[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations73082904
h-index3317
i10-index22268
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
8 نتیجه برای وزیری

دکتر سیاوش وزیری، دکتر سعید سلیمان میگونی، دکتر علیرضا جانبخش، دکتر فیض الله منصوری، دکتر بابک صیاد، دکتر ماندانا افشاریان،
دوره 10، شماره 3 - ( پاييز 1387 )
چکیده

تب مالت بیماری مشترک بین انسان و دام می‌باشد و سندرم‌های بالینی متنوعی از جمله اسپوندیلیت ایجاد می‌نماید. اسپوندیلیت و ساکروالیت از جمله شایع‌ترین عوارض ناشی از درگیری سیستم اسکلتی در تب مالت می‌باشند و عفونت‌های عضلانی و تشکیل آبسه نیز از جمله عوارض نادر و اغلب ثانویه به اسپوندیلیت هستند. در این مقاله دو مورد اسپوندیلیت بروسلائی و پیدایش آبسه در یکی از آنان به عنوان یک عارضه نسبتاً ناشایع معرفی می‌گردد. این بیماران که با علائم کمردرد و تب مراجعه کرده بودند، پس از انجام MRI و تست‌های آزمایشگاهی مثبت رایت با تشخیص اسپوندیلیت درمان دارویی شامل داکسی‌سیکلین و ریفامپین به مدت 4 ماه قرار گرفتند و کمردرد و سایر علائم بالینی بهبود چشمگیری پیدا نمود.
دکتر سیاوش وزیری، صدیقه خزاعی، سیده مروارید نیشابوری، پرستو مولایی توانا، دکتر مالک کنانی، دکتر سیدحمید مدنی،
دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : تست پوستی توبرکولین روش استاندارد برای تشخیص افراد مبتلا به سل نهفته است. نتیجه مثبت آن همیشه بیماری سل را به دنبال ندارد و نتیجه منفی آن نیز تشخیص سل را کاملاً رد نمی‌کند. همچنین ممکن است واکنش متقاطع با مایکوباکتریوم غیرتوبرکولوزی ایجاد شود و یا تعدادی از افراد آلوده به مایکوباکتریوم توبرکلوزیس، آنرژیک باشند. در تست دیگری به نام کوانتی‌فرون، میزان اینترفرون گامای مترشحه از لنفوسیت‌های خون محیطی در پاسخ به مایکوباکتریوم توبرکلوزیس سنجیده می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین میزان توافق تست کوانتی‌فرون با میزان ایندوراسیون تست پوستی توبرکولین در تشخیص سل نهفته پرستاران انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 72 پرستار شاغل در بخش‌های داخلی و عفونی بیمارستان‌های امام خمینی (ره) و امام‌رضا (ع) کرمانشاه در سال 1388 انجام شد. 58 نفر از پرستاران واکسن BCG را دریافت کرده بودند و به نقص ایمنی مبتلا نبودند. تست پوستی توبرکولین (TST) با استفاده از 0.1 میلی‌لیتر (5 واحد بین‌المللی) از ویال 5میلی‌لیتری PPD به روش تزریق اینترادرمال انجام و تست کوانتی‌فرون 48ساعت پس از انجام PPD روی نمونه خون محیطی انجام گردید و سپس میزان اینترفرون گاما مترشحه از لنفوسیت‌های موجود در پلاسما در پاسخ به آنتی‌ژن‌های کیت، به روش الیزا خوانده شد و نتایج آن با نرم‌افزار مخصوص کیت QFT (QuantiFERON-TB Gold In-Tube Test) بررسی گردید.

یافته‌ها : 3 پرستار از مطالعه حذف شدند و از بین 69 پرستار میزان توافق TST و QFT 63.7% تعیین شد (کاپا 0.139 ، P=0.69). میزان عدم توافق در حالت PPD منفی و QFT مثبت 94/15درصد و در حالت PPD مثبت و QFT منفی 20.3% تعیین شد. حساسیت آزمون 41.67% و ویژگی آن 75.56% تعیین گردید. میزان توافق TST و QFT براساس سابقه واکسیناسیون در افراد واکسینه شده (BCG مثبت) 63.8% (کاپا 0.143) و در افراد واکسینه نشده (BCG منفی) 66.67% (کاپا 0.54) تعیین شد. میزان توافق تست TST و QFT در افراد دارای علایم بالینی 72.73% (ضریب کاپا 0.425 ، P=1) و در افراد فاقد علایم بالینی 62.1% تعیین گردید (ضریب کاپا 0.217 ، P=0.832).

نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که تست‌های QFT و PPD در قابلیت افتراق و تشخیص سل نهفته، ارجحیتی بر هم ندارند.


دکتر سیاوش وزیری، دکتر احیا خان احمدی، دکتر فرید نجفی، صدیقه خزاعی،
دوره 14، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : ضرورت واکسیناسیون علیه هپاتیت B برای گروه در معرض خطر مانند کارکنان بهداشتی درمانی کاملاً مشخص است. از آنجایی که روش متداول واکسیناسیون هپاتیت B (ماه صفر ، یک‌ماه و شش‌ماه) یک پروسه طولانی محسوب می‌شود؛ واکسیناسیون در فواصل زمانی کوتاه‌تر (روزهای صفر، 10و21) یکی از راه‌های دستیابی سریع‌تر به ایمنی علیه این بیماری است. این مطالعه به منظور مقایسه سطح پادتن محافظتی واکسن هپاتیت B در روش‌های تسریع شده و متداول دو سال پس از واکسیناسیون انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 160 نفر از کارکنان بهداشتی داوطلب شاغل در بیمارستان امام رضا (ع) کرمانشاه که سابقه واکسیناسیون علیه هپاتیت B نداشتند؛ در سال 1388 انجام شد. افراد مورد مطالعه به دو گروه 80 نفری تقسیم شدند. واکسیناسیون علیه هپاتیت B در گروه اول با روش تسریع شده (روزهای صفر، 10و21) و در گروه دوم با روش متداول (ماه صفر، یک‌ماه و شش‌ماه) انجام گردید. بلافاصله بعد از اتمام واکسیناسیون و دوسال بعد از انجام واکسیناسیون، سطح پادتن محافظتی واکسن هپاتیت B اندازه‌گیری و مقایسه شد. عیار پادتن بالاتر از IU/ml 10 به عنوان سطح ایمنی مطلوب در نظر گرفته شد. یافته‌ها : 30 تا 45 روز پس از دوز سوم واکسن، 95.6% از افراد واکسینه شده به روش تسریع شده و 93% از افراد با روش متداول از سطح ایمنی مطلوب برخوردار بودند. دوسال پس از دریافت دوز سوم واکسن در گروه‌های متداول و تسریع شده به ترتیب سطح ایمنی مطلوب 97.7% و 94.5% تعیین شد. از نظر میزان ایمنی‌زایی، اختلاف آماری معنی‌داری بین دو روش یافت نشد. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که تفاوت معنی‌داری از نظر ایجاد ایمنی علیه هپاتیت B در دو روش واکسیناسیون متداول و تسریع شده وجود ندارد.
پوپک معتمدوزیری، فرید بحرپیما، سیدمحمد فیروزآبادی، بیژن فروغ،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : ناتوانایی‌های به‌جا مانده از سکته مغزی در اندام فوقانی ماندگار بوده و مشکلات عملکردی متعدد اندام فوقانی کمتر از اندام تحتانی مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از تحریکات مغناطیسی به عنوان وسیله‌ای برای تولید جریان‌های القایی در مغز با اهداف درمانی، روش جدیدی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین بر بهبود عملکرد حرکتی و قدرت مفاصل ساعد، مچ دست و انگشتان دست مبتلا در سکته مغزی انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 12 بیمار مبتلا به همی‌پلژی ناشی از سکته مغزی مراجعه کننده به بخش توانبخشی بیمارستان فیروزگر تهران در سال‌های 90-1389 انجام شد. بیماران در دو گروه توانبخشی با تحریک مغناطیسی کاذب (دستگاه خاموش) و توانبخشی با تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین (واقعی) به منظور تسهیل مکانیسم‌های حرکتی به مدت 20 دقیقه (10 جلسه درمان و 3بار در هفته) قرار گرفتند. سپس برای بیماران دو گروه توانبخشی مرسوم اندام فوقانی انجام شد. عملکرد حرکتی و قدرت دست پیش از شروع درمان و در انتهای درمان به‌وسیله پرسشنامه‌های بارتل (Barthel Index) ، فوگل-مایر (Fugl-Meyer) و دینامومتر ارزیابی شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-15 و آزمون‌های Kolmogorov-Smirnov، paired t-test ، independent t-test و Wilcoxon تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : براساس نمره پرسشنامه‌های بارتل و فوگل-مایر در گروه توانبخشی با تحریک مغناطیسی کاذب و نیز گروه توانبخشی با تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین، قبل و بعد از مداخله اختلاف آماری معنی‌داری مشاهده شد (P<0.05). با توجه به ارزیابی انجام شده با استفاده از دینامومتر دستی فشاری نیز قدرت به دست گرفتن اشیاء در گروه با تحریک واقعی قبل و بعد از مداخله از نظر آماری افزایش معنی‌داری نشان داد (P<0.05) و این میزان در گروه با تحریک کاذب قبل و بعد از مداخله از نظر آماری معنی‌دار نبود. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین توأم با درمان توانبخشی مرسوم بر بهبود عملکرد و قدرت دست مبتلا در بیماران سکته مغزی طی مراحل مزمن سکته مغزی اثربخش است.
فرهاد ایرانمنش، حسین آزادی، روشنک هاشمی نسب، رضا وزیری نژاد،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : در جریان سکته مغزی تغییراتی در برخی از متغیرهای پاراکلینیکی نظیر تغییرات الکتروکاردیوگرام روی می‌دهد که ممکن است از ارزش تشخیصی و یا پیش‌آگهی برخوردار باشند. این مطالعه به منظور ارزیابی ارزش پیش‌آگهی طولانی شدن قطعه QT در بیماران مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک حاد انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 175 بیمار (73 مرد و 102 زن) مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک حاد بستری در بیمارستان علی ابن ابیطالب (ع) رفسنجان در سال 1389 انجام شد. نمونه‌گیری به روش غیراحتمالی آسان انجام شد. تشخیص بیماری با روش‌های تصویربرداری مغزی شامل سی‌تی‌اسکن و ام‌آر‌آی تایید شده بود. همه بیماران برای اولین بار دچار سکته مغزی شده بودند و در صورت مصرف دارو و یا وجود بیماری زمینه‌ای به‌جز دیابت، پرفشاری خون، هیپرلیپیدمی و بیماری قلبی از مطالعه حذف شدند. برای بیماران در 24 ساعت اول بستری الکتروکاردیوگرام به منظور اندازه‌گیری قطعه QT گرفته شد. بیماران براساس فوت یا ترخیص به دو دسته تقسیم شدند و میانگین قطعه QT تصحیح شده در دو گروه ارزیابی شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-15 و آزمون‌های آماری Chi-Square و independent t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : در طول مدت مطالعه 20بیمار فوت کردند. میانگین قطعه QT (QT تصحیح شده) در افرادی که فوت نمودند 61.70±471.15 و در افراد مرخص شده 62.96±421.52 تعیین شد (P<0.05). فراوانی قطعهQT طولانی شده در موارد همراه با مرگ از وفور بیشتری برخوردار بود (P<0.05). پرفشاری خون (34.3%) ، بیماری دیابت (17.7%) ، هیپرلیپیدمی (15.4%) ، مصرف سیگار (14.9%) و بیماری ایسکمیک قلبی (16.6%) از عوامل خطرساز سکته تعیین شدند. پرفشاری خون، دیابت، سابقه بیماری قلبی و هیپرلیپیدمی به‌طور معنی‌داری با افزایش مرگ ومیر همراه بود (P<0.05). هیچ ارتباط آماری معنی‌داری بین سن و جنس با میزان مرگ و میر مشاهده نشد. نتیجه‌گیری : یافته‌های این مطالعه نشان داد که میانگین قطعه QT (QT تصحیح شده) و همچنین موارد قطعه QT طولانی شده در افراد فوت شده بیشتر است. بنابراین طولانی شدن قطعه QT در الکتروکاردیوگرام این بیماران ارزش پیش‌آگهی داشته و به‌خصوص در زمان وجود احتمال بیماری زمینه‌ای قلبی، بایستی مورد ارزیابی قرار گیرد.
فرهاد ایرانمنش، علیرضا وکیلیان، مهدیه زارع، روشنک هاشمی نسب، رضا وزیری نژاد،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : دیابت یک عامل خطرساز مهم برای ایجاد سکته مغزی است. برخی از مطالعات نشان می‌دهند که ممکن است تفاوت علایم بالینی و پیش‌آگهی در بیماران سکته مغزی دیابتی با غیردیابتی ناشی از تفاوت الگوی تنگی عروق مغزی در این دو گروه باشد. این مطالعه به منظور مقایسه تغییرات داپلرسونوگرافی عروق داخل و خارج جمجمه‌ای بیماران دیابتی و غیردیابتی دچار سکته مغزی ترومبوتیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 70 بیمار دیابتی و 70 بیمار غیردیابتی مبتلا به سکته مغزی ترومبوتیک انجام شد. موارد آمبولی با معاینه ، نوار قلب و اکوکاردیوگرافی در مطالعه وارد نگردید. همه بیماران برای اولین بار دچار سکته مغزی شده و در صورت مصرف دارو و یا وجود بیماری زمینه‌ای (به‌جز پرفشاری خون، هیپرلیپیدمی و بیماری قلبی) از مطالعه حذف شدند. برای کلیه بیماران ترانس‌کرانیال و اکستراکرانیال داپلرسونوگرافی انجام گردید. یافته‌ها : موارد تنگی شریان بازیلر در افراد دیابتی به طور قابل توجهی بیشتر از افراد غیردیابتی بود (P<0.031). همچنین موارد تنگی گردش خون خلفی در بیماران مبتلا به دیابت بیشتر از افراد غیرمبتلا به دیابت بود (P<0.006). نتیجه‌گیری : در بیماران مبتلا به دیابت، سیستم گردش خون ورتبروبازیلر بیشتر دچار تنگی گردید. بخشی از مرگ و میر و موربیدیتی بیشتر در این بیماران ممکن است ناشی از این الگوی تنگی عروقی باشد.
پوپک معتمدوزیری، فرید بحرپیما، سیدمحمد فیروزآبادی، آریان شمیلی، بیژن فروغ،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : ناتوانایی‌های به‌جا مانده از سکته مغزی در اندام فوقانی مشکلات عملکردی ماندگارتری دارد. استفاده از دسته‌های بازی به عنوان وسیله‌ای برای تولید تحریکات ارادی با اهداف درمانی، روش جدیدی است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر توانبخشی و درمان ترکیبی دسته بازی و توانبخشی بر سفتی مفصلی دست مبتلا در بیماران دچار سکته مغزی انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 12 بیمار دچار همی‌پلژی اسپاستیک ناشی از سکته مغزی حاد و مزمن انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه 6 نفری توانبخشی و استفاده کاذب از دسته بازی (کنترل) و درمان ترکیبی دسته بازی و توانبخشی (مداخله) قرار گرفتند. درمان 3 بار در هفته طی 10 جلسه انجام گردید. سپس سفتی مفصل هنگام حرکت فلکشن - اکستنشن مچ دست و سوپینیشن - پرونیشن ساعد، قبل و بعد از درمان با روش Wrist Robo Hab ارزیابی شد. یافته‌ها : مقاومت عضلات فلکسور مچ دست و عضلات پروناتور گروه مداخله در انتهای مطالعه کاهش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05)؛ اما این کاهش در گروه کنترل و در مقایسه دو گروه مداخله و کنترل از نظر آماری معنی‌دار نبود. نتیجه‌گیری : بین دو روش توانبخشی مرسوم و روش ترکیبی دسته‌بازی و توانبخشی به منظور درمان سفتی مفصل دست بیماران دچار همی‌پلژی اسپاستیک ناشی از سکته مغزی تفاوتی وجود ندارد.
خدیجه باباخانی، شهرام وزیری، بیوک تاجری، فرح لطفی کاشانی، طاهره رنجبری پور،
دوره 22، شماره 3 - ( پاييز 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: چاقی یکی از معضلات بهداشتی و عامل خطر برای بروز بسیاری از بیماری‌ها نظیر دیابت، بیماری‌های قلبی – عروقی، پرفشاری خون و انواع سرطان‌ها به‌شمار می‌رود. این مطالعه به منظور مقایسه اثربخشی روان درمانی یکپارچه گروهی و مدیریت استرس مبتنی بر درمان شناختی - رفتاری بر تصویر بدنی و خوردن آگاهانه در زنان مبتلا به چاقی انجام شد.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 45 زن چاق مراجعه کننده به مراکز سلامت شهر زنجان به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. آزمودنی‌ها به صورت تصادفی در گروه‌های 15 نفری کنترل، روان‌درمانی یکپارچه گروهی (مداخله اول) و مدیریت استرس مبتنی بر شناختی - رفتاری (مداخله دوم) قرار گرفتند. هر سه گروه پیش آزمون را تکمیل کردند. گروه‌های مداخله 9 جلسه درمان را دریافت نمودند و برای گروه کنترل هیچگونه مداخله‌ای انجام نشد. داده‌ها از طریق ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ‌های تصویر بدنی و خوردن آگاهانه جمع‌آوری شد.

یافته‌ها: مداخله در هر دو گروه روان‌درمانی یکپارچه گروهی و مدیریت استرس مبتنی بر شناختی - رفتاری سبب کاهش در نگرانی تصویر بدنی و افزایش خوردن آگاهانه در زنان مبتلا به چاقی گردید (P<0.05). مقایسه میانگین‌های تعدیل شده نمره تصویر بدنی (میزان 22.93) و خوردن آگاهانه (میزان 0.852) گروه‌های مداخله از نظر آماری معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری: هر دو درمان یکپارچه گروهی و درمان شناختی رفتاری مدیریت استرس بر تصویر بدنی و خوردن آگاهانه در زنان مبتلا به چاقی اثربخش بودند و با یکدیگر تفاوتی نداشتند.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.13 seconds with 34 queries by YEKTAWEB 4679
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)