14 نتیجه برای دارابی
دکتر محمدرضا دارابی، دکتر حسن احمدنیا،
دوره 5، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1382 )
چکیده
مقدمه و هدف: ترانس یورترال لیتوتریپسی یکی از روش های مؤثر در درمان سنگ های حالب در اطفال می باشد. این مطالعه به منظور میزان موفقیت روش لیتوتریپسی در اطفال انجام گردید. مواد و روش ها: 38 بیمار 2 تا 13 ساله در طی سال های 1378 تا 1380 که دارای سنگ حالب بودند، در بیمارستان امام رضا (ع) مشهد پذیرش شدند. سنگ حالب در این بیماران با روش سونوگرافی همراه با KUB و IVP تشخیص داده شد. برای انجام لیتوتریپسی تمامی بیماران تحت G.A قرار گرفتند. پس از سیستوسکپی و گذاشتن گاید وایر، یورتروسکپی انجام شد. به منظور شکستن سنگ از اولتراسوند و یا الکتروهیدولیک و یا پنوماتیک استفاده گردید. یافته ها: سنگ حالب تحتانی در 32 نفر (84 درصد)، سنگ حالب میانی در 4 نفر (10 درصد) و سنگ حالب فوقانی در 2 نفر (6درصد) از بیماران ما وجود داشت. یورترسکپی در 35 بیمار با موفقیت انجام شد و در 3 بیمار امکان ورود به حالب فراهم نگردید. سنگ با موفقیت در 32 بیمار کاملاً خرد یا خارج شد و در 3 بیمار به داخل کلیه مهاجرت نمود. در مجموع 85 درصد بیماران فاقد سنگ شدند. عارضه در 25 درصد از بیماران ایجاد شد که همگی با درمان طبی بهبود یافتند. نتیجه گیری: مطالعه ما میزان موفقیت بالای لیتوتریپسی و یورتروسکپی را در درمان سنگهای حالب اطفال به خصوص یورتروسکوپ با کالیبر کوچک را نشان می دهد و می بایست به عنوان خط اول درمان در سنگ های حالب اطفال خصوصاً سنگ حالب تحتانی مورد توجه واقع شود.
دکتر ژیلا ترابی زاده، دکتر عباسعلی کریمپور ملکشاه، دکتر مهرانگیز صدوقی، سید سعید صادقی دارابی،
دوره 6، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: آلومینیوم که سومین عنصر فراوان پوسته زمین است، ماده ای سمی برای بدن محسوب می شود. اثرات سمی آن بر بدن حیوانات آزمایشگاهی بالغ مورد مطالعه فراوان قرار گرفته است. اما مطالعات در خصوص اثرات این عنصر در تکوین جنین و سمیت آن برای جنین کافی نبوده و گزارشات موجود متناقض می باشند. در این تحقیق بروز ناهنجاری های مادرزادی خارجی در جنین های موش به دنبال قرار گرفتن در معرض کلرید آلومینیوم در یک دوره زمانی کوتاه، مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش ها: موش های سفید NMRI با وزن 24 الی 33 گرم مورد استفاده قرار گرفتند. روز مشاهده پلاک واژنی به عنوان روز صفر حاملگی در نظر گرفته شد و موش ها به طور تصادفی در 6 گروه 12 تایی جای داده شدند. در سه گروه اول به ترتیب روزهای دهم، یازدهم و دوازدهم حاملگی یک دوز کلرید آلومینیوم به میزان mg/kg 150 به صورت داخل صفاقی تزریق شد. در سه گروه دیگر به عنوان گروه های شاهد در روزهای یاد شده مقدار 0.3 میلی لیتر سرم فیزیولوژیک تزریق شد. موش ها در روز پانزدهم کشته شده و جنین ها از رحم بیرون آورده شدند و پس از وزن کردن و اندازه گیری طول سری- دمی (CR) با استفاده از استریومیکروسکوپ وقوع ناهنجاری های ساختمانی خارجی مورد مطالعه قرار گرفتند.یافته ها: میانگین وزن جنین ها در گروه های تجربی روزهای دهم، یازدهم و دوازدهم به طور معنی داری کمتر از گروه های شاهد بوده است (P<0.05). اما طول CR تفاوتی را نشان نداده است. فراوانی ناهنجاری های خارجی در گروه های تجربی یاد شده به ترتیب 47.0، 37.0 و 33.1 درصد و در گروه های شاهد به ترتیب 9.8، 10.2 و 8.7 درصد بوده است که اختلاف بین گروه های تجربی و شاهد معنی دار بوده است (P<0.05).نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که کلریدآلومینیوم دارای اثر سمی و تراتوژنیک بر جنین های موش بوده و حتی در معرض قرار گرفتن جنین ها برای یک دوره کوتاه می تواند باعث بروز ناهنجاری های ساختمانی در آنها شود.
دکتر محمدرضا دارابی، دکتر علی آهنیان،
دوره 10، شماره 1 - ( بهار 1387 )
چکیده
زمینه و هدف : هیدروسل تجمع مایع در فضای بین دو لایه تونیکاواژینالیس اطراف بیضه میباشد و به دو نوع ارتباطی و غیرارتباطی تقسیم میشود. روشهای مختلفی برای درمان هیدروسل غیرارتباطی در بالغین ذکر شده است. هدف از این مطالعه بررسی نتایج و عوارض روش جدید هیدروسلکتومی بسته و مقایسه آن با روشهای هیدروسلکتومی اکسیزیونال بود. روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تمام بیماران مراجعه کننده به بیمارستانهای امام رضا (ع) و قائم (عج) مشهد در فاصله سالهای 85-1383 به منظور جراحی هیدروسل غیرارتباطی، به دو گروه تقسیم شدند. بیماران بالغی که هیدروسل غیرارتباطی ساده بدون آسیبشناسی زمینهای داشتند و راضی به عمل با روش جدید بودند، وارد مطالعه شدند. در گروه اول (23 بیمار) با 24 مورد هیدروسل تحت هیدروسلکتومی بسته با استفاده از کاتتر (شنت) که بین زیر جلد اسکروتوم و ساک هیدروسل قرار داده میشد، قرار گرفتند. در گروه دوم (29 بیمار) با 29 مورد هیدروسل تحت هیدروسلکتومی اکسیزیونال قرار گرفتند. نتایج عمل شامل میزان بهبودی، عود و عوارضی مانند عفونت، درد پس از عمل، ادم، هماتوم و آتروفی بیضه در دو گروه مقایسه شد. یافتهها : در گروه یک ، 13 مورد (62درصد) بهبودی و 8 مورد (38درصد) عود (شکست درمان) مشاهده شد و در گروه دوم 22 مورد (6/95درصد) بهبودی و یک مورد (4/4درصد) عود وجود داشت. درد پس از عمل در گروه یک در 9 بیمار (9/42درصد) کم، در 11 بیمار (4/52درصد) متوسط و در یک بیمار (7/4درصد) زیاد بود و در گروه دوم درد در همه بیماران (100درصد) زیاد و مستلزم آنالژزیک تزریقی (مخدر) بود. در گروه یک، ادم پس از عمل در 5 بیمار (8/23 درصد) و در گروه دوم در تمام بیماران (100درصد) وجود داشت. هماتوم در 2 بیمار (7/8درصد) گروه دوم ایجاد شد، ولی در هیچیک از بیماران گروه یک مشاهده نگردید. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که هر چند میزان عود هیدروسلکتومی بسته بیشتر از باز بود، اما عوارض کمتری داشت. میتوان این عمل را در بیماران پرخطری که انجام هیدروسلکتومی اکسیزیونال در آنها مقدور نیست، به عنوان روش انتخابی در نظر گرفت.
دکتر محمدرضا دارابی محبوب، دکتر علیرضا دلیجانی،
دوره 10، شماره 3 - ( پاييز 1387 )
چکیده
تومورهای تولید کننده صفات ثانویه جنسی (ویریلیزان) کورتکس غده فوق کلیوی در اطفال نادر میباشد. شیوع سرطان آدرنال حدود 1 درصد است. در مقایسه با بیماران بزرگسال در اطفال توده قشر غده فوق کلیوی دارای علامت میباشد. بیمار یک کودک 20 ماهه بود که با علائم بالینی ویریلیزاسیون به صورت افزایش توده استخوانی، رشد موهای ناحیه تناسلی و زیر بغل و رشد اندام تناسلی خارجی مراجعه کرده بود. در بررسی آزمایشگاهی سطح تستوسترون ng/dl 400 ، آندروستندیون ng/dl 6/3 ، پروژسترون ng/dl 9/19 و سطح بالایی از دیهیدرواپی آندروسترون ng/dl 8000 وجود داشت. در سیتی اسکن توده آدرنال راست به اندازه بیش از حدود 5 سانتیمتر گزارش شد. بیمار تحت عمل جراحی باز غده فوق کلیوی از طریق برش پهلو قرار گرفت و پس از آن به مدت 10 سال پیگیری شد و هیچگونه عارضهای دیده نشد.
دکتر پروین دخت بیات، دکتر محمدرضا دارابی،
دوره 11، شماره 3 - ( پاییز 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : میدانهای الکترومغناطیسی ضعیف (L.E.M.F) توسط دستگاههای مختلفی که با نیروی الکتریسیته کار میکنند؛ تولید میشوند. این مطالعه به منظور تعیین اثر میدان الکترومغناطیسی ضعیف بر مرگ جنینی داخل رحمی و مگاکاریوسیتهای مغز استخوان نوزادان موش NMRI انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 64 سر موش ماده نژاد NMRI با سن حدود 8-6 هفته تهیه و در حیوانخانه دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اراک نگهداری شدند. هر دو سر موش ماده با یک سر موش نر هم قفس شدند و به واسطه مثبت شدن پلاک واژینال روز صفر حاملگی تعیین شد. موشهای حامله به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و مورد قرار گرفتند. گروه مورد در روزهای 11-7 حاملگی به مدت 8ساعت در روز در معرض امواج الکترومغناطیسی با قدرت HZ50 و mT 5/0 قرار داده شدند. تعداد نوزادان زنده و مرده بهدنیا آمده و وزن آنان ثبت گردید. نوزادان زنده در روز پانزدهم بعد از تولد پس از بیهوشی تشریح شدند و به روش فشردن تیبیا و کل ستون فقرات مقدار 1میلیلیتر از مغز استخوان جمعآوری و به نسبت 1:1 با محیطIMDM در لوله 15cc (FULCON) ترکیب شدند. سلولهای منونوکلئار جداسازی شد و شمارش سلولی بر روی لام نئوبار با عدسی شئی 40 انجام شد. نتایج توسط آزمون تی تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها : میانگین وزن نوزادان یکروزه در گروه مورد و شاهد از نظر آماری تفاوت معنیداری داشت (P<0.05). میانگین تعداد نوزادان مرده در گروه مورد بیشتر از گروه کنترل بود (P<0.05). میانگین تعداد مگاکاریوسیتها در گروه مورد نسبت به گروه کنترل با دو روش لامنئوبار و هموسیتومتری افزایش یافت؛ ولی این افزایش از نظر آماری معنیدار نبود. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که در معرض قراردادن موشهای باردار با امواج الکترومغناطیسی ضعیف سبب افزایش تعداد مگاکاریوسیتها و مرگ جنینی داخل رحمی شده و همچنین سبب کاهش وزن نوزادان زنده میگردد.
دکتر رحیم تقوی، دکتر رضا مهدوی، دکتر محمدرضا دارابی، دکتر بهروز زندی، دکتر محمد بادصبا، دکتر محمدرضا تیموری،
دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری (CTA) یک روش کمتهاجمی برای تصویربرداری عروق بدون عوارض دستکاری مستقیم عروق بزرگ است و کاربردهای عمده آن در ارولوژی شامل ارزیابی عروق کلیه برای آمادگی نفرکتومی فرددهنده، تشخیص عروق خارجی در ارزیابی تنگی اتصال حالب به لگنچه و تشخیص تنگی شریان کلیه میباشد. این مطالعه به منظور ارزیابی عروق کلیه قبل از عمل دهندههای زنده کلیه با استفاده از آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری و آنژیوگرافی متداول و مقایسه با یافتههای حین عمل انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی وضعیت عروق کلیوی 70 دهنده زنده کلیه با روش آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری و 30دهنده زنده کلیه با روش آنژیوگرافی متداول قبل از عمل با وضعیت عروق کلیه این بیماران در هنگام عمل توسط دو مشاهدهگر در بیمارستان امام رضا (ع) مشهد طی اسفند 1385 لغایت اردیبهشت 1387 مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت.
یافتهها : در گروه آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری در دو بیمار دو ورید اصلی کلیه حین عمل مشاهده شد که در آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری گزارش نشده بود. در گروه آنژیوگرافی متداول در یک بیمار حین عمل دو ورید اصلی کلیه مشاهده شد که با روش آنژیوگرافی متداول مشخص نشده بود. در هر دو گروه شریانهای فرعی کلیه تشخیص داده شده بود. دقت برای تشخیص آناتومی شریان اصلی کلیه در آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری و آنژیوگرافی متداول 100% بود. دقت تشخیصی آناتومی ورید اصلی کلیه برای آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری 97.1% و برای آنژیوگرافی متداول 96.6% به دست آمد.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که دقت تشخیصی روش آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری و روش آنژیوگرافی متداول در مورد عروق اصلی کلیه تقریباً یکسان می باشد.
کلید واژهها : آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری ، آنژیوگرافی ، دهنده زنده کلیه
دکتر ملیحه کشوری، دکتر محمدرضا دارابی، دکتر محمدهادی شکیبی،
دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : حالب تحتانی شایعترین محل توقف سنگ بوده که منجر به کولیک کلیوی و یورتروهیدرونفروز میگردد. در صورت عدم موفقیت درمان طبی، برای درمان سنگهای حالب تحتانی از دو روش ESWL (extracorporeal shock wave lithotripsy) و یا TUL (transurethral lithotripsy) استفاده میشود. این مطالعه به منظور مقایسه دو روش سنگشکنی بروناندامی و درون اندامی در درمان سنگهای حالب تحتانی روی 60 بیماری که به درمان طبی پاسخ ندادند؛ انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه کوهورت آیندهنگر روی 60 بیماری که بیش از 3 هفته دارای سنگ حالب تحتانی با ایجاد انسداد بودند و به درمان طبی پاسخ نداده بودند؛ در مرکز ارولوژی بیمارستان امامرضا (ع) طی اردیبشهت ماه 1383 لغایت خرداد ماه 1385 انجام شد. با توجه به اندیکاسیونهای درمان 30 نفر از بیماران در گروه I (ESWL) و 30 نفر در گروه II (TUL) قرار گرفتند. معیار تشخیص موفقیت سونوگرافی و KUB بود. میزان موفقیت روشها و عوارض ایجاد شده برای هر بیمار در هر گروه ثبت شد.
یافتهها : از تعداد 30 نفر در گروه اول ، سنگ 14 نفر 46.6% شکسته و دفع شد. در 13 نفر 43.3% سنگ شکسته نشد و در 3 نفر 10% سنگ شکسته شد؛ ولی تکههای سنگ دفع نگردید. درد کولیک کلیه در 15 نفر 50% رخ داد که نیازمند تجویز مسکن بودند و تکههای سنگ بدون عارضه خاصی دفع شدند. درد کولیکی 50% تنها عارضه بیماران ESWL بود که با درمان طبی بهبود یافت. در بیمارانی که تحت TUL قرار گرفتند؛ در 93.5% سنگ شکسته و تکههای سنگ یا خارج شدند و یا به تکههای قابل دفع تبدیل شدند. در 6.5% روش موفقیتآمیز نبود که بیماران کاندید ESWL و یا عمل باز شدند. تب و درد کولیکی عارضهای بود که در 10% از بیماران اتفاق افتاد و با درمان طبی بهبود یافت.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که روش TUL در درمان سنگ حالب تحتانی با توجه به میزان موفقیت بالا، عارضه کم و هزینه پایین، میزان بالای عاری از سنگ شدن و از طرفی میزان موفقیت کمتر ESWL ، به عنوان روش انتخابی در درمان سنگ حالب تحتانی ارجحیت دارد.
دکتر محمدرضا دارابی، دکتر علیرضا خوئی، دکتر فرناز کلانی مقدم،
دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1389 )
چکیده
تومور (BLT) Buschke-Lowenstein Tumor یا تومور گل کلمی شکل یا کوندیلوم آکومیناتوم بزرگ (GCA) Giant Condyloma Acuminatum با رشد آهسته و تهاجم موضعی است که اندازه بزرگی دارد و معمولاً در ناحیه پرینه ایجاد میشود. BLT توسط ویروس پاپیلومای انسانی، معمولاً توسط ژنوتیپ 6 یا 11 ایجاد میشود. BLT معمولاً در زمینه Condyloma Acuminatum ایجاد میشود و در هر سنی بعد از دوران بلوغ میتواند بروز کند. ولی معمولاً در دهههای 4 و 6 عمر تظاهر مییابد. رشد تهاجمی و عود بعد از درمان از ویژگیهای این تومور میباشد. معمولاً امکان تبدیل آن به بدخیمی نیز وجود دارد. در این مطالعه مرد 33 ساله مبتلا به Penile Buschke-Lowenstein Tumor گزارش شده است که تومور وی از زگیل تناسلی معمولی ناشی گردید.
دکتر محمدرضا دارابی، دکتر محمدمهدی رحمانی،
دوره 12، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : روشهای بین دندهای و فوق دندهای راه معمول برای روش سنگشکنی کلیه از طریق پوست (PCNL) در سنگهای کالیس فوقانی میباشند؛ ولی منجر به عوارض جانبی در ریه و پلور میشود. این مطالعه به منظور ارزیابی روش سنگشکنی کلیه از طریق پوست در سنگهای کالیس فوقانی با دستیابی از طریق زیردندهای انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 17 بیمار با سنگهای کالیس فوقانی به تعداد 1 الی 5 عدد به ابعاد 11الی 27 میلیمتر که کاندیدای PCNL در مرکز ارولوژی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد طی سالهای 87-1386 شدند؛ انجام گردید. اولتراسونوگرافی و IVP قبل از عمل انجام شد. همچنین عمل PCNL در وضعیت پرون صورت پذیرفت و راهیابی به داخل کالیس فوقانی از طریق زیردندهای در حین دم عمیق طول کشیده ایجاد شده توسط بیهوشیدهنده و با راهنمایی فلوروسکوپی انجام شد. سپس با گذاشتن گایدوایر و دیلاتاسیون 28 تا 30 فرنچ، شیت آمپلاتز گذاشته شد و نفروسکوپی انجام گردید. یافتهها : 17 بیمار (12 مرد و 5 زن) با سنگهای کالیس فوقانی مطالعه شدند. در 2 بیمار یکی به علت غیرطبیعی بودن و چرخش غیرطبیعی و در دیگری به علت سابقه عمل جراحی و عدم تحرک کلیه با تنفس عمیق؛ امکان دستیابی به کالیس فوقانی از طریق زیردندهای فراهم نشد و از روش بیندندهای استفاده گردید. در 5 بیمار سنگهای کوچکتر از یک سانتیمتر با گراسپ خارج شدند. در 10 بیمار بعد از لیتوتریپسی پنوماتیک قطعات سنگها خارج گردید. 11 بیمار (73.3%) عاری از سنگ شدند. 4 بیمار باقیمانده سنگ بزرگتر از 5 میلیمتر داشتند که در 2 بیمار بعد از یک نوبت ESWL برطرف شدند. 3 بیمار نیازمند دیلاتاسیون گردن کالیس برای تخلیه کامل سنگها بودند. هیچ مورد عفونت، خونریزی نیازمند به ترانسفوزیون، هیدروتوراکس, پنوموتوراکس و اختلالات تنفسی در حین و یا پس از عمل دیده نشد. در یک بیمار تجمع مایع در اطراف کلیه با حدود 5سانتیمتر، روز بعد از عمل مشخص گردید که با درمان نگهدارنده و آنتیبیوتیک در طی یک هفته کاهش یافت و پس از سه هفته برطرف شد. نتیجهگیری : سنگشکنی کلیه از طریق پوست به روش زیردندهای راهکاری سالم و قابل انجام با عوارض کم است و آن را میتوان جایگزین روش فوقدندهای برای درمان سنگهای کالیس فوقانی نمود.
محمدرضا دارابی، پروین دخت بیات،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : افزایش استفاده از وسایل الکترونیکی تولید کننده امواج الکترومغناطیسی، سبب قرارگیری انسان در معرض این امواج شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر امواج الکترومغناطیسی بسیار ضعیف در دوران بارداری بر تکامل رویان موش انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 80 سر موش ماده از نژاد NMRI 8-6 هفتهای پس از تحریک تخمدانها برای افزایش فولیکول در کنار موشهای نر قرار گرفتند. صبح روز بعد با دیدن پلاک واژینال به طور مساوی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی در مقابل امواج الکترومغناطیسی با قدرت 1.2 میلیتسلا و فرکانس 50 هرتز قرار داده شدند. هر دو گروه موشها در ساعات 24، 72، 81، 96، 110 و 120 حاملگی نخاعی شدند. سپس لولههای فالوپ و شاخهای رحم فلاشینگ گردید و رویانها جمعآوری شدند. برای بررسی کیفیت رویانهای در مرحله بلاستوسیست، به روش هوخست رنگآمیزی شدند. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-13.5 و آزمونهای ANOVA و student’s t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : علیرغم کاهش رویانهای 2 سلولی ، 4-3 سلولی و 8-5 سلولی و بلاستوسیست در گروه تجربی، اختلاف آماری معنیداری بین گروههای کنترل و تجربی دیده نشد. اما در رویانهای مرحله مورولا در مقایسه بین گروه کنترل و تجربی اختلاف آماری معنیداری وجود داشت (P<0.05). تعداد متوسط بلاستوسیستهای فراگمانته شده در گروه تجربی در 120 ساعت اول حاملگی بیشتر از گروه کنترل بود (P<0.05). تعداد سلولهای توده درونی و تروفواکتودرم در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری یافت (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که قرارگیری موشهای باردار در مقابل امواج الکترومغناطیسی بسیار ضعیف سبب کاهش تعداد رویانها در مرحله مورولا، کاهش تعداد سلولهای توده درونی رویان و تروفواکتودرم میگردد.
علیرضا سالمی خامنه، دکتر شهربانو قهاری، مجتبی سلطانلو، دکتر جعفر دارابی،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : اوتیسم یکی از انواع اختلالات رشدی است که مشکلاتی از قبیل اختلال در ارتباط و نیز تعامل با محیط پیرامون از جمله علائم برجسته آن است. این مطالعه به منظور تعیین اثر روش درمانی پاسخ محور در کاهش علائم کودکان پسر مبتلا به اوتیسم شامل اختلال در تعاملات اجتماعی، اختلال در ارتباط و نیز رفتارهای خود تحریکی و کلیشهای انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 18 پسر 12-8 ساله مبتلا به اوتیسم مدرسه پیک هنر در کلینیک توانبخشی ذهن زیبا تهران در سال 1390 انجام شد. بیماران از طریق نمونهگیری خوشهای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 9 نفری درمان پاسخمحور و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله به مدت دوماه تحت 20 جلسه درمان پاسخ محور قرار گرفتند. سه حوزه اصلی اختلال در کودکان مبتلا به اوتیسم شامل تعاملات اجتماعی، اختلال در ارتباط و نیز رفتارهای خود تحریکی و کلیشهای با استفاده از آزمون ADI-R (autism diagnostic interview – revised) به عنوان پیشآزمون و پسآزمون ارزیابی گردید. برای گروه کنترل درمانی انجام نشد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-16 و آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : مقایسه میانگین و انحراف معیار گروه مداخله پس از مداخله در هر سه حوزه تعاملات اجتماعی (0.450±18.58)، اختلال در ارتباط (0.46±17.13) و نیز رفتارهای خود تحریکی و کلیشهای (0.36±1.92) در مقایسه با گروه کنترل به ترتیب با مقادیر 0.466±26.33 ، 0.484±23.11 و 0.375±6.16 و با گروه مداخله قبل از مداخله تفاوت آماری معنیداری نشان داد (P<0.01). نتیجهگیری: این مطالعه نشاندهنده موثر بودن روش درمان پاسخ محور در کاهش مشکلات ارتباطی و رفتاری پسران مبتلا به اوتیسم است.
رعنا عزالدینی، باب اله قاسمی، مرتضی قوجازاده، مسعود دارابی،
دوره 15، شماره 2 - ( تابستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : در مورد ضرورت بررسی روتین میکروسکوپیک نمونههای حاصل از جراحی لوزه در کودکان توافق نظری وجود ندارد. این مطالعه به منظور تعیین بدخیمی در بررسی آسیبشناسی بافتهای لوزهبرداری شده کودکان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 1250 کودک (724 پسر و 526 دختر) 14-2 ساله کاندید عمل جراحی لوزهبرداری مراجعه کننده به بیمارستان کودکان تبریز طی سالهای 90-1387 انجام شد. متغیرهای سن، جنس، تشخیص بالینی و اندیکاسیون جراحی ثبت شد. از نمونههای حاصل از لوزهبرداری، بلوک پارافینی تهیه و رنگآمیزی به روش هماتوکسیلین– ائوزین انجام شد. نتایج هیستوپاتولوژیکی در یکی از گروههای فولیکولار هایپرپلازیا، فولیکولار هایپرپلازیای همراه با عفونت، بدخیمی و وضعیت طبیعی در نظر گرفته شد. یافتهها : هیچیک از کودکان علایم بالینی اولیه مشکوک به تومور لوزه را نداشتند. شکایات اولیه بیماران شامل تنفس دهانی (92.5%)، خرخر شبانه (93%)، سرماخوردگی و عفونتهای راجعه و مزمن (74.3%)، گلودرد (56.4%)، هالیتوزیس (48.2%)، آپنه شبانه (26%)، دیسفاژی (22.2%) و بیاشتهایی (18.2%) بود. کودکان با تشخیص هیپرتروفی لوزه و علائم انسدادی (57%) و هیپرتروفی لوزه و عفونت مکرر (42.2%) تحت جراحی لوزهبرداری قرار گرفتند. در بررسی آسیبشناسی همه بیماران هیپرپلازی خوشخیم همراه با هیپرتروفی لنفاوی مشاهده شد و در هیچکدام از بیماران بدخیمی یافت نگردید. نتیجهگیری : هیچ موردی از بدخیمی در بررسی آسیبشناسی بافتهای لوزهبرداری شده کودکان یافت نشد و تمام لوزهها دچار هیپرپلازی خوشخیم همراه با هیپرتروفی لنفاوی بودند.
نجمه کبیری، محبوبه آهنگر دارابی، پروین محزونی،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : چای کومبوجا، چای شیرین شده با شکر و حاصل فرایند تخمیر ناشی از وجود استیک اسید باکتری و مخمر است. این مطالعه به منظور تعیین اثر چای کومبوجا بر آسیب کبدی ناشی از تیواستامید در موش صحرایی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 20 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به طور تصادفی در گروههای کنترل، کنترل مثبت دریافت کننده 400 میلی گرم بر کیلوگرم تیواستامید به مدت دو هفته، گروه درمانی کومبوجا که ابتدا با 400 میلی گرم بر کیلوگرم تیواستامید و سپس چای کومبوجا تیمار شدند و گروه پیشگیری کومبوجا که ابتدا با کومبوجا (mg/kg 50) به مدت سه هفته و سپس با 400 میلی گرم بر کیلوگرم تیواستامید تیمار شدند. سطح آنزیمهای آمینوترانسفراز، آلانین ترانسفراز، آلکالین فسفاتاز، لاکتات دهیدروژناز و بیلیروبین توتال اندازهگیری شد. مطالعه هیستوپاتولوژیک نمونههای کبد گروههای مورد مطالعه با استفاده از رنگآمیزی H&E انجام شد. یافتهها : سطح آنزیمهای آمینوترانسفراز، آلانین ترانسفراز، آلکالین فسفاتاز، لاکتات دهیدروژناز و بیلیروبین توتال در گروه تیواستامید نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری نشان داد (P<0.05). در حالی که کومبوجا در گروههای درمانی و در گروه پیشگیری موجب کاهش معنیداری در سطح سرمی آنزیمها در مقایسه با گروه کنترل مثبت گردید (P<0.05). تغییرات هیستوپاتولوژیک سلولهای کبدی شامل افزایش میتوز و آپاپتوز در گروه تیواستامید ایجاد شد که این تغییرات در گروههای مصرف کننده چای کومبوجا کاهش داشت. نتیجهگیری : چای کومبوجا دارای اثرات حفاظتی و درمانی در برابر مسمومیت کبدی ناشی از تیواستامید در موش است.
معصومه رمضانی فرد دارابی، وحید حمایت خواه جهرمی،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : پیامد مصرف بیرویه کودهای فسفاته علاوه بر تجمع فسفر بیش از نیاز، باعث ایجاد رقابت با جذب عناصر ریز مغذی بهویژه روی و از همه مهمتر تجمع آلایندههایی نظیر کادمیوم در محصولات کشاورزی میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی کورکومین بر سطح آنزیمهای کبدی موشهای صحرایی تیمار شده با کلرید کادمیوم انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 56 سر موش صحرایی نر بالغ ویستار در 8 گروه 7 تایی تقسیم شدند. گروه کنترل فقط از آب و غذای معمولی استفاده نمود. به گروه شاهد یک، نرمال سالین و به گروه شاهد دو، روغن زیتون تزریق شد. به گروه کادمیوم 1.5 mg/kg/bw کلرید کادمیوم و به گروه کورکومین mg/ml 120 کورکومین تزریق شد. به گروه تجربی یک، دو و سه به ترتیب 30 ، 60 و 120 میلیگرم بر میلیلیتر کورکومین و 1.5 mg/kg/bw کلرید کادمیوم تزریق شد. تزریقها به صورت داخل صفاقی انجام شد. پس از 21روز از قلب موشها خونگیری بهعمل آمد و میزان آنزیمهای کبدی (آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز) به روش اسپکتروفتومتر ارزیابی شد.
یافتهها : میانگین میزان آنزیمهای آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز در گروه کادمیوم افزایش آماری معنیدار و در گروه کورکومین نسبت به سایر گروهها کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). میانگین میزان آنزیمهای آسپارتات آمینوترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز در گروههای تجربی اول، دوم و سوم نسبت به گروه کلرید کادمیوم کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). میانگین میزان دو آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز در گروه تجربی سوم کاهش آماری معنیداری با گروههای تجربی اول و دوم نشان داد (P<0.05) میانگین میزان آلکالین فسفاتاز گروه تجربی اول، دوم و سوم نسبت به گروههای کنترل، شاهد یک، شاهد 2 و کورکومین افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). همچنین این میزان در گروههای تجربی دوم و سوم کاهش آماری معنیداری در مقایسه با گروه تجربی اول نشان داد (P<0.05). میانگین میزان آلکالین فسفاتاز در گروه تجربی سوم کاهش آماری معنیداری نسبت به گروه تجربی دوم داشت (P<0.05)
نتیجهگیری : عصاره هیدروالکلی کورکومین میتواند افزایش آنزیمهای کبدی ناشی از مصرف کادمیوم را در موشهای صحرایی کاهش دهد.