|
|
|
![::](./templates/tmpl_green/images/cnt_bar_icon_rtl.gif) |
جستجو در مقالات منتشر شده |
![::](./templates/tmpl_green/images/cnt_bar_arrow_rtl.gif) |
|
5 نتیجه برای امیدی
دکتر حسین آیت اللهی، دکتر عباسعلی امیدی، دکتر مهرداد کاتبی، دکتر سعیده صباغ، دکتر هومن توسلیان، دکتر محمدرضا خلیقی، دکتر عباس پرداختی، دکتر مهدی شریعت، دوره 9، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : تتراکلرید کربن به عنوان یک سم مرجع کبدی در مسمومیت حاد و مزمن خود باعث ایجادنکروز، تغییر چربی، سیروز و کانسر کبدی میشود. سیلای مارین مجموعهای از سه فلاونولیگنان موجود در گیاه خارمریم (Silybum marianum) دارای آثار هپاتوپروتکتیو و آنتیهپاتوتوکسیک میباشد. این مطالعه به منظور تعیین اثرات درمانی حفاظتی سیلای مارین در سمیت حاد کبدی CCL4 در موش انجام گردید.
روش بررسی: این مطالعه تجربی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد طی سال 1383 انجام پذیرفت. پس از بررسیهای مقدماتی، دوز mL/kg 25 تتراکلرید کربن (در حلال Mineral Oil) به عنوان دوز مناسب انتخاب گردید. روند هپاتوتوکسیسته ناشی از تزریق داخل صفاقی تک دوز آن به منظور ارزیابی و به دست آوردن متغیرهای لازم برای سنجش میزان سمیت و درمان مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج آنزیمی (افزایش فعالیت AST و ALT) و هیستوپاتولوژی (بررسی و درجه بندی عوارض پاتولوژیک CCl4 در بافت کبد به شکل گرانولاسیون سیتوپلاسم، تورم ابری شکل، نکروز و تغییر چربی) زمانهای تجویز سیلای مارین و نمونهگیری مشخص گردید. سیلای مارین به شکل سوسپانسیون در حامل CMC2درصد پروپیلنگلایکول (به نسبت 3 به 2) با دوزهای50، 200 و 800 میلیگرم بر کیلوگرم در زمانهای مختلف تجویز و نمونههای سرمی و کبدی تهیه شد. گروه کنترل منفی، حامل سیلای مارین در برابر حلال CCl4، گروه کنترل دارو، دوزmg/kg 800 سیلای مارین در برابر حلال CCl4 و گروه کنترل مثبت، حامل سیلای مارین در برابر CCl4 را دریافت نمود.
یافتهها : نتایج حاکی از آن است که تجویز دوز mg/kg 50 سیلای مارین ، یک ساعت بعد از تزریق CCL4 علاوه بر مهار نسبی افزایش فعالیت ترانسآمینازها، از افزایش و پیشرفت ضایعات کبدی تا حدود 50 درصد نسبت به گروه کنترل مثبت جلوگیری مینماید. علاوه بر آن روند ترمیم و رژنراسیون سلولی را سرعت بخشیده، به طوری که نکروز درجه سه در گروه کنترل مثبت در زمان 48 ساعت تا نکروز درجه 5/0 در گروه دریافت کننده این دوز کاهش یافته است.
نتیجهگیری: این تحقیق نشان میدهد که تجویز سیلای مارین با دوز mg/kg 50 تا 6ساعت پس از تزریق CCl4 بهنحو قابل توجهی از پیشرفت هپاتوتوکسیته جلوگیری نموده و موجب تسریع بهبودی ضایعاتمیشود.
دکتر محمد امیدیان، دکتر نپتون عماد مستوفی، دکتر هاجر بحرانیفرد، دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : تشخیص ضایعات دهانی ممکن است، بسیار مشکلتر از ضایعات پوستی باشد، زیرا احتمال دیده شدن ضایعات دهانی کمتر بوده و از طرفی تفاوت رنگ چندانی با مخاط اطراف خود ایجاد نمیکند. انجام یک تشخیص صحیح ضروری است، چرا که درمان هریک از موارد ممکن است، با یکدیگر فرق داشته باشند و نیز پیشآگهی آنها با یکدیگر به میزان زیادی متفاوت میباشد. هدف از این مطالعه تعیین آسیبشناسی انواع ضایعات دهانی در مراجعه کنندگان به بخش آسیبشناسی بیمارستان امام خمینی (ره) اهواز در طی سالهای 1373 تا پایان 1383 بود. روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقطعی گذشته نگر روی 558 نمونه آسیبشناسی انواع ضایعات دهانی مراجعه کنندگان به بخش آسیبشناسی بیمارستان امام خمینی (ره) اهواز در طی سالهای 1373 تا پایان سال 1383 انجام گرفت. یافتهها : شیوع ضایعات در زنان بیشتر از مردان بود. اغلب ضایعات خوشخیم بودند و بیشترین رده سنی درگیر 30-20 ساله بودند. در حالی که کمترین تعداد نمونه مربوط به سن کمتر از 10 سال بود. بیشترین محل بروز ضایعه در لب تحتانی و کمترین محل بروز در گوشه دهان بود. شایعترین تومور بدخیم اسکواموسل کارسینوما و نادرترین نوع بدخیمی ملانوم بدخیم بود که همه بر روی لب تحتانی بودند. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که ضایعات خوشخیم مخاط دهان در زنان بیشتر از مردان است. فراوانی درگیری لب تحتانی با سایر مطالعات مشابهت داشت. اسکواموسل کارسینوما (SCC) همانند نتایج سایر مطالعات ، شایعترین تومور بدخیم بود.
انورسادات کیان مهر، حمید شهباز محمدی، اسکندر امیدی نیا، دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : پروتئین اریتروپویتین انسانی هورمونی گلیکوزیله با وزن مولکولی 40 کیلو دالتون است که در کلیه سنتز شده و در تکثیر و تمایز اریتروسیتها نقش دارد. این پروتئین دارویی با نام تجاری «اپویتین» شناخته شده و کاربرد موثری در درمان آنمی، سرطان و عفونتهای ناشی از HIV ایفاء میکند. این مطالعه به منظور ارزیابی استفاده از میزبان انگلی لیشمانیا تارانتولا (Leishmania tarentolae) به منظور تولید فرم نوترکیب اریتروپویتین انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی ژن اریتروپویتین پس از بهینهسازی کدون توسط پایگاههای بیوانفورماتیکی سنتز شد و توسط استراتژی برش با آنزیمهای KpnI و XbaI و خالصسازی از روی ژل در وکتور بیانی pLEXSY کلون گردید. سازه بیانی ساخته شده با روش الکتروپوریشن به لیشمانیا تارانتولا ترانسفکت شد. شناسایی و تایید کلونیهای انگل ترانسفکت شده با سازه ژنی با استفاده از روش PCR با پرایمرهای تشخیصی سازه بیانی و پرایمرهای مخصوص اریتروپویتین انجام گرفت. ژن اریتروپویتین کلون شده توسط تتراسایکلین القاء گردید و بیان ژن در سوشهای القاء شده با تکنیک SDS-PAGE و وسترن بلاتینگ آنالیز شد. تعیین مقدار پروتئین نوترکیب تولید شده نیز با روش ELISA انجام شد. سازه بیانی اریتروپویتین برای کلونینگ و بیان در میزیان لیشمانیا تارانتولا توسط روشهای مهندسی ژنتیک تایید شد. یافتهها : نتایج آنالیز بیان ژن در سوش انگل ترانسفکت شده توسط الکتروفورز SDS-PAGE و وسترن بلاتینگ تایید کننده ورود سازه ژنی به کروموزم انگل و بیان اریتروپویتین بودند. بهترین شرایط بیان پروتئین نوترکیب، 10 میکروگرم تتراسایکلین و زمان القاء 72 ساعت بود. وزن مولکولی پروتئین بیان شده 40 کیلو دالتون تخمین زده شد و میزان بیان آن نیز 12.4mg/l معادل با یک درصد کل پروتئین سلول تعیین گردید. نتیجهگیری : سازه بیانی برای کلونینگ و بیان ژن اریتروپویتین در لیشمانیا تارانتولا طراحی و ساخته شد و پروتئین مذکور با موفقیت القاء و شناسایی گردید. لیشمانیا تارانتولا میتواند به عنوان میزبان مناسب در تولید اریتروپویتین نوترکیب مورد استفاده قرار گیرد و این فناوری قابلیت بومیسازی نیز دارد.
آرین امیدی، اصغر شریفی، دوره 20، شماره 2 - ( تابستان 1397 )
چکیده
زمینه و هدف : بیوفیلم ناشی از میکروارگانیسمهای بیماریزا نقش مهمی علیه سلامت انسان بازی کرده و بهدلیل مقاومت آنها در برابر مواد شوینده و عوامل ضدمیکروبی به سختی به درمان پاسخ میدهند. در مطالعاتی اثر ضدمیکروبی گیاه بولاغ اوتی (Nasturtium officinale) مشخص شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره متانولی گیاه بولاغ اوتی بر رشد و تشکیل بیوفیلم پسودوموناس آئروژینوزا انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی عصارهگیری گیاه بولاغ اوتی با روش خیساندن در متانول 80 درصد، بهوسیله دستگاه روتاری اواپراتور انجام شد. حداقل غلظت مهار کنندگی عصاره بولاغ اوتی علیه پسودوموناس آئروژینوزا با روش میکرودایلوشن براث تعیین شد. تشکیل بیوفیلم با روش میکروتیتر پلیت و رنگآمیزی با کریستال ویوله بررسی گردید.
یافتهها : حداقل غلظت مهار کنندگی عصاره متانولی بولاغ اوتی علیه پسودوموناس آئروژینوزا 0.625 mg/ml و حداقل غلظت کشندگی این عصاره 1.25mg/ml بود. سویه PAO1 و 5 سویه بالینی، قادر به تشکیل بیوفیلم بودند. مهار تشکیل بیوفیلم توسط عصاره گیاه بولاغ اوتی به غلظت وابسته بود. بیشترین درصد مهار تشکیل بیوفیلم در غلظت 7.5mg/ml و کمترین درصد مهار تشکیل بیوفیلم در غلظت 0.11 mg/ml بود. میانگین مهار تشکیل بیوفیلم پسودوموناس آئروژینوزا توسط عصاره بولاغ اوتی 22.27 + - 72.69 درصد بهدست آمد. در غلظتهای 7.5 و 0.93 و 0.46 و 0.11 میلیگرم بر میلیلیتر اختلاف معنیداری بین سویههای بالینی و سویه PAO1 مشاهده شد (P<0.05).
نتیجهگیری : عصاره متانولی گیاه بولاغ اوتی دارای اثر ضد باکتریایی و ضد بیوفیلمی علیه پسودوموناس آئروژینوزا بود.
محمد پرستش، شهین امیدی، اسفندیار خسروی زاده، عباس صارمی، دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش سطح فریتین در پاتوژنز دیابت میتواند نقش داشته باشد. این مطالعه به منظور مقایسه تمرینات هوازی به دو روش تناوبی و تداومی بر سطح سرمی فریتین و آهن موشهای صحرایی نر دیابتیک انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 28 سر موش صحرایی نژاد ویستار در محدوده وزنی 54±205 گرم به صورت تصادفی در 4 گروه شامل کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابتی توام با تمرین هوازی تناوبی و دیابتی توام با تمرین هوازی تداومی تقسیم شدند. گروههای دیابتی تمرین هوازی تناوبی و هوازی تداومی را یک هفته بعد از القاء دیابت توسط استرپتوزوتوسین و نیکوتینآمید، به مدت 10 هفته بهوسیله تردمیل انجام دادند. 24 ساعت بعد از آخرین جلسه سرم خون موشهای صحرایی برای بررسی متغیرهای خونی (فریتین ،آهن و گلوکز سرم) جمعآوری شد و شاخص مقاومت به انسولین برای هر حیوان تعیین گردید.
یافتهها: القاء دیابت موجب افزایش آماری معنیدار سطح سرمی فریتین و آهن در گروه دیابتی کنترل نسبت به گروه کنترل سالم شد (P<0.05). تمرین هوازی تناوبی و هوازی تداومی موجب کاهش معنیدار گلوکز سرم ناشتا، سطح سرمی فریتین، آهن و شاخص مقاومت به انسولین در گروههای تمرینی دیابتی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد (P<0.05). بین تغییرات حاصل شده در دو روش تمرینی تناوبی و تداومی تفاوت آماری معنیداری در متغیرهای وابسته مشاهده نشد.
نتیجهگیری: دو روش تمرینی هوازی تناوبی و تداومی در موشهای صحرای دیابتیک ﺑﺎ کاهش سطح سرمی فریتین و آهن و همچنین ﺑﻬﺒﻮد گلوکز سرم ناشتا و انسولین سرمی، ﻣﻮﺟﺐ کاهش شاخص مقاومت به انسولین و بهبود وضعیت گلیسمی موشهای صحرایی دیﺎﺑﺘﯽ میگردد.
|
|
|
|
|
|