67 درصد و در پایین ترین دهک 44.4 درصد به دست آمد که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (0.05>p). میانه و میانگین درآمد ماهانه کل خانوارهای مورد بررسی به ترتیب 1200000 ریال و (187300±1699699) بود. میانه و میانگین هزینه های سلامت خانوارها به ترتیب 80000 ریال و (95124±281530) بود. میانه و میانگین سهم هزینه های مستقیم از جیب به کل هزینه های مرتبط با سلامت به ترتیب 0.66 و (0.03±0.57) به دست آمد. 13 درصد از کل درآمد خانوارهای مورد بررسی صرف پرداخت هزینه های مراقبت های سلامتی به صورت مستقیم از جیب گردیده که خانوارهای دهک بالای درآمدی (دهم) کمترین سهم از درآمد خود (7درصد) و خانوارهای دهک پایین درآمدی بیشترین سهم از درآمد خود (28 درصد) را بدین صورت پرداخت نموده اند که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (0.05>p). شاخص جینی توزیع سهم هزینه های سلامت از کل درآمد خانوار 0.22 و توزیع سهم هزینه های مستقیم پرداخت از جیب 0.18 بود. نتیجه گیری: خانوارهای کم درآمد حدود 40 درصد ناچیز خود را بابت مراقبت های سلامتی هزینه می کنند که در مقایسه با سهم 9 درصدی خانوارهای با مرفه ترین وضعیت (دهک بالا)، حدود 4.5 برابر بیشتر هزینه می نمایند. علی رغم پوشش فزاینده سازمان های بیمه گر و رشد بیمه های تکمیلی هنوز هم بیش از نصف هزینه های خدمات سلامتی در همه گروه های درآمدی به صورت مستقیم از جیب پرداخت می شود. با توجه به استاندارد سازمان بهداشت جهانی لزوم بازنگری در وضعیت بیمه های درمانی و نظام های پرداخت در کشور ضروری به نظر می رسد.
محمدجواد کبیر، دکتر عباسعلی کشتکار، فرهاد لشکربلوکی،
دوره 8، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: سازمان بهداشت جهانی برآورد می کند که حدود 27 درصد از کودکان کمتر از 5 سال کم وزن هستند. این مطالعه با هدف ارزیابی شاخص های تن سنجی (کم وزنی، لاغری و کوتاه قدی) کودکان کمتر از 2 سال استان گلستان و ارتباط این شاخص ها با برخی از متغیرهای زمینه ای خانوارها انجام شد.روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقطعی در سال 82 روی 1473 کودک صفر تا 24 ماهه ساکن مناطق شهری و روستایی استان گلستان به روش نمونه گیری خوشه ای انجام شد. علاوه بر اندازه گیری وزن و قد کودکان مورد بررسی، اطلاعات زمینه ای مادران آنها نیز از طریق پرسشنامه ساختار یافته ای جمع آوری گردید. به منظور تحلیل داده های مطالعه از آزمون های کای دو معمولی و کای دو روند و رگرسیون لجستیک استفاده گردید.یافته ها: شیوع کم وزنی (خفیف تا شدید) در کودکان مورد بررسی 21.4 درصد (23.6-19.3)، لاغری 16.5 درصد (18.5-14.7) و کوتاه قدی 31.4 درصد (33.8-29.1) بود. بیشترین شکاف بین شیوع سوءتغذیه در دو جنس در کوتاه قدی دیده می شود (پسران 14.3 درصد و دختران 7.2 درصد)، که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (0.05>P). شیوع کم وزنی، لاغری و کوتاه قدی با بالا رفتن سن کودکان افزایش نشان داد. مادران بی سواد 2.8 برابر مادران دیپلم و بالاتر دارای کودک زیر دو سال کم وزن بودند (فاصله اطمینان 95 درصد، نسبت شانس تطبیق داده شده 7-1.1). مادران بی سواد نیز حدود 1.5 برابر مادران دیپلمه یا بالاتر از دیپلم کودک لاغر داشتند که این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود (فاصله اطمینان 95درصد، نسبت شانس 4.3-0.5).نتیجه گیری: هر چند شیوع کم وزنی و لاغری متوسط و شدید در کودکان کمتر از دو سال استان نسبت به مطالعه ANIS در سال 1377 افزایش پیدا نموده است، لیکن در مورد کوتاه قدی این افزایش دیده نشد. به نظر می رسد بی سوادی و کم سوادی مادران به عنوان عوامل خطر عمده کم وزنی و کوتاه قدی مطرح می باشد.
دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر سیدرضا مجدزاده، دکتر کاظم محمد، دکتر فاطمه رمضان زاده، دکتر صدیقه برنا، دکتر آرش عازمی خواه، فاطمه حسینی،
دوره 8، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: شناسایی و پیش بینی موارد پره اکلامپسی شدید با توجه به وخامت پی آمدهای مادری و نوزادی اهمیت زیادی دارد. در این مطالعه نقش برخی عوامل زمینه ای و مراقبتی همراه با پره اکلامپسی شدید با استفاده از مدل طبقه بندی درختی و رگرسیونی مورد ارزیابی قرار گرفت.روش بررسی: این مطالعه روی 1643 زن باردار در 4 بیمارستان منتخب کشور که مبتلا به یکی از شکایت های 53 گانه مرتبط با بارداری در نیمه اول سال 1384 بودند، انجام شد. متغیرهای مرتبط با وضعیت اجتماعی اقتصادی، تاریخچه باروری، سابقه بیماری های زمینه ای، بهره مندی از مراقبت های دوران بارداری، آگاهی از علایم خطر دوران بارداری و تعداد مراقبت ها، ابتلا به برخی مشکلات در بارداری- های قبلی و فعلی و شاخص توده بدنی قبل از بارداری به عنوان متغیرهای پیش بینی کننده و شدت پره اکلامپسی به صورت یک متغیر دو وضعیتی به عنوان متغیر وابسته وارد مدل تجزیه و تحلیل گردیدند. پیش بینی پیامد با استفاده از یک روش ناپارامتری به نام طبقه بندی درختی و رگرسیونی انجام گردید. نتایج تجزیه و تحلیل این مدل با روش رگرسیون لجستیک مقایسه گردید.یافته ها: فراوانی پره اکلامپسی در کل مراجعین 5.2 درصد بود. در مدل 1 متغیرهای ابتلا به سردرد مکرر و درد اپیگاستر در دوران بارداری، تعداد حاملگی های قبلی و میزان بهره مندی از مراقبت های دوران بارداری، پیش بینی کننده در شناسایی موارد پره اکلامپسی شدید بود. در مدل 2 فقط ابتلا مکرر به سردرد و تعداد حاملگی قبلی نقش پیش بینی کننده برای این پیامد وخیم بارداری را داشت. حساسیت در مدل 1 و 2 به ترتیب 47.8 درصد و 39.1 درصد و ویژگی در دو مدل به ترتیب 96.8 درصد و 93.6 درصد بود. در تحلیل رگرسیون لجستیک فقط متغیر ابتلا به سردرد در دوران بارداری با پره اکلامپسی شدید رابطه داشت (نسبت برتری 2.5، فاصله اطمینان 95 درصد 5-1.3).نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که با استفاده از متغیرهای قابل سنجش در دوران بارداری، قادر به پیش بینی پیامد پرخطر پره اکلامپسی شدید می باشد. با توجه به تفسیر ساده مدل های درختی و کاربرد آن در تصمیم گیری بالینی، می توان از آنها در سطوح مختلف نظام ارایه خدمات بهداشتی و درمانی استفاده نمود.
دکتر شهریار سمنانی، دکتر سیما بشارت، دکتر سهیل رفیعی، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر نفیسه عبدالهی، دکتر علی جباری،
دوره 8، شماره 3 - ( پاييز 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: سل خارج ریوی 15-20 درصد موارد ابتلا به سل را شامل می شود. سل گوارشی و شکمی شایع ترین شکل بیماری خارج ریوی است که علایم و نشانه های آن اغلب غیر اختصاصی است. این مطالعه به منظور بررسی سل گوارشی– شکمی در استان گلستان و مشخصات دموگرافیک افراد مبتلا در یک گروه پنج ساله انجام شد.روش بررسی: دراین مطالعه توصیفی– مقطعی، ابتدا اسامی تمامی افرادی که طی سال های 1378-82 درمراکز سل شهرستان های استان به عنوان مورد جدید سل گزارش شده بودند، استخراج و موارد سل خارج ریوی و سل گوارشی– شکمی جدا شدند. با مراجعه به آدرس های موجود، پرسشنامه طراحی شده در مورد آنها تکمیل شد. سپس با ورود اطلاعات به نرم افزار آماری SPSS، توزیع فراوانی هریک از متغیرهای مورد بررسی به دست آمد.یافته ها: از 30 بیماری که طی این مدت تحت عنوان سل گوارشی- شکمی تحت درمان قرار گرفته بودند، اکثریت (22 نفر، 73.3درصد) زن بودند. شابع تریت شکایت این افراد شامل خستگی، کاهش وزن و بی اشتهایی بود. تشخیص آسیب شناسی در 66.7 درصد افراد موجود بود که در اکثریت مواری پریتونیت سلی گزارش شده بود.نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که فراوانی سل خارج ریوی و سل گوارشی– شکمی، از سایر مطالعات انجام شده در ایران و جهان بیشتر می باشد.
شهریار سمنانی، سیما بشارت، علی جباری، عباسعلی کشتکار، نفیسه عبدالهی، غلامرضا روشندل، حمیدرضا یزدی،
دوره 8، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: سیلیکا یا اکسید سیلیس از جمله مواردی است که وجود آن در مواد غذایی، نشانگرآلودگی دانسته شده و جزء کارسینوژن های انسانی طبقه بندی می شود. برخی محققان این ماده را در اتیولوژی سرطان مری دخیل دانسته اند. استان گلستان از نظر بروز و شیوع سرطان مری روی کمربند جهانی این بیماری قرار دارد. مطالعه حاضر به منظور تعیین غلظت سیلیس در آرد گندم مصرفی استان انجام شد.روش بررسی: در این مطالعه نمونه برداری به روش سرشماری از کل کارخانه های تولید آرد استان (25 کارخانه) انجام شد. نمونه ها به مرکز تحقیقات آب و خاک جهاد کشاورزی گرگان تحویل داده شد. برای استخراج از روش ذوب قلیا در کروزه نیکلی با حرارت 550 درجه سانتی گراد استفاده شد و عصاره به دست آمده به وسیله اسید احیا گردید. کمپلکس حاصل از آن در طول موج 820 نانومتر با اسپکتروفتومتر مورد بررسی قرار گرفت و نتایج ثبت گردید. پس از ورود اطلاعات به نرم افزار آماری SPSS-12 و تعیین شاخص های مرکزی و پراکندگی، اختلاف بین میانگین غلظت سیلیس در مناطق مختلف استان با استفاده از آزمون ناپارامتریک (کروسکال والیس) مقایسه گردید.یافته ها : میانه غلظت سیلیس 0.0030 گرم، میانگین غلظت 0.008760 با انحراف معیار 0.004265، حداقل غلظت 0.003 و حداکثر 0.018 گرم در هر 100 گرم آرد تولیدی کارخانه های استان برآورد گردید. میانه غلظت سیلیس به ترتیب در گرگان و منطقه مرکزی استان (0.012)، غرب (0.01) و شرق (0.003) گزارش شد. اختلاف موجود بین میانه ها در مناطق مختلف استان از نظر آماری معنادار نبود.نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سیلیس آرد گندم در نقاط مختلف این منطقه در حد طبیعی بود. اگر چه در مطالعات قبلی میزان سیلیس در حد بالایی بوده است.
دکتر غلامرضا روشندل، دکتر شهریار سمنانی، دکتر نفیسه عبدالهی، دکتر سیما بشارت، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر حمیدرضا جوشقانی، دکتر عبدالوهاب مرادی، خدابردی کلوی، صبا بشارت، دکتر علی جباری، محمدجواد کبیر، دکتر سیداحمد حسینی، دکتر سیدمهدی صداقت، دانیال روشندل، دکتر احمد دانش،
دوره 9، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : عفونت هپاتیت B یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی در جهان به شمار میرود. این مطالعه به منظور تعیین سرولوژیک آلودگی همزمان HCV و HDV در افراد آلوده به HBV (HbsAg مثبت) در استان گلستان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقطعی مبتنی بر جمعیت روی 1850 نفر در استان گلستان طی سال 1383 انجام شد. 164 نفر (9درصد) از افراد جامعه HBsAg مثبت شدند که 139 نفر از این افراد از نظر ابتلا به HDV و HCV بررسی شدند. آزمونهای سرولوژیک با روش الیزا و با استفاده از کیتهای تجاری موجود انجام شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-12 و STATA8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنیداری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها : از 139 فرد مورد مطالعه 68 نفر (9/48درصد) مرد و 71 نفر (1/51درصد) زن بودند. میانگین سنی افراد 3/11±89/41 سال (64-25 سال) بود. آنتیبادی ضد HCV وHDV به ترتیب در 17 نفر (3/12درصد) و 8 نفر (8/5درصد) مثبت شد. میزان آلودگی به HCV و HDV در زنان بیشتر از مردان بود، ولی در هر دو مورد اختلاف مشاهده شده از نظر آماری معنیدارنبود.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که شیوع عفونت HCV و HDV در افراد آلوده به HBV در استان گلستان نسبتاً بالا و قابل توجه میباشد. نظر به اثرات منفی عفونت همزمان این ویروسها بر سیر بالینی بیماری، توصیه میشود که برای انتخاب روش درمانی مناسب در بیماران مبتلا به عفونت HBV، احتمال عفونت همزمان با HCV و یاHDV در نظر گرفته شود.
دکتر شهریار سمنانی، دکتر سیما بشارت، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر احمد دانش، دکتر نفیسه عبدالهی، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر سیداحمد حسینی، دکتر سیدمهدی صداقت،
دوره 10، شماره 3 - ( پاييز 1387 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطان دستگاه گوارش فوقانی (مری و معده) معمولاً در مراحل انتهایی تشخیص داده شده و پیشآگهی آنها در زمان تشخیص بسیار بد میباشد. به دلیل بالا بودن میزان بروز این سرطان در استان گلستان، این مطالعه به منظور بررسی بقای کوتاه مدت (6 و 12 ماهه) بیماران مبتلا به سرطانهای دستگاه گوارش فوقانی در روستاهای استان گلستان انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی تحلیلی، اطلاعات 121 نفر از ساکنین مناطق روستایی که سرطان مری و معده آنان براساس گزارش آسیبشناسی از فروردین 1382 لغایت شهریور 1383 تشخیص داده شده بود، جمعآوری گردید. پس از مصاحبه حضوری با بیماران یا بستگان آنها، 108 پرسشنامه تکمیل شده در خصوص زمان تشخیص بیماری، عوامل اجتماعی-فردی و بالینی – آسیبشناسی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. میانه بقای بیماران سرطان مری و معده برحسب جنس و گروههای سنی با استفاده از روش آماری کاپلان میر با یکدیگر مقایسه شد. یافتهها : نسبت مرد به زن در بیماران مبتلا به سرطان معده 8/3 به 1 و در سرطان مری 2/1 به 1 بود. بقای شش ماهه و یک ساله در بیماران سرطان مری به ترتیب 76/54 درصد و 2/26 درصد بود. در بیماران مبتلا به سرطان معده بقای شش ماهه 6/66درصد و بقای یکساله 5/37 درصد بود. در آنالیز آماری اختلاف میانه بقای بیماران سرطان مری و معده برحسب گروههای سنی و جنس از نظر آماری معنادار نبود. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که علیرغم بالا بودن میزان بروز و شیوع سرطانهای گوارش فوقانی در این منطقه هنوز پیشآگهی بیماران مبتلا درحد بسیار پائینی بوده و نیازمند مداخله و بازنگری در روشهای تشخیصی و درمانی بیماران میباشد.
دکتر مصطفی حسینی، یونس جهانی، دکتر محمود محمودی، دکتر محمدرضا اشراقیان، یوسف یحیی پور، دکتر عباسعلی کشتکار،
دوره 10، شماره 3 - ( پاييز 1387 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطان پروستات شایعترین سرطان بدخیم در مردان بوده و بعد از سرطان ریه دومین علت مرگ ناشی از انواع سرطان در مردان است. این مطالعه به منظور ارزیابی برخی عوامل خطر سرطان پروستات در استان مازندران انجام گردید. روش بررسی: این مطالعه مورد - شاهدی همسانسازی شده فردی بر اساس سن و همسایگی بود که روی 104 بیمار و 104 شاهد در استان مازندران طی سال 1384 انجام گرفت. با استفاده از اطلاعات ثبت سرطان ایستگاه تحقیقاتی بابل نشانی بیماران تهیه گردید. با مراجعه به درب منزل بیماران و افراد شاهد، پرسشنامه از پیش تدوین شده تکمیل شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری STATA(8.0) تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها : نتایج آنالیز تکمتغیره لجستیک شرطی نشان داد که سن، وجود عفونت یا التهاب پروستات، مصرف الکل، مصرف چپق و قلیان، ابتلا به سرطان پروستات اقوام نزدیک، شاخص توده بدنی، وجود سرطانهای دیگر، فعالیت شغلی، شدت فعالیت شغلی و پیادهروی بر ابتلا به سرطان پروستات تاثیر قابل توجهی دارد (20/0P<). در یک مدل چند متغیره رگرسیون لجستیک شرطی و با استفاده از روش گام به گام (Stepwise) و مبادرت به حذف مخدوش کنندهها و تعدیل یافتههای معنیدار قبلی مشاهده گردید که عفونت یا التهاب پروستات، مصرف الکل، سن بالاتر از 60 سال و سابقه سرطان پروستات در اقوام نزدیک به عنوان موثرترین عوامل در ابتلا به سرطان پروستات شناسایی گردیدند. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که سن و ابتلا به سرطان پروستات اقوام نزدیک و همچنین وجود عفونت یا التهاب پروستات و مصرف الکل عوامل خطر ابتلا به سرطان پروستات میباشند. لذا پیشنهاد میشود که مردان از یک سن خاص (مثلاً 60 سال و بیشتر) بهطور سالانه مورد آزمایشهای غربالگری قرار گیرند.
دکتر شهریار سمنانی، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر لیلی نجفی، دکتر تقی امیریانی، دکتر مهران فرج اللهی، دکتر عبدالوهاب مرادی، دکتر حمیدرضا جوشقانی، دکتر امیرحسین نوحی، دکتر نفیسه عبدالهی،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : استرس یکی از عوامل مهم در ایجاد سندرم روده تحریکپذیر میباشد. مطالعات مختلف ارتباط بین سطح سرمی لپتین و استرس را نشان دادهاند. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط بین سطح سرمی لپتین و ابتلا به سندرم روده تحریکپذیر انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مورد - شاهدی 80 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر و80 فرد سالم بررسی شدند. برای همه بیماران پرسشنامهای شامل اطلاعات دموگرافیک، سابقه پزشکی و پرسشنامه ارزیابی استرس تکمیل شد. سطح سرمی لپتین به روش ELIZA اندازهگیری و از آزمونهای آماری Chi-square، student t-test، pearson correlation ، logistic regressionبه منظور بررسی ارتباط بین متغیرها استفاده شد.
یافتهها : میزان استرس در افراد مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر به طور معناداری بالاتر از افراد سالم بود (p<0.05) از طرف دیگر سطح سرمی لپتین به طور معناداری در این گروه پائینتر از گروه کنترل بود(p<0.05). آنالیز چندمتغیره لجستیک رگرسیون نشان داد که حتی با در نظرگرفتن اثر متغیرهایی مثل میزان استرس و شاخص توده بدن، میزان لپتین سرم در گروه مورد بهطور معنیداری کمتر از گروه شاهد است (Odd Ratio=0.9 , 95% CI 0.85-0.94).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که بین لپتین سرم و ابتلا به سندرم روده تحریکپذیر ارتباط وجود دارد. نتایج این مطالعه بیانگر آن است که سطح سرمی لپتین در افراد مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر پائین میباشد و این یافته مستقل از سایر عوامل مخدوش کننده از جمله استرس، شاخص توده بدنی میباشد.
دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر شهریار سمنانی، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر مریم ابومردانی، دکتر نفیسه عبدالهی، دکتر سیما بشارت، دکتر عبدالوهاب مرادی، خدابردی کلوی، صبا بشارت، هانیه سادات میرکریمی،
دوره 11، شماره 2 - ( تابستان 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطان کولورکتال سومین بدخیمی شایع در دنیا محسوب میشود. امروزه ارتباط نزدیکی بین سرطان کولورکتال و بعضی عادات فردی نظیر شیوه زندگی و رفتارهای تغذیهای مشخص شده است. این مطالعه به منظور تعیین رابطه شاخصهای تغذیهای و ابتلاء به سرطان کولورکتال در استان گلستان انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 47 بیمار مبتلا به سرطان کولورکتال که بیماری آنان در سالهای 84-1383 تشخیص داده شده بود و 47 فرد سالم در استان گلستان در سال 1385 انجام شد. برای هر یک از افراد مورد مطالعه پرسشنامهای حاوی اطلاعات دموگرافیک و تغذیهای (FFQ) تکمیل شد. برای مقایسه نسبتها از آزمون کایاسکوئر استفاده شد.
یافتهها : در هر یک از دو گروه 4/40درصد افراد زن و 6/59درصد مرد بودند. انحراف معیار و میانگین سن گروه مورد و شاهد به ترتیب 52.4±13.4 و 52.1±13.1 سال بود. میزان انرژی مصرفی تام بیشتر از 5/1837 کیلوکالری در روز با بروز سرطان کولورکتال ارتباط معنیداری داشت (OR=3.8 95% CI: 1.2-11.3) . میزان ابتلاء به سرطان کولورکتال در افرادی که روش پخت غذا در اغلب آنها سرخ کردن بود؛ بیش از سایر گروهها دیده شد (OR=3 95% CI: 0.8-11.1). مصرف چربی در مقادیر بالاتر از 5/118 گرم در روز خطر ابتلاء به سرطان کولورکتال را 5/6 برابر نسبت به سایر الگوهای مصرف چربی افزایش داد (95% CI: 1.5-28.8). بین مصرف سبزیجات و ابتلاء به سرطان کولورکتال ارتباط معنیداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که افزایش انرژی مصرفی تام، چربی بالا و پخت به روش سرخ کردن، نقش موثری را در ابتلاء به سرطان کولورکتال در این منطقه دارد.
دکتر شهریار سمنانی، دکتر سیما بشارت، دکتر علی عربعلی، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر نفیسه عبدالهی، ناصر بهنام پور،
دوره 11، شماره 3 - ( پاییز 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطانهای مری و معده از سرطانهای شایع در دنیا و عامل مرگ و میر بالایی در سال میباشد. عوامل خطر و محافظتی متعددی برای این سرطانها تصور شدهاند. یکی از عوامل محافظتی مطرح شده سختی آب آشامیدنی است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط سختی آب آشامیدنی با بروز سرطانهای مری و معده در استان گلستان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه اکولوژیک، دادههای منابع آب شهری استان گلستان طی سالهای 84-1383 برای هر شهر بهصورت میانگین گزارش شد. تمامی بیماران تشخیص داده شده ساکن مناطق شهری در طی این مدت وارد مطالعه شدند. تقسیمبندی شهرها به مناطق بروز پایین، متوسط و بالا براساس صدکهای 33 درصد و 66 درصد برای هر کدام از سرطانها انجام شد. برای یافتن روابط موجود از Pearson Correlation Coefficient و مدلهای رگرسیونی استفاده شد. یافتهها : نتایج نشان داد که آب آشامیدنی مناطق شهری استان از آبهای سبک و نسبتاً سخت بوده و در محدوده استاندارد تعریف شده برای آب آشامیدنی قرار دارد. ارتباط معنیداری بین میزان سختی آب آشامیدنی و میزان بروز سرطانهای مری و معده در مناطق مختلف استان وجود نداشت. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که سختی آب آشامیدنی در سطح اکولوژیک بر بروز سرطان مری و معده در مناطق شهری استان گلستان تأثیری ندارد.
دکتر فرشید علاءالدینی، حمیرا خدام، دکتر سیدمحمدرضا کاظمی بجستانی، دکتر فرزانه کوشان، دکتر آرش اعتمادی، دکتر عباسعلی کشتکار،
دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : کیفیت مقالات پزشکی در ارتقای دانش پزشکی موثر است. این مطالعه به منظور تعیین کیفیت مقالات منتشر شده مجلات مصوب کمیسیون نشریات وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 690 مقاله منتشر شده بین سالهای 84-1362 در مجلات علمی پژوهشی کشور که بهصورت تصادفی و براساس اطلاعات موجود در وب سایت ایران مدکس از بین همه مقالات علوم پزشکی انتخاب شده بودند؛ در سال 1386 انجام شد.
یافتهها : 52% درصد مقالات از نوع توصیفی ، 21.2% مداخلهای و 5.8%از نوع تحلیلی بود. در سالهای اخیر تعداد مقالات تحلیلی و مداخلهای به طور معنیداری نسبت به سایر مقالات افزایش یافته بود (P<0.05). از بین مقالات بررسی شده؛ نوع مطالعه هیچ مقالهای کیفی نبود. درصد مقالات پژوهشی، گزارش مورد و مروری به ترتیب 44.9%، 36.9% و 14.1% بود. در سالهای اخیر میزان مقالات پژوهشی در مقایسه با مقالات گزارش مورد و مروری بهطور معنیداری افزایش یافته بود (P<0.05). در 80% از مقالات حداقل یک تست آماری به کار رفته بود. بیشتر مقالات (60%) بالینی و متن 82% از مقالات به زبان فارسی بود.
نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشاندهنده روند روبهرشد شاخصهای مربوط به کیفیت مقالات چاپ شده میباشد. احتمالاً تغییر در سیاستهای وزارت بهداشت و درمان در خصوص نحوه ارزشیابی معاونتهای پژوهشی دانشگاههای علوم پزشکی کشور، برگزاری کارگاههای روشتحقیق و مقالهنویسی، نحوه امتیازدهی به مجلات مصوب کمیسیون نشریات علوم پزشکی کشور و قوانین ارتقاء اعضای هیأت علمی سبب بهبود شاخصهای کیفی مقالات شده است.
دکتر شهریار سمنانی، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر آزاده سادات زنده باد، هادی رحیم زاده، دکتر سیما بشارت، دکتر نفیسه عبدالهی، دکتر عبدالوهاب مرادی، عبدالجلیل ساریخانی، هانیه سادات میرکریمی، سیده زینب هاشمی نسب،
دوره 12، شماره 3 - ( پاييز 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : استان گلستان در شمال ایران یکی از مناطق پرخطر سرطان مری در جهان میباشد. مطالعات متناقضی در رابطه با ارتباط میزان سلنیم و بروز سرطان دستگاه گوارش فوقانی وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط بین میزان سلنیوم موجود در خاک و سرطان مری در استان گلستان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه اکولوژیک در سال 1386 انجام و در طی آن استان گلستان براساس طول و عرض جغرافیایی به 135 بلوک تقسیمبندی شد. یک نمونه خاک از مرکز هر بلوک جمعآوری و سپس میزان سلنیوم در نمونههای خاک با روش جذب اتمی اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون تی انجام گردید. سطح معنیداری کمتر از 0.05 در نظر گرفته شد. یافتهها : میانگین و انحراف معیار میزان سلنیوم موجود در خاک استان گلستان 1.61+-3.7 میلیگرم بر کیلوگرم به دست آمد. ارتباط مستقیمی بین میزان سلنیوم خاک و میزان بروز استاندارد شده سنی (ASR)سرطان مری در استان گلستان دیده شد (P=0.03, Pearson correlation coefficient=0.19). میانگین میزان سلنیوم خاک در منطقه پرخطر سرطان مری (4.13 میلیگرم بر کیلوگرم) بهطور معنیداری بیشتر از منطقه کمخطر (3.39 میلیگرم بر کیلوگرم) بود (P=0.01). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که میزان سلنیوم در خاک منطقه استان گلستان بیش از حد مجاز بوده و ارتباط معنیدار مستقیم بین میزان سلنیوم خاک و بروز سرطان مری وجود دارد.
تقی امیریانی، سیما بشارت، شهریار سمنانی، حمیدرضا جوشقانی، غلامرضا روشندل، عباسعلی کشتکار، محمدرضا کیایی، هانیه سادات میرکریمی، سیده زینب هاشمی نسب، آزاده زنده باد،
دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : سلیاک یک بیماری ژنتیکی است که با التهاب مزمن روده کوچک مشخص میشود. بعضی از مطالعات ارتباط بین بیماری سلیاک با بیماری التهابی روده را مطرح کردهاند. آنتیبادی ترانس گلوتامیناز بافتی یکی از بهترین مارکرهای سرمی در بیماری سلیاک است. این مطالعه با هدف تعیین همراهی بیماری سلیاک با بیماری التهابی روده با استفاده از تیتر آنتیبادی ترانس گلوتامیناز بافتی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 127 فرد مبتلا به بیماری التهابی روده که توسط پزشکان فوق تخصص گوارش به مرکز تحقیقات گوارش و کبد گلستان ارجاع شده بودند؛ از نظر بیماری سلیاک طی سالهای 87-1384 ارزیابی شدند. برای همه بیماران پرسشنامه تکمیل و تیتر آنتیبادی ترانس گلوتامیناز بافتی به روش الیزا اندازهگیری گردید.
یافتهها : از 127 نفر، تعداد 102 نفر برای نمونهگیری مراجعه کردند. میانگین سنی بیماران 36.2±15.2 سال بود و 48% آنان مرد بودند. کولیت اولسراتیو در 76 نفر (74.5%) ، بیماری کرون در 7 نفر (6.9%) و کولیت نامشخص در 19 نفر (18.6%) مشاهده شد. تیتر آنتیبادی ترانس گلوتامیناز بافتی (19.8 واحد/لیتر) تنها در یک مرد 46ساله با تشخیص کولیت اولسراتیو مثبت گزارش شد.
نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که ترانس گلوتامیناز بافتی در بیماران مبتلا به بیماری التهابی روده تفاوت معنیداری با افراد سالم نداشت و در این بیماران به عنوان یکی از تستهای معمول، قابل توصیه نیست.
دکتر مریم ابومردانی، دکتر محمدرضا رشیدی، دکتر مریم رف رف، دکتر سیدرفیع عارف حسینی، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر حمیدرضا جوشقانی،
دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از مشکلات بیماران مبتلا به تالاسمی، آسیب بافتی ناشی از استرس اکسیداتیو در اثر انباشت آهن است. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی مکملیاری ویتامینE بر فعالیت آنزیمهای پاراکسوناز (PON)، سوپراکسیددیسموتاز (SOD) ، گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و لیپید پروفایل در بیماران مبتلا به بتاتالاسمی ماژور انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 60 بیمار مبتلا به بتاتالاسمی ماژور (25 مرد و 35 زن) با سن بیش از 18سال، در شهرستان گرگان طی سال 1388 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند و از نظر سن و جنس همسان شدند. گروه مداخله سه ماه تحت مکمل یاری ویتامینE به میزان 400 میلیگرم روزانه قرار گرفتند و گروه شاهد هیچ نوع مکملی را در این مدت دریافت نکردند. قبل از آغاز و در پایان دوره مطالعه نمونههای خون از همه بیماران جمعآوری شد و متغیرهای موردنظر شامل سطح سرمی ویتامین E، تریگلیسرید (TG)، لیپوپروتئین کمچگال (LDL-c)، لیپوپروتئین پرچگال (HDL-c)، ظرفیت کل آنتیاکسیدانی سرم (TAC) و فعالیت آنزیمهای GPX، SOD و PON اندازهگیری شد. از Paired t-test برای مقایسه تغییرات متغیرهای مورد بررسی قبل و بعد از مداخله استفاده گردید. یافتهها : یافتهها نشان داد که در گروه مکمل یاری شده با ویتامین E ، افزایش معنیداری در سطح سرمی ویتامین E ، HDL-c ، فعالیت آنزیم PON و کاهش معنیداری در سطح GPX دیده شد (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که مکمل یاری ویتامین E در بیماران بتاتالاسمی ماژور میتواند اثرات کاهنده بر استرس اکسیداتیو و پروفایل لیپید داشته باشد.
دکتر سیامک رجائی، دکتر محمدحسین تازیکی، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر امین شعاع کاظمی،
دوره 14، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : تروما شایعترین علت مرگ در سنین یک تا 44 سالگی و سومین علت شایع مرگ بدون در نظر گرفتن سن میباشد. شکم سومین ناحیه شایع در بدن است که در اثر تروما آسیب میبیند. بعضی اعضای شکمی در اثر تروما با شیوع بیشتر آسیب میبینند که علاوه بر مکانیسم آسیب، به اندازه و وسعت اندام و محل قرارگیری اندام در داخل حفره شکمی بستگی دارد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی آسیبهای داخل شکم ناشی از ترومای نافذ شکمی بیماران بستری در مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 114 بیمار بستری به علت ترومای نافذ شکم در مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان طی سالهای1381 تا 1386 انجام شد. سن، جنس، نوع آسیب ، عامل تروما و مدت زمان بستری از پرونده بیماران جمعآوری و در یک چک لیست ثبت شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-13 ثبت و مورد توصیف قرار گرفتند. یافتهها : از 114 بیمار مورد بررسی با ترومای نافذ شکمی، 1/92 درصد مرد بودند. میانگین سنی بیماران 24.8 سال، محدوده سنی بیماران 70-9 سال با بیشترین (34.2%) فراوانی نسبی در گروه سنی 24-20 سال بود. مرگ در 2 نفر (1.8%) توسط چاقو و به دلیل شوک هموراژیک رخ داد. شایعترین (78.9%) وسیله ایجاد کننده ترومای نافذ شکمی، چاقو بود. میانگین مدت بستری در بیمارستان 2.8+-4.6 روز تعیین گردید. در 53 بیمار (46.5%) عامل ایجاد کننده تروما به صفاق نفوذ کرده و یا از آن عبور نموده بود. شایعترین اندام آسیب دیده داخل شکمی، روده باریک (14%) بود. پارگی دیافراگم در 2.6% و آسیب ریوی همزمان در 7% از بیماران مشاهده گردید. نتیجهگیری : در این مطالعه عامل اصلی ایجاد کننده ترومای نافذ شکمی چاقو و شایعترین عضو آسیب دیده، صفاق و مزانتر تعیین شد.