دکتر محمدرضا شهرکی، دکتر حمیده میرشکاری، احمدرضا شهرکی، اسماعیل اله آبادی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : روی یکی از عناصر ضروری برای حیات موجودات زنده است و از طرق مختلف وارد بدن میشود. از آنجایی که این عنصر در بسیاری از فرایندهای سلولی از جمله کانالهای کلسیمی اثر میگذارد؛ این مطالعه به منظور تعیین اثر کلرور روی خوراکی بر میزان گلوکز، انسولین، لیپوپروتئینهای سرم و آنزیمهای کبدی موش صحرایی نر انجام گرفت.
روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 48 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار 7-5 ماهه با میانگین وزنی 200 گرم انجام شد. موشها به صورت تصادفی در چهار گروه دوازدهتایی شامل یک گروه شاهد (A) و سه گروه آزمایشی (B, C, D) قرار گرفتند. موشهای گروههای آزمایشی B ، C و D به ترتیب از آب حاوی کلرور روی با مقادیر 50 ، 100 و 200 میلیگرم بر لیتر به مدت چهار هفته استفاده کردند و موشهای گروه شاهد در طی این مدت از آب آشامیدنی معمولی استفاده کردند. در پایان دوره حیوانات با کلروفرم بیهوش و از وریدهای گردن خونگیری انجام شد. سپس میزان گلوکز، انسولین، لیپوپروتئینهای سرم و آنزیمهای کبدی شامل AST (Aspartat Amino Transferase) و ALT (Alanine Amino Transferase) اندازهگیری شد. دادههای بهدست آمده با نرمافزار SPSS-11 و آزمونهای آماری آنالیز واریانس و توکی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها : میزان LDL گروه آزمایشی B 2.8±13.4 mg/dl، LDL گروه آزمایشی C 6.3±14.6 mg/dl و LDL گروه آزمایشی D 0.9±2.8 mg/dl کاهش معنیداری را نسبت به مقادیر کلسترول گروه A (4.9±125.5 mg/dl, P<0.05)، HDL گروه A (3.8±80.5 mg/dl, P<0.05) و LDL گروه A (3.2±30.3 mg/dl, P<0.05) نشان داد. مقایسه گلوکز، انسولین، تریگلیسرید و آنزیمهای کبدی گروههای مورد بررسی تفاوت معنیداری را نشان نداد.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که کلرور روی در آب آشامیدنی باعث کاهش میزان لیپوپروتئینهای سرم موشهای صحرایی نر میگردد و این کاهش با میزان کلرور روی دریافتی ارتباطی نداشت.
اکبر الصاق،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : اهمیت محصولات و فرآوردههای دریایی، بهویژه ماهیان در رژیم غذایی انسان روز بهروز بارزتر میشود. به موازات افزایش مصرف این منابع، اطمینان از سلامت و بهداشت آن نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. معضل آلودگی منابع آبی به فلزات سنگین، ضروری بودن سنجش فلزات در ماهیان را که در چرخه غذایی به اکوسیستم انسانی میرسد را اثبات میکند. این مطالعه به منظور ارزیابی تراکم فلزات سنگین روی، مس،کبالت و منگنز در بافت خوراکی ماهیان سفید و کپور در جنوب مرکزی دریای خزر انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی مقدار فلزات سنگین دو گونه از ماهیان جنوب مرکزی دریای خزر شامل ماهی سفید (Rutilus frisii kutum) و ماهی کپور (Cyprinus carpio) در نیمه دوم سال 1388 اندازهگیری شد. پس از تعیین ایستگاههای بابلسر، فریدونکنار، محمودآباد، رستمرود نور، پارک جنگلی سیسنگان و نوشهر نمونههایی از ماهیان جمعآوری گردید. پس از آمادهسازی و هضم اسیدی، مقدار فلزات سنگین روی، مس، کبالت و منگنز با روش دستگاهی طیفسنجی جذب اتمی مورد سنجش قرار گرفت و با خط پایه برایان مقایسه شد. یافتهها : میانگین و انحراف معیار غلظت فلزات سنگین روی، مس، کبالت و منگنز در بافت خوراکی ماهی سفید به ترتیب 0.57+-29.97 ، 0.09+-9.45 ، 0.01+-0.30 و 0.01+-0.20 میکروگرم برگرم وزن خشک نمونه تعیین شد. همچنین میانگین و انحراف معیار غلظت فلزات سنگین روی، مس، کبالت و منگنز در بافت خوراکی ماهی کپور به ترتیب 0.14+-30.20 ، 0.07+-9.14 ، 0.03+-1.08 و 0.02+-0.71 میکروگرم برگرم وزن خشک ماهی بود. میانگین میزان فلزات سنگین مس، کبالت و منگنز در ایستگاههای مختلف برای دو گونه ماهی دارای تفاوت آماری معنیدار بود (P<0.05). میانگین میزان روی در ماهیسفید در ایستگاههای مختلف دارای تفاوت آماری معنیداری بود (P<0.05). برای ماهی کپور تنها در دوایستگاه تفاوت آماری معنیداری بین میانگین سطح روی وجود نداشت و در دیگر ایستگاهها دارای تفاوت آماری معنیداری بود (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که غلظت فلزات روی، مس و کبالت در بافت ماهیان سفید و کپور دریای خزر نسبتاً زیاد و بالاتر از خط پایهبرایان میباشد.
مجتبی ایزدی، دکتر اصغر ظریفیان، دکتر شهرام سهیلی، داوود خورشیدی، حسین دوعلی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : گرلین پپتید 28 اسیدآمینهای، اخیراً به عنوان یک آدیپوسایتوکین شناخته شده است؛ اما نقش آن در بیماریهای مزمن نظیر دیابت هنوز به طور کامل شناخته نشده است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط بین سطح گرلین و گلوکز سرم در مردان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 45 مرد چاق 50-37 ساله مبتلا به بیماری دیابت نوع 2 در شهرستان ساوه طی سال 1389 انجام شد. سطح ناشتای گلوکز، انسولین و گرلین سرم بعد از یک گرسنگی شبانه و هموگلوبین گلیکوزیله اندازهگیری گردید. از رگرسیون خطی برای تعیین همبستگی بین غلظت گرلین با گلوکز، انسولین و هموگلوبین گلیکوزیله استفاده گردید. یافتهها : بین هموگلوبین گلیکوزیله و غلظت گرلین سرم ارتباط آماری معنی داری یافت نشد. در حالی که ارتباط آماری معنیداری بین گلوکز ناشتا و گرلین سرم در بیماران مشاهده گردید (P<0.05). همچنین ارتباط بین سطح گرلین با انسولین سرم از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که افزایش گرلین سرم با افزایش گلوگز سرم همراه بوده و سطح گرلین سرم میتواند به عنوان شاخص پیشبینیکننده مناسبی از سطح گلوکز خون در مردان مبتلا به بیماری دیابتی نوع 2 استفاده شود.
اسماعیل فتاحی، محسن فروزانفر، اعظم باقری حقیقی،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : قرصهای اکستازی یا متیلن دی اکسی مت آمفتامین (3,4 MethylendioxyMeth Amphetamine: MDMA) روی اعضاء مختلف بهویژه سیستم عصبی اثر مخرب برجای میگذارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر MDMA بر آنزیمهای کبدی و سلولهای هپاتوسیت موش صحرایی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 50 سر موش صحرایی نر نابالغ نژاد ویستار 6-5 هفتهای با وزن تقریبی 100 گرم انجام شد. موشها بهطور تصادفی به پنج گروه دهتایی کنترل، شم، آزمایشی 1، 2 و 3 تقسیم شدند. گروههای آزمایشی 1 ، 2 و 3 به ترتیب دوزهای 2، 4 و 8 میلیگرم بر کیلوگرم متیلن دی اکسی مت آمفتامین را به روش تزریق درون صفاقی یکبار در روز در ساعت 14 و به مدت دوهفته دریافت نمودند. گروه شم سرم فیزیولوژی دریافت کرد و به گروه کنترل دارو و حلالی تزریق نگردید. در پایان دوره برای سنجش آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز (ALT)، آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلکالین فسفاتاز (ALP) به عنوان شاخص آسیب کبدی، نمونه سرم خون تهیه شد. همچنین از بافت کبد برشهای بافتی آماده گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمون One-way ANOVA و Tukey's HSD تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : در موشهای مصرف کننده MDMA میزان آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز بهطور معنیداری در مقایسه با گروه کنترل و شم افزایش یافت (P<0.05)؛ اما تعداد هپاتوسیتها در گروههای آزمایشی نسبت به گروه کنترل و شم کاهش معنیداری نشان داد (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که MDMA باعث افزایش آنزیمهای کبدی و کاهش هپاتوسیتها شده و این تغییرات وابسته به دوز است.
مراد رستمی، محمد آبرومند، علیرضا خیراله، معصومه جرفی، رضا ملیحی، مژگان نوربهبهانی، علیرضا جعفری،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : خطر ابتلا به بیماری عروق کرونر (CHD)، متناسب با افزایش غلظت لیپوپروتئین LDL-C است. با توجه به گستردگی استفاده از معادله فریدوالد در تخمین میزان LDL-C در اغلب آزمایشگاههای کشور، این مطالعه به منظور کاربرد معادله اصلی و تصحیح شده فریدوالد در تعیین سطح سرمی LDL-C در مقایسه با روش اندازهگیری مستقیم انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 598 نفر (226 مرد و 372 زن) از مراجعین به آزمایشگاه بیمارستان امام علی (ع) شهرستان اندیمشک برای ارزیابی صحت سلامت در سال 1388 انجام شد. از شرکت کنندگان در مطالعه 8 میلیلیتر نمونه خون ناشتا اخذ شد. کلسترول تام (میلیگرم در دسیلیتر)، تریگلیسرید (میلیگرم در دسیلیتر)، HDL-C (میلیگرم در دسیلیتر)و LDL-C (میلیگرم در دسیلیتر) سرم با استفاده از کیتهای شرکت پارس آزمون اندازهگیری شدند. برای تخمین میزان LDL-C از معادله فریدوالد (Friedwald) با مقدار K معادل 3, 3.5, 5 استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-18 و آزمونهای ANOVA و Pearson correlation coefficient تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : از مجموع 598 نمونه سرم جمعآوری شده؛ 37.8% به مردان و 62.2% به زنان اختصاص داشت. میانگین سنی افراد مورد مطالعه 10.77±38.08 سال بود. کمترین محدوده سنی 21 سال و بیشترین محدوده سنی 77 سال بود. میانگین و انحرافمعیار تریگلیسرید با مقادیر مساوی و یا کمتر از 150, 201-300 , 301-400 mg/dl در معادله فریدوالد با احتساب K مساوی 5 به ترتیب 8.79±13.01- و 13.17±17.11- و 18.54±18.63- و با احتساب K مساوی 3 به ترتیب 12.04±0.39- ، 18.55±0.078- و 0.04±25.55 تعیین شد. همچنین با احتساب K مساوی 3 برای تریگلیسرید 151-200 mg/dl برابر 10.54±9.72- و با احتساب K مساوی 3.5 برابر 13.70±0.82 تعیین شد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که نتایج حاصل از مقایسه روش مستقیم اندازهگیری و محاسبه شده LDL-C از طریق معادله فریدوالد در محدودههای تریگلیسرید مساوی و یا کمتر از 150, 151-200, 201-300, 301-400 mg/dl ، دارای ضریب همبستگی پیرسون به ترتیب 0.982, 0.991, .0991, 0.975 تعیین شد. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از روش اندازهگیری مستقیم LDL-C به معادله فریدوالد برتری دارد. چنانچه استفاده از روش اندازهگیری مستقیم LDL-C مقدور نباشد؛ استفاده از معادله تصحیح شده فریدوالد (K مساوی 3) توصیه میگردد.
منیژه کدخدایی الیادرانی، علی محمد ملک عسکر، مراد رستمی، محمد آبرومند، علیرضا خیراله،
دوره 15، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : نیتریک اکسید سنتاز (NOS) آنزیمی است که در تولید نیتریک اکسید (NO) نقش دارد. علیرغم اثرات مفید NO در سیستمهای مختلف بدن، تولید بیش از حد آن به خاطر تولید گونههای نیتروژن فعال (RNS) و نیتروزیلاسیون پروتئینها، دارای اثرات سمی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر دی متیل آرژینین نامتقارن (ADMA) و ان جی- مونو متیل آرژینین (L-NMMA) بر مهار فعالیت نیتریک اکسید سنتاز انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی آنزیم NOS طی مراحل هموژنیزاسیون، رسوب با سولفات آمونیوم اشباع و کروماتوگرافی روی ستونهای DEAE-32 Cellulose و 2',5'-ADP-agarose از 500 گرم بافت تازه کلیه گوسفند جدا گردید. طی مراحل جداسازی میزان پروتئین به روش برادفورد و فعالیت آنزیم NOS به روش گریس اندازهگیری شد و اثرات مهار کنندگی ADMA و L-NMMA در غلظت 25 میکرومولار بر فعالیت NOS تعیین گردید. یافتهها : فعالیت ویژه و بازده خالصسازی NOS به ترتیب 0.6 واحد بر میلیگرم پروتئین و 0.9% بهدست آمد. وزن ملکولی آنزیم با استفاده از SDS-PAGE ، KD 54 حاصل شد. ADMA وL-NMMA در غلظتهای 25 میکرو مولار موجب کاهش فعالیت آنزیم به ترتیب در حدود 76 درصد و 61.2% گردید. میزان Km آنزیم NOS در غیاب و در حضور ADMA و L-NMMA به ترتیب 5.32 میکرومول، 31.25 میکرومول (P<0.001) و 14.29 میکرومول (P<0.001) به دست آمد و در Vmax آنزیم NOS در غیاب و یا در حضور این ترکیبات تغییری ایجاد نشد. نتیجهگیری : ADMA و L-NMMA دارای اثر بازدارندگی رقابتی بر فعالیت آنزیم NOS بوده و ADMA در مقایسه با L-NMMA دارای قدرت بازدارندگی بیشتری است.
همت آقاگل زاده حاجی، علیرضا خوش بین خوش نظر، رقیه قرائی، بیتا جوان، جهانبخش اسدی،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : والپروئیک اسید یک مهار کننده هیستون داستیلاز است که در درمان صرع و انواع خاصی از افسردگی به کار میرود. اخیراً این ترکیب به عنوان یک عامل ضدسرطان مورد بررسی قرار گرفته که میتواند به تنهایی و یا در ترکیب با سایر درمانهای رایج سرطان از جمله شیمیدرمانی و پرتودرمانی بهکار رود. این مطالعه به منظور تعیین اثر والپروئیک اسید و پرتودرمانی بر زیستپذیری رده سلولی MCF-7 سرطان پستان در محیط کشت سلولی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی سلولهای MCF-7 با غلظتهای مختلف والپروئیک اسید به تنهایی و در ترکیب با دوزهای مختلف پرتودرمانی تیمار و سپس انکوبه شدند. پس از بررسی سمیت سلولی با تست رنگآمیزی نوترال رد، نزدیک ترین نتایج به LD50 انتخاب شدند. سپس سلولها تحت اثر 3 غلظت والپروئیک اسید (2، 8 و 16 میلیمولار) و دوز Gy 4 پرتودرمانی قرار گرفتند و زیستپذیری سلولها با رنگآمیزی trypan blue بررسی شد. یافتهها : نزدیکترین غلظتها به LD50 از بین دوزهای 1، 2، 4، 8، 16، 32، 64 و 128 میلیمولار والپروئیک اسید در کاربرد ترکیبی با دوزهای مختلف پرتودرمانی 0.5، 2، 4، 6 و 8 گری غلظتهای 2، 8 و 16 میلیمولار والپروئیک اسید و دوز Gy 4 پرتودرمانی بود. همچنین کاهش زیستپذیری سلولها به غلظت والپروئیک اسید وابسته بود (P<0.05). نتیجهگیری : والپروئیک اسید هم به تنهایی و هم در ترکیب با پرتودرمانی، باعث کاهش معنیداری در زیستپذیری سلولها میشود. اگرچه در کاربرد ترکیبی اثر فزاینده بر کاهش زیستپذیری سلولها دارد.
اعظم غلامیان، عادله دیوسالار،
دوره 18، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده
کاتالاز یکی از اصلیترین آنزیمهای آنتیاکسیدانت بدن است که به مقدار فراوانی در بافتهای فعال مانند کبد و کلیه یافت میشود. تغییرات در فعالیت و عملکرد این آنزیم بهطور گستردهای در انواع سرطان برای فهم بهتر فرایند سرطان و مکانیسمهای درمانی آن بررسی شده است. زیرا کاهش فعالیت کاتالاز در سطح mRNA، پروتئین و فعالیت در انواع سلولهای سرطانی به عنوان یکی از ویژگیهای بارز بافتهای توموری است. این مطالعه به تحقیقات مروری انجام شده روی اثر تغییرات در آنزیم کاتالاز کبدی در انواع سرطانها و مکانیسم مقاومت به شیمیدرمانی و متاستاز میپردازد. به علت نقش مهم هیدروژن پراکسید در مراحل مختلف سرطان، کاتالاز این مراحل را با سمزدایی هیدروژن پراکسید تغییر میدهد. هیدروژن پراکسید از طرق مختلف موجب افزایش متاستاز بافت سرطانی به بافت سالم میشود. بنابراین کاتالاز موجب کاهش متاستاز میگردد. داروهای ضدسرطانی که مکانیسم عملکردشان برای انهدام سلول توموری از طریق افزایش تولید رادیکال آزاد است؛ در صورت فعالیت بالای کاتالاز اثرشان بر سلول سرطانی کاهش مییابد. به عبارتی مقاومت دارویی در حضور فعالیت بالای کاتالاز ایجاد میشود. بنابراین کاتالاز نقش متناقضی در مورد درمان و پیشرفت سرطان دارد که به تحقیقات بیشتری در این زمینه نیاز است.
ساناز سالار آملی، حمیدرضا جوشقانی، سیداسحاق هاشمی،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده
سلنیوم یک ماده معدنی ضروری است که به طور طبیعی در خاک، آب و برخی مواد غذایی یافت میشود. امروزه سلنیوم به عنوان آنتیاکسیدان، یکی از عناصر ضروری در بدن انسان به شمار میرود. اگرچه بدن انسان روزانه به مقدار کمی از سلنیوم نیاز دارد؛ اما مطالعات اخیر نشان دادهاند که همین مقدار کم سلنیوم برای حفظ عملکرد طبیعی بدن ضروری است. انتخاب دوز مطلوب مصرف سلنیوم امری دشوار است و با توجه به مطالعات متعددی که در این بررسی انجام شده؛ بهنظر میرسد که مکمل روزانه 31.5 تا 200 میکروگرم سودمند باشد. مقالات منتشر شده در پایگاههای اطلاعاتیPubMed ، Web of Science، Google Scholar و SCOPUS بر اساس کلیدواژههای سلنیوم، اکسیدان، آنتیاکسیدان، دیابت، سرطان، سمیت، بیماری قلبی و بیماری کبدی غربال و جمعآوری شدند. این واژههای کلیدی به خاطر نقش آنتیاکسیدانی سلنیوم و همچنین نقش پررنگ اکسیداسیون در پیشرفت این بیماریها انتخاب شدند. از تعداد 150 مقاله منتشر شده در فاصله زمانی 20 ساله طی سالهای 2000 تا 2020 استفاده گردید. مطالعاتی که در زمینه نانوسلنیومها، مکملهای غیرخوراکی و بیماریهای ناشی از عوارض بیماری زمینهای سندرم متابولیک ایجاد شده بودند؛ از مطالعه خارج شدند و در نهایت تعداد 121 مقاله وارد مطالعه گردید. تعداد محدودی از مطالعات نشان داده که بیماران مبتلا به اختلالات متعدد، ممکن است نسبت به افراد سالم نیاز به مصرف دوز بالاتری از سلنیوم (82.4-200 میکروگرم) داشته باشند. در این مطالعه، نقش آنتیاکسیدانی سلنیوم در اختلالات متابولیک مزمن از جمله هیپرلیپیدمی و هیپرگلیسمی و برخی سرطانها بررسی شده است. همچنین اهمیت بالینی کمبود سلنیوم در بیماریهای متابولیک و نیز مشاهدات بالینی و تجربی در مورد اثر مکملهای غذایی سلنیوم در درمان بیماریهای متابولیک مزمن مانند دیابت، آرتروسکلروزیس و سرطانها بهطور خلاصه ذکر شده است. بهعلاوه سمیت و دوز توصیه شده سلنیوم مورد بحث قرار گرفته است.
رویا عباسی نتاج عمرانی، دردی قوجق، رضا حاج حسینی، وحید حسینی،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان کولورکتال سومین سرطان شایع و یکی از دلایل اصلی مرگ و میر ناشی از سرطان در جهان است. یکی از مشکلات موجود در رابطه با این نوع سرطان عدم توانایی تشیخص زودرس آن است. این مطالعه به منظور تعیین همراهی تغییرات سطح سرمی فوکوزیل ترانسفراز -4 و گالکتین-3 در مراحل اولیه ابتلا به سرطان کولورکتال انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد - شاهدی روی 40 فرد مبتلا به مراحل اولیه سرطان کولورکتال و 40 فرد سالم انجام شد. اندازهگیری سطح سرمی فوکوزیل ترانسفراز- 4 و گالکتین -3 به روش الایزا انجام شد.
یافتهها: میانگین سطح سرمی گالکتین-3 در بیماران (6.3±5.46 ng/ml) بیشتر از گروه کنترل (5.8±4.26 ng/ml) بود؛ اما تفاوت معنیداری دیده نشد. همچنین میانگین سطح سرمی آنزیم فوکوزیل ترانسفراز -4 در بیماران (1.9±1.01 ng/ml) بیشتر از گروه کنترل (0.64±0.5 ng/ml) بود؛ اما تفاوت معنیداری دیده نشد. در بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال بین میزان سطح آنزیم فوکوزیل ترانسفراز با گلیکوپروتئین گالکتین-3 ارتباط آماری معنیداری مشاهده شد (P=0.01, r=0.71).
نتیجهگیری: اندازهگیری همزمان این دو شاخص در شناسایی بیماری سرطان کولورکتال در مراحل اولیه، به عنوان روش آزمایشگاهی غیرتهاجمی مفید خواهد بود.
ماندانا صالحی، کهین شاهانی پور، رامش منجمی، پریسا محمدی نژاد،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات زیادی در مورد اثرات عصاره گیاهان جینسینگ و چای سبز بر فاکتورهای التهابی و آنزیمهای کبدی انجام شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره گیاهان جینسینگ و چای سبز در مقایسه با داروی پومئول برولر بر پروتئین واکنشی C
(C-reactive protein: CRP) و آنزیمهای آلکالین ترانسفراز و آسپارتات ترانسفراز موشهای تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 42 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به صورت تصادفی به 7 گروه 6 تایی شامل گروه کنترل دارای رژیم غذایی معمولی و شش گروه تجربی هایپرلیپیدمیک شده به مدت یک ماه توسط رژیم غذایی پرچرب تقسیم شدند. تیمار گروهها به مدت 8 هفته و از طریق تزریق درون صفاقی انجام شد. گروه 1 و2 دریافت کننده mg/kg/day 5/77 و mg/kg/day 155 عصاره چای سبز؛ گروه 3 و 4 دریافت کننده mg/kg/day 103.3 و mg/kg/day 206.6 عصاره جینسینگ؛ گروه 5 دریافت کننده g/kg/day 0.16 داروی پومئول برولر و گروه 6 دریافت کننده غلظتهای توأم چای سبز mg/kg/day 155 و جینسینگ mg/kg/day 206.6 بودند. در انتهای تیماردهی پارامترهای CRP و آنزیمهای کبدی سنجش شد.
یافتهها: میانگین CRP در گروههای تیمار شده با عصاره چای سبز، عصاره جینسینگ و داروی پومئول برولرو در مقایسه با گروه کنترل کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). میزان آنزیمهای AST و ALT گروههای تیمار شده در مقایسه با گروه کنترل تفاوت آماری معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: استفاده از عصاره گیاهان جینسینگ و چای سبز همانند داروی پومئول برولر به مدت هشت هفته موجب کاهش پروتئین واکنشی C میگردد.
حسن طه زاده، یعقوب پاژنگ،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: لوسمی میلوئید مزمن از شناخته شدهترین انواع لوسمی است. یکی از دلایل ایجاد سرطان التهاب است. عوامل ضدالتهابی میتوانند رشد سلولهای سرطانی را کاهش داده یا متوقف کنند. دگزامتازون، یک آگونیست کورتیزول، دارای اثرات ضدالتهابی، ضدتوموری و آپوپتوز است. دیکلوفناک به عنوان مهارگر آنزیم سیکلواکسیژناز، نقش ضدالتهابی دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر همافزایی داروهای دگزامتازون و دیکلوفناک بر روی حیات سلولهای سرطانی رده K562 انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی رده سلولی K562 در محیط کشت RPMI-1640 غنی شده با گلوتامین و پنیسیلین و استرپتومایسین کشت داده شد. برای سنجش خصلت سمیت سلولی داروهای دگزامتازون، دیکلوفناک و داروی ترکیبی آنها از روش MTT (Multi-Target Tracking) استفاده شد. برای بررسی وقوع آپوپتوز از رنگآمیزی هوخست و الکتروفورز DNA استفاده گردید.
یافتهها: دیکلوفناک، دگزامتازون و ترکیب این دو دارو در غلظتهای 20 ، 40 ، 60 و 80 میکرومول بر میلیلیتر دارای اثر سمیت سلولی بودند. اثر سمیت سلولی قابل توجهی پس از 72 ساعت از تیمار با غلظتهای مختلف داروها مشاهده شد (P<0.05). رنگآمیزی هوخست نشان داد که قطعهقطعه شدن DNA در سلولهای تحت تیمار افزایش یافته است. همچنین الکتروفورز DNA القاء آپوپتوز توسط دیکلوفناک، دگزامتازون و ترکیب دو دارو را نشان داد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که داروی ترکیبی با غلظت 20 میکرومول بر میلیلیتر به صورت موثری باعث القاء آپوپتوز نسبت به داروهای منفرد میشود.
فهیمه خدابنده شهرکی، مجتبی رنجبر، مصطفی گواهی، مجید تفریحی،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: گیاهان دارویی دارای مقادیر قابل توجهی از ترکیبات آنتیاکسیدانی مانند فلاونوئیدها، فنولیکها، کاروتنوئیدها و تاننها بوده که میتوانند برای از بین بردن رادیکالهای آزاد اضافی موجود در بدن مورد استفاده قرار گیرند. این مطالعه به منظور ارزیابی فعالیت آنتی اکسیدانی و خواص ضدمیکروبی عصارههای متانولی زرشک وحشی (Berberis integerrima) و شنگ (Graminifolius tragopogon) انجام شد.
روش بررسی: در ایﻦ مطالعه توصیفی - تحلیلی عصاره متانولی از دو گونه گیاهی زرشک وحشی و شنگ به واسطه ﻣﺘﺎﻧﻮل 80 درصد تهیه شد. محتوی فنل و فلاونوئید کل به ترتیب به روشهای فولن سیوکالتیو و کلرید آلومینیوم اندازهگیری شد. ظرفیت آنتی اکسیدانی با روش فعالیت رادیکالهای آزاد دی فنیل پیکریل (DPPH) و قدرت احیاء کنندگی (RP) تعیین شد. فعالیت ضدباکتریایی متانولی دو گونه گیاهی زرشک وحشی و شنگ بر روی باکتریهای اشریشیا کلی، باسیلوس سوبتیلیس، لیستریا مونوسیتوژنز، استافیلوکوکوس اورئوس و سالمونلا تیفی موریوم به روش دیسک دیفیوژن تعیین شد. بوتیل هیدروکسی تولوئن (BHT) و سیپروفلوکساسین به ترتیب به عنوان کنترل مثبت فعالیت آنتیاکسیدانی و سویههای باکتریایی بهکار برده شدند.
یافتهها: میزان فنل و فلاونوئید کل در عصاره زرشک وحشی و شنگ به ترتیب 0.7±46.90 و 0.59±22.63 میلیگرم گالیک اسید برگرم عصاره و 0.01±5.61 و 0.81±46.74 میلیگرم کوئرستین بر گرم عصاره ثبت گردید. برهمکنش غلظتهای مختلف عصاره گیاهان زرشک وحشی و شنگ و باکتریهای مورد مطالعه از نظر آماری معنیدار بودند (P<0.05). عصاره زرشک وحشی و شنگ دارای اثرات ضدباکتریایی متفاوتی بودند. به طوری که باسیلوسسوبتیلیس حساسترین باکتری و سالمونلا تیفی موریوم مقاومترین باکتری به عصارهها تعیین شدند. همچنین عصاره زرشک وحشی اثر مهاری بیشتری روی میکروارگانیسمهای مورد بررسی نشان داد.
نتیجهگیری: عصاره گیاه زرشک وحشی برتری قابل ملاحظهای در میزان ترکیبات فنلی، خواص آنتیاکسیدانی و فعالیت ضدمیکروبی در مقایسه با عصاره گیاه شنگ دارد.