11 نتیجه برای صفری
دکتر محمدرضا محمدی، مهدی رهگذر، سیدعباس باقرییزدی، دکتر بیتا مسگرپور، دکتر براتعلی ملکی، دکتر سید حسن حسینی، زهره صفری، فرزاد مؤمنی،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: بار اختلالات روانپزشکی در کشورهای پیشرفته تا حد زیادی به وسیله پرسشنامه های غربالگری و مصاحبه بالینی ساختار یافته شناسایی شده، ولی بررسی بار اختلالات روانپزشکی در کشور ما محدود و تعداد مطالعات انجام شده کم می باشد. برنامه ریزی برای ارایه خدمات اساسی بهداشت روان به افراد، نیازمند آگاهی از وضعیت موجود بیماری روانی در جامعه است. این مطالعه با هدف بررسی همه گیری شناسی اختلالات روانی در افراد 18 سال به بالاتر مناطق شهری و روستایی گلستان انجام گرفت. مواد و روش ها: نمونه مورد مطالعه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و سیستماتیک از بین خانوارهای موجود استان گلستان انتخاب گردید و از طریق تکمیل پرسشنامه اختلالات عاطفی و اسکیزوفرنیا (SADS) توسط کارشناسان روانشناسی در استان، جمعاً 518 نفر مورد مطالعه قرار گرفتند. تشخیص گذاری اختلالات بر اساس معیارهای طبقه بندی DSM-IV بود. یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد شیوع انواع اختلالات روانپزشکی در استان 14.69 درصد می باشد که این شیوع در زنان 18.14 درصد و در مردان 11.47 درصد بوده است. اختلالات اضطرابی و خلقی به ترتیب با 7.93 و 4.05 درصد، شایع ترین اختلالات روانپزشکی در استان بودند. شیوع اختلالات پسیکوتیک در این مطالعه 0.97 درصد، اختلالات عصبی- شناختی 1.16 درصد و اختلالات تجزیه ای 0.58 درصد بوده است. در گروه اختلالات اضطرابی، اختلال پانیک با 4.05 درصد و در گروه اختلالات خلقی افسردگی اساسی و اختلال هیپومانیک هر کدام با 1.93 درصد شیوع بیشتری داشته اند. نتیجه گیری: در این مطالعه 7.53 درصد افراد مورد مطالعه دچار حداقل یک اختلال روانپزشکی بودند. شیوع اختلالات روانپزشکی در استان در افراد گروه سنی 55-41 سال و بیشتر با 13.04 درصد، افراد طلاق گرفته یا جدا شده با 50 درصد، افراد ساکن در مناطق شهری استان با 11.03 درصد، افراد بی سواد با 12.75 درصد و افراد خانه دار با 13.22 درصد بیش از گروه های دیگر بود. لذا نتایج این تحقیق مسؤولیت سیاستگذاران و برنامه ریزان بهداشتی استان گلستان و کشور در رابطه با تدوین برنامه های عملی و اجرایی بهداشت روان را بیش از پیش روشن می سازد.
حمید آسایش، مصطفی قربانی، دکتر هادی سالاری، مرتضی منصوریان، رویا صفری،
دوره 12، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : سوءمصرف مواد مخدر یکی از معضلات و نگرانیهای عمده جهان امروز است و از آنجا که برخی از این عوامل مؤثر فردی و خانوادگی قابلیت تغییر و اصلاح دارند؛ با شناخت آنها میتوان برنامههای پیشگیرانه مؤرتر و مبتنی بر شواهد طراحی و اجرا کرد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط ویژگیهای فردی و خانوادگی و گرایش افراد به سوء مصرف مواد مخدر در معتادین خود معرف مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان اجرا گردید. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 120 معتاد مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان به عنوان گروه مورد و 120 نفر همسان شده از نظر سن و جنس به عنوان گروه شاهد طی سال 1387 انجام شد. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه توأم با مصاحبه بود. از آزمون کایاسکوئر و تی مستقل برای تجزیه و تحلیل روابط بین متغیرها استفاده شد. یافتهها : براساس یافتههای این مطالعه، داشتن تحصیلات دبیرستانی (OR=4.63, 95%CI:1.78-12.02) و دیپلم (OR=15.58, 95%CI: 4.09-50) شانس گرایش به مواد مخدر را نسبت به تحصیلات دانشگاهی افزایش داد. داشتن دوست یا دوستان معتاد شانس گرایش فرد به سوء مصرف مواد را 7.32 برابر (CI95%: 4.09-13.13) و سابقه سیگاری بودن فرد در گذشته یا حال شانس گرایش به مواد مخدر را 12.35 برابر (CI95%:6.65-22.93) افزایش داده است. همچنین افراد دارای شغل دائم نسبت به افرادی که شغل موقت داشتند؛ شانس کمتری (OR=0.109, 95%CI: 6.65-22.93) برای گرایش به مواد مخدر داشتند. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که اعتیاد دوستان، مصرف سیگار، تحصیلات پایین و بیکاری در گرایش به مواد مخدر مؤثر میباشد؛ لذا اقداماتی برنامهریزی شده برای کاهش این گونه عوامل خطر در بین افراد جامعه به ویژه جوانان، توسط خانواده و مسؤولین جامعه ضروری است.
دکتر محمدعلی خلیلی، محمدهادی مرتضوی، علیرضا ملاعباسی، مجید لطفی هرمزد آبادی، دکتر محمود اخوان تفتی، سمیه صفری ممزوجی،
دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : دوران حاملگی یکی از حساسترین و پرمخاطرهترین دوران زندگی است. مصرف موادمخدر از جمله داروی محرک و توهمزای اکستازی یا 3 و 4 متیلن دیاکسیمتآمفتامین (MDMA) میتواند مستقیماً این دوره را تحتالشعاع قراردهد. این مطالعه به منظور تعیین اثر داروی اکستازی در دوران حاملگی بر دستگاه تولید مثل موش ماده BALB/c انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 15 سر موش ماده از نژاد BALB/c با وزن تقریبی 25 گرم مورد استفاده قرار گرفتند. 10 سر موش در گروه تجربی و 5 سر موش در گروه کنترل به صورت تصادفی قرار گرفتند. حاملگی موشها پس از تحریک تخمکگذاری با داروی PMSG+hCG و جفتگیری ثبت شد. داروی اکستازی به میزان mg/kg5 به گروه تجربی و سالین فیزیولوژیک به گروه کنترل در روزهای 7 و 14 حاملگی تزریق شد. پس از فیکس کردن نمونهها، مقاطعی با ضخامت µm5 و فواصل منظم µm200 با استفاده از دستگاه میکروتوم دوار (Leitz, Germany) به صورت نمونهگیری تصادفی منظم از اجزاء دستگاه تناسلی موش تهیه گردید. از هر جزء دستگاه تناسلی 8 اسلاید انتخاب و پس از رنگآمیزی با رنگ هماتوکسیلین- ائوزین، وضعیت فولیکولهای تخمدان از نظر تعداد فولیکولهای بدوی، اولیه، ثانویه، بالغ، Atretic و همچنین اجسام زرد و سفید و نیز ساختار بافتی لوله رحم، شاخ رحم، تنه رحم و واژن در دو گروه تجربی و کنترل با میکروسکوپ نوری مطالعه شد. نتایج حاصله از شمارش فولیکولها با استفاده از نرمافزار SPSS-17 و آزمونهای کایاسکوئر و تست دقیق فیشر تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میزان فولیکولهای اولیه در گروه تجربی 18.42 درصد و در گروه کنترل به میزان 33.33 درصد افزایش یافت (P<0.01). در حالی که فولیکولهای بالغ در گروه تجربی افزایش چشمگیر داشت (P<0.03). همچنین تعداد اجسام سفید در گروه تجربی کمتر از اجسام سفید گروه کنترل بود (P<0.01). نتایج بهدست آمده از فولیکولهای بدوی ، ثانویه ، Atretic و جسم زرد تفاوت معنیداری را بین دو گروه نشان نداد. در نواحی لوله رحم و شاخهای رحم گروه تجربی تغییرات سلولی، به خصوص در مرز بین سلولی و در داخل لومن شاخ رحم مواردی با ماهیت ترشحی مشاهده شد. در دیگر بخشهای مجاری تولید مثل شامل جسم رحم و واژن بین دو گروه تغییرات بافتی - سلولی ایجاد نگردید. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که اکستازی با دوز 5 میلیگرم بر کیلوگرم در موشهای ماده باعث تغییرات بافتی بر روی ساختار سلولی بخش اولیه لولههای تولید مثل میشود. همچنین روند بالغ شدن فولیکولها را سرعت بخشیده و در روند تبدیل آنها به جسم سفید اثر بازدارنده دارد.
فرانک صفدری ده چشمه، تهمینه صالحیان، مهدی صفری، نسرین اکبری، فاطمه دریس، محبوبه نوربخشیان،
دوره 14، شماره 1 - ( بهار 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : اعمال جراحی شکمی و از جمله جراحیهای ژنیکولوژیک در بیماران سبب اختلال در حرکات معدی رودهای میشود. تغذیه زودرس و حرکت بیمار از مداخلات غیردارویی هستند که ممکن است در برگشت حرکات روده مفید واقع گردند. شروع زودرس تغذیه پس از سزارین هنوز بهطور روتین در بیمارستانها اجرا نمیشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر مایع درمانی خوراکی زودرس بر بازگشت عملکرد روده و رضایتمندی زنان نخستزا پس از عمل سزارین انتخابی تحت بیهوشی عمومی انجام شد. روش بررسی : این کار آزمایی بالینی روی 120 زن نخستزا پس از سزارین انتخابی تحت بیهوشی عمومی در بیمارستان هاجر شهرکرد طی ششماه اول سال 1387 انجام شد. زنان به صورت تصادفی در دو گروه 60 نفری مداخله و کنترل قرار گرفتند. در گروه مداخله تغذیه زودرس با مایعات شفاف 4 ساعت بعد از عمل، بدون در نظر گرفتن صدای روده و تغذیه جامد پس از سمع صدای روده انجام شد. تغذیه گروه کنترل 12 ساعت بعد از عمل با مایعات آغاز و در صورت تحمل، رژیم نرم و در وعده بعدی غذای معمولی دریافت نمودند. برگشت حرکات روده، زمان شروع حرکت بیمار، رضایتمندی و ترخیص از بیمارستان و عوارض در دو گروه با هم مقایسه گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-15 و آزمونهای آماری کایاسکوئر، تی تست، آنالیز واریانس یکطرفه تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین فاصله زمانی سمع صدای روده (1.38±9.5 ساعت در برابر 2.5±12.5)، دفع گاز (3.61±15.7 در برابر 4.1±22.4 ساعت)، زمان احساس حرکات روده (1.99±10.8 در برابر 3.4±15.7 ساعت) و دفع مدفوع (3.65±18.9 در برابر 4.8±23.4 ساعت) در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل به صورت معنیداری کوتاهتر بود (P<0.05). راهرفتن و پایین آمدن از تخت در گروه مداخله (14.1 ساعت) زودتر از گروه کنترل (18.8ساعت) بود (P<0.05). رضایتمندی گروه مداخله به طور معنیداری بیشتر از گروه کنترل بود (P<0.05). نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که تغذیه زودرس مایعات بعد از عمل سزارین انتخابی در مقایسه با روش معمول با برگشت سریعتر حرکات رودهای، تحرک سریعتر فرد و افزایش رضایتمندی همراه است.
دکتر حمید کریمان، دکتر جمشید جورابیان، دکتر علی شهرامی، دکتر حسین علیمحمدی، زهرا نوری، دکتر سعید صفری،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : وجود یک سیستم تریاژ کارآمد از نیازهای اساسی بخش اورژانس در راستای افزایش بهرهوری و کاهش عوارض ناشی از تاخیر در دسترسی به موقع خدمات است. این مطالعه به منظور ارزیابی دقت نسخه فارسی سیستم پنج سطحی (ESI) (emergency severity index) در تریاژ مراجعین به بخش اورژانس بیمارستان امام حسین (ع) انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی تریاژ پنج سطحی برای تمامی مراجعین (613 مرد و 437 زن) بخش اورژانس بیمارستان امامحسین(ع) تهران از فروردین ماه لغایت تیر ماه سال 1390 انجام شد. دادهها توسط یک پرسشنامه و بهطور مجزا توسط یک پرستار و یک متخصص اورژانس ثبت شد و سپس مورد مقایسه قرار گرفت. برای تعیین میزان توافق بین مشاهدهکنندگان (inter-rater agreement) تریاژ انجام شده توسط متخصص اورژانس و پرستار، ضریب کاپا مورد قیاس قرار گرفت و برای تعیین روایی، حساسیت و ویژگی تریاژ پنج سطحی از نرمافزار STATA-11.0 ، آزمونهای Chi-Square و Fisher و رسم جدول roctab استفاده شد و با پیامد بیماران مقایسه گردید. یافتهها : کاپای محاسبه شده برای تعیین میزان توافق بین مشاهدهکنندگان بین تریاژ پرستار و پزشک برابر 0.81 ؛ (95%CI: 0.79-0.83) تعیین شد. حساسیت و ویژگی تریاژ به ترتیب برای سطح یک 100% و 99.8% ؛ سطح دو 53.2% و 97.5% ؛ سطح سه 90.7% و 93.7% ؛ سطح چهار 67.1% و 98.3% و سطح پنج 98% و 94% تعیین شد. همچنین همپوشانی بالایی بین سطح تریاژ و پیامد بیماران مشاهده گردید (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که سیستم تریاژ پنج سطحی از دقت و صحت بالایی در تریاژ و همچنین تخمین پیامد بیماران برخوردار است و میتواند به عنوان یک سیستم کارآمد در تریاژ بیمارستانی مورد استفاده قرار گیرد.
هادی صفری، شاهرخ مکوند حسینی، حسین میلادی گرجی،
دوره 17، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : مواجهه با محرکهای استرسآور موجب ایجاد گستره متنوعی از پاسخهای سازگارانه و تغییراتی در اثرات دارویی اوپیوییدها میشود. مسیرهای عصبی مشترکی توسط مرفین و استرس فعال میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر استرس بیحرکتی مزمن و استرس حاد غرقهسازی در آب بر شدت نشانگان ترک مرفین بهدنبال تزریق نالوکسان در موشهای وابسته به مرفین انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار بهطور تصادفی به چهار گروه هشتتایی تقسیم شدند. گروهها شامل بدون استرس مزمن بیحرکتی وابسته به مرفین (گروه اول، کنترل)، وابسته به مرفین با استرس مزمن بیحرکتی روزانه (گروه دوم)، وابسته به مرفین با استرس حاد غرقهسازی در آب (گروه سوم) و وابسته به مرفین با استرس مزمن بیحرکتی روزانه به همراه استرس حاد غرقهسازی در آب (گروه چهارم) بودند. حیوانات در یک دوره 10 روزه (دو بار در روز به فاصله 12 ساعت به میزان 10 mg/kg) همزمان با یا بدون استرس بیحرکتی روزانه (یک ساعت در روز) وابسته به مرفین شدند. نشانههای قطع مرفین در روز 11 دو ساعت بعد از آخرین تزریق مرفین بهدنبال تزریق داخل صفاقی نالوکسان (2 mg/kg) مورد ارزیابی قرار گرفت. استرس غرقهسازی در آب در گروههای سوم و چهارم قبل از تزریق نالوکسان انجام شد. یافتهها : نشانههای کلی قطع مرفین در گروه استرس بیحرکتی مزمن و گروه استرس بیحرکتی مزمن + استرس حاد غرقهسازی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنیداری پایینتر بود (P<0.05). نشانههای درجهبندی شده شامل تعداد انقباضات شکمی و پرش در گروههای استرس بیحرکتی مزمن و استرس بیحرکتی مزمن + استرس حاد غرقهسازی در آب در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (P<0.05). نشانههای چک شده شامل لیسیدن آلت تناسلی به میزان 25 درصد در گروه استرس بیحرکتی در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (P<0.05). نتیجهگیری : استرس بیحرکتی مزمن با یا بدون استرس حاد غرقهسازی در آب شدت نشانههای وابستگی در مرفین را کاهش میدهد. بنابراین استرس بیحرکتی میتواند به عنوان یک روش در بهبود برخی نشانههای رفتاری بهدنبال قطع مرفین به کار گرفته شود.
ملک سلیمانی مهرنجانی، الهام صفری سنجانی، سمیرا نادری نورعینی،
دوره 19، شماره 2 - ( تابستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : بیسفنلآ (Bisphenol A: BPA) یک ماده تخریب کننده اندوکرینی است و بهعنوان یک آلاینده زیست محیطی از طریق تولید رادیکال آزاد موجب تخریب بافتی میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر روغن سیاه دانه در برابر سمیت ناشی از بیسفنلآ بر بافت کلیه موش نر نژاد NMRI به روش استریولوژیک انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 24 سر موش نر بالغ نژادNMRI با میانگین وزنی ٣±٣٢ گرم بهطور تصادفی به ٤ گروه 6تایی کنترل، بیسفنلآ (200 mg/kg/day)، بیسفنلآ (200 mg/kg/day) توام با روغن سیاهدانه (5 ml/kg/day) و روغن سیاهدانه (5 ml/kg/day) تقسیم و بهمدت 5 هفته بهصورت خوراکی تیمار شدند. در پایان، موشها تشریح، کلیه چپ آنها خارج، فیکس، برشگیری و پاساژ بافتی شد و با استفاده از روش هایدنهانآزان رنگآمیزی گردید. سپس مقاطع بافت کلیه با استفاده از تکنیک استریولوژی بررسی و نیز سطح مالوندیآلدئید سرم ارزیابی شد.
یافتهها : وزن و حجم کل کلیه، حجم کورتکس، حجم لولههای پیچیده نزدیک و دور و حجم لومن آن، حجم بافت بینابینی، حجم گلومرول، حجم تافت و همچنین سطح مالوندیآلدئید سرم در گروه بیسفنلآ نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری نشان داد (P<0.05). متغیرهای فوق در گروه بیسفنلآ بهعلاوه روغن سیاهدانه در مقایسه با میزان آنها در گروه بیسفنلآ بهطور معنیداری کاهش یافت (P<0.05).
نتیجهگیری : روغن سیاهدانه میتواند موجب کاهش سمیت استرس اکسیداتیو القاء شده توسط بیسفنلآ در بافت کلیه موش شود.
معصومه ساسانی، شهرزاد خرم نژادیان، رضا صفری،
دوره 19، شماره 2 - ( تابستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : ترکیبات نفتی آروماتیک جزء مهمترین آلایندههای آلی بوده که بهواسطه عوارض جانبی متعدد نظیر سرطانزایی، جهشزایی و سمزایی از خطرناکترین ترکیبات نفتی است. در بین باکتریهای تجزیه کننده ترکیبات آروماتیک، سودوموناسها بهواسطه توانایی تولید آنزیمهای تجزیه کننده از ابزارهای مهم بیولوژیک در جهت کاهش انواع آلایندهها از جمله هیدروکربنهای سهحلقهای آنتراسن است. این مطالعه به منظور ارزیابی توانایی سودوموناس آئروجینوزا جدا شده از مصب رودخانه برای تجزیه آنتراسن در مقیاس آزمایشگاهی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی – تحلیلی نمونهها از رسوبات مصب رودخانه بابلرود اخذ و پس از انتقال به آزمایشگاه در محیط کشت حداقل MSM (Minimal Salt Medium) کشت داده شدند. پس انجام تستهای بیوشیمایی و آزمایشات تکمیلی مولکولی، یکی از باکتریهای جدا شده سودوموناس آئروجینوزا بود. برای ارزیابی تجزیه بیولوژیکی آنتراسن توسط سودوموناس، از عواملی نظیر pH (دامنه 6.5 و 7.5)، دما (25 و 35 درجه سانتیگراد) و غلظت آنتراسن (150 و 200 میلیگرم در لیتر) استفاده شد. روند تغییرات آنتراسن و باکتری در زمانهای صفر، 24 و 48 ساعت به ترتیب با استفاده از دستگاه HPLC و قرائت جذب نوری با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر تعیین گردید.
یافتهها : شرایط بهینه برای تجزیه آنتراسن شامل pH=7.5، دمای 35 درجه سانتیگراد و غلظت 150 میلیگرم در لیتر از آنتراسن بود و با افزایش زمان انکوباسیون، روند تجزیه آنتراسن نیز سریعتر صورت گرفت. بازده تجزیه بیولوژیکی آنتراسن در حضور سودوموناس 50 درصد در طول دو روز بود که نشاندهنده توانایی بالای آنزیمی این باکتری است.
نتیجهگیری : با توجه به پتانسیل رشد بالای سودوموناس در محیطهای نامناسب و تولید طیف وسیعی از آنزیمهای تجزیه کننده توسط این باکتری میتوان از آن به عنوان باکتری شاخص برای حذف آنتراسن استفاده نمود.
سمیرا نادری نژاد، شهره باباصفری، فاطمه حقیرالسادات،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1397 )
چکیده
زمینه و هدف : اسانس آویشن به دلیل دارا بودن موادی نظیر فنلیک تیمول و کارواکرول دارای اثر ضدقارچی، ضدانگلی و ضدباکتریایی قوی است. به منظور افزایش حلالیت، حفاظت در مقابل اکسیداسیون و تبخیر و بهبود اثربخشی اسانس از درونگیری استفاده میشود. این مطالعه به منظور ارزیابی تجربی فرمولاسیون زیست سازگار فسفولیپیدی پگیله حاوی اسانس دو گونه گیاه آویشن شیرازی و دنایی و تعیین خاصیت ضدقارچی سامانه نانویی گونه آویشن شیرازی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی لیپوزومهای حاوی اسانس دو گونه گیاه آویشن با روش هیدراتاسیون فیلم نازک تهیه شدند و بعد از کاهش اندازه، ذرات از نظر مورفولوژی، اندازه، پتانسیل زتا و برهمکنش شیمیایی مشخصهیابی شدند. اثر نوع فسفولیپید، اثر میزان کلسترول و نوع گونه آویشن بر روی بازده بارگذاری بررسی شد. در نهایت خاصیت ضدقارچی سامانه حاوی اسانس گونه آویشن شیرازی از نظر سه شاخص حداقل غلظت کشندگی، حداقل غلظت بازدارندگی و قطر هاله عدم رشد بر روی قارچ تریکوفیتون منتاگروفیتس مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها : اسانس آویشن با بازده بیش از 80 درصد درون لیپوزوم بارگذاری شد. فرمولاسیون بهینه متشکل از 10 درصد کلسترول و 90درصد فسفولیپید فسفاتیدیل کولین سویا به همراه 3 درصد پلی اتیلن گلیکول و اسانس آویشن با غلظت 0.5mg/ml بود. ذرات، آنیونی و دارای ساختار کروی با اندازه کمتر از 100 نانومتر بودند. هیچگونه فعل و انفعال شیمیایی بین لیپوزوم و اسانس یافت نشد. فرمولاسیون تهیه شده از نظر شیمیایی پایدار بوده و به طور کلی اسانس ماهیت خود را درون سامانه حفظ نمود. سامانه دارویی- نانویی گونه آویشن شیرازی در مهار رشد قارچ تریکوفیتون منتاگروفیتس موثر بود.
نتیجهگیری : تهیه فرمولاسیون بهینه لیپوزومی حاوی اسانس آویشن تحت تاثیر نوع و مقدار فسفولیپید و کاملاً مستقل از نوع گونه آویشن مورد استفاده بود. همچنین درونگیری باعث افزایش خاصیت ضدقارچی اسانس گونه آویشن شیرازی گردید.
فیروزه درخشانپور، محمدرضا محمدی، هادی زرافشان، آمنه احمدی، لیلا کاشانی، نیلوفر بشیری، سیده مریم موسوی، آلیدا کرد، اعظم کابوسی، آرزو رضایی، فاطمه صفری، سیده مریم هاشمی نسب،
دوره 22، شماره 3 - ( پاييز 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات رفتاری در کودکان و نوجوانان، اختلالاتی شایع و ناتوان کننده هستند که برای خانوادهها و خود افراد مشکلات بسیاری را ایجاد میکند و با شیوع بالایی از مشکلات و پیامدهای منفی اجتماعی همراه است. این مطالعه به منظور تعیین شیوع اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان شهر گرگان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی مقطعی روی 1025 نفر از کودکان و نوجوانان (50 درصد پسر و 50 درصد دختر) در محدوده سنی 18-6 سال در شهر گرگان طی سال 1397 انجام شد. نمونهگیری به روش تصادفی خوشهای در جمعیت عمومی و مصاحبه با مراجعه به درب منازل توسط روانشناسان دوره دیده بهعمل آمد. اختلالات روانپزشکی با استفاده از نسخه دیجیتال آزمان K-SADS مورد بررسی قرار گرفت. اختلالات روانپزشکی شامل اختلال خلق، اختلال رفتاری، اختلال عصبی تکاملی، اختلال سوء مصرف مواد و اختلال دفعی بودند.
یافتهها: شیوع کلی اختلال روانپزشکی در کودکان و نوجوانان 13.2 درصد (135 نفر) تعیین شد. میزان شیوع در پسران (14.3 درصد) بهطور غیرمعنیداری بیشتر از دختران (12.1 درصد) بود. شیوع در مناطق شهری (14.1 درصد) به طور غیرمعنیداری بیشتر از مناطق روستایی (9.4 درصد) بود. بیشترین شیوع در گروه سنی 9-6 سال (17.8 درصد) تعیین شد که در مقایسه با محدوده سنی 14-10 سال (13.1 درصد) و 18-15 سال (8.4 درصد) از نظر آماری معنی دار بود (P<0.05). شیوع اختلال دفعی، اختلال رفتاری، اختلال اضطراب و اختلال عصبی تکاملی به ترتیب به میزان 6.1 درصد، 6 درصد، 4.8 درصد و 3.3 درصد تعیین گردید.
نتیجهگیری: میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان شهر گرگان در مقایسه با دیگر مطالعات داخل و خارج از کشور در دامنه متوسط قرار دارد.
حسن صفری، مرتضی کاشفی الاصل، مژگان زعیم دار، یوسف دادبان شهامت، رضا مرندی،
دوره 23، شماره 4 - ( زمستان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: حضور بسیاری از رنگهای سنتتیک در محلولهای آبی میتواند باعث سرطانزایی و جهشزایی شده و بر سلامت انسان تاثیر گذارد. راکتیو قرمز 198 یکی از انواع رنگهای آزو با ساختار پیچیده، خصوصیات سمی، سرطانزایی، جهشزایی و پایدار در محیط زیست است که از طریق فاضلاب صنایع نساجی به محیط زیست تخلیه میشود. در این مطالعه میزان تجزیه و معدنیسازی رنگ راکتیو قرمز 198 توسط فرایند هیبریدی UV/US/H2O2/O3 (تابش فرابنفش، اولتراسونیک، پراکسید هیدروژن و ازن) به صورت مجزا و تلفیقی بررسی گردید.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی متغیرهای مورد مطالعه بر فرایند معدنیسازی رنگ شامل حضور گاز ازن و پرتوهای ماورای بنفش و نیز غلظت اولیه رنگ، اولتراسونیک، زمان تماس، pH و پراکسید هیدروژن بررسی شدند. طراحی، آنالیز و بهینهسازی آزمایشات توسط نرمافزار طراحی آزمایشات با مدل مکعب مرکزی انجام و شرایط بهینه آن مشخص گردید.
یافتهها: حداکثر راندمان حذف رنگ تحت شرایط بهینه شامل غلظت اولیه رنگ 200mg/L ، زمان واکنش 34 دقیقه، غلظت پراکسید هیدروژن 27 Mg/L و pH=9 در شرایط حضور جریان گاز ازن، پرتوهای ماورابنفش و امواج اولتراسونیک به میزان 100 درصد حاصل شد. همچنین درصد عوامل اثرگذار بر حذف رنگ شامل گاز ازن، UV، غلظت اولیه رنگ، US، زمان تماس، pH و پراکسید به ترتیب 58.8% ، 19.3% ، 2.3% ، 1.5% ، 1.1% ، 0.6% و 0.2% به دست آمدند.
نتیجهگیری: فرایند هیبریدی UV/US/H2O2/O3 با داشتن مزایایی از قبیل عملکرد و سرعت بالا برای تصفیه فاضلابهای سخت تجزیهپذیر و رنگی توصیه میشود.