[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations73182911
h-index3317
i10-index22268
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
30 نتیجه برای مرادی

دکتر عبدالوهاب مرادی، دکتر طلعت مختاری آزاد،
دوره 2، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1379 )
چکیده

بیماری سرخجه مادرزادی، یک بیماری بسیار خطرناک و جبران ناپذیر است و عوارضی مانند کری، کوری، آب مروارید، انسفالیت مادرزادی و عقب ماندگی های جسمی و ذهنی را در پی دارد. به این دلیل بررسی این بیماری و سطح ایمنی علیه آن در میان دختران سنین ازدواج که به زودی پس از ازدواج باردار خواهند شد دارای اهمیت خاصی است. در این پژوهش توصیفی وضعیت ایمنی دختران دبیرستانی شهر گرگان مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های سرم به طور تصادفی از بین دانش آموزان دبیرستانی که به طور تصادفی انتخاب شده بودند گرفته شد. اطلاعات لازم برای بررسی های آماری در پرسشنامه هایی جمع آوری گردید. تعداد 486 نمونه سرم به روش ممانعت از هماگلوتیناسیون (HAI) مورد آزمایش کیفی قرار گرفتند و وجود یا عدم پادتن سرخجه در سرم آنان مشخص گردید. 81.2 درصد افراد مورد بررسی دارای پادتن (عیار پادتن مساوی یا بالاتر 8) و 18.8 درصد آنان حساس و واجد سرم منفی (عیار پادتن پایین تر از 8) بودند. از نظر آماری اختلاف معنی دار بین سطح ایمنی دیده دانش آموزان با مقاطع مختلف تحصیلی، سن دانش آموزان و تلقیح واکسن سه گانه سرخجه- سرخک- اوریون (MMR) شد، ولی بین سطح ایمنی دانش آموزان با تحصیلات پدر و مادر، تماس با افرادی که راش درآورده اند، راش درآوردن خود دانش آموزان و تعداد افراد خانواده اختلاف معنی داری دیده نشد. برای بالا بردن سطح ایمنی علیه سرخجه پیشنهاد می شود قبل از ازدواج، واکسن MMR در سنین کودکی تلقیح شود. علاوه بر آن بعد از و ازدواج قبل از بارداری، عیار پادتن علیه سرخجه در سرم مشخص گردد. در صورتی که عیار آن کمتر از 8 باشد تلقیح واکسن علیه سرخجه قبل از عملی کردن تصمیم بارداری ضروری است.
دکتر عبدالله عباسی، دکتر عبدالوهاب مرادی،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1384 )
چکیده

بیماری خونریزی دهنده کریمه - کنگو یک بیماری مهلک ویروسی زئونوتیک بوده که از گزش کنه آلوده یا تماس مستقیم با حیوانات آلوده، بافت ها و ترشحات خونی آلوده به انسان منتقل می شود. ویروس این بیماری بسیار گسترده در حیوانات اهلی و وحشی، پرندگان و کنه ها مشاهده می شود. امروزه در بسیاری از نقاط دنیا این بیماری یک مساله حاد بهداشتی تلقی می شود. مواردی که در مقاله معرفی می گردد شش بیمار که احتمال می رود به علت تماس با دام آلوده یا خوردن جگر دام آلوده به بیماری (Crimean congo hemorrhagic fever) CCHF مبتلا شده باشند و با علایمی که مشابهت به کراتیریای احتمالی برای CCHF طبق پروتکل اعلام شده از طرف سازمان جهانی بهداشت دارد، بستری و با تجویز ریباورین و اقدامات حمایتی بهبود یافتند. خون تمام بیماران به آزمایشگاه ارسال شد که سرولوژی IgG و IgM برای تمام موارد مثبت گزارش گردید. با توجه به بروز بیماری در استان گلستان، گزارش این موارد به مسوولین بهداشتی کمک خواهد نمود که برای کنترل آن در منطقه اقدامات و احتیاطات لازم را به عمل آورند.
دکتر عبدالله عباسی، دکتر صادقعلی تازیکی، دکتر عبدالوهاب مرادی،
دوره 8، شماره 1 - ( بهار 1385 )
چکیده

زمینه و هدف: اعتیاد یکی از معضلات و نگرانی های عمده جهان امروز است. نخستین گام در مبارزه با یک پدیده اجتماعی و یا بیماری، شناخت صحیح آن است. این مطالعه به منظور تعیین ویژگی های دموگرافیک و الگوهای مصرف مواد مخدر و ارتباط آن با برخی از متغیرهای فردی و اجتماعی به روش تحلیل آماری در این منطقه انجام شد.روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی مقطعی گذشته نگر بود که ویژگی های معتادینی که به صورت داوطلبانه به مرکز ترک اعتیاد در بیمارستان پنجم آذر وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گلستان از سال 1380 لغایت 1384 برای ترک اعتیاد مراجعه نمودند را مورد بررسی قرار داد. اطلاعات پس از جمع آوری با نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: از 3005 پرونده مورد بررسی تعداد 2786 92.7) درصد( مرد و بقیه زن بودند. میانگین سنی افراد مورد مطالعه 36.91 با انحراف معیار 11.4 سال بود. میزان معتادین مرد مراجعه کننده برای ترک 14.97 برابر زنان بود. 93.8 درصد افراد بین 20 تا 50 سال سن داشتند. 4.8 درصد دارای تحصیلات دانشگاهی، 21.3 درصد دیپلمه بودند. 61.7 درصد آنها بیکار یا دارای کار مشخصی نبودند. بیشترین مواد مصرفی در بین این افراد با 66.7 درصد را تریاک تشکیل می داد. فقط 3.2 درصد این افراد هروئین مصرف می کردند. در 40.2 درصد موارد شیوه اصلی مصرف کشیدن و 30.9 درصد خوردن بود. از نظر مصرف نوع مواد، کشیدن سیگار، مصرف الکل، استفاده از حشیش و مصرف قرص در سطح P<0.05 اختلاف معناداری از نظر آماری مشاهده شد.نتیجه گیری: در این منطقه نسبت افراد معتاد با تحصیلات دیپلم و دانشگاهی بیشتر از مناطق دیگر کشور است و با توجه به فراوانی بیکاری به عنوان یکی از عوامل اصلی تشدید اعتیاد، به نظر می رسد که با آموزش و ایجاد اشتغال در منطقه بتوان تا حدودی گرایش به اعتیاد را کنترل نمود.
دکتر محمدرضا جلالی ندوشن، دکتر مهدیه مرادی، دکتر حسن محمد حسینی اکبری، نادر فلاح،
دوره 9، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده

زمینه و هدف : آپاندیسیت شایع‌ترین جراحی شکم حاد است که در حال حاضر پاتوژنز آن به درستی مشخص نیست. شواهد فزاینده‌ای مبنی بر درگیری سیستم عصبی در تنظیم ایمنی و پاسخ‌های التهابی وجود دارد. در این مطالعه وضعیت سیستم عصبی و ماست سل‌های روده‌ای در آپاندیس‌های طبیعی و ملتهب ارزیابی گردید.

 

روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی 45 نمونه آپاندیس بیمارانی که طی سال‌های 79 لغایت پایان اسفند ماه 80 در مرکز پزشکی آموزشی درمانی شهید مصطفی خمینی تهران تحت عمل آپاندکتومی قرار گرفته بودند، انجام شد. بیماران به سه گروه 15 نفره آپاندیسیت حاد با علائم بالینی و پاتولوژی، آپاندیسیت حاد از نظر بالینی بدون یافته‌های هیستولوژی و آپاندیس طبیعی به عنوان گروه کنترل تقسیم شدند. نمونه‌ها با روش ایمونوهیستوشیمی برای مارکرهای سیناپتوفیزین به منظور مشاهده فیبرهای عصبی، S100 برای بررسی سلول‌های شوان و نیز به روش هیستوشیمی رنگ‌آمیزی تولوئیدن بلو برای مشاهده ماست‌سل‌ها بررسی شدند. سپس تعداد فیبرهای عصبی، سلول‌های شوان در زیر مخاط و لایه عضلانی و تعداد ماست سل‌ها در زیر مخاط در 20 میدان میکروسکوپی شمارش و میانگین تعداد در هر میدان با بزرگ‌نمایی 400 تعیین گردید. دادهها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل گردید.

 

یافته‌ها : در مطالعه انجام شده اختلاف معنی‌داری از نظر وجود سلول‌های عصبی شوان، فیبر عصبی و سلول ایمنی ماست سل بین سه گروه وجود داشت. بدین ترتیب که در گروه اول در مقایسه با دو گروه بعدی خصوصاً گروه کنترل افزایش داشت (05/0P<). آزمون تکمیلی دانکن نشان داد که در مورد متوسط سلول‌های شوان در زیر مخاط و لایه عضلانی و همچنین تعداد ماست سل‌ها در زیر مخاط از لحاظ آماری در سه سطح جداگانه قرار داشتند. اما در مورد متوسط تعداد فیبرهای عصبی در زیرمخاط و لایه عضلانی گروه اول در یک سطح و گروه دوم و سوم در یک سطح قرار داشتند.

 

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که افزایش واضح در اجزاء عصبی و ماست سل‌ها در آپاندیسیت حاد بیانگر این مطلب است که ارتباطی عملکردی بین سیستم عصبی روده ، ماست سل‌ها و پاتوژنز آپاندیسیت حاد وجود دارد. اگر چه مکانیسم واقعی هنوز مشخص نمی‌باشد.


دکتر غلامرضا روشندل، دکتر شهریار سمنانی، دکتر نفیسه عبدالهی، دکتر سیما بشارت، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر حمیدرضا جوشقانی، دکتر عبدالوهاب مرادی، خدابردی کلوی، صبا بشارت، دکتر علی جباری، محمدجواد کبیر، دکتر سیداحمد حسینی، دکتر سیدمهدی صداقت، دانیال روشندل، دکتر احمد دانش،
دوره 9، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده

زمینه و هدف : عفونت هپاتیت B یکی از مهم‌ترین مشکلات بهداشتی در جهان به شمار می‌رود. این مطالعه به منظور تعیین سرولوژیک آلودگی هم‌زمان HCV و HDV در افراد آلوده به HBV (HbsAg مثبت) در استان گلستان انجام شد.

 

روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقطعی مبتنی بر جمعیت روی 1850 نفر در استان گلستان طی سال 1383 انجام شد. 164 نفر (9درصد) از افراد جامعه HBsAg مثبت شدند که 139 نفر از این افراد از نظر ابتلا به HDV و HCV بررسی شدند. آزمون‌های سرولوژیک با روش الیزا و با استفاده از کیت‌های تجاری موجود انجام شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS-12 و STATA8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی‌داری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.

 

یافته‌ها : از 139 فرد مورد مطالعه 68 نفر (9/48درصد) مرد و 71 نفر (1/51درصد) زن بودند. میانگین سنی افراد 3/11±89/41 سال (64-25 سال) بود. آنتی‌بادی ضد HCV وHDV به ترتیب در 17 نفر (3/12درصد) و 8 نفر (8/5درصد) مثبت شد. میزان آلودگی به HCV و HDV در زنان بیشتر از مردان بود، ولی در هر دو مورد اختلاف مشاهده شده از نظر آماری معنی‌دارنبود.

 

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که شیوع عفونت HCV و HDV در افراد آلوده به HBV در استان گلستان نسبتاً بالا و قابل توجه می‌باشد. نظر به اثرات منفی عفونت هم‌زمان این ویروس‌ها بر سیر بالینی بیماری، توصیه می‌شود که برای انتخاب روش درمانی مناسب در بیماران مبتلا به عفونت HBV، احتمال عفونت هم‌زمان با HCV و یاHDV  در نظر گرفته شود.


علی مرادی، مهدی خباز خوب، تهمینه آگاه، دکتر علی جواهر فروش زاده، دکتر بیژن رضوان، دکتر زهرا حائری کرمانی، سمیه پالاهنگ،
دوره 10، شماره 2 - ( تابستان 1387 )
چکیده

زمینه و هدف : اختلال بیش‌فعالی - نقص‌توجه (ADHD) شایع‌ترین اختلال روانی در کودکان است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی اختلال بیش‌فعالی - نقص‌توجه و برخی عوامل موثر بر آن در دانش‌آموزان دبستانی شهر نیشابور انجام شد. روش بررسی: این مطالعه توصیفی - مقطعی روی دانش‌آموزان دبستانی شهرنیشابور طی سال تحصیلی 86-1385 انجام شد. نمونه‌گیری به صورت خوشه‌ای طبقه‌بندی شده بود. داده‌ها از طریق پرسشنامه والدین و معلم کانر جمع‌آوری و برای هر دانش‌آموز دو پرسشنامه مجزا توسط والدین و مربی تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده‌ها با توجه به میانگین نمرات مربیان و والدین انجام گردید. نمره 15 به عنوان معیار احتمالی به منظور بیش‌فعالی انتخاب شد. یافته‌ها : 722 نفر (میزان پاسخ 6/79درصد) در مطالعه شرکت کردند. میزان شیوع اختلال ADHD 5/12درصد با دامنه‌اطمینان 95درصد، از 10 تا 8/14 درصد بود. تفاوت شیوع اختلال ADHD در دو جنس معنی‌دار نبود. شیوع اختلال ADHD در دانش‌آموزان با افزایش سن، افزایش معنی‌داری داشت (05/0P<). بیشترین شیوع اختلال ADHD در متولدین بهار و کمترین آن در متولدین تابستان بود (05/0P<). تحصیلات پدر با بیش‌فعالی رابطه معنی‌داری داشت. به طوری که شیوع آن در کودکانی که پدرانشان تحصیلات بالاتری داشتند، کمتر بود (05/0P<). شغل پدر نیز با اختلال ADHD رابطه معنی‌داری داشت (05/0P<). متغیرهایی از قبیل نوع زایمان، رتبه تولد و تحصیلات مادر با این اختلال رابطه معنی‌داری نداشتند. نتیجه‌گیری: در این مطالعه شیوع اختلال ADHD نسبت به مطالعات مشابه بیشتر بود. لازم است برنامه‌های مداخله‌ای در مورد گروه‌های در معرض خطر در نظر گرفته شود.
دکتر عبدالوهاب مرادی، دکتر بهناز خدابخشی، دکتر عزت الله قائمی، دکتر آزادرضا منصوریان، عبدالجلیل ساریخانی، محسن سعیدی،
دوره 10، شماره 2 - ( تابستان 1387 )
چکیده

زمینه و هدف : واکسیناسیون یکی از موثرترین روش‌های پیشگیری از بیماری هپاتیت B در سرتاسر دنیا می‌باشد. این مطالعه به منظور بررسی میزان پاسخ‌دهی به واکسیناسیون هپاتیتB در کودکان کمتر از یک‌سال در شهر گرگان انجام گردید. روش بررسی: این مطالعه توصیفی- مقطعی روی 215کودک 7 تا 12 ماهه (3/55 درصد پسر و 7/46 درصد دختر) شهر گرگان که سه‌نوبت واکسیناسیون بر علیه هپاتیت B را کامل دریافت کرده بودند، در سال 1385 انجام شد. ابتدا از آنها سرم تهیه و سپس به روش الیزا جستجوی Anti-HBs و Anti-HBc و HBsAg در سرم آنها صورت گرفت. یافته‌ها : در سرم 30 نفر (14 درصد) از 215 کودک علی‌رغم دریافت سه نوبت واکسیناسیون هیچ‌گونه آنتی‌بادی علیه ویروس وجود نداشت. از بین 185 نفری که Anti-HBs مثبت بودند در 4 مورد Anti-HBc یافت شد. در افراد مورد مطالعه 86درصد بالای 10 واحد بین المللی Anti-HBs داشتند و پاسخ به واکسیناسیون را نشان می‌دادند. میانگین تیتر آنتی‌بادی علیه واکسن در پسرها 48/158 با انحراف معیار 02/12 و در دخترها 55/187 با انحراف معیار 83/13 بود. میزان پاسخ‌دهی به سه نوبت واکسیناسیون در بین پسرها 84درصد و در بین دختران 9/89درصد به دست آمد. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان ‌داد که علی‌رغم واکسینه شدن، تعدادی از این کودکان با ویروس آلوده شده‌اند و علت عدم پاسخ‌دهی در تعدادی از کودکان می‌تواند به دلایل نقص در سیستم ایمنی، نداشتن زمینه ژنتیکی مناسب برای پاسخ‌دهی، عدم رعایت شرایط نگهداری واکسن و نوع واکسن به‌کار رفته، شیوه تلقیح واکسن، شرایط نگهداری و طریقه حمل و نقل آن باشد.
دکتر شهریار سمنانی، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر لیلی نجفی، دکتر تقی امیریانی، دکتر مهران فرج اللهی، دکتر عبدالوهاب مرادی، دکتر حمیدرضا جوشقانی، دکتر امیرحسین نوحی، دکتر نفیسه عبدالهی،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : استرس یکی از عوامل مهم در ایجاد سندرم روده تحریکپذیر میباشد. مطالعات مختلف ارتباط بین سطح سرمی لپتین و استرس را نشان دادهاند. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط بین سطح سرمی لپتین و ابتلا به سندرم روده تحریکپذیر انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه مورد - شاهدی 80 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر و80 فرد سالم بررسی شدند. برای همه بیماران پرسشنامهای شامل اطلاعات دموگرافیک، سابقه پزشکی و پرسشنامه ارزیابی استرس تکمیل شد. سطح سرمی لپتین به روش ELIZA اندازهگیری و از آزمونهای آماری  Chi-square، student t-test، pearson correlation ، logistic regressionبه منظور بررسی ارتباط بین متغیرها استفاده شد.

یافته‌ها : میزان استرس در افراد مبتلا به سندرم روده تحریک‌پذیر به طور معناداری بالاتر از افراد سالم بود (p<0.05) از طرف دیگر سطح سرمی لپتین به طور معناداری در این گروه پائین‌تر از گروه کنترل بود(p<0.05). آنالیز چندمتغیره لجستیک رگرسیون نشان داد که حتی با در نظرگرفتن اثر متغیرهایی مثل میزان استرس و شاخص توده بدن، میزان لپتین سرم در گروه مورد بهطور معنیداری کمتر از گروه شاهد است (Odd Ratio=0.9 , 95% CI 0.85-0.94).

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که بین لپتین سرم و ابتلا به سندرم روده تحریکپذیر ارتباط وجود دارد. نتایج این مطالعه بیانگر آن است که سطح سرمی لپتین در افراد مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر پائین میباشد و این یافته مستقل از سایر عوامل مخدوش کننده از جمله استرس، شاخص توده بدنی میباشد.


به‌یانه سیدامینی، آذر مرادی، دکتر ایوب مالک، دکتر مهرانگیز ابراهیمی ممقانی،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : چاقی و اضافه وزن در بسیاری از کشورهای در حال توسعه بهطور چشمگیری افزایش یافته است. چاقی با مشکلات سلامتی بیشماری همبستگی دارد. از آنجا که کودکان زمان زیادی را روزانه در مدرسه سپری میکنند، چاقی و اضافه وزن میتواند، روی جنبههای مختلف زندگی در مدرسه مثل دستاوردهای تحصیلی ، مهارتهای اجتماعی و توجه اثر داشته باشد. این مطالعه به منظور بررسی همبستگی چاقی و اضافه وزن با کمتوجهی در دختران مدارس ابتدایی شهر تبریز انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقطعی روی 300 نفر دانشآموز دختر 11-7 ساله مدارس ابتدایی شهر تبریز در سال 1386 انجام شد. نمونهها بهطور طبقهای تصادفی برحسب وضعیت نمایه توده بدنی(BMI)، در سه گروه دارای وزن طبیعی، اضافه وزن و چاق قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها چک لیست رفتاری کودک(CBCL) بود. این ابزار 113 سوال دارد که 9 سوال آن برای تعیین کم‌توجهی کودکان طراحی و رفتارها با مقیاس سهدرجهای رتبهبندی شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزارSpss-11.5 و آزمون آماریANOVA استفاده شد.

یافته‌ها : نتایج نشان داد که میانگین کم‌توجهی گروه دارای اضافه وزن بیشتر از گروه دارای وزن طبیعی و گروه چاق بود(p<0.05) و همبستگی معنیداری بین BMI و کم‌توجهی مشاهده گردید(r=0.177 , p<0.05).

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که همبستگی معنیداری بین چاقی و کم‌توجهی وجود دارد. پیشگیری از چاقی به عنوان قدم اول پیشگیری از مشکلات رفتاری هیجانی کودکان، ضروری بهنظر میرسد و درمان چاقی ممکن است، روشی برای مواجه با مشکلات رفتاری در کودکان باشد.


دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر شهریار سمنانی، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر مریم ابومردانی، دکتر نفیسه عبدالهی، دکتر سیما بشارت، دکتر عبدالوهاب مرادی، خدابردی کلوی، صبا بشارت، هانیه سادات میرکریمی،
دوره 11، شماره 2 - ( تابستان 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : سرطان کولورکتال سومین بدخیمی شایع در دنیا محسوب می‌شود. امروزه ارتباط نزدیکی بین سرطان کولورکتال و بعضی عادات فردی نظیر شیوه زندگی و رفتارهای تغذیه‌ای مشخص شده است. این مطالعه به منظور تعیین رابطه شاخص‌های تغذیه‌ای و ابتلاء به سرطان کولورکتال در استان گلستان انجام شد.

 

روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 47 بیمار مبتلا به سرطان کولورکتال که بیماری‌ آنان در سال‌های 84-1383 تشخیص داده شده بود و 47 فرد سالم در استان گلستان در سال 1385 انجام شد. برای هر یک از افراد مورد مطالعه پرسشنامه‌ای حاوی اطلاعات دموگرافیک و تغذیه‌ای (FFQ) تکمیل شد. برای مقایسه نسبت‌ها از آزمون کای‌اسکوئر استفاده شد.

 

یافته‌ها : در هر یک از دو گروه 4/40درصد افراد زن و 6/59درصد مرد بودند. انحراف معیار و میانگین سن گروه مورد و شاهد به ترتیب 52.4±13.4 و 52.1±13.1 سال بود. میزان انرژی مصرفی تام بیشتر از 5/1837 کیلوکالری در روز با بروز سرطان کولورکتال ارتباط معنی‌داری داشت (OR=3.8 95% CI: 1.2-11.3) . میزان ابتلاء به سرطان کولورکتال در افرادی که روش پخت غذا در اغلب آنها سرخ کردن بود؛ بیش از سایر گروه‌ها دیده شد (OR=3 95% CI: 0.8-11.1). مصرف چربی در مقادیر بالاتر از 5/118 گرم در روز خطر ابتلاء به سرطان کولورکتال را 5/6 برابر نسبت به سایر الگوهای مصرف چربی افزایش داد (95% CI: 1.5-28.8). بین مصرف سبزیجات و ابتلاء به سرطان کولورکتال ارتباط معنی‌داری مشاهده نشد.

 

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که افزایش انرژی مصرفی تام، چربی بالا و پخت به روش سرخ کردن، نقش موثری را در ابتلاء به سرطان کولورکتال در این منطقه دارد.


مهدی خباز خوب، دکتر سیدمحمدعلی محققی، دکتر سیدعلیرضا موسوی جراحی، دکتر علی جواهرفروش زاده، محسن پدارم‌فر، علی مرادی، دکتر بیژن رضوان، علی خلفی، نیکو کیاست‌فرد،
دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : سرطان سومین علت مرگ‌ومیر در کشور ما پس از بیماری‌های قلبی و تصادفات می‌باشد. این مطالعه به منظور تعیین بروز سرطان‌های دستگاه گوارش در تهران طی سال‌های 80-1377 انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی جمعیت ساکن در مناطق شهر تهران، شمیرانات و اسلامشهر به عنوان جمعیت در معرض خطر در نظر گرفته شدند. داده‌های ثبت سرطان به صورت فعال از مراکز آسیب‌شناسی و بایگانی مدارک پزشکی جمع‌آوری گردید. مواردی که بین سال‌های 1377 تا 1380 سرطان آنها براساس ICD-10 تشخیص داده شده بود و حداقل یک‌سال ساکن تهران بودند؛ به عنوان موارد سرطانی محسوب شدند. میزان بروز انواع سرطان‌ها براساس ساختار سنی جمعیت جهان تطبیق یافت و میزان‌های بروز از تقسیم میزان کل این دوره به 4 به صورت سالیانه محاسبه شد. یافته‌ها : میزان بروز سالیانه اختصاصی سنی و استاندارد شده سرطان معده در مردان و زنان به ترتیب 9/12 و 8/5 در صدهزارنفر تعیین شد. این میزان به صورت خام برای مردان و زنان 2/9 و 1/4 در صدهزار نفر بود. بروز سرطان معده در زنان و مردان گروه‌های سنی بالاتر بیشتر مشاهده بود. میزان بروز سالیانه اختصاصی سنی و استاندارد شده سرطان کولون در مردان و زنان به ترتیب 7/5 و 4/5 در صدهزارنفر تعیین گردید و این میزان به صورت خام در 3/4 و 4 درصدهزار نفر بود. میزان بروز سالیانه اختصاصی سنی و استاندارد شده سرطان مری در جمعیت مورد بررسی به ترتیب 1/5 و 9/3 درصدهزار نفر مشاهده شد. همچنین این میزان به صورت خام 7/3 و 7/2 درصدهزار نفر بود. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که سرطان معده شایع‌ترین سرطان در تهران می‌باشد. لذا شناسایی عوامل موثر و پیشگیری از آن ضرورت دارد.
دکتر شهریار سمنانی، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر آزاده سادات زنده باد، هادی رحیم زاده، دکتر سیما بشارت، دکتر نفیسه عبدالهی، دکتر عبدالوهاب مرادی، عبدالجلیل ساریخانی، هانیه سادات میرکریمی، سیده زینب هاشمی نسب،
دوره 12، شماره 3 - ( پاييز 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : استان گلستان در شمال ایران یکی از مناطق پرخطر سرطان مری در جهان می‌باشد. مطالعات متناقضی در رابطه با ارتباط میزان سلنیم و بروز سرطان دستگاه گوارش فوقانی وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط بین میزان سلنیوم موجود در خاک و سرطان مری در استان گلستان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه اکولوژیک در سال 1386 انجام و در طی آن استان گلستان براساس طول و عرض جغرافیایی به 135 بلوک تقسیم‌بندی شد. یک نمونه خاک از مرکز هر بلوک جمع‌آوری و سپس میزان سلنیوم در نمونه‌های خاک با روش جذب اتمی اندازه‌گیری شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون تی انجام گردید. سطح معنی‌داری کمتر از 0.05 در نظر گرفته شد. یافته‌ها : میانگین و انحراف معیار میزان سلنیوم موجود در خاک استان گلستان 1.61+-3.7 میلی‌گرم بر کیلوگرم به دست آمد. ارتباط مستقیمی بین میزان سلنیوم خاک و میزان بروز استاندارد شده سنی (ASR)سرطان مری در استان گلستان دیده شد (P=0.03, Pearson correlation coefficient=0.19). میانگین میزان سلنیوم خاک در منطقه پرخطر سرطان مری (4.13 میلی‌گرم بر کیلوگرم) به‌طور معنی‌داری بیشتر از منطقه کم‌خطر (3.39 میلی‌گرم بر کیلوگرم) بود (P=0.01). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که میزان سلنیوم در خاک منطقه استان گلستان بیش از حد مجاز بوده و ارتباط معنی‌دار مستقیم بین میزان سلنیوم خاک و بروز سرطان مری وجود دارد.
مرضیه اکبرزاده، فرشته مرادی، دکتر محمدحسین دباغ منش، دکتر پیمان جعفری، دکتر محمدابراهیم پارسانژاد،
دوره 12، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : سندرم تخمدان پلی‌کیستیک (PCOS) یکی از شایع‌ترین اختلالات غدد اندوکرین در زنان است که 6-10% زنان در سنین باروری را درگیر می‌کند. در این بیماری وضعیت غیرطبیعی لیپوپروتئین‌ها شایع است. تجمع خانوادگی بالای سندرم تخمدان پلی‌کیستیک دلالت بر نقش وراثت در این بیماری دارد. این مطالعه به منظور تعیین سطح سرمی لیپوپروتئین‌ها در وابستگان درجه یک زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 107 نفر از وابستگان درجه یک افراد مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک (گروه مورد) و 107فرد سالم (گروه شاهد) از خانواده درجه یک زنان فاقد سابقه ابتلاء به PCOS از مراجعین به درمانگاه‌های زنان شیراز طی سال 1387 انجام شد. وابستگان درجه یک گروه مورد (پدر، مادر، خواهر و برادر) با شرط داشتن سن بالای 30 سال و سایر شرایط ورود به مطالعه، مصاحبه شدند و قسمت اول پرسشنامه که شامل اطلاعات دمو گرافیک بود؛ تکمیل شد. میزان 5سی‌سی نمونه خون از افراد مورد مطالعه برای تعیین سطح سرمی لیپوپروتئین‌های خون شامل کلسترول تام ، تری‌گلیسرید، LDL-c و LDL-c گرفته شد. یافته‌ها : میانگین‌های کلسترول تام ، LDL-c و تری‌گلیسرید در گروه مورد به ترتیب 31.64+-191 و 4.06+-167 و 31.64+-191 میلی‌گرم‌دردسی‌لیتر تعیین شد. میانگین‌های کلسترول تام و LDL-c و تری‌گلیسرید در گروه شاهد به ترتیب 18.25+-158.25 و 21.33+-123 و 17.11+-120.42 میلی‌گرم‌دردسی‌لیتر تعیین شد. این تفاوت‌ها از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). میانگین HDL-c 6.95+-40.06 میلی‌گرم‌دردسی‌لیتر در گروه مورد کمتر از گروه شاهد 6.7+-45.9 میلی‌گرم‌دردسی‌لیتر بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که سطح سرمی لیپوپروتئین‌ها در وابستگان درجه یک زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک به‌طور معنی‌داری بالاتر از گروه شاهد می‌باشد.
مرضیه اکبرزاده، فرشته مرادی، دکتر محمدحسین دباغ منش، دکتر پیمان جعفری،
دوره 14، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : تجمع خانوادگی عدم تخمک‌گذاری و تخمدان‌های پلی‌کستیک، مؤید وجود نوعی زمینه ژنتیکی برای سندرم تخمدان پلی‌کیستیک (PCOS) است. با توجه به افزایش اختلال در متابولیسم لیپوپروتئین‌ها (کلسترول و تری‌گلیسرید)، اختلال تحمل گلوکز و افزایش شیوع پرفشاری خون در این بیماران؛ این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطر قلب و عروق در وابستگان درجه یک زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 107 نفر از وابستگان درجه یک افراد مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک (گروه مورد) و 107فرد سالم (گروه شاهد) از خانواده درجه یک زنان فاقد سابقه ابتلاء به PCOS از مراجعین به درمانگاه‌های زنان شیراز طی سال‌های 87-1386 انجام شد. شاخص توده بدنی، چاقی مرکزی و فشارخون افراد مورد مطالعه تعیین شد. سطح سرمی لیپوپروتئین‌ها شامل کلسترول تام، تری‌گلیسرید، LDL و HDL و نیز قندخون ناشتا اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16.5 و آزمون‌های t مستقل، کای‌اسکوئر و کاپا تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : 3/35 درصد پدران گروه مورد دارای اضافه وزن، 26.5% چاقی کلاس I ، 76/11 درصد چاقی کلاسII و 8/5درصد چاقی کلاس III داشتند که در مقایسه با گروه شاهد از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). در 25.6% از مادران گروه مورد و 17.9% از مادران گروه شاهد نسبت دور کمر به دور باسن (waist –hip ratio:WHR) بالاتر از 0.85 بود و این تفاوت در مقایسه با گروه شاهد از نظر آماری معنی‌دار نبود. WHR در خواهران گروه مورد و شاهد به ترتیب 23.5% و 17.6% بود (P<0.05). میزان ابتلاء به فشارخون در گروه مورد 12.2% و در گروه شاهد 3.7% بود. 14.94% از گروه مورد و 6.5% از گروه شاهد تری‌گلیسرید بالاتر از حد طبیعی داشتند که این تفاوت از نظر آماری معنی‌دار نبود. ارتباط معنی‌داری بین چاقی و دیابت تیپ II در دو گروه مورد و شاهد یافت شد (P<0.05). اختلال عدم تحمل به گلوکز در گروه مورد و شاهد به ترتیب 19.62% و 7.47% بود (P<0.05). چاقی در 18.7% و 6.54% از گروه‌های مورد و شاهد مبتلا به عدم تحمل گلوکز وجود داشت (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که چاقی، چاقی مرکزی، افزایش سرمی لیپوپروتئین‌ها و پرفشاری خون در وابستگان درجه یک زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک به‌طور معنی‌داری بیشتر از گروه شاهد می‌باشد.
رسول کاویان نژاد، مهدی طیبی آراسته، محمود کهن، محمود مرادی، جمال الدین علی طلب، صفورا امانی،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : درد از عوارض مهم و شایع بعد از عمل می‌باشد که می‌تواند موجب بروز عوارض ناگهانی در سیستم‌های مختلف بدن گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر متوکاربامول در مقایسه با دارونما بر میزان درد بعد از عمل جراحی کله سیستکتومی انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی دوسوکور روی 60 بیمار (53 زن و 7 مرد) کاندید عمل جراحی کله سیستکتومی به روش لاپاراتومی بستری شده در بیمارستان بعثت سنندج در سال 1387 انجام گردید. بیماران در کلاس ASA I, II انجمن بیهوشی آمریکا قرار داشتند. بیماران در محدوده سنی 60-30 سال با وزن کمتر از 100 کیلوگرم در نظر گرفته شدند. افراد به صورت تصادفی در دو گروه 30نفری مداخله و پلاسبو قرار گرفتند. هیچیک از گروه‌ها پره‌مدیکاسیون دریافت نکردند و تحت شرایط بیهوشی یکسان قرار گرفتند. نیم‌ساعت قبل از خروج بیمار از بخش ریکاوری، گروه مداخله 500 میلی‌گرم متوکاربامول (5سی‌سی دارو رقیق شده با 5سی‌سی نرمال‌سالین) و گروه پلاسبو 10 سی‌سی نرمال‌سالین به‌صورت وریدی دریافت کردند. بیماران از لحاظ میزان درد براساس معیار سنجش بصری 1 ، 3 ، 6 ، 12 و 24 ساعت بعد از عمل ارزیابی شدند. در صورت نیاز (نمره درد بیش از 4) مسکن پتیدین به میزان کمتر از 0.5 mg/kg تجویز شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون‌های ANOVA ، Chi-Square و student’s t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : بیماران از لحاظ سنی و جنسی اختلاف آماری معنی‌داری نداشتند. میانگین شدت درد در ساعات 6 و 24 بعد از عمل در گروه مداخله کمتر بود (P<0.05)؛ ولی در ساعات 1 ، 3 و 12 تفاوت آماری معنی‌داری نشان نداد. میزان مسکن دریافتی در گروه مداخله کمتر بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که مصرف متوکاربامول بعد از عمل جراحی کله سیستکتومی، باعث کاهش درد و میزان مسکن دریافتی بیماران می‌گردد.
رحیم احمدی، شیما اکبری راد، مریم مرادی بیناباج،
دوره 15، شماره 2 - ( تابستان 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : استرس بی‏حرکتی اثرات گوناگونی بر فعالیت آنزیم‌های بدن دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر حفاظتی عصاره آبی گیاه آلوئه‌ورا بر سطح سرمی آنزیم کراتین‌کیناز موش‏های صحرایی نر مواجهه‌یافته با استرس بی‏حرکتی حاد و مزمن انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 45 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 30±200gr و سن 8 هفته‌ انجام شد. موش‌ها به‌طور تصادفی به 9 گروه 5 تایی شامل شاهد، دریافت کننده نرمال سالین، تحت استرس بی‏حرکتی مزمن، تحت استرس بی‏حرکتی حاد، تحت استرس بی‏‏‏‏‏‏‏حرکتی مزمن دریافت کننده نرمال‌سالین، تحت استرس بی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏حرکتی حاد دریافت کننده نرمال‌سالین، دریافت کننده عصاره آبی گیاه آلوئه‌ورا (600 mg/kg/daily)، تحت استرس بی‏حرکتی مزمن دریافت کننده عصاره آبی گیاه آلوئه‌ورا (600 mg/kg/daily) و تحت استرس بی‏حرکتی حاد دریافت کننده عصاره آبی گیاه آلوئه‌ورا (600 mg/kg/daily) تقسیم شدند. عصاره آبی گیاه آلوئه‌ورا به صورت گاواژ، قبل از اعمال استرس بی‌حرکتی تجویز شد. حیوانات در بی‌حرکتی مزمن، روزانه 2 ساعت و به مدت 3 هفته و در بی‌حرکتی حاد روزانه 8 ساعت و به مدت یک هفته تحت استرس بی‌حرکتی قرار گرفتند. پس از پایان تجربیات، نمونه‌های خونی به روش خونگیری از قلب تهیه شدند و سطح سرمی آنزیم کراتین کیناز به روش اسپکتروفتومتری اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-19 و آزمون‌های آنالیز واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی Tukey تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : سطح سرمی آنزیم کراتین کیناز (units/L) در گروه‌های تحت بی‏حرکتی مزمن (104.96±2367.20) و حاد (234.75±2177.80) نسبت به گروه شاهد (706.40±1240.40) دچار افزایش آماری معنی‌داری گردید (P<0.001) و این میزان در گروه دریافت کننده عصاره آبی گیاه آلوئه‌ورا (171.41±1619.80) و گروه‌های تحت بی‏حرکتی حاد و مزمن دریافت کننده عصاره آبی گیاه آلوئه‌ورا (206.03±1619.00) و بی‌حرکتی مزمن دریافت کننده عصاره آلوئه‌ورا (106.07±1448.00) تغییر آماری معنی‌داری نشان نداد. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که گاواژ عصاره آبی گیاه آلوئه‌ورا (600 mg/kg/daily) به موش‌های صحرایی می‌تواند از افزایش سطح سرمی آنزیم کراتین‌کیناز حاصل از استرس بی‏حرکتی جلوگیری نماید.
فرهاد کوهی آچاچلویی، فتاح مرادی، مهدی عباس زادگان،
دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده

زمینه و هدف:مطالعات پیشین نتایج متناقضی را در خصوص اثر تمرین استقامتی بر سطوح در گردش اینترلوکین-18 (IL-18) وC-reactive protein با حساسیت بالا (hsCRP) در افراد چاق گزارش کرده‌اند. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی IL-18 و hsCRP در مردان چاق انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 18 مرد چاق به‌طور تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. متعاقب 12 ساعت ناشتا، قد، وزن، نمایه توده بدن، درصد چربی بدن، سطوح سرمی IL-18 و hsCRP پیش و پس از دوره تمرین اندازه‌گیری شد. پروتکل تمرین مقاومتی شامل دوازده هفته تمرین با وزنه 3 جلسه تمرین در هفته و هر جلسه به مدت 60 دقیقه بود. یافته‌ها :به دنبال دوازده هفته تمرین مقاومتی سطوح سرمی IL-18 و hsCRP در گروه مداخله به طور غیرمعنی‌داری در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت. نتیجه‌گیری : اجرای تمرین مقاومتی به مدت دوازده هفته کاهش معنی‌داری در سطح سرمی IL-18 و hsCRPمردان چاق نداشت.
پژواک خاکی، زهرا روحی، سهیلا مرادی بیدهندی،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : لپتوسپیروزیس بیماری عفونی و زئونوزی است که توسط باکتری لپتوسپیرا ایجاد شده و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از حیوان به انسان انتقال می‌یابد. از آنجا که تشخیص سریع این بیماری می‌تواند در کنترل بیماری کمک شایانی نماید؛ این مطالعه به منظور تعیین سرووارهای شایع لپتوسپیرا با روش میکروآگلوتیناسیون (Microscopic Agglutination Test) در نمونه‌های سرمی انسان و دام انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 175 نمونه سرم دامی و 67 نمونه سرم انسانی مشکوک به لپتوسپیروزیس جمع‌آوری شده از استان‌های اردبیل، هرمزگان، گیلان، مازندران و قم طی سال‌های 91-1390 با استفاده از 20 آنتی‌ژن لپتوسپیرای زنده انجام شد. یافته‌ها : 99 نمونه دامی (56.5%) و 31 نمونه انسانی (46.2%) دارای عیار آنتی‌بادی علیه لپتوسپیرا بودند. از بین 20 سرووار بررسی شده؛ شایع‌ترین سرووار لپتوسپیرا در نمونه‌های دامی سرجو هارجو (61.9%) و در نمونه‌های انسانی سرجو سرجو (23%) بود. از میان 67 نمونه انسانی، 50 درصد را کشاورزان تشکیل دادند که در گروه سنی 40-20 سالگی قرار داشتند. علل آلودگی شامل تماس با آب آلوده (61.1%)، تماس با خون آلوده (28.3%) و سایر علل (10.4%) تعیین شدند. در تمامی نمونه‌های دامی و انسانی تیتر سرمی یک به چهارصد بالاترین فراوانی (19.4%) را نشان داد. نتیجه‌گیری : شایع‌ترین سرووار لپتوسپیرا نمونه‌های دامی و انسانی با روش میکروآگلوتیناسیون به ترتیب serjoe hardjo و serjoe serjoe تعیین شدند.
میشار کلیشادی، ماندانا کلیشادی، عبدالوهاب مرادی، مسعود بازوری، علیجان تبرائی،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : ناخنک چشمی یک ضایعه فیبروواسکولار است که گاهی سبب کاهش بینایی شده و هنوز علت مشخصی برای آن یافت نشده است. این مطالعه به منظور تعیین نقش ویروس اپشتاین‌بار در تشکیل ناخنک چشمی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 50 نمونه بافتی بیمارانی که تحت عمل جراحی ناخنک چشمی قرار گرفته بودند و 10 نمونه کونژنکتیوال طبیعی بیمارانی که تحت عمل جراحی چشمی غیر از ناخنک قرار گرفته بودند؛ انجام شد. وجود ویروس اپشتاین‌بار با استفاده از روش PCR بررسی شد. یافته‌ها : در بیماران تحت عمل جراحی ناخنک چشمی، 3 مورد (6 درصد) ابشتاین بار مثبت بود و نمونه‌های کنترل از این نظر منفی بودند. بین تشکیل ناخنک چشمی و عفونت با ویروس ابشتاین بار ارتباط آماری معنی‌داری یافت نشد. نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که ویروس ابشتاین بار در ایجاد ناخنک چشمی نقشی ندارد.
فتاح مرادی،
دوره 17، شماره 4 - ( زمستان 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : یافته‌های اندکی در زمینه اثر تمرین ورزشی بر سطح رزیستین و شاخص‌های جدید مقاومت انسولینی در افراد لاغر غیرفعال در دسترس است. این مطالعه به منظور تعیین اثر یک دوره تمرین مقاومتی بر سطح سرمی رزیستین و شاخص‌های مقاومت انسولینی در مردان لاغر غیرفعال انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 19 مرد لاغر غیرفعال به صورت تصادفی در دو گروه تمرین مقاومتی (9 نفر) و کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرین مقاومتی شامل دوازده هفته تمرین با وزنه، 3 جلسه تمرین در هفته و هر جلسه به مدت 60 دقیقه بود. ویژگی‌های عمومی آزمودنی‌ها، غلظت رزیستین سرم و شاخص‌های آدیپونکتین-رزیستین AR، مدل ارزیابی هومئوستاز-آدیپونکتین (HOMA-AD) و مقاومت انسولینی (IRAR) قبل و پس از دوره تمرین اندازه‌گیری شد. یافته‌ها : مقادیر HOMA-AD و IRAR در گروه تمرین مقاومتی در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (P<0.05)؛ اما غلظت رزیستین و AR کاهش آماری معنی‌داری نشان نداد. میانگین‌های اختلاف پیش‌آزمون - پس‌آزمون HOMA-AD و IRAR بین گروه‌های تمرین مقاومتی و کنترل کاهش آماری معنی‌داری مشاهده شد (P<0.05)؛ اما در مورد غلظت رزیستین سرم و AR تفاوت آماری معنی‌داری مشاهده نشد. هیچ‌کدام از این شاخص‌ها در گروه کنترل تغییر آماری معنی‌داری نیافت. نتیجه‌گیری : اجرای تمرین مقاومتی در مردان لاغر غیرفعال با بهبود مقاومت انسولینی (کاهش شاخص‌های HOMA-AD و IRAR) همراه است؛ اما تغییری در سطح رزیستین مردان لاغر غیرفعال ایجاد نکرد.

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.13 seconds with 46 queries by YEKTAWEB 4679
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)