18 نتیجه برای حسنی
دکتر ولی الله حسنی، دکتر محمد پوراسلامی، دکتر محمد نیاکان لاهیجی، دکتر صدیقه صحت،
دوره 1، شماره 3 - ( پاييز و زمستان 1378 )
چکیده
به دنبال تحریکات دردناکی که پس از القاء بیهوشی و در طی اعمال جراحی بر بیمار وارد می شود، پاسخ های استرس فرد برانگیخته می گردد. این می تواند در بیماران با مشکلات زمینه ای مانند بیماری ایسکمی قلب و دیابت، مشکل آفرین باشد. بنابراین انتخاب روشی که نوسانات هورمونی ناشی از پاسخ های استرس را به حداقل برساند، مطلوب خواهد بود. به این منظور 100 بیمار کاندیدای عمل جراحی آب مروارید (کاتاراکت) که همگی در محدوده سنی بیشتر از 18 سال بودند و همچنین وضعیت سالم و یا قابل کنترل داشتند، بطور تصادفی انتخاب شدند. نیمی از بیماران (50 نفر) در گروه اول (بیهوشی عمومی داخل وریدی) قرار گرفته و برای القاء و نگهداری بیهوشی آنان از پروپوفول استفاده شد. در گروه دوم (بیهوشی متعادل) از تیوپنتال سدیم برای القاء و هالوتان و نیتروس اکساید برای نگهداری بیهوشی استفاده گردید. هیچکدام از بیماران، شب قبل از عمل یا صبح روز عمل، داروی آرام بخش دریافت نکرده و برای القاء بیهوشی آنان و تداوم آنها تنها از فنتانیل و آتراکتوریوم استفاده شد. قند خون کلیه بیماران در دو گروه و در بدو ورود به اتاق عمل توسط گلوکومتر اندازه گیری می شد و سپس در فواصل زمانی معین، بعد از القاء، بعد از برش جراحی و 30 دقیقه بعد از شروع عمل، قند خون مجددا اندازه گیری و تفاوت بین قند خون پایه با قند خون های بعدی محاسبه شد. نتیجه برحسب درصد تقسیم بندی گردید (کمتر از 10%، بین 20-10%، بیشتر از 20%). مطالعه فوق از نوع شبه تجربی بوده و نتایج حاصل از تغییرات قند خون که به روش کای-اسکوئر تجزیه و تحلیل شد نشان داد که بین دو گروه فوق تفاوت معنی دار وجود دارد (P<0.001)، بطوری که در هر سه مرحله، افزایش قند خون بیماران در گروه دوم بیشتر از گروه اول بود، یعنی در گروه دوم اکثر بیماران بخصوص بعد از برش جراحی، بیش از 20% افزایش قند خون نشان می دادند. بنابراین، به نظر می رسد که در روش بیهوشی عمومی داخل وریدی، کنترل قند خون بیماران بهتر از روش بیهوشی متعادل انجام می پذیرد.
دکتر ولی الله حسنی، دکتر میر منصور میر صمدی، دکتر الهام هاشمی نژاد،
دوره 3، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1380 )
چکیده
کاهش فشار داخل چشم و ممانعت از افزایش آن حین القاء بی هوشی، انجام لارنگوسکوپی و لوله گذاری داخل نای و پس از آن، در طی انجام اعمال جراحی داخل چشم، تاثیر به سزایی در میزان موفقیت عمل جراحی دارد. در مطالعه حاضر، دو داروی میدازولام و پروپوفول از حیث ایجاد شرایط مناسب حین القاء، لارنگوسکوپی و لوله گذاری داخل نای مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفتند. هدف این بررسی، معرفی دارویی است که بتواند به نحو مؤثرتری فشار داخل چشم را کاهش داده و از افزایش آن به دنبال لارنگوسکوپی و لوله گذاری داخل نای ممانعت به عمل آورد. بنابراین، تعداد 100 بیمار با روش نمونه گیری آسان انتخاب، و به دو گروه تقسیم شدند. گروه یک، 0.2 میلی گرم میدازولام به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن، 0.2 میگروگرم سوفنتانیل به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن و 0.5 میلی گرم آتراکوریوم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن، گروه دو، 2.5 میلی گرم پروپوفول به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، 0.2 میکروگرم سوفنتانیل به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن و 0.5 میلی گرم آتراکوریوم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن دریافت نمودند. فشار داخل چشم توسط تونومتر شیوتز قبل و بعد از القاء بی هوشی و نیز بالافاصله پس از لوله گذاری داخل نای اندازه گیری شد. در هر دو گروه بدنبال القاء بی هوشی، فشار داخل چشم نسبت به فشار پایه کاهش یافت (P<.0001) لارنگوسکوپی و لوله گذاری داخل نای باعث افزایش فشار داخل چشم در گروه یک شد، هر چند این افزایش فاقد ارزش آماری بود و از فشار پایه بیشتر نشد. در گروه دو، فشار داخل چشم در پاسخ به لارنگوسکوپی و لوله گذاری داخل نای افزایش نیافت (P<0.0001) ما به این نتیجه رسیدیم پروپوفول در مقایسه با میدازولام به نحو موثرتری از افزایش فشار داخل چشم به دنبال لارنگوسکوپی و لوله گذاری داخل نای پیشگیری می کند.
دکتر محمدعلی محسنی بندپی، معصومه باقری نسامی، مولود فخری، مرجان احمدشیروانی، دکتر علیرضا خلیلیان،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1384 )
چکیده
زمینه و هدف: کمردرد در بالغین و نوجوانان شایع می باشد، ولی در نوجوانان کمتر مورد توجه قرار گرفته است. تعداد زیادی از بزرگسالانی که دچار این عارضه هستند، اولین شروع آن آن را در اوایل سنین نوجوانی یا دهه 20 زندگی خود گزارش می کنند. با توجه به اهمیت موضوع مطالعه فوق طراحی شد تا به بررسی شیوع کمردرد و عوامل موثر بر آن در دانش آموزان مدارس مقطع راهنمایی استان مازندران بپردازد.روش بررسی: این تحقیق توصیفی - تحلیلی به روش مقطعی در سال 1383 روی 5000 نفر از دانش آموزان مدارس راهنمایی استان مازندران انجام گرفت. نمونه گیری از نوع تصادفی چند مرحله ای بوده است. از پرسشنامه برای بررسی عوامل فردی، عوامل مکانیکال، سبک زندگی، شیوع و خصوصیات کمردرد استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها:از 5000 دانش آموز مورد بررسی (4813 نفر) 2.96 درصد پرسشنامه را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که 15 درصد دانش آموزان در زمان، 4.14 درصد در طی یک ماه گذشته، 6.15 درصد و طی 6 ماه گذشته و 4.17 درصد و در طی یک سال گذشته از کمردرد شاکی بوده اند. کمردرد با سن و برخی از عوامل مکانیکال مانند بلند کردن بار سنگین رابطه داشته است (0.05 P<). نتایج ارتباط معنی داری بین کمردرد با عوامل سبک زندگی مانند وضعیت و مدت زمان تماشای تلویزیون، وضعیت و مدت زمان انجام تکالیف مدرسه نشان میدهد. (0.05 P<)نتیجه گیری: نتایج این مطالعه شیوع بالای کمردرد در این گروه و تاثیر عوامل مختلف را نشان میدهد. بنابراین مطالعه روی اثر اقدامات مختلف پیشگیرانه در این مقطع سنی ضروری به نظر می رسد.
آذر کبیرزاده، دکتر عالیه زمانی کیاسری، ابراهیم باقریان فرحآبادی، بنیامین محسنی ساروی، اقدس کبیرزاده، دکتر احمد توسلی اشرفی،
دوره 9، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : سوختگی مشکل سلامت عمومی و یک آسیب جهانی در جوامع صنعتی و در حال توسعه میباشد که در انواع شدید منجر به فوت میشود. لذا مطالعه عوامل سوختگی، نتایج درمان، میزان مرگ و میر و آنالیز آن در هر جامعه برای دستیابی به راهکارهای پیشگیری ضروری میباشد. روش بررسی : این مطالعه مقطعی روی 2160 بیماری که در طی سالهای 1383-1381 با تشخیص سوختگی به مرکز آموزشی - درمانی زارع شهرستان ساری مراجعه نموده بودند، انجام شد. متغیرها شامل میانگین و دامنه سنی، درجه و درصد سوختگی، محل سکونت بیمار، جنس، عامل خارجی منجر به سوختگی (آبجوش، آتش، اسیدها و انفجار)، میانگین مدت اقامت و اعمال جراحی انجام شده، بود. یافتهها: نتایج این تحقیق نشان داد که متوفیان ناشی از سوختگی 506 نفر (4/23 درصد) بودند. محل اقامت بیماران به ترتیب اولویت اول استان مازندران 7/41درصد، استان گلستان 4/41درصد و استان گیلان 2/10درصد بود. سوختگی درجه 2 و3 بالاترین فراوانی (8/91درصد) و از نظر درصد سوختگی بیشترین فراوانی 7/31درصد مربوط به سوختگی 90 درصد و بالاتر بود. بیشترین عامل خارجی منجر به سوختگی (9/57درصد) مواد سوختی شامل نفت، بنزین و گازوئیل بود. درصد سوختگی تاثیر چندانی در میزان مرگ و میر گروه سنی 50 سال و بالاتر نداشت. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه تاکید بر شیوع سوختگی در ردههای سنی و جنسی خاص دارد. برای تاسیس بیمارستان، به جمعیت منطقه، بعد مسافت، ویژگی مناطق و آمارهای موجود بایستی توجه شود.
دکتر ناهید قطبی، دکتر صباح حسنی، دکتر ابراهیم قادری،
دوره 10، شماره 3 - ( پاييز 1387 )
چکیده
زمینه و هدف : روی یکی از ریزمغذیهاست که در سلامتی انسان بهویژه کودکان بسیار موثر است. کمبود روی نقش کلیدی در اسهال کودکان ایفا کرده و تجویز روی مکمل میتواند در بهبود و یا پیشگیری اسهال موثر باشد. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر سولفات روی بر اسهال حاد شیرخواران 4 الی 24 ماهه انجام گردید. روش بررسی: این کارآزمائی بالینی دوسوکور روی 83 کودک 24-4 ماهه مبتلا به اسهال حاد بستری در بخش کودکان بیمارستان بعثت سنندج در سال 1385 انجام گردید. کودکان با اسهال کمتر از 3 روز، عدم مصرف داروی ضداسهال یا آنتیبیوتیک و عدم ابتلا به بیماری سیستمیک و سوء تغذیه وارد مطالعه شدند. حجم نمونه برابر با 40 کودک در هر گروه و نمونهگیری به روش تصادفی بلوکبندی (4تائی) انجام شد. به کودکان گروه مداخله محلول سولفات روی به میزان mg/kg/day 9 به مدت 10 روز تجویز شد. در گروه کنترل (آب مقطر) به عنوان پلاسبو داده شد. دادههای جمعآوری شده، بعد از ورود به نرمافزار SPSS-13 به وسیله آزمونهای آماری t-test و منویتنی تحلیل گردید. یافتهها : دفعات اسهال در مدت 10 روز پیگیری، در دو گروه مداخله و کنترل بهجز در روز هفتم تفاوتی نداشت. دوره اسهال در گروه مداخله 15/3±72/5 روز و در گروه کنترل 58/2±32/5 روز بود و از نظر آماری با همدیگر تفاوتی نداشتند. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که مصرف سولفات روی تاثیری در اسهال حاد شیرخواران ندارد.
دکتر مجید شهرتی، نواب شمسپور، دکتر افشین محسنیفر، دکتر مصطفی قانعی،
دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : نقص و کمبود فعالیت آلفایکآنتیتریپسین در بیماریهای مزمن انسدادی ریه به عنوان یکی از عوامل اتیولوژیک شناخته شده است. این مطالعه به منظور تعیین فنوتیپها و فعالیت آلفایکآنتیتریپسین در پلاسمای جانبازان شیمیایی ناشی از عوارض دیررس گازخردل انجام شد. روش بررسی : این مطالعه کوهورت تاریخی روی 100 جانباز شیمیایی جنگ تحمیلی ناشی از بمباران با گازخردل در شهر سردشت طی تیرماه 1366 و 50 داوطلب سالم غیرسیگاری با سابقه عدم مواجهه با گاز خردل (گروه کنترل)، طی سال 1386 انجام شد. جانبازان دچار آسیبهای ریوی ناشی از گاز خردل بودند. فنوتیپ آلفایکآنتیتریپسین و همچنین فعالیت ظرفیت مهاری تریپسین اندازهگیری شد. یافتهها : تمامی افراد شرکت کننده در این مطالعه فنوتیپ طبیعی MM را دارا بودند؛ ولی میانگین ظرفیت مهاری تریپسین در گروه کنترل 1/0+-2/4 میکرومولبردقیقهبرمیلیلیتر به دست آمد که بیشتر از گروه جانبازان شیمیایی (3/0+-4/3 میکرومولبردقیقهبرمیلیلیتر) بود (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که فعالیت آلفایکآنتیتریپسین در جانبازان شیمیایی ناشی از مواجهه با گاز خردل کاهش یافته است.
خدابخش جوانشیر، دکتر محمدعلی محسنی بندپی، دکتر محسن امیری، دکتر اصغر رضاسلطانی، دکتر مهدی رهگذر،
دوره 12، شماره 1 - ( بهار 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : اندازه عضله تعیین کننده مناسبی از عملکرد عضله است. نقش ویژهای برای عضله Longus Colli در ثبات ستون فقرات گردنی ثابت شده است. این مطالعه به منظور مقایسه اندازه عضله Longus Colli به وسیله اولتراسونوگرافی در افراد سالم و بیماران مبتلا به درد مزمن گردن غیراختصاصی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 20 بیمار (10 مرد و 10 زن) مبتلا به درد دوطرفه گردن مراجعه کننده به کلینیک فیزیوتراپی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و 20 فرد سالم (10 مرد و 10 زن) که هیچگونه ضایعه یا دردی در گردن نداشتند؛ در سال 1387 انجام شد. تصویربرداری به وسیله اولتراسونوگرافی از عضله Longus Colli در ناحیه 2سانتیمتر پایینتر از غضروف تیروئید در دو گروه مورد و شاهد انجام شد. سطح مقطع (سانتیمترمربع) و شکل عضله (تقسیم پهنابرضخامت) اندازهگیری شد. از آزمون آماری تی برای مقایسه سطح مقطع و شکل عضله در دو گروه به تفکیک سمت راست و چپ استفاده گردید.
یافتهها : سطح مقطع عضله Longus Colli سمت راست و چپ گروه شاهد به ترتیب 0.11±0.85 سانتیمترمربع و 0.12±0.86 سانتیمترمربع بود. این مقدار در سمت راست و چپ گروه مورد 0.11±0.76 سانتیمترمربع و 0.07±0.68 سانتیمترمربع به دست آمد که بهطور معنیداری بزرگتر بود (P<0.05). همچنین شکل عضله Longus Colli در سمت راست و چپ گروه شاهد به ترتیب 0.17±1.18 سانتیمتر و 0.19±1.16 سانتیمتر بود که نسبت به شکل عضله Longus Colli سمت راست و چپ گروه مورد که به ترتیب 0.25±1.50 سانتیمتر و 0.27±1.50 سانتیمتر به دست آمد؛ به طور معنیداری کوچکتر بود (P<0.05).
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که سطح مقطع عضله Longus Colli در بیماران مبتلا به درد مزمن گردن در مقایسه با افراد سالم کوچکتر و شکل آن بزرگتر است.
منیره محجوب، دکتر جواد هرویان، حسین انصاری، نسرین جاجرمی، فرزانه حسنیانی،
دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : سیستم تطابقی معمولاً به صورت ثابت کمی خارج از تنظیم دقیق میباشد. عدسیهای مثبت نزدیک قبل از پیرچشمی برای اختلالات حرکتی نظیر فزونی تقارب و اختلالات تطابقی تجویز میشود. این مطالعه به منظور ارزیابی تغییرات پاسخهای تطابقی و تقاربی با نگاه از میان عدسیهای محدب در سه فاصله دید نزدیک در افراد با عیوب انکساری متفاوت انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه نیمهتجربی 42 نفر با دامنه سنی 17 تا 25 سال از بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان در سال 1388 بررسی شدند. پس از اصلاح عیوب انکساری وضعیت فوریا با روش کاور تست متناوب ولگ تطابقی با روش تخمین تک چشمی با عدسی 2.00+ و بدون آن در 3 فاصله مختلف 30 ، 40 و 50 سانتیمتر اندازهگیری شد و نتایج در دو جنس و عیوب انکساری متفاوت مورد بررسی قرار گرفت. پس از انجام معاینه و ثبت نتایج برای آنالیز از آزمونهای تی زوجی، تی مستقل و آنالیز واریانس استفاده شد. یافتهها : میانگین لگ و میانگین فوریا در فواصل مختلف با عدسی و بدون عدسی تفاوت آماری معنیداری داشت (P<0.05). میانگین لگ تطابقی در 3 فاصله دید نزدیک تفاوت معنیداری نشان داد (P<0.017). میانگین فوریا و لگ در فواصل مختلف در سه گروه با عیوب انکساری تفاوت معنیداری را نشان نداد. نتیجهگیری : یافتههای این مطالعه نشان داد که عدسیهای مثبت نزدیک لگ تطابقی را کاهش میدهند. پیشنهاد میشود که از این عدسیها به عنوان روشی برای کنترل نزدیکبینی بر اساس نظریه امتروپیزاسیون در نزدیک استفاده شود.
دکتر اعظم بحیرائی، سیده زهرا بنی حسینی، دکتر رامین حشمت، دکتر افشین محسنی فر،
دوره 14، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : مواجهه با دود سیگار در طی بارداری با افزایش خطر عوارض پیامدهای بارداری همراه است. کوتینین متابولیت اصلی نیکوتین با نیمه عمرطولانیتر بهعنوان بیومارکر اختصاصی در مواجهه با دود سیگار محسوب میگردد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط بین خودگزارش دهی زنان باردار از مواجهه با دود سیگار و کوتینین ادرار انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 108 زن باردار غیرسیگاری مراجعه کننده به بیمارستان روئینتن آرش تهران برای زایمان در سال 1389 انجام شد. پرسشنامهای شامل بررسی وضعیت مواجهه با دود سیگار در دوران بارداری با روش مصاحبه تکمیل شد. همچنین نمونه ادرار مادر برای بررسی میزان کوتینین جمعآوری گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمونهای آماری تی مستقل، کایاسکوئر و ANOVA یکطرفه به منظور بررسی مقایسه متغیرها و آزمون کاپا برای بررسی ارتباط گزارش مادران از مواجهه با دود سیگار با سطح کوتینین ادرار تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین هندسی کوتینین ادرار زنان باردار در گروه مواجهه یافته (29.96+-27.4 ng/ml) نسبت به گروه مواجهه نیافته (2.29+-0.75 ng/ml) بیشتر بود (P<0.05). بین گزارش مادر از مواجهه با دود سیگار و کوتینین ادرار مادر (کاپا 96درصد) ارتباط آماری معنیداری مشاهده شد (P<0.05). نتیجهگیری : یافتههای این مطالعه نشان داد بین خودگزارشدهی زنان باردار از مواجهه با دود سیگار در دوران بارداری با میزان کوتینین ادرار ارتباط بالایی وجود دارد.
رضاعلی محسنی، هما پاکزاد،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : مرگ و میر کودکان به عنوان نمادی از توسعه بوده و در تعیین رشد جمعیت نقش مهمی دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر عوامل اقتصادی، اجتماعی و جمعیتشناختی بر مرگ و میر کودکان زیر پنج سال شهرستان گتوند در استان خوزستان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 372 زن در محدوده سنی 48-20 سال دارای حداقل یک کودک زیر 5 سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی شهرستان گتوند در استان خوزستان به صورت تصادفی در سال 1389 انجام شد. برای افراد پرسشنامه محققساخته شامل متغیرهای مرگ و میر کودکان، جمعیت شناختی، اقتصادی و اجتماعی تکمیل گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-17 ، آزمونهای ANOVA ، Chi-Square و Pearson’s correlation coefficient تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : با افزایش تعداد مراقبتهای بهداشتی مادر در دوران بارداری و افزایش مرتبه شغلی پدر و مادر، میزان مرگ ومیر کودکان به صورت معنیداری کاهش یافت (P<0.05). سن کمتر از 18 و بیشتر از 35 سال مادر در هنگام بارداری با افزایش مرگ و میر کودکان ارتباط آماری معنیداری داشت (P<0.05). ترجیح جنسی به داشتن فرزند پسر نیز یکی دیگر از عوامل موثر بر مرگ ومیر کودکان زیر پنج سال تعیین شد (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که وضعیت شغلی بهتر والدین و افزایش دفعات دریافت مراقبتهای مادر در زمان بارداری سبب کاهش مرگ و میر کودکان زیر پنج سال شده و سن کمتر از 18 سال و بیشتر از 35 سال مادر در هنگام بارداری و ترجیح جنسی فرزند پسر سبب افزایش مرگ و میر کودکان زیر پنج سال میگردد.
عبدالحمید حاجی حسنی، فرید بحرپیما، امیرهوشنگ بختیاری، محمد تقیخانی،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : ادیپونکتین هورمون مترشحه از سلولهای ادیپوسیت است که سطح پایین آن نشاندهنده مقاومت انسولینی و گسترش بیماری دیابت میباشد. تمرین درمانی بهصورت منظم و در میان مدت، موجب کاهش مقاومت انسولینی، افزایش جذب گلوکز در عضلات، افزایش سطح ادیپونکتین و کاهش هموگلوبین گلیکوزیله در افراد مبتلا به دیابت میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر دویدن روی سطوح شیبدار مثبت (تمرینات کانسنتریک) و منفی (تمرینات اکسنتریک) بر میزان ادیپونکتین پلاسما و گلوکز سرم بیماران مبتلا به دیابت نوع2 انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 28 بیمار (13 مرد و 15 زن) در محدوده سنی 60-40 سال مبتلا به دیابت نوع 2 ارجاع شده توسط مرکز دیابت سمنان به مرکز تحقیقات توانبخشی عصبی - عضلانی دانشگاه علوم پزشکی سمنان در سال 1389 انجام شد. بیماران بهطور تصادفی در دو گروه تمرینات اکسنتریک و کانسنتریک با استفاده از تردمیل قرار گرفتند. قبل و بعد از دورههای کنترل و مداخله گلوکز، هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) و ادیپونکتین سرم گروهها اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-18 و آزمونهای Kolmogorov-Smirnov ، Repeated-Measures ANOVA ، Tukey و independent t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : تمرینات اکسنتریک و کانسنتریک سبب کاهش آماری معنیداری در میزان گلوکز و هموگلوبین گلیکوزیله سرم و نیز افزایش میزان ادیپونکتین سرم بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 گردید (P<0.05). با این وجود تمرینات اکسنتریک نسبت به تمرینات کانسنتریک سبب کاهش بیشتر گلوکز و هموگلوبین گلیکوزیله سرم و افزایش بیشتر ادیپونکتین سرم بیماران نسبت به گروه تمرینات کانسنتریک گردید (P<0.05). نتیجهگیری : تمرینات اکسنتریک در کاهش و کنترل گلوکز سرم و بهبود ادیپونکتین سرم بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مؤثرتر از تمرینات کانسنتریک میباشد.
سوده زندی، محمدعلی محسنی بندپی، ناهید رحمانی،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
کمردرد یکی از اختلالات رایج و پیچیده جوامع محسوب میشود که عوامل گوناگونی در ایجاد آن دخیل هستند. یکی از این عوامل از دست رفتن ثبات ستون فقرات است که به وسیله عضلات تامین میشود. یکی از مهمترین عضلات تامین کننده ثبات ستون فقرات عضله عرضی شکم است. جستجو در بانکهای اطلاعاتی PubMed، Scopus، Elsevier، Ovid, CINAHL، ScienceDirect به زبان انگلیسی با استفاده از کلیدواژههای عضله عرضیشکم (Transversus Abdominis)، اولتراسوند (ultrasonography)، کمردرد مزمن غیراختصاصی (chronic nonspecific low back pain) در فاصله زمانی 2000 تا 2011 انجام گرفت. از بین مطالعات 19 مقاله معیارهای ورود به مطالعه را داشتند. بررسی مقالات نشان داد که ضخامت عضله ترنسورس ابدومینیس در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی کاهش یٰافته و اولتراسونوگرافی نیز ابزاری معتبر با روایی بالا در اندازهگیری ضخامت عضله ترنسورس ابدومینیس در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی و افراد سالم و در وضعیتها و حالتهای مختلف است. بررسی مطالعات نشان داد که شواهد کافی مبنی بر شایستگی سونوگرافی برای ارزیابی عضله عرضی شکم در بیماران مبتلا به کمردرد و افراد سالم و طراحی برنامه درمانی مناسب برای آنها وجود دارد.
شهین رمازی، حمیدرضا خضرایی، مجید متولی باشی، الهام ایزی، مرتضی هاشم زاده چالشتری، مرضیه ابوالحسنی،
دوره 17، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : ژن اینترلوکین 18 (IL-18) که بر روی کروموزوم 11 قرار دارد؛ به عنوان یکی از عوامل خطر بیماریهای آلرژیک شناخته شده است. این ژن عضو خانواده اینترلوکین 1 بوده که به عنوان یک عامل القاکننده ترشح اینترفورن گاما (IFN-γ) نیز شناخته میشود. همچنین IL-18 به وسیله تولید IgE توسط القای سنتز IL-4 و IL-13 در ماستسلها، بازوفیلها و ائوزینوفیلها سبب بروز واکنشهای وابسته به سلولهای T کمکی نوع II و در نتیجه بروز واکنشهای آلرژیک میگردد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط پلیمورفیسم -137G/C در پروموتر ژن اینترلوکین 18 با بیماری رینیت آلرژیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه موردی - شاهدی روی 293 بیمار مبتلا به رینیت آلرژیک و 218 فرد سالم در استان چهار محال و بختیاری انجام شد. پس از استخراج DNA ژنومی نمونههای خون، اختلاف فراوانی پلیمورفیسم ژن اینترلوکین 18 در ناحیه -137G/C به روش RCR–RFLP انجام گردید. یافتهها : فراوانی ژنوتیپهای GG، GC و CC در گروه مورد به ترتیب 64.2 ، 32.1 و 3.7 و در گروه شاهد به ترتیب 60.1 ، 35.5 و 4.4 تعیین شد که اختلاف آماری معنیداری نداشتند. نتیجهگیری : پلیمورفیسم -137G/C پروموتر ژن اینترلوکین 18 در بروز بیماری رینیت آلرژیک موثر نبود.
عبدالحمید حاجی حسنی، رزیتا هدایتی، فاطمه احسانی،
دوره 18، شماره 2 - ( تابستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : کمردرد یک اختلال عضلانی اسکلتی با شیوع بالا است که 85 درصد افراد جامعه ممکن است آن را تجربه کنند. ورزشهای ثبات دهنده مرکزی برای تقویت توانایی سیستمهای عصبی عضلانی و اسکلتی برای حفاظت ستون فقرات توصیه شدهاند. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرینات ثبات دهنده مرکزی و ورزشهای عمومی بر فعالیتهای عملکردی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی انجام شد.
روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 60 بیمار مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی بهطور تصادفی در دو گروه 30 نفری ورزشهای عمومی و ورزشهای ثبات دهنده مرکزی قرار گرفتند. شاخص فعالیتهای عملکردی توسط آزمونهای Bilateral squat test، Timed single hop test، Distance single hop test و Star excursion test برای همه افراد در ابتدا و پس از دوره مداخله مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. در گروه ورزشهای ثبات دهنده مرکزی هشت تمرین اختصاصی تقویتی استفاده گردید و در گروه ورزشهای عمومی، تمرینات تقویتی روتین فیزیوتراپی برای بیماران در نظر گرفته شد. کلیه تمرینات در هر دو گروه بهمدت 4 هفته و هر هفته 3 جلسه انجام گردید.
یافتهها : تمرینات ثبات دهنده مرکزی موجب افزایش معنیدار شاخصهای فعالیت عملکردی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی نسبت به تمرینات عمومی گردید (P<0.05).
نتیجهگیری : تمرینات ثبات دهنده مرکزی نسبت به تمرینات عمومی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی ارجح است.
جواد خادمی، محمدعلی محسنی، ایرج عبدالهی،
دوره 19، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : کمردرد یکی از ناراحتیهای شایع سیستم اسکلتی - عضلانی مرتبط با شغل بوده و روش اندازهگیری دامنه حرکتی برای ارزیابی اثربخشی مداخلات درمانی اهمیت دارد. این مطالعه به منظور ارزیابی تکرارپذیری دامنه حرکتی کمر با استفاده از تست دوبار اصلاح شده Shober (modified-modified Shober's technique: MMST) در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی – تحلیلی دامنه حرکتی کمر (خم شدن به جلو و خم شدن به عقب) 15 بیمار مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی، توسط تست دوبار اصلاح شده Shober در سه نوبت توسط دو فیزیوتراپیست اندازهگیری و ثبت شد. برای این منظور از ضریب همبستگی درون خوشهای (ICC) استفاده گردید. دو اندازهگیری به فاصله یک ساعت برای بررسی درونروز (Whiten-Day) و نوبت آخر با فاصله یک هفته به منظور ارزیابی تکرارپذیری بینروزها (Between-Days) توسط دو ارزیاب انجام گردید.
یافتهها : ضریب همبستگی تکرارپذیری درونروز توسط ارزیاب اول برای خم شدن به جلو و عقب به ترتیب 0.88 و 0.71 و برای ارزیاب دوم بهترتیب 0.85 و 0.76 بهدست آمد. همچنین ضریب همبستگی تکرارپذیری بینروز برای ارزیاب اول در اندازهگیری خم شدن به جلو و عقب بهترتیب 0.85 و 0.68 و برای ارزیاب دوم به ترتیب 0.81 و 0.71 حاصل شد.
نتیجهگیری : تکرارپذیری آزمون دوبار اصلاح شده Shober برای اندازهگیری دامنه حرکتی کمر در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی مناسب ارزیابی شد.
زهرا آل خمیس، مهدیه مصطفوی، لیلا حسنی، فخری السادات محمدی، خسرو محمدی،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1397 )
چکیده
زمینه و هدف : کورکومین، ترکیب پلیفنول فعال از گیاه کورکومالانگا است که فعالیتهای زیستی گستردهای از جمله اثرات ضدالتهابی، ضدباکتریایی و سمیت سلولی برای سلولهای سرطانی متعدد را نشان میدهد. بربرین ایزوکینولین آلکالوئیدی است که در زرشک وجود دارد و باعث سرکوب رشد بسیاری از سلولهای توموری میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر ضدباکتریایی بربرین و کمپلکسهای ایندیوم کورکومین و ایندیوم دیاستیل کورکومین علیه باکتریهای اشریشیاکلی و باسیلوس پامیلوس و مقایسه سمیت سلولی آنها بر رده سلولهای سرطانی مثانه و معده انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی اثر ضدباکتریایی و اثر سمیت سلولی بربرین و کمپلکسهای ایندیمکورکومین (In(cur)3) و ایندیم دی استیل کورکومین (In(DAC)3) به ترتیب با استفاده از روش MTT (متیل تیازول تترازولیوم) و آزمون رقت ارزیابی شد. باکتری اشریشیاکلی (BL21(DE3))، باکتری باسیلوس پامیلوس (PTCC 1529)، رده سلولی مثانه (5637) و رده سلولی سرطانی معده (AGS) مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها : حداقل غلظت بازدارندگی بربرین برای باکتری اشریشیا کولی 5 میلیمولار تعیین شد. در غلظت 100 ماکرومولار بربرین تقریباً 100 درصد سلولهای سرطانی مثانه از بین رفتند. اثر سمیت سلولی کمپلکسهای کورکومین بر دو رده سلولی سرطانی مثانه و معده نشان داد که هر دو کمپلکس به میزان مختلف اثر بازدارندگی بر حیات ردههای سلولی دارند. سمیت سلولی 20 میکرو مولار ایندیوم کورمومین و ایندیوم دی استیل کورکومین برای سلولهای سرطانی مثانه به ترتیب 58 درصد و 55 درصد و برای سلولهای سرطانی معده 61 درصد و 34 درصد بهدست آمد. فعالیت ضدباکتریایی کمپلکسها در برابر باکتریهای باسیلوس پامیلوس و اشریشیاکلی نشان داد که هیچیک از کمپلکسها، اثر ضدباکتریایی در برابر باسیلوس پامیلوس ندارند؛ ولی هر دو کمپلکس مانع رشد باکتری اشریشیاکلی شدند. جمعیت باکتری در حضور ایندیوم کورمومین و ایندیوم دی استیل کورکومین به ترتیب 40 درصد و 24 درصد کاهش یافت.
نتیجهگیری : کمپلکسهای ایندیوم کورکومین و ایندیوم دی استیل کورکومین بهصورت بالقوه ویژگی درمانی ضدسرطانی و ضدباکتریایی دارند. علاوه بر این بربرین دارای اثر ضدباکتریایی و ضدسرطانی است.
دانیال باقری، رضاعلی محسنی، سیدمحمدصادق مهدوی،
دوره 20، شماره 4 - ( زمستان 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: مخاطرات زیستمحیطی یکی از مهمترین عوامل تهدیدکننده سلامت انسانها است. رشد چشمگیر جمعیت و سبک زندگی نوین موجب بروز انواع مشکلات زیستمحیطی و شیوع بیماریها شده است. این مطالعه به منظور تعیین نگرش و دانش در رفتار زیستمحیطی شهروندان شهر گرگان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی توصیفی – تحلیلی روی 400 نفر (209 مرد و 191 زن) از شهروندان شهر گرگان طی سال 1396 انجام شد. برای انتخاب نمونهها از روش نمونهگیری چند مرحلهای استفاده گردید. شهر گرگان طبق تقسیمات شهری به 3 طبقه تقسیم شد و محلههای درون طبقات به عنوان خوشه در نظر گرفته شدند. از هر منطقه 40 درصد محلات بهصورت تصادفی وارد مطالعه شدند. ابزارهای مورد استفاده برای جمعآوری دادهها پرسشنامه جمعیت شناختی و پرسشنامههای دانش، نگرش و رفتار زیستمحیطی بود.
یافتهها: سطح نگرش و دانش زیستمحیطی شهروندان ضعیف و رفتار حامی محیط زیست آنان قوی ارزیابی شد. افراد با سن بالاتر، تحصیلات بالاتر و میزان اشتغال رفتار حامی محیط زیست بهتری داشتند (P<0.05). بین نگرش زیستمحیطی با رفتار حامی محیط زیست رابطه آماری معنیدار و معکوس یافت شد (P<0.05). افزایش دانش زیستمحیطی سبب افزایش رفتار حامی محیط زیستی گردید (P<0.05).
نتیجهگیری: سطح دانش و نگرش زیستمحیطی شهروندان گرگان ضعیف و رفتار حامی محیط زیستی آنان قوی ارزیابی شد.
فاطمه نکویان، فاطمه نظری، شهلا ابوالحسنی، محمدجواد طراحی،
دوره 25، شماره 3 - ( پاییز 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: ناتوانی جسمی ناشی از بیماری مولتیپل اسکلروزیس، نیاز این بیماران را به حمایت از سوی دیگران افزایش میدهد و پایبندی به درمان دارویی، از عوامل اصلی موفقیت در درمان بیماریهای مزمن است که تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط حمایت اجتماعی درک شده با پایبندی به درمان دارویی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 110 بیمار (70 زن و 40 مرد) در محدوده سنی 39±9 سال مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به دو مرکز آموزشی درمانی کاشانی و الزهرا دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1400 انجام شد. پس از نمونهگیری به روش تصادفی سیستماتیک، دادهها به روش مصاحبه و با استفاده از پرسشنامههای حمایت اجتماعی درک شده زیمت (MSPSS) و موریسکی (MMAS-8) جمعآوری شدند.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار نمرات پایبندی به درمان دارویی و حمایت اجتماعی درک شده به ترتیب 6.10±1.72 و 62.83±14.97 تعیین شد. حمایت اجتماعی درک شده با پایبندی به درمان دارویی با توجه به ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معنیداری نشان نداد (r=0.185, P=0.053). حمایت اجتماعی درک شده با میزان رضایت از درآمد (F=4.54, P=0.01)، الگوی سیر بالینی (F=2.95, P=0.03)، مشکل دسترسی به مراقبت درمانی (t=-2.29, P=0.02)، علایم بالینی شامل اختلالات حرکتی (t=-3.72, P=0.001)، تعادلی (t=-3.23, P=0.002) و ادراری (t=-2.53, P=0.01) ارتباط آماری معنیداری نشان داد.
نتیجهگیری: حمایت اجتماعی درک شده در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس سبب پایبندی به درمان دارویی نشد.