|
|
|
![::](./templates/tmpl_green/images/cnt_bar_icon_rtl.gif) |
جستجو در مقالات منتشر شده |
![::](./templates/tmpl_green/images/cnt_bar_arrow_rtl.gif) |
|
4 نتیجه برای احمدپور
دکتر موسی احمدپور، محمدعلی وکیلی، دوره 1، شماره 1 - ( بهار 1378 )
چکیده
در این مطالعه به منظور بررسی ارتباط بین تغذیه با شیر مادر و رشد کودکان بستری شده در بیمارستان، پارامترهای پایش رشد 324 کودک زیر سه سال، هنگام بستری شدن در بیمارستان به همراه شکل تغذیه در 6-4 ماه اول زندگی و زمان شروع تغذیه کمکی، ثبت گردید و پس از تجزیه و تحلیل، نتایج زیر بدست آمد: 58% جمعیت، پسر و 42% دختر بودند، 55.6% جمعیت زیر یکسال و 44.4% بالای یکسال سن داشتند. در 6-4 ماه اول زندگی 67.3% (218 مورد) انحصارا با شیر مادر، 21.3% (69 مورد) با شیر مادر به همراه شیر غیر مادر (شیر گاو، شیر خشک و شیر پاستوریزه) و 11.4% (37 مورد) فقط با شیر غیر مادر تغذیه شده اند. 44.8% بیماران وزن برای سن زیر صدک 5 و 53.7% قد برای سن زیر صدک 5 و 26.9% جمعیت دور سر زیر صدک 5 منحنی NCHS داشتند. 77.8% شیرخواران زیر شش ماه که وزن برای سن آنها زیر صدک 5 واقع می شد، یا اصلا شیر مادر نخورده بودند یا با شیر مادر همراه شیر غیر مادر تغذیه شده بودند. از طرف دیگر 72.2% بیماران با صدک وزنی 5 تا 100 به تنهایی با شیر مادر در 4 تا 6 ماه اول زندگی تغذیه شده بودند. ارتباط موجود بین دو موضوع فوق معنی دار بوده است (P<0.03). از مقدار 48.7% شیرخواران 12-6 ماهه که وزن برای سن آنها زیر صدک 5 واقع می شد، 63.2% آنها طی 6-4 ماه اول زندگی با شیر مادر تغذیه نشده بودند و یا تغذیه کمکی را در زمان مقرر شروع نکرده بودند. نسبت وزن به قد بیماران در مقایسه با وزن به قد استاندارد برای همان سن (معیار مک لورنس) نیز نشان می دهد که 49.2% شیرخواران زیر شش ماه دارای درجاتی از سوء تغذیه می باشند که 74.2% آنها نیز انحصارا با شیر مادر تغذیه نشده بودند (P<0.03) نتیجه نشان می دهد که شیر مادر به تنهایی در شش ماه اول زندگی و همراه با شروع بموقع تغذیه کمکی، بعد از شش ماهگی، می تواند جنبه های رشدی برتر را نسبت به سایر روش های تغذیه ای فراهم نموده، از بروز سوء تغذیه در ماه های بعدی نیز جلوگیری نماید.
دکتر محمدجعفر گلعلیپور، دکتر موسی احمدپور، محمدعلی وکیلی، دوره 4، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1381 )
چکیده
ناهنجاری های مادرزادی با شیوع حدود 3-2 درصد در هنگام تولد یکی از علل گسترش بیماری ها، مرگ و میر و ناتوانی در کودکی و در سنین بعدی عمر می باشند. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ناهنجاری های ظاهری در بدو تولد در نواحی مختلف بدن و رابطه آن با جنس، سن مادر و گروه قومی انجام گردید. مطالعه از نوع توصیفی و تحلیلی است که به روش مقطعی و روی ده هزار تولد صورت گرفته از سال 1376 تا 1378 در مرکز آموزشی - درمانی دزیانی گرگان، انجام گرفت. به این منظور مشخصات نوزادان در پرسشنامه ثبت شد و پس از تهیه صفحه نماد ارقام، اطلاعات به دست آمده از طریق نرم افزار آماری SPSS مورد توصیف و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این مطالعه میزان بروز ناهنجاری ها (بر حسب هزار) تعیین شد و در گروه های مختلف مورد مقایسه قرار گرفت. بروز نوزادان ناهنجار در کل جامعه مورد مطالعه 10.1 در هزار و بر اساس جنس در پسرها 11.8 در هزار و در دخترها 7.5 در هزار برآورد گردید. دستگاه عضلانی حرکتی با 3.8 در هزار بیشترین و دستگاه عصبی با 2.8 در هزار و دستگاه ادراری تناسلی با?.? در هزار به ترتیب رتبه های بعدی بروز ناهنجاری ها را به خود اختصاص دادند. فراوان ترین ناهنجاری در دستگاه عصبی، اسپینابیفیداکیستیکا، در دستگاه عضلانی اسکلتی پاچنبری و در دستگاه ادراری هیپوسپادیاس بوده است. تولد نوزاد ناهنجار در گروه قومی ترکمن 14.5 در هزار و در گروه قومی فارس بومی 8.5 در هزار و در گروه سیستانی 17 در هزار تعیین گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که بین جنس و گروه قومی با میزان وقوع ناهنجاری مادرزادی رابطه وجود دارد.
احسان احمدپور، دکتر عبدالصمد مظلومی گاوگانی، احد بازمانی، دکتر عبدالحسین کاظمی، دکتر زهره بابالو، دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : لیشمانیوز احشایی بیماری انگلی است که توسط تکیاخته خونی نسجی از خانواده لیشمانیا و در ایران توسط گونه اینفانتوم ایجاد میشود. ایمنی محافظت کننده در برابر لیشمانیوز احشایی از نوع ایمنی سلولی Th1 CD4+ میباشد که از جمله کموکائینهای غالب آن میتوان به IL-12 ،IFN- γ و IL-18 اشاره نمود که موجب پیشبرد عوامل دفاع سلولی و پاسخ سلولی با واسطه Th1 میگردند. موتاسیونهای اتفاق افتاده بر روی نوکلئوتید واحد، در ژن کد کننده اینترلوکین 18 (IL-18) با عملکرد این ژن و نیز میزان غلظت خونی این سیتوکائین در بیماریهای مختلفی مانند بهجت، توبرکولوزیس و آرتریت روماتوئید مطالعه شده است. لذا با توجه به نقش مهم IL-18 در ایمنی علیه بیماری لیشمانیوز احشایی این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ژنوتیپهای موجود در جایگاه -607A/C در پروموتور
IL-18 انجام گرفت.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 91 بیمار با سابقه ابتلا به لیشمانیوز احشایی تایید شده، 105 فرد سالم سرم منفی و 78فرد سالم سرم مثبت طی سالهای 88-1377 انجام گردید. استخراج DNA افراد با روش salting out انجام گرفت. سپس با استفاده از روش ARMS-PCR ژنوتیپ هر فرد در موقعیت -607A/C تعیین گردید. مقایسه بین گروهها از نظر وجود اللهای مورد بررسی با آزمون Chi-Square انجام شد.
یافتهها : بر اساس نتایج به دست آمده؛ الل غالب-607C/C (35.8%) تعیین شد. همچنین میزان فراوانی ژنوتیپها در گروههای مورد بررسی نزدیکبههم بود. کمترین ژنوتیپ در افراد سالم سرم مثبت که قبلاً با این بیماری برخورد داشتند؛ ولی به شکل بالینی بیمار نشدهاند -607A/C و در گروه بیماران -607A/A دیده شد. تفاوت معنیداری آماری در پراکندگی اللها در بین سه گروه وجود نداشت.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که ژنوتیپ غالب در گروه بیمار، سالم سرم منفی و سالم سرم مثبت به ترتیب -607C/C (38.5%) ، -607A/C (37.1%) و -607C/C (35.9%) میباشد.
معصومه احمدپور ترکی، مجتبی رنجبر، مصطفی گواهی، مجید تفریحی، دوره 24، شماره 3 - ( پاییز 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزش دارویی قارچ دم بوقلمون (Trametes versicolor) مهمتر از ارزش غذایی آن است. این قارچ دارای فعالیتهای دارویی متنوعی است. این مطالعه به منظور ارزیابی فعالیت آنتی اکسیدانی و خواص ضدمیکروبی عصاره آبی قارچ دم بوقلمون انجام شد.
روش بررسی: در ایﻦ مطالعه توصیفی - تحلیلی عصاره آبی قارچ دم بوقلمون تهیه شد. فعالیت آنتیاکسیدانی این قارچ به روشهای دی فنیل پیکریل (DPPH) و قدرت احیاء کنندگی (RP)، میزان فلاونوئید به وسیله کلرید آلومینیوم و فنل کل به وسیله سنجش سیوکالتیو ارزیابی شدند. فعالیت ضدباکتریایی و ضدقارچی عصاره آبی قارچ دم بوقلمون بر روی باکتریهای استافیلوکوکوس اورئوس، اشرشیا کلی و قارچ فوزاریوم تاپسینوم به روش دیسک دیفیوژن تعیین شد. بوتیل هیدروکسی تولوئن (BHT)، سیپروفلوکساسین و آمفوتریسین B به ترتیب به عنوان کنترل مثبت فعالیت آنتیاکسیدانی، سویههای باکتریایی و قارچی به کار برده شدند.
یافتهها: مقدار فنل کل 0.38±27.6 میلیگرم گالیک اسید بر گرم و مقدار فلاونوئید کل 0.04±4.2 میلیگرم گوئرستین بر گرم بودند. برپایه فعالیت مهار رادیکال DPPH ، عصاره آبی قارچ دم بوقلمون فعالیت مهار خوبی به میزان 1.2±93.8% با IC50 برابر با 0.8±103.9 میکروگرم بر میلیلیتر را در مقایسه با BHT استاندارد (IC50 برابر با 0.6±30.0 میکروگرم بر میلی لیتر) نشان داد. علاوه بر این مشاهده شد که با افزایش غلظت عصاره آبی قارچ دم بوقلمون، میزان قدرت کاهندگی آهن نیز افزایش مییابد. منطقه مهار اطراف عصاره دامنهای از 0.65±13 میلی متر در فوزاریوم تاپسینوم در غلظت 75 میلیگرم بر میلی لیتر تا 0.73±21 میلی متر در استافیلوکوکوس اورئوس در غلظت 300میلیگرم بر میلیلیتر بودند (P<0.05).
نتیجهگیری: عصاره آبی قارچ دم بوقلمون حاوی مقادیر قابل توجهی ترکیبات فنلی و دارای خاصیت ضدمیکروبی و آنتیاکسیدانی بالایی است.
|
|
|
|
|
|