9 نتیجه برای تیموری
حسین تیموری، دکتر پروین مهدی پور، دکتر مرتضی عطری، محمد رضا میرزایی،
دوره 3، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1380 )
چکیده
سرطان پستان یکی از شایع ترین علل مرگ در میان زنان مبتلا به سرطان می باشد. بیش از نیمی از خانواده های دارای سرطان پستان فامیلی در ژن مستعد کننده به سرطان، معروف به BRCA1 جهش نشان می دهند. در این مطالعه نمونه خود 30 زن مبتلا به سرطان پستان که سابقه فامیلی در بروز بیمار داشتند، مورد بررسی قرار گرفت. روش غیر رادیواکتیو PCR-SSCP به منظور تشخیص جهش زایی در اگزون های 3، 10 و 12 ژن BRCA1 مورد استفاده واقع شد که منجر به شناسایی دو جهش در اگزون 3 و دو جهش در اگزون 12 گردید. در اگزون 10 جهشی شناسایی نشد. تجزیه و تحلیل آماری به دلیل تعداد کم جهش شناسایی شده، بین وجود جهش و مشخصات آسیب شناسی رابطه معنی داری نشان نداد. نتایج این مطالعه نشان می دهد این سه اگزون کمتر دچار جهش زایش می شوند. با بررسی مطالعات مشابه در دیگر کشورها و همخوانی نتایج این مطالعه با آنها، می توان نتیجه گرفت که جهش در اگزون های 3، 10 و 12 کمتر اتفاق می افتد.
دکتر رحیم تقوی، دکتر رضا مهدوی، دکتر محمدرضا دارابی، دکتر بهروز زندی، دکتر محمد بادصبا، دکتر محمدرضا تیموری،
دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری (CTA) یک روش کمتهاجمی برای تصویربرداری عروق بدون عوارض دستکاری مستقیم عروق بزرگ است و کاربردهای عمده آن در ارولوژی شامل ارزیابی عروق کلیه برای آمادگی نفرکتومی فرددهنده، تشخیص عروق خارجی در ارزیابی تنگی اتصال حالب به لگنچه و تشخیص تنگی شریان کلیه میباشد. این مطالعه به منظور ارزیابی عروق کلیه قبل از عمل دهندههای زنده کلیه با استفاده از آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری و آنژیوگرافی متداول و مقایسه با یافتههای حین عمل انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی وضعیت عروق کلیوی 70 دهنده زنده کلیه با روش آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری و 30دهنده زنده کلیه با روش آنژیوگرافی متداول قبل از عمل با وضعیت عروق کلیه این بیماران در هنگام عمل توسط دو مشاهدهگر در بیمارستان امام رضا (ع) مشهد طی اسفند 1385 لغایت اردیبهشت 1387 مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت.
یافتهها : در گروه آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری در دو بیمار دو ورید اصلی کلیه حین عمل مشاهده شد که در آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری گزارش نشده بود. در گروه آنژیوگرافی متداول در یک بیمار حین عمل دو ورید اصلی کلیه مشاهده شد که با روش آنژیوگرافی متداول مشخص نشده بود. در هر دو گروه شریانهای فرعی کلیه تشخیص داده شده بود. دقت برای تشخیص آناتومی شریان اصلی کلیه در آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری و آنژیوگرافی متداول 100% بود. دقت تشخیصی آناتومی ورید اصلی کلیه برای آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری 97.1% و برای آنژیوگرافی متداول 96.6% به دست آمد.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که دقت تشخیصی روش آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری و روش آنژیوگرافی متداول در مورد عروق اصلی کلیه تقریباً یکسان می باشد.
کلید واژهها : آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری ، آنژیوگرافی ، دهنده زنده کلیه
ابراهیم بنیطالبی، کیهان قطره سامانی، گشتاسب مردانی، علی سهیلی، رویا انصاری سامانی، حسین تیموری،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : اسفنگوزین-1-فسفات (S1P) در تنظیم، تکثیر، تمایز، هایپرتروفی و مقابله با مرگ برنامهریزی شده سلولی و فعالسازی سلولهای ماهوارهای (satellite cell) نقش دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر 8 هفته تمرین مقاومتی بر مقدار اسفنگوزین-1-فسفات، میزان بیان ژن اسفنگوزین-1-فسفات کیناز1 و ایزوفرمهای مختلف زنجیره سنگین میوزینی (MHC I, IIa, IIb, IIx) عضلات اسکلتی تند و کند انقباض موش صحرایی نر انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار 8 هفتهای با وزن تقریبی 250-190 گرم انجام شد. موشها به صورت تصادفی در دو گروه 12 تایی کنترل و تمرینی قرار گرفتند. نردبان مقاومتی یک متری با فاصله میلههای 2 سانتیمتری با شیب 85 درجه بهعنوان وسیله تمرین مقاومتی و وزنههای متصل شده به دم حیوان بهعنوان مقاومت استفاده شد. مقدار S1P در لایه کلروفرم بهوسیله دستگاه HPLC اندازهگیری شد. برای بررسی بیان ژن اسفنگوزین-1-فسفات کیناز1 (SK1) و ایزوفرمهای مختلف زنجیره سنگین میوزینی (MHC I, IIa, IIb, IIx) عضلات اسکلتی تند و کند موشها از روش Real-Time PCR استفاده شد. بیان ژنها در عضلات تاکننده بلند انگشت شست پا (Flexor Hallucis Longus: FHL) به عنوان عضله تندانقباض و عضله نعلی (Soleus: SOL) به عنوان کندانقباض بررسی گردید. دادهها با میانگین و انحراف معیار توصیف گردید و پس از انجام آزمون نرمالیتی Kolmogorov-Smirnov، مقایسه میانگینها با نرمافزار SPSS-17 و independent t-test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها : تمرین مقاومتی محتوای S1P در عضله FHL 0.292±1.042 pmol/mg weight و SOL 0.111±0.587 pmol/mg weight را در گروه تمرینی در مقایسه با عضله FHL 0.146±0.608 pmol/mg weight و SOL 0.159±0.427 pmol/mg weight گروه کنترل افزایش داد (P<0.05). بهعلاوه تمرین مقاومتی باعث تغییرات در بیان ژن SK1 در عضله تندانقباض FHL و کندانقباضSOL ، MHC I در عضله تندانقباضFHL و کندانقباضSOL ، MHC IIa در عضله تندانقباض FHL و کندانقباض SOL، MHC IIb در عضله تندانقباض FHL و کندانقباض SOL و MHC IIx در عضله کندانقباضSOL گروهتمرینی نسبت به گروه کنترل شد (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که تمرین مقاومتی سبب افزایش میزانS1P عضلانی و بیان MHCs و SK1 میگردد.
حسین نوروزی، علی کاظمی، مسعود تشفام، شهرام تیموریان، پروانه عدیمی، محسن بشاشتی،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : اشعه اولتراویوله (UV) به عنوان یک ضدعفونی کننده قوی مطرح است. عفونت ناشی از گونههای مختلف مقاوم قارچی در بیماران منجر به برگشت بیماری با شدت بیشتر میشود. این مطالعه به منظور ارزیابی تست حساسیت دارویی سویههای مختلف قارچ کاندیدا قبل و بعد از تابش اشعه اولتراویوله نسبت به داروهای ایتراکونازول، فلوکونازول و آمفوتریسین B انجام شد. روش بررسی : این مطالعه آزمایشگاهی روی 12 سوش قارچ کاندیدا جدا شده از بیمار طبق روش (NCCLS M27-A) انجام شد. نمونهها با سالین استریل به صورت سوسپانسیون درآمدند و جذب نوری با اسپکتروفوتومتر در طول موج 530 نانومتر خوانده شد. رقتهای سریالی 16-0.0313 میکروگرم بر میلیلیتر برای ایتراکونازول و آمفوتریسین B و 128-0.0313 میکروگرم بر میلیلیتر برای فلوکونازول تهیه گردید و حداقل میزان مهارکنندگی (MIC) بعد از 48 ساعت انکوباسیون در دمای 35 درجه سانتیگراد تعیین شد. اشعه UV به مدت 1 ، 2 ، 5 ، 10 ، 60 ، 90 ، 120 ثانیه در فاصله یک متری به قارچها تابانده شد و MIC تعیین گردید. یافتهها : بیشترین MIC قبل از تابش UV در استفاده از فلوکونازول با میزان بیش از 128µg/ml مشاهده شد. بعد از تابش UV میزان MIC برای سه داروی مورد مطالعه کاهش یافت؛ به طوری که بعد از 10 ثانیه MIC برای داروهای ایتراکونازول و آمفوتریسین B بیش از 0.0313 µg/ml تعیین شد. MIC فلوکونازول بعد از 60 ثانیه تابش اشعه اولتراویوله بیش از 0.0313 µg/ml بود. با مقایسه MIC قبل و بعد از تابش اشعه اولتراویوله، داروهای مختلف سبب کاهش آماری معنیداری نسبت به قبل از تابش UV گردید (P<0.05). نتیجهگیری : اشعه UV باعث کاهش MIC سویههای قارچی کاندیدا نسبت به داروهای ایتراکونازول، فلوکونازول و آمفوتریسین B میگردد.
علی کاظمی، حسین نوروزی، مسعود تشفام، شهرام تیموریان،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : آسپرژیلوزیس شایعترین عامل ایجاد کننده عفونتهای بیمارستانی قارچی با منشا خارجی است. این مطالعه به منظور ارزیابی حساسیت دارویی سویههای بالینی آسپرژیلوس فلاووس و فومیگاتوس نسبت به داروهای ایتراکونازول و آمفوتریسین B انجام شد. روش بررسی : این مطالعه آزمایشگاهی روی 25 سویه آسپرژیلوس فلاووس و 25 سویه آسپرژیلوس فومیگاتوس جدا شده از بیماران دریافت کننده عضو پیوندی انجام شد. تست حساسیت دارویی طبق استاندارد NCCLS M 38-P انجام شد. سوسپانسیون قارچی از قارچهای مذکور با محدوده سلولی 0.5-5X104 CFU/ml توسط اسپکتروفوتومتر در 530 نانومتر تهیه گردید. رقتهای سریالی از داروها از 0.03125 تا 16 میکروگرم بر میلی لیتر تهیه و میزان MIC داروها بعد از 48 ساعت انکوباسیون در دمای 35 درجه سانتیگراد تعیین گردید. یافتهها : محدوده MIC به دست آمده در مورد سویه آسپرژیلوس فومیگاتوس و آسپرژیلوس فلاووس در برابر ایتراکونازول به ترتیب یک تا 4 میکروگرم بر میلی لیتر و نیم تا 4 میکروگرم بر میلی لیتر بود. در حالی که محدوده MIC برای سویههای آسپرژیلوس فومیگاتوس و آسپرژیلوس فلاووس در برابر آمفوتریسین B به ترتیب نیم تا 2 میکروگرم بر میلی لیتر و 0.25 تا 2 میکروگرم بر میلی لیتر تعیین شد. میزان MIC آمفوتریسین B به طور معنیداری کمتر از ایتراکونازول بود (P<0.05). نتیجهگیری : با توجه به میزان محدوده MIC حاصل از آمفوتریسین B و ایتراکونازول، آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس فومیگاتوس جزء سویههای حساس ارزیابی شدند و سویه مقاوم از لحاظ in vitro مشاهده نگردید.
نعمت الله امینی سرتشنیزی، حسین تیموری، صابر زهری، محسن مبینی دهکردی، سمیه خسروی، رقیه امینی سرتشنیزی،
دوره 16، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : کرایزین یک ترکیب طبیعی و فعال از لحاظ بیولوژیکی است که از بسیاری از درختان، عسل و پروپولیس استخراج میگردد. کرایزین دارای چندین فعالیت فارماکولوژیکی از جمله خصوصیات ضدالتهابی، ضدسرطانی و آنتیاکسیدانی قوی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر کرایزین بر AGS human gastric epithelial cell line سرطان معده انسان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی کرایزین در دیمتیل سولفوکساید (DMSO) حل و اثرات سایتوتوکسیسیتی غلظتهای 10، 15، 20، 30، 40، 50، 60، 80 و 100 میکرومولار بر میلیلیتر کرایزین بر سلولهای AGS بررسی شد. زیستایی سلولها با استفاده از آزمایش سنجش MTT بعد از 24، 48 و 72 ساعت تیمار اندازهگیری و با زیستایی نمونههای کنترل مقایسه گردید. یافتهها : کرایزین از رشد و تکثیر رده سلولی AGS سرطان معده انسان ممانعت نمود. این اثرات وابسته به غلظت کرایزین و زمان تیمار بود. IC50 تقریباً برابر با 60 و 30 و 20 میکرومولار بر میلیلیتر به ترتیب در زمانهای 24 و 48 و 72 ساعت بهدست آمد (P<0.05). نتیجهگیری : کرایزین در محیط آزمایشگاهی، فعالیت ضدتکثیری بر روی سلولهای سرطانی معده انسان نشان داد.
الهام احمدی، حوریه سلیمان جاهی، علی تیموری،
دوره 16، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : روتاویروسها عضو خانواده رئوویرویده و دارای ژنوم RNA دو رشتهای بوده و مهمترین عامل گاستروانتریت در نوزادان و کودکان زیر سه سال است. این مطالعه به منظور ارزیابی تشخیص ژنوم روتاویروس با دو روش رنگآمیزی تغییر شکلیافته نیترات نقره با استفاده از الکتروفورز ژلپلیآکریلآمید در مقایسه با رنگآمیزی مرسوم نیترات نقره انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی روتاویروس از 6 نمونه استاندارد کشت سلولی MA-104 آلوده با دو ویروس RV4 انسانی و RF گاوی بهصورت مجزا استخراج شد. RNA روتاویروس از نمونهها استخراج و برای تشخیص حضور ژنوم روتاویروس، الکتروفورز در ژلپلیآکریلآمید 10درصد انجام گردید. با استفاده از رنگآمیزی نیترات نقره باندهای RNA شناسایی شدند. یافتهها : پس از کشت سلول و تکثیر ویروس، آثار تخریب سلولی به صورت کنده شدن سلولها از بستر مشاهده شد که نشاندهنده تکثیر ویروس در سلولها بود. حرکت الکتروفورتیک dsRNA روتاویروس سویه RF استاندارد براساس افزایش وزن مولکولی و حرکت در ژلپلیآکریلآمید از شماره 11-1 جداسازی شد و بهصورت چهار قطعه سنگین، سه قطعه سهتایی، دو قطعه متوسط و دو قطعه کوچک با الگوی ژنومی گروه A روتاویروس تایید شد. رنگآمیزی نقره و برآورد حساسیت روش با رقتهای دوبرابری ژل مارکر مشاهده شد. کمترین رقت قابل اندازهگیری توسط این روش هفت پیکوگرم بود. همچنین با این روش در کمتر از 10 دقیقه رنگآمیزی بهطور مطلوب صورت گرفت. نتیجهگیری : روش جدید رنگآمیزی نقره قابلیت تشخیص الگوی ژنومی ویروسها در مدت زمان کمتر و برای نمونههای در حد هفت پیکوگرم را داراست.
زینب امینی فارسانی، محمدحسین سنگتراش، حسین تیموری، مهدی شمس آرا،
دوره 19، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطان تخمدان پنجمین سرطان شایع در زنان بوده و تعداد مبتلایان به این بیماری رو به افزایش است. والپروئیک اسید یک مهار کننده هیستون داستیلاز است که بهطور موثر برای درمان صرع و بیماریهای دوقطبی بهکار می رود. اخیراً این ترکیب به عنوان دارویی با عملکردهای ضدسرطانی مورد توجه قرار گرفته است. ژن Bim یکی از مهمترین ژنهای مسیر داخلی (میتوکندریایی) آپوپتوز است که نقش مهمی در بیولوژی سرطان دارد. بیان این ژن در سرطان تخمدان به شدت کاهش مییابد. این مطالعه به منظور تعیین اثر والپروئیک اسید بر زیستپذیری سلولهای سرطان تخمدان، آپوپتوز و نیز بیان ژن Bim در رده A2780 انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی سلولهای سرطان تخمدان (A2780) در محیط کشت RPMI-1640 در شرایط بهینه تکثیر شدند. سپس سلولها با غلظتهای مختلف والپروئیک اسید (30-1میلی مولار) تیمار و به مدت 24، 48 و 72 ساعت انکوبه شدند. پس از پایان زمان انکوباسیون، زیستپذیری سلولها با استفاده از روش MTT ارزیابی شد. آنالیز آپوپتوز در جمعیت سلولی تیمار شده با والپروئیک اسید با استفاده از روش فلوسایتومتری انجام گردید. از آزمون Real time PCR برای تعیین اثر این دارو بر تغییر بیان ژن Bim استفاده شد.
یافتهها : نتایج حاصل از تست MTT نشان داد که داروی والپروئیک اسید باعث کاهش زیستپذیری سلولهای A2780 میشود و این اثر وابسته به غلظت و زمان بود. بهطوری که در غلظت 30 میلیمولار و 72 ساعت پس از تیمار، کاهش زیستپذیری به بالاترین میزان رسید (P<0.05). درصد قابل توجهی از سلولها در اثر تیمار با والپروئیک اسید دچار آپوپتوز شدند. همچنین والپروئیک اسید میزان بیان ژن Bim را افزایش داد (P<0.05).
نتیجهگیری : داروی والپروئیک اسید سبب کاهش زیستپذیری سلولهای A2780 میشود. همچنین والپروئیک اسید از طریق تغییر بیان ژنهای دخیل در مسیر داخلی آپوپتوز، سبب افزایش مرگ سلولی در سلولهای سرطان تخمدان میشود.
مجتبی زارع ابراهیم اباد، حانیه تیموری، امیرهوشنگ پورخانی، ناصر بهنام پور، حمیدرضا جوشقانی،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : ترومبوآمبولی وریدی (Venous thromboembolism: VTE) یک وضعیت بالینی معمول با نرخ مرگ و میر 15-20% است. نسبت نوتروفیل به لنفوسیت (Neutrophil to lymphocyte ratio: NLR) به عنوان یک شاخص در پیشبینی نتایج بالینی در بیماران با بیماریها و بدخیمیهای مختلف شناخته شده است. این مطالعه به منظور تعیین ارزش نسبت نوتروفیل به لنفوسیت در پیشآگهی فوت بیماران دارای ترومبوآمبولی وریدی خود به خودی طی دوره زمانی کوتاه مدت انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه همگروهی گذشتهنگر روی 93 بیمار با ترومبوآمبولی وریدی خودبهخودی پذیرش شده در مراکز آموزشی درمانی شهیدصیاد شیرازی و پنجم آذر گرگان طی سالهای 1391-94 انجام شد. پارامترهای دموگرافیک، خونی و بیوشیمیایی بیماران در پیشبینی رخداد فوت در پیگیری 30 روزه پس از مراجعه به بیمارستان ارزیابی شد.
یافتهها : 16 بیمار (17.2%) طی 30روز فوت نمودند. در متغیرهای سن، گلبولهای سفید خون، نوتروفیل، NLR، کراتین کیناز نوع MB و لاکتات دهیدروژناز افزایش آماری معنیدار (P<0.05) و در متغیرهای لنفوسیت و پلاکت کاهش آماری معنیدار با وقوع مرگ طی دوره کوتاه 30 روزه مشاهده شد (P<0.05). نقطه برش NLR بیشتر یا مساوی 7.21 دارای حساسیت 56.3%، ویژگی 87%، ارزش پیشبینی مثبت 47.3% و ارزش پیشبینی منفی 90.5% تعیین گردید.
نتیجهگیری : نسبت نوتروفیل به لنفوسیت میتواند به عنوان یک متغیر سودمند در پیشبینی رخداد فوت طی دوره کوتاه پیگیری در بیماران VTE مورد استفاده قرار گیرد.