|
|
|
![::](./templates/tmpl_green/images/cnt_bar_icon_rtl.gif) |
جستجو در مقالات منتشر شده |
![::](./templates/tmpl_green/images/cnt_bar_arrow_rtl.gif) |
|
10 نتیجه برای نعمتی
دکتر شهریار سمنانی، دکتر مریم نعمتی، دوره 5، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1382 )
چکیده
زمینه و هدف: با شناسایی نقش هلیکوباکترپیلوری در ایجاد گاستریت و زخم پپتیک، فرضیه های در مورد دخالت احتمالی این میکروب در ایجاد سوء هاضمه مطرح شده است. این مطالعه به منظور تعیین توزیع فراوانی همراهی عفونت هلیکوباکترپیلوری در مبتلایان به سوء هاضمه عملکردی به تفکیک زیر گروهها انجام گرفته است.مواد و روشها: این مطالعه روی 270 نفر از بیماران مراجعه کننده به مرکز آموزشی- درمانی 5 آذر گرگان انجام گردید. تشخیص سوء هاضمه عملکردی براساس معاینه بالینی و پاراکلینیک و در نهایت آندوسکوپی داده می شد. بعد از تایید تشخیص با آندوسکوپی 2 نمونه بیوپسی از ناحیه آنتر معده برداشته شده و در محیط اوره جهت تست اوره آز قرار می گرفت. داده ها بعد از ورود به رایانه از طریق نرم افزار آماری SPSS و آزمونهای آماری کای اسکوئر و تی مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته ها: میانگین سنی در بیماران 40.9 سال بود. نسبت مرد به زن تقریبا برابر یک بود. عفونت هلیکوباکترپیلوری در 51.5 درصد(139) افراد یافت شد. شیوع عفونت در زیر گروه: شبه اولسر 62 درصد، شبه ریفلاکس 40.4 درصد، نا مشخص 46.1 درصد و در شبه اختلال حرکت 20 درصد که این اختلافات از لحاظ آماری معنادار بود (P<0.05). اختلاف آماری معنادار بین شیوع عفونت هلیکوپاکترپیلوری با جنسیت یافت نشد، ولی در بین گروههای سنی مختلف اختلاف آماری معنادار وجود داشت (P<0.05) . بدین صورت که بیشترین میزان شیوع عفونت در دهه 6 و 7 زندگی بود.نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که شیوع عفونت با هلیکوباکترپیلوری در مبتلایان به سوء هاضمه عملکردی بالا می باشد و همچنین بیشترین فراوانی در زیر گروه سوء هاضمه عملکردی شبه اولسر دیده شد.
دکتر عالیا صابری، دکتر سیدابراهیم نقوی، دکتر حمیدرضا حاتمیان، دکتر رحمت اله بنان، دکتر شادمان نعمتی، دکتر احسان کاظم نژاد، دکتر داریوش پوریزدان پناه، دوره 14، شماره 1 - ( بهار 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : مولتیپل اسکلروزیس یکی از بیماریهای میلنزدای سیستم عصبی مرکزی است که یکی از علل ناشایع کاهش شنوایی حسی عصبی میباشد. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت شنوایی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 60 بیمار (44 زن و 16 مرد) مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به درمانگاه نورولوژی کلینیک امام رضا (ع) و انجمن مولتیپل اسکلروزیس استان گیلان و 38 فرد سالم (27 زن و 11 مرد) در سال 1389 انجام شد. مطالعه با استفاده از آزمونهای ادیومتری با تون خالص (PTA) و امواج اتواکوستیک (OAE) و پاسخ شنوایی ساقه مغز (ABR) انجام شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-17 و آزمونهای آماری کای اسکوئر و تست دقیق فیشر تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : 12.5درصد از گوشهای گروه مورد و 3.9درصد از گوشهای گروه شاهد PTA مختل داشتند (P<0.05). میزان اختلال PTA تواتر بالا و دو نوع OAE بین دو گروه اختلاف آماری معنیداری نداشت. میانگین همبستگی کلی در گروه مورد 23.76±75.94درصد و در گروه شاهد 27.2±70 درصد بود که تفاوت آماری معنیداری را نشان نداد. 20درصد از گوشهای مورد و 9.2 درصد از گوشهای شاهد ABR مختل داشتند که از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). زمان تأخیر امواج I ، III و V اختلاف آماری معنیداری را در دو گروه نشان نداد؛ اما فاصله امواج I-III و III-V به ترتیب در 10درصد و 11.7درصد از گوشهای مورد و 1.3 درصد و صفر درصد از گوشهای شاهد غیرطبیعی وجود داشت (P<0.05). گوشهای مورد 6.7درصد و گوشهای شاهد 2.6 درصد اختلال رتروکوکلئار داشتند که از نظر آماری معنیدار نبود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که کاهش شنوایی ثبت شده توسط PTA و ABR در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس نسبت به گروه شاهد بیشتر میباشد.
رحمت الله بنان، عبدالرحیم کوشا، شادمان نعمتی، سیدمحمد قریشی نژاد، احسان کاظم نژاد، دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : انسداد بینی شایعترین شکایتی است که منجر به سپتوپلاستی بهعنوان یکی از اعمال جراحی شایع در ENT میشود. این مطالعه به منظور تعیین رضایت بیماران با جراحی سپتوپلاستی و انطباق با نتایج تست رینومانومتری قبل و بعد از عمل انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 41 بیمار داوطلب جراحی سپتوپلاستی به دلیل انسداد همراه با انحراف تیغه میانی بینی انجام شد. قبل از عمل جراحی و شش ماه پس از آن، تست رینومانومتری برای بیماران انجام و شکایات شایع شامل انسداد و گرفتگی بینی، تنفس مشکل حین خواب، عدم کفایت تنفسی حین فعالیت و ورزش و تنفس مشکل از راه بینی مورد پرسش قرار گرفت. همچنین با استفاده از پرسشنامه GBI (glasgow benefit inventory) همزمان با تست رینومانومتری دوم میزان رضایتمندی و اثر جراحی بر کیفیت زندگی بیماران بررسی شد. یافتهها : شکایات بیماران شامل انسداد و گرفتگی بینی (78.8%)، تنفس مشکل حین خواب (65.85%)، عدم کفایت تنفسی حین فعالیت و ورزش (68.29%) و تنفس مشکل از راه بینی (82.92%) به صورت معنیداری بعد از سپتوپلاستی کاهش یافت (P<0.05). رضایتمندی کلی بیماران بعد از سپتوپلاستی 90.24% تعیین شد. تست رینومانومتری به تنهایی پیشبینی کننده رضایتمندی بعد از جراحی نبود. نتیجهگیری : رضایتمندی کلی بیماران بعد از جراحی سپتوپلاستی 90.24% تعیین شد که ارتباطی با نتایج تست رینومانومتری نداشت.
مینا باغبان بوساری، سید ولی اله موسوی، شادمان نعمتی، سجاد رضائی، دوره 18، شماره 2 - ( تابستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : جراحی زیبایی بینی مشکلترین و پیچیدهترین جراحی زیبایی کل صورت است. اگرچه اکثر افراد متقاضی روشهای جراحی زیبایی، در ظاهر از نظر روانشناختی سالم به نظر میرسند؛ اما در خصوص برخی از بیماران این امر صدق نمیکند. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت ﺳﻼﻣﺖ روان ﻗﺒﻞ و ﺑﻌﺪ از ﻋﻤﻞ ﺟﺮاﺣﯽ زیﺒﺎیﯽ ﺑﯿﻨﯽ انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه شبهتجربی روی 100 نفر از زنان و مردان متقاضی جراحی زیبایی بینی انجام شد. افراد مورد مطالعه به پرسشنامه تجدیدنظر شده علایم اختلالات روانی (SCL-90-R) قبل از عمل جراحی، سه ماه و شش ماه پس از عمل جراحی پاسخ دادند.
یافتهها : در مقایسه با مردان، زنان بهطور معنیداری علایم افسردگی (7.24 در برابر 10.79)، جسمانی کردن (4.64 در برابر 7.35)، وسواس فکری-عملی (5.67 در برابر 8.51)، حساسیت در روابط متقابل (5.48 در برابر 7.52)، اضطراب (5.26 در برابر 8.07) و شدت کلی ناراحتی روانی (0.58 در برابر 0.79) بیشتری داشتند (P<0.05) . اثر اصلی عامل زمان نشان داد تفاوت معنیداری بین علایم اختلالات روانی در سنجشهای خط پایه و 6-3 ماه بعد وجود نداشت. همچنین اثرات تعاملی جنسیت و زمان در هیچیک از علایم اختلالات روانی معنیدار نبود.
نتیجهگیری : خط سیر علایم اختلالات روانی در 3 تا 6 ماه پس از جراحی انحراف قابلملاحظهای نسبتبه قبل از جراحی نداشت. این یافته میتواند نشاندهنده وجود علایم روانی دیرین پیش از عمل زیبایی باشد.
آمنه محمودی، مریم کوشکی جهرمی، جواد نعمتی، صدیقه طهماسبی، محمود ضمیریان، دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطان پستان و درمان آن عوارض مختلف جسمانی در پی داشته و تمرینات ورزشی در خصوص رفع یا کاهش این عوارض پیشنهاد شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته تمرینات پیلاتس بر برخی شاخصهای آمادگی جسمانی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.
روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 30 زن مبتلا به سرطان پستان با دامنه سنی 30 تا 57 سال در دو گروه 15 نفری کنترل و مداخله در بیمارستان مطهری شیراز طی سال 1395 انجام شد. گروه مداخله هشت هفته تمرینات پیلاتس را به مدت سه جلسه یک ساعته در هفته انجام دادند. گروه کنترل در هیچ فعالیت منظم ورزشی شرکت ننمودند. میزان انعطاف پذیری، هماهنگی، تعادل، قدرت عضلات پشت، قدرت دست و استقامت عضلات شکمی آزمودنیها به ترتیب با آزمونهای ولز، آزمون پرتاب پیدرپی توپ تنیس، آزمون ایستادن تک پا، نیروسنج کمری و دستی و حرکت دراز و نشست تعیین گردید.
یافتهها : تمرینات پیلاتس در زنان گروه مداخله موجب افزایش انعطافپذیری، تعادل، هماهنگی، قدرت عضلات کمر و پشت، قدرت دست و استقامت عضلات در مقایسه با گروه کنترل گردید (P<0.05).
نتیجهگیری : تمرینات پیلاتس سبب بهبود شاخصهای آمادگی جسمانی زنان مبتلا به سرطان پستان میشود.
رحمان سوری، محسن گرامی، پریسا پورنعمتی، آرزو اسکندری، دوره 21، شماره 2 - ( تابستان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: پیری با افزایش تولید رادیکالهای آزاد همراه میشود. از طرفی فعالیتهای ورزشی با بهبود سیستم ضداکسایشی منجر به کاهش آسیبهای ناشی از پیری میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرینات تناوبی شدید و تداومی بر آنزیمهای آنتیاکسیدانی بافت قلب موشهای صحرایی پیر انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در محدوده سنی 22 تا 24 ماه انجام شد. حیوانات پس از دو هفته دوره سازگاری به سه گروه 8 تایی شامل گروه تمرین تناوبی شدید (80 تا 100 درصد سرعت بیشنه)، گروه تمرین تداومی (65 تا 70 درصد بیشینه سرعت) و گروه کنترل تقسیم شدند.پروتکل تمرینی به مدت 6 هفته و هر هفته 5 جلسه اجرا شد. بافت قلب موشهای صحرایی پس از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرینی استخراج شد. آنزیمهای سوپراکسید دسموتاز (Superoxide dismutase: SOD) و گلوتاتیون پراکسیداز (Glutathione peroxidase: GPX) به روش الایزا آنالیز شدند.
یافتهها: آنزیم SOD در گروههای تمرین تداومی (3±41.26) و تناوبی شدید (6±48.8) نسبت به گروه کنترل (2±22.62) و آنزیم GPX در گروههای تمرین تداومی (0.07±1.96) و تناوبی شدید (0.03±2.28) نسبت به گروه کنترل (0.04±1.37) افزایش آماری معنیداری یافتند (P<0.05) و این افزایش در گروههای تمرین تناوبی شدید نسبت به گروههای تمرین تداومی بیشتر بود.
نتیجهگیری: تمرینات تناوبی شدید و تداومی باعث افزایش میزان آنزیمهای آنتیاکسیدانی در موشهای صحرایی مسن میگردند.
عنایت اله اسدمنش، مریم کوشکی جهرمی، مهدی صمدی، فرهاد دریانوش، جواد نعمتی، دوره 22، شماره 2 - ( تابستان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت ورزشی و مکملهای غذایی از روشهای توصیه شده برای کاهش کاشکسی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین مقاومتی و مکمل یاری رسوراترول بر شاخصهای باززایی عضلانی MyoD (myoblast determination protein) و eMHC (embryonic Myosin Heavy Chain) در موشهای سوری مبتلا به سرطان کولون CT-26 انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 20 سر موش سوری نژاد BALB/c انجام و تومور CT-26 به حیوانات پیوند زده شد. موشها به چهار گروه تمرینات مقاومتی، گروه رسوراترول، گروه ترکیب رسوراترول توام با تمرین مقاومتی و گروه کنترل تقسیم شدند. گروه تمرینات مقاومتی 6 هفته تمرینات فزاینده مقاومتی را انجام دادند. گروه رسوراترول روزانه 100 میلیگرم بر کیلوگرم رسوراترول و گروه کنترل و تمرین مقاومتی فقط محلول ﺳﻠﻮﻟﺰ ﻣﺘﻴﻞ را به روش گاواژ دریافت کردند. در عضله دوقلو، میزان پروتئین MyoD به روش وسترن بلات و eMHC به روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: میزان eMHC در گروه ترکیب رسوراترول توام با تمرین مقاومتی (0.25±4.66) نسبت به گروه تمرین مقاومتی (0.64±3.46) افزایش آماری معنیداری داشت (P<0.05). میزان وزن بدن بدون تومور موشها در گروه تمرین مقاومتی (1.30±21.50) نسبت به گروههای دیگر افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05). وزن تومور موشها و پروتئین MyoD در بین گروههای تحقیق تفاوت آماری معنیداری نشان نداد.
نتیجهگیری: با توجه به اثر افزایشی ترکیب تمرینات مقاومتی با رسوراترول بر میزان eMHC نسبت به گروه تمرینات مقاومتی، احتمالاً مصرف مکمل رسوراترول در دوزهای بالاتر میتواند همراه با تمرین مقاومتی برای بهبود باززایی عضلانی توصیه گردد.
معصومه نعمتی، فریده دوکانه ای فرد، معصومه بهبودی، دوره 22، شماره 3 - ( پاييز 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: عملکرد زوجین نقش تعیینکنندهای در پایداری خانواده ایفا میکند. این مطالعه بهمنظور تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجانمدار بر مؤلفههای عملکرد خانواده زوجین شهر ساری انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی با طرح پیشآزمون – پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل با روش نمونهگیری در دسترس، روی کلیه زوجین دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره انجام شد. تعداد نمونهها 28 زوج بود که نمره پایینتر از نقطه برش (نمره 120)، از پرسشنامه عملکرد خانواده مک مستر (FAD) دریافت کردند. نمونهها در دو گروه مداخله و کنترل با گمارش تصادفی همتاسازی شدند. گروه مداخله در ده جلسه یک ساعت و نیمه زوجدرمانی هیجانمدار شرکت کردند. از هر دو گروه پیشآزمون، پسآزمون و آزمون پیگیری یکماهه به عمل آمد.
یافتهها: بین عملکرد اعضای گروههای مداخله و کنترل در پسآزمون متغیر عملکرد خانواده تفاوت معنیدار وجود داشت و زوج درمانی هیجانمدار موجب بهبود کلیه مؤلفههای عملکرد خانواده گردید. یعنی بین نمرات اعضای دو گروه در تمامی مؤلفههای پسآزمون متغیر عملکرد خانواده افزایش آماری معنیدار وجود داشت (P<0.05). ماندگاری اثر درمان در گروه مداخله در پیگیری یکماهه در مقایسه با گروه کنترل مشهود بود (P<0.05). اختلاف نمرات پیشآزمون - پسآزمون عملکرد زوجین در گروه مداخله 4.842±20.563 (P<0.05) و پسآزمون- پیگیری 1.286±4.487 تعیین شد. همچنین اثربخشی زوج درمانی هیجانمدار در مؤلفههای کارکردعمومی، واکنش عاطفی، کنترل رفتار، ارتباطات، حل مسأله، نقش و آمیزش عاطفی به ترتیب بیشترین اثر را داشت.
نتیجهگیری: زوجدرمانی هیجانمدار در بهبود مؤلفههای عملکرد زوجین نقش مؤثری دارد. ﻣـﯽﺗـﻮان از ایﻦ رویﮑﺮد در ﻣﺮاﮐﺰ آﻣﻮزﺷﯽ و ﻣﺸﺎوره ﺑﺮای ﮐﻤﮏ ﺑﻪ زوجﻫﺎی ناسازگار به منظور ﺑﻬﺒـﻮد و ﮐﺎﻫﺶ ﻣﺸﮑﻼت زﻧﺎﺷﻮیﯽ، اﻓﺰایﺶ رﺿﺎیﺖﻣﻨﺪی و بهبود عملکرد آﻧﺎن و کارکرد عمومی زوجین ﺑﻬﺮه ﺑﺮد.
محمد قلی زاده، احمد شادی، عمار مریم آبادی، مهناز نعمتی، ونکاترامانان سناپاتی، سیواکومار کارتیکیان، دوره 25، شماره 2 - ( تابستان 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: رشد جمعیت و آلودگیهای ناشی از تخلیه انواع فاضلابهای شهری، صنعتی و کشاورزی، شیرابه محلهای دفن زباله و روان آبهای سطحی سبب افزایش آلودگی منابع آب میگردند. ورود فلزات سنگین به محیط زیست به ویژه بومسازگان آبی به علت ورود به زنجیره غذایی و به خطر افتادن سلامت انسان، یکی از نگرانیهای جامعه است. این مطالعه به منظور تعیین میزان فلزات سنگین در عضله ماهیان کفشک زبان گاوی (Cynoglossus arel) و سنگسر معمولی (Pomadasys kaakan) در سواحل بوشهر، شمال خلیج فارس انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی 20 قطعه ماهی کفشک زبان گاوی و 20 قطعه ماهی سنگسر معمولی از 3 ایستگاه ساحلی استان بوشهر شامل دیر، دیلم و بندر بوشهر طی بهار سال 1401 انجام شد. نمونهها به طور تصادفی از بازار ماهی انتخاب شدند و پس از عملیات آمادهسازی، زیستسنجی و هضم عضله ماهی توسط اسید نیتریک غلیظ، اندازهگیری غلظت فلزات سنگین نیکل، روی، مس، سرب و کادمیوم (میکروگرم در گرم) بافت عضله با دستگاه ICP-OES انجام شد. سپس میزان غلظت عناصر در بافت عضله ماهی به منظور مصارف انسانی با استانداردهای بینالمللی (FAO، WHO، FDA، NHMRC و UKMAFF) مقایسه و طبق روش آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا برای مصرف ماهی، برآورد جذب روزانه و شاخصهای خطر فلزات سنگین محاسبه گردید.
یافتهها: شاخص پتانسیل خطر برای هر دو گونه کمتر از یک به دست آمد. جذب روزانه و هفتگی ماهی کفشک زبان گاوی (روی > مس > نیکل> سرب> کادمیوم) و ماهی سنگسر معمولی (مس > روی > نیکل > سرب> کادمیوم) تعیین شد. میانگین غلظت فلزات سنگین نیکل، روی، مس، سرب و کادمیوم در بافت عضله گونههای مورد مطالعه به ترتیب 1.88±0.07 ، 27.16±8.11 ، 11.55±4.12 ، 1.14±0.06 ، 0.19±0.03 میکروگرم در گرم تعیین شدند. بیشترین مقادیر فلزات مورد مطالعه در آبزیان به ترتیب روی > مس > نیکل >سرب> کادمیوم بود. غلظت فلزات در نمونههای آنالیز شده در مقایسه با استانداردهای بینالمللی پایینتر بود.
نتیجهگیری: غلظت فلزات در ماهیان کفشک زبان گاوی و سنگسر معمولی از نظر مسمومیت، برای مصارف انسان قابل قبول ارزیابی شد. همچنین میزان پتانسیل خطرپذیری و شاخص خطر برای بیماریهای غیرسرطانی در بالغین و کودکان در بافت عضله ماهی کمتر از 1 به دست آمد و مصرف این آبزیان هیچ مشکلی برای سلامت انسان ایجاد نمیکند.
منصور متحدی، طاهره باقرپور، اردشیر ظفری، نعمت الله نعمتی، دوره 26، شماره 2 - ( تابستان 1403 )
چکیده
زمینه و هدف: بیان ایزوفورمهای تارهای تندانقباض در عضلات در حال رشد و بالغ توسط عوامل عصبی، هورمونی و مکانیکی تنظیم میشود. مکانیسمهای رونویسی مسؤول تنظیم نوع فیبر بیان ژن زنجیره سنگین چندان شناخته شده نیستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر یک جلسه فعالیت مقاومتی شدید همراه با مکمل یاری گلوتامین بر بیان نسبی ژن ایزوفورمهای آلفا و IIX زنجیره سنگین میوزین تار تند انقباض موشهای صحرایی نر انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 30 سر موش نر بالغ نژاد ویستار در سه گروه کنترل، تمرین شدید مقاومتی (گروه تجربی اول) و تمرین شدید مقاومتی توام با مصرف مکمل گلوتامین (گروه تجربی دوم) انجام شد. گروههای تمرین در یک جلسه فعالیت مقاومتی صعود از سطح شیبدار با 4 ست، 5 تکرار، 30 ثانیه استراحت بین تکرارها و 2 دقیقه استراحت بین ستها شرکت کردند. پودر مکمل گلوتامین در 100 میلیلیتر آب مقطر با دوز 0.5 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن حل شد و یک بار در روز به مدت 5 روز به موشها گاواژ شد. بیان ژن ایزوفورمهای زنجیره سنگین آلفا و IIX، در بافت عضله دراز بازکننده انگشتان بررسی شدند.
یافتهها: بیان نسبی ژن زنجیره سنگین مایوزین آلفا تار عضلانی تند انقباض گروه تجربی اول (1.93±0.298) و گروه تجربی دوم (1.65±0.195) در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری یافت (P<0.05). بیان نسبی ژن واحد حرکتی IIX تار عضلانی تند انقباض گروه تجربی اول (1.42±0.239) و گروه تجربی دوم (1.26±0.190) در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری یافت (P<0.05). افزایش بیان نسبی ژن زنجیره سنگین مایوزین آلفا تار عضلانی تند انقباض گروه تجربی اول در مقایسه با گروه تجربی دوم از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). افزایش بیان نسبی ژن واحد حرکتی IIX تار عضلانی تند انقباض گروه تجربی اول در مقایسه با گروه تجربی دوم از نظر آماری معنیدار نبود.
نتیجهگیری: یک جلسه تمرین مقاومتی شدید با و بدون مکمل گلوتامین موجب افزایش معنیدار بیان نسبی ژن زنجیره سنگین میوزین آلفا و ژن واحد حرکتی نوع IIX در تار عضلانی تند انقباض عضله دراز بازکننده انگشتان موشهای صحرایی نر بالغ میگردد.
|
|
|
|
|
|