29 نتیجه برای صادقی
دکتر محمدرضا علویان قوانینی، دکتر شهرام صادقی، پیمان جعفری،
دوره 5، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1382 )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی رفلکس Tp)H)، یکی از روشهای تشخیصی الکتروفیزیولوژیک است که درگیری ریشه عصبی اولین عصب ساکرال (S1) را ارزیابی می کند. این رفلکس، مسیری نسبتا طولانی را طی می کند و حساسیت تشخیصی آن برای ضایعات خفیف ریشه S1 کم است؛ لذا محققین سعی کرده اند که طول این مسیر را کوتاه کنند؛ بررسی قومی مرکزی رفلکس Tc)H)، یکی از این تلاشهاست که احتمالا دقت آن برای تشخیص رادیکولوپاتی S1 از رفلکس H بیشتر است. این مطالعه به منظور بررسی عوامل موثر بر آن و نیز معادله رگرسیون مربوطه انجام شد.مواد و روشها: پس از توضیح روش بررسی،40 داوطلب سالم مورد مطالعه قرار گرفتند که 26 نفر(65 درصد) مرد و 14 نفر(35 درصد) زن بودند. میانگین سن این گروه 37 سال و میانگین طول ساق نیر 36.4 بود. ثبت رفلکس (TP,Tc)H از عضله گاستروکنمیوس - سولئوس راست بر اساس تحریکاتsubmaximal و با مدت یک هزارم ثانیه و با کنترل دما انجام گردید. یافته ها: میانگین Tp و انحراف معیار آن به ترتیب 28.8 ms و 1.66 ms بود:ms) هزارم ثانیه) میانگین Tc و انحراف معیار آن به ترتیب 6.78 ms و 0.6 ms بود. بین Tc و طول ساق ارتباط معنی دار وجود داشت(P<0.05) . ارتباط Tc و سن معنی دار بود(P<0.05) . بین Tp و هر دو متغیر سن و طول ساق ارتباط معنی دار وجود داشت. بین Tc و Tc نیز ارتباط معنی دار وجود داشت (P<0.05) همچنین معادلات رگرسیونیTc=0.04L+5.28، Tc=0.07Tp+4.56، Tp=0.04A+0.3L+16.13 حاصل شد :L) طول ساق بر حسب سانتیمتر، :A سن بر حسب سال، Tp و Tc: بر حسب هزارم ثانیه.(نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مطالعه، به نظر می رسد که برای باریکتر کردن محدوده نرمال، باید در بررسیهای بالینی، طول ساق را نیز مد نظر قرارداد. از طرف دیگر لازم است تحقیقات بیشتری درباره حساسیت ویژگی روش مزبور در تشخیص رادیکولوپاتی S1 و مقایسه آن با سایر روشها انجام گیرد.
دکتر سکینه محمدیان، دکتر حمیدرضا بذرافشان، دکتر عبدا.. صادقینژاد،
دوره 5، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1382 )
چکیده
امروزه هورمون رشد سنتتیک در مقادیر قابل توجه در دسترس می باشد و به دلیل اثرات محرک رشد و آنابولیک آن در اختلالات متنوعی در اطفال و بالغین استفاده می گردد. اثرات مفید هورمون رشد در درصد کمی از بیماران با کوتاهی قد در بچه ها و در بالغین با کمبود شدید هورمون رشد و یا سندرم اکتسابی نقص ایمنی (AIDS) به اثبات رسیده است. استفاده از هورمون به صورت تجربی دربرخی علل کوتاهی قد و شرایط کاتابولیسمی متعدد صورت می گیرد. به نظر می رسد که با گذشت زمان موارد استفاده درمانی با این هورمون افزایش خواهد یافت.
دکتر ژیلا ترابی زاده، دکتر عباسعلی کریمپور ملکشاه، دکتر مهرانگیز صدوقی، سید سعید صادقی دارابی،
دوره 6، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: آلومینیوم که سومین عنصر فراوان پوسته زمین است، ماده ای سمی برای بدن محسوب می شود. اثرات سمی آن بر بدن حیوانات آزمایشگاهی بالغ مورد مطالعه فراوان قرار گرفته است. اما مطالعات در خصوص اثرات این عنصر در تکوین جنین و سمیت آن برای جنین کافی نبوده و گزارشات موجود متناقض می باشند. در این تحقیق بروز ناهنجاری های مادرزادی خارجی در جنین های موش به دنبال قرار گرفتن در معرض کلرید آلومینیوم در یک دوره زمانی کوتاه، مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش ها: موش های سفید NMRI با وزن 24 الی 33 گرم مورد استفاده قرار گرفتند. روز مشاهده پلاک واژنی به عنوان روز صفر حاملگی در نظر گرفته شد و موش ها به طور تصادفی در 6 گروه 12 تایی جای داده شدند. در سه گروه اول به ترتیب روزهای دهم، یازدهم و دوازدهم حاملگی یک دوز کلرید آلومینیوم به میزان mg/kg 150 به صورت داخل صفاقی تزریق شد. در سه گروه دیگر به عنوان گروه های شاهد در روزهای یاد شده مقدار 0.3 میلی لیتر سرم فیزیولوژیک تزریق شد. موش ها در روز پانزدهم کشته شده و جنین ها از رحم بیرون آورده شدند و پس از وزن کردن و اندازه گیری طول سری- دمی (CR) با استفاده از استریومیکروسکوپ وقوع ناهنجاری های ساختمانی خارجی مورد مطالعه قرار گرفتند.یافته ها: میانگین وزن جنین ها در گروه های تجربی روزهای دهم، یازدهم و دوازدهم به طور معنی داری کمتر از گروه های شاهد بوده است (P<0.05). اما طول CR تفاوتی را نشان نداده است. فراوانی ناهنجاری های خارجی در گروه های تجربی یاد شده به ترتیب 47.0، 37.0 و 33.1 درصد و در گروه های شاهد به ترتیب 9.8، 10.2 و 8.7 درصد بوده است که اختلاف بین گروه های تجربی و شاهد معنی دار بوده است (P<0.05).نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که کلریدآلومینیوم دارای اثر سمی و تراتوژنیک بر جنین های موش بوده و حتی در معرض قرار گرفتن جنین ها برای یک دوره کوتاه می تواند باعث بروز ناهنجاری های ساختمانی در آنها شود.
دکتر صادقعلی تازیکی، دکتر مهدی صادقی فر، ناصر بهنام پور،
دوره 6، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: از جمله شایع ترین اختلالات روانپزشکی، بیماری های اضطرابی می باشد که در تمام سنین به ویژه سنین جوانی و میان سالی خود را نشان می دهد. بعضی از اقشار جامعه از جمله مراقبین پرواز برج های مراقبت فرودگاه به علل متعدد نسبت به این بیماری ها آسیب پذیر می باشند. هدف از انجام این مطالعه بررسی سطح اضطراب پرسنل برج مراقبت فرودگاه مهرآباد و تعیین رابطه بین متغیرهای مختلف مثل سن، سابقه کار، جنس و میزان تحصیلات، تاهل، مصرف سیگار، ورزش کردن، رضایت شغلی با سطح اضطراب می باشد.مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد که به صورت مقطعی در بهار سال 1382 انجام شده است. جمعیت مورد مطالعه تمامی پرسنل (101 نفر) برج مراقبت پرواز فرودگاه مهرآباد تهران بودند که با استفاده از پرسشنامه استاندارد 33 سوالی اضطراب مورد مطالعه قرار گرفتند و رابطه اضطراب به عنوان یک متغیر وابسته با 8 متغیر مستقل ذکر شده، سنجیده شد.یافته ها: در این جامعه آماری 22.8 درصد اضطراب ناچیز تا مرزی، 52.5 درصد اضطراب خفیف تا متوسط و 24.8 درصد اضطراب شدید تا بسیار شدید داشتند. ارتباط رضایت شغلی و سطح اضطراب از آماری معنی داری بوده است در صورتی که رابطه سابقه کار، سطح تحصیلات، سن، تاهل، سیگار، ورزش و سطح اضطراب از نظر آماری معنی دار نبود. نتیجه گیری: افزایش رضایت شغلی نقش مهمی در پیشگیری از اضطراب دارد و با توجه به این که عدم تمرکز ناشی از اضطراب در این شغل حساس، می تواند منشا حوادث ناگوار باشد، لذا پیشنهاد می شود که مسوولین مربوطه با انتخاب مناسب افراد و همچنین برقراری شرایط مناسب جهت ایجاد رضایت شغلی، گامی مهم در ارتقا سطح ایمنی پروازهای هوایی بردارند.
دکتر زهره مظلوم، سکینه شب بیدار، دکتر کامران آقا صادقی، دکتر عبدالرضا رجایی فرد،
دوره 8، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: هیپرکلسترولمی عامل خطری برای آتروسکلروز است که به تغییرات چربی و کلسترول رژیم جواب متفاوتی می دهد. مطالعات قبلی اثرات متناقضی را از تاثیر لسیتین بر کلسترول و تری گلیسرید پلاسما گزارش نموده اند. این مطالعه به منظور بررسی ویژگی های هیپوکلسترولمیک لسیتین در بیماران مبتلا به هیپرکلسترولمی انجام شد.روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 61 بیمار (27 مرد و 34 زن) با میانگین سنی 14±44 سال، مبتلا به هیپرکلسترولمی مراجعه کننده به درمانگاه مطهری شیراز به طور تصادفی به 2 گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. گروه مورد روزانه 3 عدد کپسول لسیتین (1200 میلی گرم) حاوی 420 میلی گرم فسفاتیدیل کولین، به مدت 6 هفته دریافت کرد. وزن، شاخص توده بدن (BMI) و غلظت چربی های خون در ابتدا و انتهای 6 هفته اندازه گیری شد.یافته ها: مقایسه وزن بدن و نیز شاخص توده بدنی بین گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری را بین دو گروه نشان نداد. میانگین غلظت کلسترول تام، کلسترول LDL و تری گلیسیرید پایین تر و کلسترول HDL بالاتر در گروه مورد در مقایسه با قبل از مطالعه به دست آمد. علاوه بر آن مقایسه میانگین کلسترول تام، کلسترول LDL و تری گلیسرید بین دو گروه کاهش مشخصی را در غلظت کلسترول تام، کلسترول LDL و تری گلیسرید همراه با افزایش مشخص در غلظت کلسترول HDL در گروه مورد نشان داد (0.05>P).نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که لسیتین می تواند نقش مهمی در بهبود هیپرکلسترولمی داشته باشد و از ویژگی هیپوکلسترولمیک آن می توان در درمان هیپرکلسترولمی استفاده نمود.
محمدمهدی اصلانی، علی صادق شش پلی، سیاوش صادقیان، محمد یوسف علیخانی،
دوره 9، شماره 2 - ( تابستان 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : اشریشیاکلیهای تولیدکننده شیگاتوکسین (STEC) به سروتایپهای مختلفO تعلق داشته و یکی از عوامل اتیولوژیک اسهال میباشند. سویههای STEC نه تنها به عنوان عامل انتریت همراه با سالمونلاهای غیرتیفوئیدی و کمپیلوباکتر مطرح میباشند، بلکه عامل ایجاد دو عارضه مهم سندرم اورمی همولیتیک و کولیت هموراژیک نیز هستند. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی اشریشیاکلی تولیدکننده شیگاتوکسین در بیماران با کولیت هموراژیک مراجعهکننده به بیمارستانهای تهران بود.
روش بررسی : در این پژوهش فراوانی اشریشیاکلیهای تولیدکننده شیگاتوکسین (STEC) در افراد با کولیت هموراژیک در دو جمعیت انسانی شامل افراد مبتلا به کولیت هموراژیک (گروه بیماران 70 نمونه) و افراد دارای اسهال (گروه کنترل 70نمونه)در 6 ماه اول سال 1383 مورد بررسی قرار گرفت. برای جستجوی ژن stx و یافتن سویههای STEC از روش PCR و برای شناسایی سروگروپهای STEC از روش آگلوتیناسیون روی لام با استفاده از آنتیسرمهای اختصاصی استفاده گردید. سپس با تکثیر ژن flic و برش محصول PCR با آنزیم HhaΙ و مقایسه با بانک اطلاعاتی ژن flic سروتیپهای سویهها مشخص گردید.
یافتهها : 2 نمونه (9/2 درصد) از جمعیت بیماران مبتلا به کولیت هموراژیک و 12 نمونه (1/17 درصد) از جمعیت افراد اسهالی دارای STEC بودند. این یافتهها حاکی از آن است که بین جداسازی STEC و کولیت هموراژیک ارتباط معنیداری وجود نداشت. ولی بین اسهال و جداسازی STEC رابطه معنیداری وجود داشت(05/0P<). سروتیپهایی که دراین مطالعه جدا شدند عبارتند از: O142:H48 در گروه بیماران و O111:H23,O26:H4,O126:H6,O126:H47 در گروه کنترل که در هیچ گزارشی از آنها به عنوان عامل کولیت هموراژیک یاد نشده است.
نتیجهگیری : با توجه به نتایج به دست آمده، رابطه مشخصی میان STEC و کولیت هموراژیک در جمعیت مورد مطالعه این تحقیق مشاهده نشد. عدم وجود ارتباط بین جداسازی STEC و کولیت هموراژیک میتواند ناشی از عدم وجود سروتیپهای شایع در این عارضه مانند سروتیپO157:H7 در ایران باشد.
دکتر مهرداد جهانشاهی، دکتر یوسف صادقی، دکتر احمد حسینی، دکتر ناصر نقدی،
دوره 10، شماره 1 - ( بهار 1387 )
چکیده
زمینه و هدف : در هیپوکامپ اصلی علاوه بر نورونهای هرمی، آستروسیتها نیز نقش بسیار مهمی را در تبادلات یونی، رهائی نوروترانسمیترها و حتی حافظه ایفا میکنند. حافظه و یادگیری مفاهیم بسیار نزدیکی هستند. در واقع آموزش نیازمند برخی امکانات برای ذخیره اطلاعات و مکانیسمهای نگهداری اطلاعات شبیه به حافظه است. هدف ما از این مطالعه تعیین تاثیر آموزش فضائی روی تعداد آستروسیتهای هیپوکامپ موش صحرائی بود. روش بررسی: در این مطالعه تجربی با استفاده از روش ماز آبی موریس (MWM) و روش حافظه مرجع (Reference memory)، 10 سر موش صحرائی آزمایشگاهی نر از نژاد wistar به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. پس از انجام آزمایشات آموزشی مغز موشهای صحرائی خارج و برای انجام مراحل آمادش بافتی، از مغزها برشهای سریال تهیه و با رنگآمیزی اختصاصی PTAH رنگآمیزی شدند. دادههای به دست آمده مورد ارزیابی آماری قرار گرفتند. یافتهها : نتایج ما نشان داد که تفاوت آماری معنیداری بین تعداد آستروسیتهای نواحی CA1 ، CA2 و CA3 در گروه حافظه مرجع با گروه کنترل وجود دارد. در واقع تعداد آستروسیتها در هر سه ناحیه در گروه Ref.m. با میانگین و انحراف معیار 21/25±57/118، 59/23±91/58 و 14/31±6/116 نسبت به گروه کنترل با میانگین و انحراف معیار 29/17±49، 21/25±8/48 و 22/11±95/41 به ترتیب در نواحی CA1، CA2 و CA3 افزایش داشت. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که آموزش حافظه مرجع میتواند موجب افزایش تعداد آستروسیتها در نواحی مختلف هیپوکامپ گردد.
دکتر مهرداد جهانشاهی، دکتر یوسف صادقی، دکتر احمد حسینی، دکتر ناصر نقدی،
دوره 10، شماره 3 - ( پاييز 1387 )
چکیده
زمینه و هدف : شکنج دندانهای (Dentate gyrus) بخشی از تشکیلات هیپوکامپی است که در رابطه با حافظه و یادگیری دخالت دارد. آستروسیتها از جمله سلولهای نوروگلیا در بافت عصبی هستند که نقش مهمی را در فعالیتهای نورونها از جمله رهاسازی نوروترانسمیترها و تولید سیناپس بهعهده دارند. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزشهای فضائی بر تعداد سلولهای آستروسیت شکنج دندانهای موش صحرائی انجام شد. روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 18 سر موش صحرائی نر بالغ از نژاد ویستار با استفاده از روش ماز آبی موریس و دو روش حافظه مرجع و حافظه کاری انجام شد. پس از انجام آزمایشات آموزشی مغز موشهای صحرائی خارج شد. به منظور انجام مراحل آمادش بافتی، از مغزها برشهای سریال تهیه گردید و با رنگآمیزی اختصاصی PTAH رنگآمیزی شد. دادههای به دست آمده با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری Compaired T-test و One-way ANOVA مورد ارزیابی آماری قرار گرفتند. یافتهها : بین تعداد آستروسیتها در گروه حافظه مرجع (98/5±57/300) و گروه کنترل (61/22±73/73) تفاوت آماری معنیداری وجود داشت (05/0P<). همچنین تفاوت آماری معنیداری نیز بین گروه حافظه کاری (11/4±77/375) و گروه کنترل بهدست آمد. با مقایسه دو گروه آموزش دیده مشخص شد که تفاوت آماری معنیداری نیز بین دو گروه وجود دارد و تعداد آستروسیتها به ترتیب از گروه کنترل به حافظه مرجع و از حافظه مرجع به حافظه کاری افزایش یافته بود (05/0P<). نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که یادگیریهای فضائی مانند روشهای حافظه مرجع و کاری موجب افزایش تعداد آستروسیتها در شکنج دندانهای شده و این افزایش میتواند با طول دوره آموزش مرتبط باشد.
محمدعلی سلیمانی، رضا مسعودی، نسیم بهرامی، مصطفی قربانی، طاهره صادقی،
دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : سیستم طبقهبندی شدت بیماریها با عنوان APACHE II (Acute Physiology and Chronic Health Evaluation II)، به عنوان یک ابزار استاندارد، شاخصی برای بررسی میزان مرگ و میر بیماران، ارزیابی کیفیت مراقبتهای ارائه شده و شناسائی بیماران مزمن در مطالعات بهکار میرود. این مطالعه به منظور پیشبینی درصد موارد مرگ و میر بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان کوثر قزوین با استفاده از ابزار APACHE II انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 204 بیماری که با تشخیصهای مختلف در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان کوثر قزوین طی سال 1386 بستری شده بودند؛ انجام شد. نمونهگیری به روش مبتنی بر هدف صورت گرفت. دادهها با استفاده از پرسشنامه مشخصات فردی و ابزار APACHE II گردآوری شدند. یافتهها : از 204 بیمار بستری در بخش مراقبتهای ویژه، 147 نفر (1/72 درصد) زنده ماندند. میانگین نمره APACHE II بیماران 38/11 (حداقل صفر و حداکثر 41) بود. میزان پیشبینی مرگ 26/30 درصد بود؛ در حالی که میزان مرگ 9/27 درصد مشاهده شد. بین نمره APACHE II و پیشبینی میزان مرگ و میر بیماران ارتباط معنیداری وجود داشت (r=0.976, p<0.05) . میانگین نمره APACHE II در بیمارانی که زنده ماندند؛ 97/13 و در بیمارانی فوت شد 36/25 به دست آمد (t=9.93, p<0.05). نتیجهگیری : نتایج مطالعه نشان داد که APACHE II به شکل بسیار دقیق، میزان مرگ و میر بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه را پیشبینی کرده و همچنین در پیشبینی روند درمان بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه مفید است.
دکتر سیدابراهیم صادقی، محمد نبی رحیمیان، رحیمه رزمی، دکتر غلامرضا عبداللهی فرد،
دوره 12، شماره 3 - ( پاييز 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از عوارض نسبتاً شایع بیحسی نخاعی، سردرد پس از سوراخ شدن پرده سخت شامه [Post dural puncture headache (PDPH)] میباشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر تک دوز آمینوفیلین داخل وریدی در پیشگیری از سردرد بعد از سوراخ شدن سخت شامه در بیماران تحت بیحسی نخاعی برای سزارین انتخابی انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی دوسوکور تصادفی ، 120 بیمار تحت سزارین انتخابی با بیحسی نخاعی در بیمارستان شهیدمطهری مرودشت طی سال 1387 مطالعه شدند. پس از کلامپ نمودن بندناف نوزاد، به 60 نفر از بیماران (گروه مداخله) آمینوفیلین وریدی به میزان 1.5 mg/kg/body weight به آهستگی تجویز شد. در 60 بیمار (گروه دارونما) از نرمال سالین استفاده گردید. بیماران در زمانهای 1، 4، 24 و 48 ساعت بعد از اتمام عمل از لحاظ بروز سردرد ارزیابی شدند. یافتهها : میزان بروز سردرد پس از سوراخ شدن پرده سخت شامه طی 24 ساعت اول پس از عمل در 5 درصد از بیماران گروه مداخله و 31 درصد از بیماران گروه دارونما دیده شد (P<0.001). میزان PDPH در 48 ساعت پس از عمل در بیماران گروه مداخله و دارنما به ترتیب 5 و 23.3 درصد تعیین شد که این اختلاف از نظر آماری معنیدار بود (P<0.004). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که استفاده از آمینوفیلین داخل وریدی به میزان 1.5 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن در بیحسی نخاعی، سردرد را به طور معنیداری کاهش میدهد.
سیدمهدی سادات، دکتر رضوان ذبیح الهی، روح اله وهاب پور، دکتر سیدداور سیادت، فوزیه جوادی، دکتر عباس رضایی، دکتر کاظم پریور، دکتر محمدرضا آقاصادقی،
دوره 12، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : ویروس نقص ایمنی انسان (HIV) از خانواده رتروویریده و عامل سندرم نقص ایمنی اکتسابی (AIDS) میباشد. تهدیدی که عفونت HIV برای نظام سلامت جهانی ایجاد کرده؛ باعث شده است که مطالعه برای دستیابی به ترکیبات ضدویروسی جدید و همچنین طراحی و تولید واکسن HIV اهمیت ویژهای پیدا کند. این مطالعه به منظور ساخت ویریونهای HIV با توان یک سیکل همانندسازی با نام (Single Cycle Replicable) با استفاده از پروویروسهای بدون آنزیم رونوشت بردار معکوس (RT) انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی ویریونهایی به نام SCR HIV با قابلیت یک سیکل تکثیر، به وسیله ترانسفکشن همزمان سه پلاسمید pmzNL4-3, pMD2.G, pSPAX.2 به سلولهای HEKتولید و سپس توان همانندسازی این ویریونها در سه رده سلول MT-2, HEK و سلولهای طحال موش با بررسی روش الیزا برای ترشح p24 و میزان تشکیل سنسیشیوم بررسی گردید. همچنین عفونتزایی ویریونهای نسل دوم روی سلولهای MT-2 مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتهها : نتیجه بررسیهای انجام شده نشاندهنده توان مناسب تولید ویریونهای SCRدر تمامی سلولهای مورد بررسی میباشد. همچنین تمامی آنتیژنهای HIV به شکل طبیعی خود به وسیله همانندسازی ویریونهای SCR تولید میشوند؛ اما این اجسام ویروسی نسل دوم بهطور کامل از نظر توانایی تکثیر، غیرفعال میباشند. نتیجهگیری : این مطالعه توانست ویریونهای SCR را تولید نماید که کاندید مناسبی برای واکسن HIV بوده و همچنین با توجه به توان یک سیکل زندگی ویریونهای SCR نیازمند تمهیدات شدید ایمنی زیستی مورد نیاز در مطالعات رتروویروسها نمیباشد.
مهرانگیز راوریان، محمدهادی صادقیان، سعید ابراهیم زاده، دانیال دانشور،
دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : در مطالعاتی ارتباط احتمالی بین لوسمی حاد و برخی گروههای خونی گزارش شده است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی گروههای خونی در بیماران مبتلا به لوسمیهای حاد انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه مورد - شاهدی 214 بیمار (132 مرد و 82 زن) مبتلا به لوسمی حاد بستری شده در بیمارستان قائم (عج) مشهد طی سالهای 86-1380 و 117026 داوطلب سالم اهداء کننده خون به عنوان گروه شاهد بررسی شدند. اطلاعات مربوط به سن، جنس و گروه خونی بیماران و افراد سالم به ترتیب از پروندههای موجود در بایگانی بیمارستان و سازمان انتقال خون استخراج گردید. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری Chi-Square ، فیشر و Odds ratio تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها : فراوانی گروههای خونی A ، B ، AB ، O و RH مثبت به ترتیب در گروه بیماران مبتلا به لوسمیهای حاد 23.8%، 32.8%، 7%، 36.4% و 90.7% و در افراد سالم به ترتیب 29.8% ، 27.4% ، 8.9% ، 33.9% و 88.3% تعیین شد. آزمونOdds Ratio ارتباط معنیداری را بین گروههای خونی و خطر ابتلاء به لوسمی حاد نشان نداد. آزمون Odds ratio رابطه معنیداری بین گروههای خونی B و خطر ابتلاء به لوسمی حاد در جنس مونث را نشان داد (OR=0.571, 95% CI: 0.358-0.908, P=0.021)
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که گرچه فراوانی گروههای خونی (RH, ABO) در بیماران مبتلا به لوسمی حاد مشابه افراد سالم است؛ اما احتمالاً افراد با گروه خونی B دارای شانس بیشتری برای ابتلاء به لوسمی لنفوبلاستیک حاد در جنس مونث میباشند.
روناک شعبانی، دکتر مهرداد جهانشاهی، دکتر محسن نوروزیان، دکتر یوسف صادقی، دکتر نسرین سادات اعظمی،
دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : تغییرات مورفولوژیک در نقاط مختلف مغز از جمله هیپوکامپ و شکنج دندانهای که دارای تغییرات شکلپذیر (پلاستیسیتی) زیادی هستند؛ به دنبال تزریق داروهای اعتیادآور در مطالعات انسانی و حیوانی مشاهده شده است. ازسوی دیگر، شواهد نشان دادهاند که آستروسیتها به طور فعال در شکلپذیری سیناپسی شرکت دارند. این مطالعه به منظور تعیین اثر پدیده ترجیح مکانی شرطی شده (CPP) بر ساختار سلولی (تعداد آستروسیتهای) شکنج دندانهای موش صحرایی نر و استفاده از روش ایمونوهیستوشیمی برای ردیابی آستروسیتها انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی از 48 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با میانگین وزنی 250-220 گرم استفاده شد. برای آزمایشات رفتاری، موشها به 8 گروه کنترل، کنترل - سالین، شم 1 ، شم 2 و شم 3 (به ترتیب مورفین 2.5 ، 5 و 7.5 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن)، آزمایشی CPP1 ، آزمایشی CPP2 و آزمایشی CPP3 (به ترتیب مورفین 2.5 ، 5 و 7.5 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن + CPP) تقسیمبندی شدند. گروههای آزمایشی روزانه به مدت سه روز تزریقهای زیرجلدی مورفین با دوزهای مختلف (mg/kg 2.5 ، 5 و 7.5) و گروههای شم سالین با دوز mg/kg 1 دریافت کردند و آزمایش ترجیح مکان شرطی شده در آنها مورد بررسی قرار گرفت. 48 ساعت بعد از تست رفتاری، حیوانات با کلروفرم بیهوش شدند و مغز آنها فیکس شد. پس از انجام پردازش بافتی، برشهای 10 میکرونی تهیه شده با روش ایمونوهیستوشیمی رنگآمیزی شدند. به منظور بررسی مورفومتریک آستروسیتهای شکنج دندانهای، از رنگآمیزی اختصاصی آستروسیتها (PTAH) و رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی GFAP استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS16 و آزمون آماری One-way ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سطح معنیداری کمتر از 0.05 در نظر گرفته شد.
یافتهها : بیشترین پاسخ مورفین در دوز 7.5 mg/kg مشاهده شد. تعداد آستروسیتها در گروه کنترل با میانگین 6.129±20.627 با تعداد آن در گروه کنترل - سالین با میانگین 4.71±17.339 تفاوت آماری معنیداری نداشت. در حالی که تفاوت تعداد آستروسیتهای گروه کنترل با سایر گروهها از نظر آماری معنیدار بود (P<0.001).
نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که پدیده ترجیح مکانی شرطی شده ناشی از مورفین میتواند موجب افزایش قابل ملاحظهای در تعداد آستروسیتهای گروههای شم و گروههای آزمایشی نسبت به گروه کنترل شود.
محسن عبدالهی، رضا رضائی، عزت اله رضائی، رامین صادقی، عباس عبدالهی، محمد اعتضادپور، محمودرضا کلانتری، منور افضل آقایی،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از روشهای رایج ارزیابی سرطان پستان، حذف گرههای لنفاوی آگزیلاری است که عوارضی چون ادم، محدودیت حرکات دست و تجمع لنف را دربر دارد. از آنجا که در صورت اثبات عدم درگیری گرههای لنفاوی آگزیلا میتوان از این روش صرفنظر کرد؛ این مطالعه به منظور تعیین ارزش تشخیصی بیوپسی گره لنفاوی پیشاهنگ در مبتلایان به سرطان پستان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 30 بیمار مبتلا به سرطان پستان کوچکتر از 5 سانتیمتر و عدم وجود لنفادنوپاتی آگزیلاری بستری در بیمارستان قائم (عج) مشهد در سالهای 89-1388 انجام شد. در ابتدا لنفوسینتیگرافی برای همه بیماران انجام شد. سپس قبل از عمل ماده نشانگر آبی برای یافتن گره لنفاوی پیشاهنگ تزریق شد و با استفاده از پروب شمارشگر گاما و مشاهده گرههای آبی رنگ شده، گره لنفاوی پیشاهنگ تعیین شده و جدا گردید. دیسکسیون آگزیلاری برای برداشتن گرههای لنفاوی سطح 1 و 2 انجام شد. سپس حساسیت ، ویژگی ، ارزش اخباری مثبت و منفی گره لنفی پیشاهنگ و دیسکسیون آگزیلا ارزیابی گردید. یافتهها : از بین 30 بیمار مورد مطالعه فقط در 2 بیمار (6.66%) ارزش اخباری منفی کاذب گزارش شد. میزان حساسیت در این مطالعه 84.6% تعیین شد. نتیجهگیری : با در نظر گرفتن میزان موفقیت بالای یافتن گره لنفاوی پیشاهنگ و موارد منفی کاذب اندک، بیوپسی گره لنفاوی پیشاهنگ در موارد سرطان پستان بدون درگیری آگزیلاری توصیه میشود.
عظیم رضامند، مهرداد اصغری استیار، بهنیا صادقی، ابراهیم سخی نیا،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : آنمی فانکونی، شایعترین آنمی آپلاستیک ارثی است که احتمال دارد سبب بروز ناهنجاری در هرکدام از اندامهای اصلی بدن گردد. بنابراین تشخیص آن صرفاً براساس علائم بالینی غیرقابل اعتماد است. این مطالعه به منظور تعیین علایم بالینی و شکستگیهای کروموزومی در افراد مشکوک به آنمی فانکونی در آذربایجان شرقی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 20 بیمار مشکوک با احتمال ابتلا به آنمی فانکونی مراجعه کننده به مرکز تشخیص ژنتیک تبریز طی سالهای 91-1390 انجام شد. پس از اخذ نمونه خون و تهیه کشتهای مربوطه، نوع و تعداد ناهنجاریهای کروموزومی تعیین شدند. یافتهها : 9 بیمار دارای آنمی، 8 بیمار با کمبود پلاکت و 9 مورد نیز دارای ناهنجاری انگشتان دست بودند. با انجام آزمون سیتوژنتیک تشخیص آنمی فانکونی در 5 مورد (25 درصد) قطعی شد. درصد میتوزهای دارای ناهنجاری در کشت بدون مایتومایسینC در 5 بیمار مبتلا از 30-5 درصد و در 15 بیمار غیرمبتلا از صفر تا 4 درصد متغیر بود. همچنین درصد میتوزهای دارای ناهنجاری در کشت واجد mitomycin C 30 ng/ml در 5 بیمار مبتلا از 35-78% و در 15 بیمار غیرمبتلا از صفر تا 20 درصد نوسان داشت. نتیجهگیری : استفاده از آزمون سیتوژنتیک سبب تشخیص قطعی آنمی فانکونی در 25 درصد از بیماران مشکوک به این بیماری گردید.
رامین محرمی، صدالدین شجاع الدین، حیدر صادقی،
دوره 16، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : شایعترین علت دردهای مزمن شانه، سندرم گیرافتادگی شانه است. ثبات عملکردی شانه حاصل ارتباط متقابل بین ثباتدهندههای استاتیک و دینامیک است و این ارتباط با واسطه سیستم حسی- حرکتی (حس عمقی) ایجاد میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر شش هفته تمرین مقاومتی با کش بر حس عمقی مردان ورزشکار مبتلا به سندرم گیرافتادگی مفصل شانه انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 30 مرد با سندرم گیرافتادگی مفصل شانه به صورت غیرتصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. آزمودنیها، حرکات ورزشی نیازمند استفاده مکرر بازو در بالای سر را انجام داده بودند و در رشته ورزشی خاصی فعالیت نداشتند. گروه مداخله تمرینات مقاومتی را با استفاده از کش تمرینی به مدت شش هفته انجام دادند. حس عمقی مفصل آزمودنیها در ابتدا و انتهای مطالعه با زوایای صفر، 45 و 90 درجه با استفاده از دستگاه ایزوکنتیک مدل بایودکس سیستم-3 ، اندازهگیری و مقایسه گردید. یافتهها : حس عمقی مفصل شانه در همه زوایای اندازهگیری شده گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل در انتهای مطالعه بهبودی نشان داد (P<0.05). همچنین میزان بهبودی در مقایسه بین دو گروه کنترل و مداخله تفاوت آماری معنیداری داشت (P<0.05). نتیجهگیری : شش هفته تمرین مقاومتی با کش منجر به بهبودی حس عمقی در مبتلایان به سندرم گیرافتادگی مفصل شانه میگردد.
مهدی صادقیان، ذات الله عاصمی، منصوره صمیمی، زهره طبسی، پروانه صانعی، احمد اسماعیل زاده،
دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : برای بهبود پیامدهای بارداری در بیماران مبتلا به دیابت بارداری، راهکارهایی از قبیل اصلاح شیوه زندگی، مداخلات غذایی و در صورت ضرورت استفاده از عوامل خوراکی کاهش قندخون و تزریق انسولین به کار گرفته میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر چهار هفته رژیم غذایی به منظور توقف پرفشاری خون بر پیامد دیابت بارداری انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 52 زن مبتلا به دیابت بارداری به طور تصادفی در دو گروه 26 نفری کنترل و رژیم غذایی بهمنظور توقف پرفشاری خون (گروه مداخله) طی مدت 4 هفته قرار گرفتند. رژیم غذایی گروه کنترل شامل 45-55% کربوهیدارت، 15-20% پروتئین و 25-30% چربی بود. رژیم غذایی گروه مداخله غنی از میوهها، سبزیجات، غلات کامل و محصولات لبنی کمچرب و دارای مقادیر کمتری از چربیهای اشباع، کلسترول و غلات تصفیه شده با مقادیر سدیم 2400 میلیگرم بر لیتر بود. پس از مداخله تغذیهای نوع زایمان، انسولین درمانی و میزان افزایش مایع آمنیوتیک در زنان باردار ارزیابی شد. قد، وزن، دورسر و معیار پاندرال (ponderal) نوزادان طی 24 ساعت اول بدو تولد ثبت گردید. یافتهها : نیاز به عمل سزارین در گروه مداخله (46.2%) به صورت معنیداری در مقایسه با گروه کنترل (80.8%) کاهش یافت (P<0.05). درصد نیاز به انسولین درمانی در گروه مداخله (23%) به صورت معنیداری در مقایسه با گروه کنترل (73%) کاهش یافت (P<0.05). نوزادان متولد شده از مادران گروه مداخله در مقایسه با نوزادان متولد شده از مادران گروه کنترل بهطور معنیداری وزن کمتر، دور سر کمتر و معیار پاندرال کمتری داشتند (P<0.05). نتیجهگیری : مصرف رژیم غذایی به منظور توقف پرفشاری خون به مدت 4 هفته در زنان مبتلا به دیابت بارداری منجر به بهبود پیامدهای حاصل از بارداری گردید.
جواد صادقی نژاد، فاطمه محمودی کردی، حسین لیمویی، سعدی رستمی،
دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : اثر گیاه لیسیوم بارباروم (Lycium barbarum L.) در افزایش قدرت ایمنی گزارش شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره آبی میوه گیاه لیسیوم روسنیکوم (Lycium ruthenicum L.) بر شاخصهای مورفومتریک و هیستوپاتولوژیک اندامهای لنفاوی موش سوری انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 36 سر موش سوری از نژاد BALB/c به صورت تصادفی در شش گروه 6 تایی کنترل و تیمار قرار گرفتند. عصاره آبی میوه گیاه لیسیوم روسنیکوم در دوزهای 50، 100، 200، 400 و 800 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن طی 21 روز برای گروههای تیمار گاواژ گردید. گروه کنترل 100 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن سرم فیزیولوژی را به روش گاواژ دریافت نمودند. پس از مدت تیمار، افزایش نسبی وزن بدن، تغییرات مورفومتری، هیستومورفومتری و هیستوپاتولوژی تیموس، عقده لنفاوی و طحال بررسی شد. یافتهها : تجویز این عصاره در دوزهای 50 و 100 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن اثری بر وزن موشها نداشت؛ اما در دوزهای بالاتر سبب کاهش وزن بدن گردید (P<0.05). ایندکس تیموس در دوز 800 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05). نتایج هیستومورفومتریک تیموس نشان داد ضخامت بخش مرکزی در دوزهای پایین بهصورت معنیداری افزایش یافت (P<0.05)؛ اما در دوزهای بالاتر تفاوتی با گروه کنترل مشاهده نگردید. ضخامت کپسول در عقده لنفاوی و طحال در دوز800 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری نشان داد (P<0.05). با توجه به یافتههای هیستوپاتولوژیکی، دوزهای 50، 100 و 200 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن عصاره این گیاه بر اندامهای لنفاوی باعث تحریک و ارتشاح سلولهای ایمنی و افزایش خونسازی شد؛ اما در دوزهای 400 و 800 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن سبب فیبروز کپسول، دژنراسیون فولیکولها و آپوپتوز در سلولهای داربست سلولی و نیز آسیب در اندامهای لنفاوی این گروهها گردید. نتیجهگیری : دوزهای 400 و 800 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن از عصاره آبی میوه گیاه لیسیوم روسنیکوم باعث تغییرات هیستوپاتولوژیک اندامهای لنفاوی موش آزمایشگاهی میگردد.
سعید بحرودی، محمدعلی نعمت الهی، محمدرضا آقا صادقی، ملیکا ناظمی، محبوبه بحرودی، بهادر بهروز،
دوره 17، شماره 4 - ( زمستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : خیار دریایی بهعنوان یک ماده غذایی و یک داروی سنتی در جوامع شرق و جنوب شرق آسیا مورد استفاده قرار میگیرد. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره متانولی دیواره بدن خیار دریایی گونه Holothuria leucospilota روی ویروس HIV-1 در محیط آزمایشگاهی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی خیارهای دریایی از عمق 10 الی 30 متری اطراف جزیره لارک جمعآوری شدند. برای استخراج عصاره از حلال متانول استفاده شد. عصاره حاصله پس از تغلیظ بهوسیله دستگاه روتاری در دمای 40 تا 45 درجه سانتیگراد، بهوسیله دستگاه وکیوم فریز درایر بهصورت پودر خشک درآمد. یافتهها : غلظتهای 1000 و 100 میکروگرم بر میلیلیتر از عصاره به ترتیب به میزان 94 درصد و 92.5% از تکثیر ویروس HIV-1 ممانعت به عملآورد. همچنین این عصاره در غلظت 10 میکروگرم بر میلیلیتر اثر ضدویروسی خاصی از خود نشان نداد. غلظتی از عصاره که 50درصد سمیت بر روی سلولهای میزبان داشت؛ تقریباً نصف غلظتی از عصاره (35.89 میکروگرم بر میلی لیتر) بود که باعث ممانعت از تکثیر 50درصد از ویروسهای HIV-1 گردید (P<0.05). نتیجهگیری : عصاره متانولی خام استخراجشده از خیار دریایی گونه Holothuria leucospilota اثر ضدویروسی خوبی بر ویروس HIV-1 از خود نشان نداد. این امر نشاندهنده اثر سیتوتوکسیکی بالای این عصاره بر روی سلولهای میزبان بود.
بهاره صادقی، حمیرا زردوز، هدایت صحرایی، ناهید سراحیان،
دوره 18، شماره 2 - ( تابستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : حجم و وزن بخشهایی از مغز مانند هیپوکمپ بعد از استرس مزمن کاهش پیدا میکند و در عوض حجم و وزن غده فوقکلیه افزایش مییابد. این مطالعه به منظور تعیین اثر استرس مزمن و تجویز ممانتین داخل آمیگدالی بر تغییرات نسبت وزن و حجم مغز به وزن و حجم غده فوقکلیه روی موش آزمایشگاهی نر انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه تجربی به کمک دستگاه استریوتکس کانولگذاری یک طرفه و دو طرفه آمیگدال انجام شد. پس از یک هفته بهبودی حیوانات دوزهای متفاوت ممانتین (1, 0.5, 0.1 µg/mouse) را پنج دقیقه قبل از شروع استرس دریافت کردند. شوک الکتریکی کف پا بهصورت تصادفی و به مدت هفت روز متوالی به حیوانات القاء شد. در پایان روز هفتم، همگی حیوانات کشته شدند و مغز و غده فوقکلیه آنها در فرمالین 4 درصد فیکس شد. حجم به روش غوطهوری در جیوه و وزن توسط ترازوی دقیق تعیین شد.
یافتهها : استرس موجب کاهش غیرمعنیدار میزان حجم مغز به حجم غده فوقکلیه و همچنین وزن مغز به وزن غده فوقکلیه گردید. تجویز ممانتین به داخل آمیگدال موجب مهار اثر استرس گردید (P<0.05). تجویز دوز کم و متوسط آن به آمیگدال راست و یا چپ باعث افزایش نسبت حجم و وزن مغز به حجم و وزن غده فوقکلیه گردید (P<0.05).
نتیجهگیری : ممانتین به صورت وابسته به دوز و محل تزریق موجب مهار اثر استرس در موشهای نر میشود. در این ارتباط تجویز ممانتین بهصورت یکطرفه به آمیگدال راست و یا چپ موثرتر است.